کد خبر: ۸۲۱۶۵۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:

برخی مسئولین کمر بسته‌اند به نابود کردن زمین های کشاورزی و شالیزارها و محیط زیست شمال

پرواضح است که همه‌ی تغییرات کاربری زمین‌های کشاورزی و شالیزارها و الحاق آنهابه بافت مسکونی وشهری بامُهر و امضای دهیاران و اعضای شوراهای روستاها و شهرها و با نظارت مسئولان استانداری‌‌‌ها انجام می‌شود.
برخی مسئولین کمر بسته‌اند به نابود کردن زمین های کشاورزی و شالیزارها و محیط زیست شمال

گروه اجتماعی: پرواضح است که همه‌ی تغییرات کاربری زمین‌های کشاورزی و شالیزارها و الحاق آنها به بافت مسکونی و شهری با مُهر و امضای دهیاران و اعضای شوراهای روستاها و شهرها و با نظارت مسئولان استانداری‌‌‌ها انجام می‌شود.

به گزارش بولتن نیوز،  مهدی شکریان در رابطه با نابودی زمین های کشاورزی و شالیزارهای شمال و الحاق انها به بافت شهری و مسکونی نوشت: چند روز پیش با یکی از دوستانم به اتفاق خانواده‌ها از تهران راهی شمال (مازندران) شدیم تا آب‌و‌هوایی عوض کنیم.


با خروج از محدوده تهران و پیدایش اولین سرسبزی‌های استان مازندران، آنچه در طرفین جاده بخصوص در محدوده شهرها خودنمایی می‌کند، وجود پُرشمار دفاتر خدمات املاک و به اصطلاح بنگاههای خرید و فروش زمین و ویلا است و عجیب‌ اینکه تعدادی از این بنگاهها حتی در داخل زمین‌های کشاورزی سابق مجاور جاده‌ها دایر شده‌اند!


دیدن دهها و شاید صدها شالیزار برنج که به عمد خشک و با بلوک‌های ساختمانی محصور شده‌اند و کنارشان یک یا چند بنگاه معاملات زمین و ویلا دایر شده، اسفناک بود.


از قضا، همزمانی آغاز سفر ما با مناسبت «روز ملّی شوراها» (۹ اردیبهشت) و پایان سفرمان با مناسبت «روز کار و کارگر» (۱۱ اردیبهشت) و برقراری ارتباط ذهنی این دو مناسبت با واقعیت رشد روزافزون ساخت و ساز ویلا [بخوانید تخریب زمین‌های کشاورزی] در روستاها و شهرهای شمال کشور، تلخیِ آن را برایمان دوچندان کرد!


مگر فلسفه وجودی شوراهای روستاها و شهرها هم‌افزایی استعدادهای دولت و ملّت برای آبادانی کشور نیست؟


چه توجیهی است بر آبادانی ویلاها در روستاها و شهرهای بخصوص شمال کشور به قیمت ویرانی باغات و مزارع؟


چه شده است بعضی شورایاران آگاهانه یا ناآگاهانه کمر بسته‌اند به نابود کردن آنچه باید آباد می‌کردند؟

برخی مسئولین کمر بسته‌اند به نابود کردن زمین های کشاورزی و شالیزارها و محیط زیست شمال


با توجه به شمار بسیار بنگاههای معاملاتی زمین و ویلا در استان‌های شمالی، یقیناً این واقعیت تلخ از چشم و گوش مسئولان کشور پوشیده نیست. پُرواضح است که همه‌ی تغییرات کاربری زمین‌های کشاورزی و شالیزارها و الحاق آنها به بافت مسکونی روستایی و شهری و در نهایت خرید و فروش این املاک، با مُهر و امضای دهیاران و اعضای شوراهای روستاها و شهرها و با نظارت مسئولان استانداری‌‌‌ها انجام می‌شود.


غرض از نگارش این سطور خدای ناکرده سیاه‌نمایی نیست، اما تجربه نگارنده از پرس‌وجوی محققّانه درباره چگونگیِ تبدیل وضعیت باغات و مزارع مناطق خوش‌ آب‌وهوای شمال کشور به ویلاهای خوش خط‌وخال، متأسفانه حقایق تلخی را عیان می‌کند که پیامدهای اجتماعی آن نه در آینده که از هم‌اکنون در حال خودنمایی است. در وصف این حقیقت تلخ به همین بسنده می‌کنم که بخش‌هایی از این باغات و مزارع با ارتباطات مسموم اداری و دور زدن قانون و از قِبَل چرب شدن سبیل عده‌ای صاحب منصب، تغییر کاربری و تبدیل وضعیت شده و می‌شود.


درآمد دولت از محل صدور مجوّز تغییر کاربری زمین‌های زراعی و پروانه ساخت‌وساز در آنها، شاید مرهمی موقّت بر کسری بودجه و توجیهی برای گذر از وضع بغرنج اقتصادی کشور باشد، اما بلاشک پیامدهای زیست‌محیطی و فرهنگی و اجتماعی آن برای آیندگان غیرقابل جبران می‌نماید.

برخی مسئولین کمر بسته‌اند به نابود کردن زمین های کشاورزی و شالیزارها و محیط زیست شمال


هجوم پُرتعداد مردم با فرهنگ‌های گوناگون از نقاط مختلف کشور به خطّه‌ی شمال و در هم تنیدگی قومیتی و فرهنگی نامتقارن و بعضاً متناقض، بافت جمعیتی را در برخی روستاها آنچنان بر هم زده که روستاییان بومی در اقلّیت قرار گرفته و در مراوداتشان تابع اکثریت غیربومی شده‌اند.


همچنین با این سرعت تبدیل شالیزارها و زمین‌های زراعی به ویلا، آینده دور از انتظار نیست که ایران از عمده‌ترین واردکنندگان برنج و حتی مرکبات و دیگر محصولات کشاورزی شمال کشور شود.


علاوه بر این فاجعه‌ی زیستی ـ اجتماعی ـ اقتصادی، آنچه ذهن هر هم‌وطن مسئول و دلسوزی را مشغول و مغشوق می‌کند، حضور پُرتعداد «جوانان» شاغل[!] در بنگاههای معاملاتی زمین و ویلا است. جوانانی که به عنوان سرمایه‌ و ثروت مستعدّ جامعه باید برای رونق و رشد تولید و اقتصاد کشور به کار گرفته شوند، اما به علت ضعف مزمن برنامه‌‌ریزی دولت‌ها در هدایت اقتصادی جوانان، این اصلی‌ترین سرمایه‌های تولید و گردش چرخ اقتصاد کشور عملاً به حال خود رها شده‌اند. نتیجه این شده که سرمایه جوانیِ این خیل جوانان بدون هیچ کار تولیدی و فکری و...، در مشاغل کاذب همچون دلّالی در بنگاههای معاملاتی، یا به بیگاری و یا به سوداگری صَرف و در حقیقت تلف می‌شود.

برخی مسئولین کمر بسته‌اند به نابود کردن زمین های کشاورزی و شالیزارها و محیط زیست شمال


ای‌کاش می‌شد از وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی پرسید که منظورش از اعلام آمار اشتغال ۹۷۰ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ و اشتغال یک میلیون نفر در سال ۱۴۰۱ (در دیدار اخیر کارگران با رهبر معظم انقلاب که تذکر حضرت آقا را مبنی بر دقّت آقای وزیر در آمارها به دنبال داشت)، آیا اشتغال این جوانان در بنگاه های معاملات زمین و ویلا در شمال کشور هم است؟

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
سید پیمان احمدیان
|
United States of America
|
۱۴:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۱
0
0
من یک وام گرفتم برای خرید کمباین ، اینو یک شغل حساب می کنند در آمار ، من برای گرفتن همین وام رفتم اتحادیه برنج و یک پروانه کسب سوری گرفتم این هم شد شغل اماری دوم در نهایت کمباین رو نقدی فروختم تا زود تر ویلا نیمه کاره خودم رو تموم کنم ، امار وزیر محترم اینجوریه
شهروندقانونمدار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۳
0
0
...واماطرح میانکاله که خیلی طرفدارهای بزرگ سیاسی ودولتی هم داشت ازاین قاعده مستثناست....
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین