کد خبر: ۸۱۹۰۸
تاریخ انتشار:

گزارش يك ترور

کیهان:
سلام! حال شما خوب است؟ نه، اين پرسش را به حساب تعارف و چاق سلامتي نگذاريد. واقعاً حالتان خوب هست؟ آخرين بار كي چكاپ رفته ايد؟ وضعيت حسگرهاي سيستم دزدگيرتان چطور؟ نوبت آخري كه دزدگير خودرو يا خانه تان را آزمايش كرده ايد تا ببينيد خوب كار مي كند، كي بوده؟ ديشب؟ ديروز؟ يك ماه پيش يا... ماه هاست حتي فرصت سرخاراندن نداشته ايد چه رسد به تست دزدگير؟! اصلاً چيز قيمتي هم داريد كه دزد بزند؟ قبلاً كه دزد به شما نزده، زده؟ چندبار؟ نزده؟ مطمئن هستيد كه دزد نزده؟ قيمتي ترين دارايي شما كدام بوده؟ سرمايه اي هم داريد كه بي نظير باشد و نشود روي آن قيمت گذاشت؟ كجا گذاشته ايد؟ داخل گاوصندوق يا سرگذر؟
شما از كدام گروه هستيد؟ مردم عادي يا طايفه اي كه خود را از ما بهتران مي دانند و مثلاً معاف از برخي قوانين و قواعد و آزمون ها تلقي مي كنند؟ آخرين بار باد دماغ خود را كي تنظيم كرده ايد؟ كلاس شما چه قدر بالاست؟ نه شما نه، آن يكي! بله شما! جناب عالي ادعاي پيامبري كه نداريد؟! پيامبران خدا هم مثل شما، خود را معاف از برخي قوانين و قواعد نمي ديدند. گفتيد آخرين بار كي باد دماغ تان را تنظيم كرده ايد؟ ناراحت شديد؟ اگر به شما بگويند فقط در يك مورد مجاز هستيد تاج گذاري كنيد، از ناراحتي شما كم مي شود و جگرتان حال مي آيد؟ تاج دم دستتان است اما تا شما تاج گذاري كنيد، چند سؤال ديگر مانده. شما باديگارد هم لازم داريد. مي دانيد تروريست ها چه تيپي هستند و از كجا نفوذ مي كنند؟ مسموم كه نشده ايد؟ تا حالا نشده كسي بي صدا بيايد و به شما سم بخوراند؟ مطمئن؟!
اين پرسش ها، براي بازخواني يك متن است. كلماتي كه از زبان طبيبي درد شناس ادا شده و به تجربه، طبابت او شفاست؛ فوق تخصص دارد اما نه تنها نرخ ويزيت خود را گران نكرده بلكه در طول دوره درمان، از بيماران هيچ حق ويزيتي نمي گيرد. مسئله سرقت و امنيت؟ بلكه متخصص امور امنيتي هم هست. اما قبلاً از اينكه آدرس او را بجوييم... جا دارد به تناسب موضوع اين نوشته، تشكر كنيم از رؤساي سه قوه و مجمع تشخيص و شهردار و روزنامه ها و سايت هاي منسوب به آنها، همچنين از اصلاح طلبان و اصولگرايان و دوستان جبهه متحد و جبهه پايداري و رسانه هاي منسوب به آنان كه اغلب غم رنج و دردهاي مردم را دارند؛ بماند كه انگشت شماري از آنها رنج افزا مي شوند و مي شوند - انگشت شماري از آنها - مثل خودروهايي كه به خاطر تنظيم نشدن به موقع، حجم سر و صدا و دي اكسيدكربن توليدي شان در فضاي سياست عمومي، خارج از حد استاندارد كه نه، گذشته از مرز هشدار است.
برخي از اين دوستان در دزدبازار 3 سال پيش چنان دود و صدا كردند و به روغن سوزي و لزوم پياده كردن تمام موتور افتادند كه آبرو شدند براي خودروهاي فرسوده 40 سال كار كرده! هنوز هم برخي از آنها وقتي حرف مي زنند و كاري مي كنند، چنان دود مي كنند كه انسان خيال مي كند در 50-40 يا 60 سال عمر فقط دود خورده اند. در قدرتند، حاشيه مي سازند؛ خارج از قدرت مي شوند، دوبله حاشيه درست مي كنند. حاضرند دزد همه هست و نيست و اندوخته حيثيت و اعتبارشان را ببرد اما آنها از بلنداي نردبان شكسته تكبر و لجاجت يا عصبيت نسبت به اطرافيان و حلقه هاي سياسي تنيده پيرامون خود، قدمي پايين تر نيايند و از ارتفاع سقوط محتمل، پله اي كم نكنند. جناب! مگر بدلكاري شما! باور بفرماييد بدلكارها هم بي گدار و بدون چيدن تشك هاي مخصوص چند متري از ارتفاع نمي پرند، سقوط ناگهاني كه هرگز! جناب! اين چند نفر كه كنار تو ايستاده اند، دستيار و مشاور تو نيستند، مي خواهند صحنه را طوري ترتيب دهند كه ترور و قتل عمد، انتحار و خودكشي تلقي شود. باور نمي كنيد؟ از آن عضو جداشده حزب مشاركت بپرسيد، مثلاً به شما مي گويد كه چه كساني مي خواستند مردي با عباي شكلاتي روز 12 اسفند خودكشي كند اما او لحظه آخر فهميد و از دام جست. اصلاً خيالتان راحت! ما در واقع امر، دو گروه كه بيشتر نداريم؛ آنها كه زيستن شان در سپهر سياست، مدام اكسيژن نشاط و سرزندگي به جامعه تزريق مي كند و گروهي كه اكسيژن عمومي را مي بلعند تا بگازند و بتازند و دود كنند. برخي رفتارها، درخت زندگي است و برخي كنش ها يا واكنش ها، اگزوز هاي پاره توليد دود و صدا و وارونگي هوا. ما متشكريم از همه آنها كه نه تنها حياط طيبه دارند بلكه مقدمات زندگي پاك و امن را براي مردم خود فراهم مي كنند حتي به قيمت كوتاه آمدن از حقوق مسلم خويش.
پرونده انتخابات مجلس جمعه همين هفته بسته مي شود و لابد بلافاصله پرونده انتخابات بعدي كه قرار است 13ماه ديگر برگزار شود، گشوده خواهد شد. اگر بپرسند علت مهم ترين اتفاقات تلخ 3 سال گذشته را در چه چيزي ريشه يابي مي كنيد، در پاسخ به جرئت مي توان گفت «تكبر» و «تعصبات غيرحق» و «لجاجت». اگر اين عارضه هاي زشت در فضاي سياست ما نبود، يقيناً نه آن اتفاقات تلخ كه ملت ايران را دشمن شاد كرد، رخ مي داد و نه در صورت وقوع، آن قدر امتداد پيدا مي كرد كه عود كند و آلودگان خود را تا مرز تباهي همه حيثيت و اعتبار ببرد. ملت ما در اين چند سال اخير پيروزي هاي معجزه آسايي را به اعتبار ايمان و مجاهدت و الفت و اتحاد و تولاّ و تبرّاي خود به دست آورد كه در طول تاريخ بشر كم نظير است و البته تلخي هايي را به اعتبار برخي كوتاهي هاي ديگران چشيد كه نشايد و نبايد. گاه چنان با هم درگير و مشغول شديم كه بدخواهان- آنها كه در خارج و داخل به خون مردم ما تشنه اند و فقط در شيشه مي پسندند- مجال شبيخون يافتند.
هنوز مايليد بپرسيم و بدانيم حالمان خوب است يا نه؟ سيستم ايمني و هشدارمان كار مي كند يا خير؟ دزد به ما زده يا نه؟ نعمت و سرمايه اي داريم كه نشود براي آن قيمت گذاشت؟ مي خواهيد بدانيد تنها تاج گذاري مجاز و مشروع- اين را به ويژه سياست پيشگان بخوانند- كدام است؟ مي خواهيد بدانيد دقيقاً كي برج و باروي شوكت و عزت ما بالا مي رود يا فرو مي ريزد؟ اصلا اگر مايليد يك چكاپ كامل ايمني و سلامتي بكنيم، سلامي از سر محبت و تسليم به طبيب چيره دست همه روزگاران- علي بن ابيطالب عليه السلام- عرض كنيم و از او بشنويم كه حال تك تك و عمومي ما چطور است. علي جان! سلام خدا و فرشتگان و پيامبران و صالحان بر تو! ما و مادران و پدران و فرزندان ما فداي شما باد! شما بگوييد كه امت ها چگونه رستگار شدند و در كدام فرآيند كمرشان شكست؟ مي خواهيم تعاملات و مجادلات خود را غربالگري كنيم. مي خواهيم ديدبان و رصدگر خوبي باشيم تا دوباره دشمن از خفا بر ما نتازد و ميان ما لانه نكند. مي بينيم دهان هاي به كينه گشوده و دندان هاي از سر خشم به هم ساييده دشمن را كه چگونه در نهايت ضعف و هزيمت، به فن بدل مي انديشد. تو بگو چگونه سنگر بسازيم و زره بر تن كنيم و سپر به دست بگيريم. تو روئين تنمان كن علي جان!
كاش مي شد اين همه مقدمه را ننوشت و از همان آغاز، گزارش تو را نوشت، آن روز كه به خطبه ايستادي و پشت شيطان را با خطبه قاصعه- خطبه 192 نهج البلاغه- شكستي. «سپاس خداوندي را كه جامه عزت و كبريا پوشيد و اين دو را مخصوص خود گردانيد و بر غير خود حرام كرد... و لعنت را بر هر كس نهاد كه بر سر عزت و كبريا با او مخالفت كند. سپس فرشتگان مقرب را آزمود تا متواضعان و فروتنان را از مستكبران جدا سازد... همه فرشتگان سجده كردند جز شيطان كه حميت و تعصب، او را از اطاعت بازداشت. بر آدم فخر فروخت پس دشمن خدا شيطان، امام متعصبان و مقدم مستكبران است كه اساس عصبيت را گذاشت... آيا نمي بينيد به خاطر تكبرش خداوند چگونه او را كوچك كرد... كيست كه بعد از شيطان، مانند معصيت او را مرتكب شود و در عين حال در پيشگاه خداوند سالم بماند؟ نه، خداوند هرگز بشري را به واسطه چيزي كه به خاطر آن شيطان را از بهشت بيرون راند، وارد بهشت نمي كند. همانا فرمان او در ميان اهل آسمان و زمين يكي است. و ميان خدا و هيچ يك از آفريدگانش، صميميتي براي تجويز ورود آنان به منطقه ممنوعه اي كه براي جهانيان حرام اعلام كرده نيست. پس بندگان خدا حذر كنيد از اينكه دشمن خدا، بيماري خود را به شما سرايت دهد و با خواندن خويش شما را منحرف سازد و لشگر سواره و پياده خويش را عليه شما بسيج كند... پس با شدت و جديت تمام با او مبارزه كنيد كه به خدا سوگند او بر اصل شما فخر فروخت و به هويت انساني شما اهانت كرد. سر راه شما را گرفت و لشكر وي همه جا در پي شكار شما بودند و بند بند انگشتان شما را مي زدند. با هيچ ترفندي نمي توانيد جلوي حمله آنان را بگيريد و با هيچ اراده اي نمي توانيد از خود دفاع كنيد در حالي كه در منطقه ضعف و در حلقه تنگنا و جولانگاه بلا گرفتار هستيد. بنابراين خاموش كنيد آن آتش هاي عصبيت و كينه هاي جاهلي را كه در دلهايتان پنهان است. كه همانا اين حميت (ناحق) در انسان مسلمان، از رخنه گاه هاي شيطان است. خود را محكم و استوار سازيد با نهادن تاج تواضع و فروتني بر سر، و فرو انداختن نخوت به زير پا و كندن حلقه تكبر از گردن. و فروتني را به عنوان سلاح و سنگر و سپر و زره ميان خود و دشمنتان ابليس و سپاهيانش بگيريد... بپرهيزيد، بپرهيزيد از دنباله روي بزرگاني كه به خاطر حسب و نسب تكبر ورزيدند... كه آنها پايه هاي بناي عصبيت و ستون هاي فتنه و آشوبند... و تبعيت نكنيد مدعياني را كه بيماري شان را با سلامت شما آميختند و باطل خويش را در حق شما وارد كردند... ابليس آنان را مركب هاي گمراهي، لشكري براي هجوم به مردم و مترجمان زبان خويش گرفت تا عقل شما را سرقت كند و در چشمانتان وارد شود و در گوش شما بدمد. او شما را آماج تير و جاي قدم نهادن و دست آويز گرفتن قرار داده است...»
و اين ادامه كلام اميرمؤمنان(ع) است: «پس اگر خداوند به يكي از بندگانش اجازه تكبر مي داد، پيامبران و اولياي مخصوص خود را رخصت مي داد اما خداوند سبحان براي آنان خودپسندي و خودبزرگ بيني را زشت شمرد و فروتني را براي آنان پسنديد... خدا را! بپرهيزيد از نتايج دير و زود بغي و ستم و فرجام بد تكبر، كه آن دام شيطان بزرگ و كيد اعظم اوست؛ با تكبر مانند زهر كشنده اي كه در جان انسان وارد شود، در دلهاي مردمان وارد مي شود. شيطان هرگز عليه فرزندان آدم ناتوان نمي شود و از سر خطا كسي را وانمي گذارد، نه عالمي را به خاطر علمش و نه بينوايي را به خاطر جامه فقرش... عصبيت يا از سر جهل است و يا به خاطر سفاهت... پس اگر ناچار از عصبيت هستيد، تعصب شما براي اخلاق نيكو و رفتار پسنديده باشد... بپرهيزيد از عذاب هايي كه به خاطر سوءرفتار بر امت هاي پيشين نازل شد... و چون در حالات نيك و بد آنها انديشيديد، ملازم اموري باشيد كه عزت را براي آنها به همراه آورد و دشمنانشان را دور ساخت و عافيت و آسايش را بر آنها گستراند و رشته كرامت را به آنها رساند؛ و آن امور عبارت است از اجتناب از تفرقه و التزام به الفت و اصرار و توصيه يكديگر بر اين امور. و بپرهيزيد از هر چيزي كه پشت امت هاي قبلي را شكست نظير؛ كينه هايي كه در دلهايشان جا گرفته و در سينه هاي آنها موج مي زد و پشت به هم كردن و دست از تعاون با هم كشيدن... بنگريد به موقعيت هاي نعمت الهي بر مردم هنگام بعثت رسولان... و الفت و عيشي كه برخوردار شدند، زير سايه حاكميت پيروز و در كنار عزت... بدانيد كه با حكم هاي جاهلي، رشته اطاعت الهي را گسستيد و در دژ استوار الهي رخنه وارد كرديد. همانا خداوند بر جماعت اين امت به واسطه رشته الفتي كه ميان آنها بست، منت نهاد تا در سايه آن حركت كنند و در پناه آن امنيت بگيرند؛ اين الفت و وحدت نعمتي است كه هيچ يك از مخلوقات قيمتي براي آن نمي شناسند چرا كه از هر ارزشي برتر و از هر امر مهمي بزرگ تر است»
محمد ايماني

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین