گروه دین و اندیشه - بهزاد تیمورپور در یادداشتی نوشت عبادت، وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور خداوند به نماز، نوعی لطف و رحمت و راهنمایی است که ما را به کمال می رساند؛ مثلا وقتی پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن امر می کنند، به سود خود فرزند است و سعادت او را می خواهند و این امر از روی محبّت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نیازی ندارند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از کارگر آنلاین، آیات و روایات، فلسفه و حکمت تشریع نماز را بیان کرده اند:
1- یاد خدا: «وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکرِی، نماز را برپا دار تا به یاد من باشی».
2- بازداشتن از گناه و زشتی ها:«إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکر، همانا نماز (انسان را در دنیا) از زشتی ها و گناه باز می دارد».
3- پاکیزگی روح:«. . . إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیبِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ مَن تَزَکی فَإِنَّمَا یتَزَکی لِنَفْسِۀوَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ ،تو تنها کسانی را که از پروردگارشان در نهان می ترسند و نماز برپا می دارند، هشدار می دهی و کسی پاکیزگی جوید تنها برای خود پاکیزگی می جوید».
4- وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنَّهَا لَکبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخَشِعِینَ ، از شکیبایی و نماز یاری جویید، و به راستی این کار گران است، مگر بر فروتنان.
5- پاک شدن از کبر و غرور؛ حضرت فاطمة(علیها السلام) می فرماید: «. . . و الصلاة تنزیهاً من الکبر. . .،خداوند نماز را واجب کرد تا مردم از کبر و غرور پاک شوند. . . ».
6- رستگاری:«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاَتِهِمْ خَشِعُونَ، به راستی که مؤمنان رستگار شدند؛ همانان که در نمازشان فروتنند».
در حدیثی آمده است: نقش نمازهای پنج گانه برای امت من همانند نهر آب زلالی است که از مقابل خانه آنان می گذرد، اگر کسی روزانه پنج بار در این نهر شستشو کند، آیا به گمان شما باز هم بر بدن او آلودگی و پلیدی خواهد ماند؟!.
و در حدیثی دیگر امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که نمازگزار به سمت قبله برای نماز می ایستد، خداوند رحمان و رحیم به او توجه ویژه می کند.
نماز روزانه انسان، اظهار تشکر و سپاس دائمی او از این همه نعمت و خوبی هایی است که خداوند به او داده است و نیز ثناگویی و تمجید انسان از این همه زیبایی و عظمت است که خداوند متعال دارد. هیچ کس برای تعریف و تمجید از یک گل زیبا که در طبیعت روییده است به شما اعتراض نمی کند، امّا اگر زیبایی آن را نبینی، نابینایت می شمرند و اگر ببینی و واکنش نشان ندهی و ستایش نکنی سرزنشت می کنند که چرا ذوق و احساس نداری و چقدر بددلی!
در مضمون بعضی احادیث آمده است که: «انسان در حال نماز با خدای خود نجوا و گفتگو می کند و اگر انسان لذت این گفتگو را بچشد، هیچ گاه از حال نماز خارج نمی شود». راستی چقدر لذت بخش است با خدای جهان آفرین به گفتگو و مناجات پرداختن! و روحی به عظمت تمام هستی یافتن و با خدای هستی هم سخن شدن!
نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازی زندگی میکند, چرا که می دانیم مکان نماز گزار, لباس نمازگزار, فرشی که بر آن نماز میخواند, آبی که با آن وضو می گیرد و غسل میکند, محلی که در آن غسل و وضو انجام میشود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسی که آلوده به تجاوز و ظلم, ریا, غصب, کم فروشی, رشوه خواری و کسی اموال حرام باشد چگوه میتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابر این تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.
نماز, غفلت زدا است, بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند, اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف, و در هر شبانه روز پنج بار انجام میشود, مرتباً به انسان اخطار می کند, هشدار میدهد, هدف آفرینش او را خاطر نشان میسازد, موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.
امام صادق (ع) تاثیر تخریبی عصیان در برابر دستورات خدا را در روان و قلب انسان، سریعتر از نقش چاقوی تیز در پاره کردن گوشت ذکر می کند، چنانکه می فرماید: «وَ إِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ أَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْم» اگر عمل، رابطه ای با قلب نداشته باشد تاثیر تخریبی گناه در قلب معنا نخواهد داشت.
وی تصریح کرد: در روایت دیگری راه رسیدن به رستگاری و پاداش اخروی التزام عملی به آموزه های دین ذکر شده است.«دخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ [لِی] یَا خَیْثَمَةُ أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا مِنَّا السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُمْ لَمْ یَنَالُوا [لَا یَنَالُونَ] مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالْعَمَل» به دوستان ما سلام برسانید و آنها را آگاه سازید که هرگز به خواست خود نزد خدا نمی رسند مگر با عمل نیکو.
نماز در لغت:
نماز در لغت به معنای پرستش، نیاز، سجود، بندگی و اطاعت، خم شدن برای اظهار بندگی واطاعت(فرهنگ عمید:1354،ج2،واژه صلاه/694) و یکی از فرایض دین و عبادت مخصوصی است که مسلمانان پنج نوبت در شبانه روز به جا می آوردند. نماز یعنی خدمت و بندگی، فرمان برداری، سر فروآوردن و تعظیم کردن به نشانه احترام. نماز، داروی نسیان و وسیله ذکر خداوند است. نماز رابطه معنوی مخلوق با خالق است. نماز یعنی دل کندن از مادیات و پرواز دادن روح، یعنی پا را فراتر از دیدنی ها و شنیدنی ها نهادن.
اهل لغت، صلوه را مشتق از تصلیه می دانند، به معنی مستقیم کردن چوبهای خمیده- (از طریق نزدیک کردن آنها به آتش و حرارت) است.(المنجد:1377،ج1، واژه صلاه/603) گویی نمازگزار با توجه به مبدأ هستی و با حرارتی که در أثر صعود به سوی شمس حقیقت معنوی کسب می کند، کژی های نفس را که در أثر توجه به غیر خدا ایجاد شده است تعدیل می نماید.
نماز سرود یکتا پرستی و زمزمۀ دلنشین فضیلت و پاکی و تمرین وظیفه شناسی و سپاس به درگاه احدیت است. نمازهای پنجگانه همانند نهرهای آبی هستند که انسان روزانه پنج بار چرک و آلودگی جسم خود را درآن شسته وزنگار نیستی و هوی و هوس و سیاهی ترس ها واضطراب ها را به وسیله آن از جان و دل می زداید.
پیامبر اکرم (ص) به هنگام رسیدن وقت نماز می فرمود: «بلال ما را با اعلام رسیدن وقت نماز آرام ساز» که «ألا بذکر اللّه تطمئن القلوب » (رعد،13/28)
آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد.(قرآن کریم،ترجمه محمد مهدی فولاد وند)
وامام صادق(ع) می فرمود: « هرگاه برشما به علت فشار زندگی هموم وغموم وارد شد وضوگرفته، به مسجد درآئید و دو رکعت نماز کنید تا ناراحتی شما رفع شود، که خداوند می فرماید: «واستعینوا با لصّبروالصلوه إنّ اللّه مع الصابرین» (بقره ،2/153)
ازشکیبایی ونمازیاری جویید؛ زیرا خدا با شکیبایان است.
در زندگی بوعلی سینا هم می خوانیم که هرگاه برای حل یک مسأله دشوار خود را در بن بست می دید دو رکعت نماز می خواند و پس از آن مشکلش حل می شد.
نماز امری است الهی که تحقق آن همانند سایر امور، دارای ظاهر و باطن است که در متون دینی به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصویر ظاهری نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام می گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارت است از: اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دل بستگی به ذات ربوبی، اعتماد و رکون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذات یکتایی که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است.
نماز در ادیان آسمانی
نماز برترین عبادت، کلید بهشت و رحمت الهی، راز و نیاز عاشقانه بندگان است با معبودشان و از آن جا که بشرهمواره نیازمند عبادت است، نماز در طول تاریخ و در ادیان مختلف وجود داشته است اما شاید نحوه و کیفیت آن تغییر یافته است.
قبل از حضرت محمّد (ص) حضرت ابراهیم (ع)، حضرت موسی (ع)، و حضرت عیسی (ع) هریک به نوعی توجه و توصیه به نماز داشته اند.
به طوریکه می توان گفت نماز در تمامی ادیان آسمانی وجود داشته است؛ به عنوان مثال قرآن کریم از زبان حضرت عیسی (ع) نقل می کند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است.«و اوصانی بالصلوه» (مریم،19/31) و یا به حضرت موسی (ع) خطاب شده است «اقم الصلوه لذکری» (طه،20/14) وبه یاد من نمازبرپا دار. و یا حضرت ابراهیم (ع) از خداوند برای خود و ذریّه اش توفیق اقامه نماز را می خواهد «ربّ اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریّتی» (ابراهیم، 14/40) و لقمان حکیم هم به فرزندش چنین می گوید: «یا بنیّ اقم الصلوه و أمر بالمعروف و انّه عن المنکر » (لقمان،31/17)
ای پسرک من،نمازرابرپا داروبه کارپسندیده واداروازکارناپسند بازدار.
توجه به این نکته بسیار جالب است که بدانیم آخرین توصیه و کلامی که از پیامبران و سفرای الهی و اولیای دین به ما رسیده است نماز است. بسیار روشن است که انسان در آخرین لحظات حیاتش که می خواهد به دنیای ابدی وجاودانی سفر کند هر سخنی را به زبان نمی آورد و سعی دارد که مهمترین مطلب را در اواخر عمر از خود به یادگار بگذارد. وقتی به وصایای انبیاء الهی و اولیای دین رجوع می کنیم می بینیم که همیشه پیروان خود را به نماز توجه می دادند و همه انبیای الهی آن را به عنوان آخرین وصیت خویش قرار داده اند. چنان چه در روایتی از امام صادق (ع) به این نکته اشاره شده است که فرمود: «أحبٌّ الاعمال اِلیَ اللّه عزَّوجلّ_ الصلوه وهی آخر وصایا الأنبیاء.»(ری شهری:1377، ج 2/397).
نماز بهترین کارها نزد خداوند وآخرین وصیت پیامبران الهی است
فلسفه نماز در اسلام
بحث در باره ی فلسفه وحکمت نماز، در واقع آشنایی با اسرار و رموزی است که در این عمل عبادی نهفته است این نکته برای ما بسیار روشن است که هرگز خداوند متعال هیچ دستوری را بدون حکمت و علت بر بندگانش واجب نمی سازد. اگر حکمی از جانب او می رسد که واجب است یا حرام و یا مستحب و یا مکروه ، در اعمال واجب مصلحت شدیده نهفته است و در حرام مفسده شدیده و در مستحب و مکروه ، مصلحت و مفسده وجود دارد و لیکن چون مصالح و مفاسدشان زیاد نبوده به حد وجوب و حرمت نرسیده است. و به همین خاطر خداوند در مستحب و مکروه امر و نهی نکرده است. امّا در واجب و حرام خداوند بنده هایش را الزام به انجام و ترک فعل نموده است. و این مطلب برای ما پرواضح است که خداوند چون مصالح بندگان خود را می خواسته است آنها را مکلف به انجام برخی از اعمال کرده است.
واز سوی دیگر عبادت، وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور خداوند به نماز، نوعی لطف و رحمت و راهنمایی است که ما را به کمال مطلوب می رساند؛ مثلاً وقتی پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن امر می کنند، به سود خود فرزند است وسعادت او را می خواهند و این امر از روی محبت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نیازی ندارند.
و از طرف دیگر می دانیم که تمام پدیده های نظام هستی معلول و مخلوق ذات حق بوده و منشأ آفرینش آنها خالق قادری است که هستی از او نشأت گرفته است. همۀ موجودات از جمله انسان از فیض حق وجود یافته اند. و نه تنها در مقام حدوث بلکه در مقام بقاء نیازمند و محتاج او هستند.
یعنی خداوند نه تنها نعمت وجود را به موجودات اعطا نموده است بلکه ربوبیت وسرپرستی آنها را نیز عهده دار است. پس خدا هم خالق است و هم ربّ، و همه موجودات به خالقیت و ربوبیت او اعتراف دارند.
کما این که خود خداوند در قرآن مجید می فرماید: «یسبح للّه ما فی السموات و ما فی الارض الملک القدّوس العزیز الحکیم.» (جمعه،62/1)
آن چه در آسمانها و آن چه در زمین است،خدایی راکه پادشاه پاک ارجمند فرزانه است،تسبیح می گویند.
وانسان که اشرف مخلوقات است بر اساس فطرت خویش به ربّانیت او مقرّ و معترف است و هر گونه شرک را از او نفی می کند و لازم است که فقر خویش و غنای خالق، کوچکی خود و عظمت ربّ را اظهار نماید و رمز نماز در همین است که بنده اظهار عبودیت و بندگی نماید. چنانچه در کلام گوهر بار امام رضا(ع)آمده است که: «علة الصلوه اَنَّها اقرار بالربوبیّهِ لِلّه – عزَّوجَّل – و خلع الأنداد و قیام بین یدّی الجبّار جَلَّ جلاله بالذّل و المسکنه و الخضوع و الأعتراف.» (ری شهری:1377، ج 5/ 376)
علت نماز اقرار به ربوبّیت خدا و نفی هرگونه شریک برای او و ایستادن با خضوع و کوچکی و بیچارگی در پیشگاه خداست.
از آن جهت که آدمی مرکّب از عقل و شهوت است و نیز در فرمان برداری او هیچ گونه جبری وجود ندارد بلکه با اختیار زندگی می کند. قطعاً دارای معاصی وگناهانی هم هست، و پنج بار ایستادن در مقابل خداوند در شبانه روز در حال نماز، به معنای اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان و طلب مغفرت در مقام عمل است. و چون هوای نفس هر لحظه او را به غفلت و سرکشی سوق می دهد و به غرور و خودخواهی دعوت می کند و به افزون طلبی و تمامیت خواهی فرا می خواند باید در مقابل آن، عاملی باشد بسیار قوی و نیرومند که جلوی این رذایل را سد نموده و او را به سمت عزّت و عظمت انسانی سوق دهد که آن نماز است چون نماز تنها عنصر بازدارنده از رذایل اخلاقی است همانگونه که خدای متعال در قرآن مجید می فرماید: «انَّ الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر و لذکرُ اللّه اکبر» (عنکبوت،29/45)
نماز انسان را از کارزشت وناپسند باز می دارد، وقطعاً یاد خدا بالاتر است.
و چون در سرشت انسان فراموشی و نسیان وجود دارد و هر لحظه بیم آن می رود که انسان خود و آفریدگارش را به فراموشی سپرده و طغیان و سرکشی را پیشه خود سازد و عمری را در پستی و حیوانیت سپری نماید، نماز او را متذّکر می شود تا بر اثر غفلت و فراموشی دچار خطا و اشتباه نگردد.
و بالاخره فلسفۀ نماز، حضور در پیشگاه ربوبی است و اظهار بندگی و عبودیت و اقرار به ربوبّیت پروردگار و جاودانگی بر آن ذاتی است که موجب می شود بنده در پی اصلاح و سعادت خویش برآید و به کمال انسانی خویش دست یابد، همانطور که در حدیث شریف امام (ع) می فرماید: «انسان در حال نماز در محضر خدا و به یاد خداست و همین حالت او را از معاصی بازداشته و از همه تباهی ها و تاریکی ها او را مانع می شود.» (ری شهری:1377، ج 5/ 376)
نتیجه:
یکی از امتیازات نماز بر سایر اعمال عبادی و احکام دینی این ست که نماز بهترین وسیله تقرّب و نزدیکی به خداست. هر چند هدف همه احکام و عبادات دینی برای نزدیکی بندگان به معبود تشریح و وضع گردیده اند ولی تردیدی نیست که همه آنها به صورت یکسان و یکنواخت انسان را به خدا نزدیک نمی کند بلکه هر کدام دارای درجات و مراتب مختلفی است، بعنوان مثال حج و جهاد و صوم و زکات همه وسیله هایی برای قرب و نزدیکی به خدایند اما اثری که در جهاد هست در حج نیست و یا اثر و نتیجه ای که در حج وجود دارد در زکات نیست. پس تأثیر همه اینها مساوی نیست. آنچه که از متون دینی برمی آید این است که تأثیر نماز به مراتب بالاتر و بیشتر است. در روایتی از امام موسی کاظم (ع) چنین منقول است که: «افضل مایتقرّب به العبد الی الله بعد المعرفه به الصلوه» (مجلسی:1403 ج 24/ 166)
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرّب پیدا می کند نماز است.
آن چه که از این روایت و روایات مشابه آن فهمیده می شود و نکته مهم است یکی اینکه انسان محتاج و نیازمند به نزدیکی و تقرّب است تا کمال خود را بیابد یعنی هر انسانی برای رسیدن به کمال نیازمند تقرّب الهی است و نکته مهم دیگر این که بدون سبب و وسیله این تقرّب و تکامل حاصل نمی شود. برای سیر معراجی و سفر روحانی نیاز به براق است و بهترین براق تقرّب به سوی خداوند متعال، که تکامل انسانی در پرتو آن نهفته است نماز است. چون که پیامبر (ص) فرموده اند: «الصلوه معراج المؤمن» (مجلسی:1352/ 391)
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com