خاطرات و مبارزات جاسوس سازمان سیا در تبریز منتشر شد

گروه فرهنگی - ظفر حسن زاده تبریزی: الیاس سلمانی محله ششگلان تبریز و 3 نفر از دوستانش بعد از کودتای 28 مرداد با ملاحظه ترکتازی و عصیان محمد دیهیم نسبت به خدا و مردم تبریز و انجام بی رحمی ها بسیار با یک دستگاه خودرو بنز 170 محمد دیهیم جاسوس سازمان سیا و مسئول پایگاه سازمان سیا در تبریز مشهور به دیبسیز ممد را زیر می گیرند !

به گزارش بولتن نیوز، محمد دیهیم از مرگ فرار می کند و الیاس و دوستانش بعد از چند سال از بازداشت آزاد می شوند! الیاس تا سال های اخیر و تا زمانی که مغازه اش در تبریز در طرح پاساژسازی فیروزه خیابان ششگلان از بین نرفته بود ، همه روز در جلو مغازه اش اذان می گفت و شاید از معدود مردانی بود که موقع نماز را به همشهری هایش در دوران سلطنت یادآوری می کرد .
***
با سقوط دولت قانونی محمد مصدق توسط کودتای شاه - زاهدی و سازمان سیا ، محمد دیهیم و دارو دسته الواطی که به شکل قمه کش با عنوان جمعیت فداکاران آذربایجان در شهر تبریز حکمرانی می کردند. به رادیو تبریز هجوم می برند و محمد دیهیم که به نام دیبسیز محمد شناخته می شد ! با وادار کردن کادر رادیو تبریز به تسلیم ، پیغام سقوط دولت دکتر محمد مصدق را شادمانه اعلان می کند .
***
محمد دیهیم در دوران حکومت مصدق با سو استفاده از آزادی مطبوعات ؛ با حمایت های دارو دسته شاه و الواطی چون سوپورگه چی و میر شریف و با همراهی حاج ابوالقاسم جوان ، در تلاش برای ایجاد حکومت پنهان اختناق در تبریز بود ! اما قدرت مصدق فراتر از توان آنان شده بود و در نتیجه آنان با لجن پراکنی در نشریه آذرابادگان محمد دیهیم بی توقف در تلاش جهت تضعیف دکتر محمد مصدق تلاش می کرد ، این نشریه در محل چاپخانه آذربایجان متعلق به فرقه دمکرات بود .کودتا که محمد دیهیم بشدت در تلاش جهت آماده سازی بستر آن در تبریز بود .فرصت مناسبی برای وی شد تا قدرت نمایی و زورگیری خود را به نمایش بگذارد.

با سقوط حکومت پیشه وری در تبریز که بنوعی بدنبال ساختار فدراتیو در آذربایجان بود ، محمد دیهیم که فرصت طلبانه خود بیانیه تاسیس فرقه را امضا کرده بود ! با همراهی الواط جایتکار به خانه های مردم می ریختند و حتی شاهدان می گویند دندان طلای مردان یا زنان را شکسته و برای خودشان برمی داشتند ، بردن گوشواره های طلای خون آلوده از ماجراهای جنایت کارانه دیبسیز محمد در کتاب های تاریخ داخل و خارج از کشور نقل و در خاطره پیرمردان کنونی تبریز هنوز باقی مانده است.
***
در زمستان سال 1325 شاعر غزلسرای جوان وکارگر کارخانه کبریت ممتاز اهل تبریز که تنها اولاد و حامی مادر پیرش بود ، در حین گذر از خیابان تربیت توسط الواط انجمن فداکاران آذربایجان به فرماندهی محمد دیهیم با چاقو کشته می شود .
***
محمد دیهیم در گذر زمان و با هدایت سازمان سیا وارد مجلس شورای ملی شده و مسئولیت باشگاه لاینز تبریز کانون سازمان های فراماسونری – جاسوسی شهر را نیز عهده دار می گردد.
***
ابعاد کودتای 28 مرداد و نقش ایالات متحده در آن با انتشار اسناد سازمان سیا بیشتر واضح شد ، اغلب این اسناد در دوران اوباما در معرض عموم قرار گرفت ، بخش کوتاهی از این اسناد به شهرستان ها در زمان کودتا پرداخته است!

در سراسر تهران آخرین پایگاههای مقاومت، زیر سیطره نیروهای وفادار به شاه درآمده بود. در اواخر بعد از ظهر، دفتر فرماندهی رئیس ستاد و پیش از ساعت 19، خانه مصدق که خیلی زود تخریب شده بود، به تصرف درآمد. اسباب و اثاثیه خانه مصدق را کشان‌کشان به خیابان آوردند و به رهگذران فروختند. واکنش‌هایی هم از استان ها گزارش شد. در ساعت 14:50، ایستگاه رادیو منطقه‌ای سنندج در استان کردستان، ناگهان برنامه‌هایش را قطع کرد. در ساعت 15:55 رادیو تبریز، اشغال این ایستگاه را توسط نیروهای وفادار به شاه گزارش داد و اعلام کرد 11 [شهر] آذربایجان در دست ارتش است. همان گونه که این رادیو پخش برنامه‌هایش را ادامه می‌داد، آشکار شد که یکی از گویندگان، به نام محمد دیهیم، سرکرده فداکاران آذربایجان و از جاسوسان جزء پایگاه [سیا] است که در رویدادهای تبریز نقش مهمی داشته است. در ساعت 18 رادیو اصفهان برنامه‌اش را با پخش اعلامیه‌های تندی از سوی عناصری چون سردبیران جراید محلی، یکی از اعضای حزب زحمتکشان بقایی، رهبران مذهبی و افسران ستاد پشتیبانی از شاه و زاهدی، آغاز کرد!
***
در دوران انقلاب اسلامی محمد دیهیم به حمایت از رژیم کودتایی شاه وجنایات آن می پردازد و سپس با پیوزی انقلاب اسلامی از تبریز فرار می کند.
وی در فرصت بدست آمده در زندگی پایتختی به تشکیل انجمن های ادبی جاسوسی اقدام می کند و دایناسورهای فرسوده را به تکاپو وا می دارد .
نشریات و اهل قلم و بویژه مردم آذربایجان که او را با بدنامی هایش و الواطی گری هایش می شناختند

به اعتراض در می آیند ، نیمه ی پنهان محمد دیهیم و آلودگی دستانش به خون دوباره مطرح می گردد
یکی از منتسبین محمد دیهیم در تکاپوی پنهان ساختن چهره محمد دیهیم چندین کتاب به افراد هدیه می دهد و پیشنهاد حمایت مالی می کند .اما ماجرا کم کم فراموش می شود تا آنکه وزارت ارشاد در سال 1400 مجوز انتشار کتاب خاطرات و مبارزات محمد دیهیم را توسط انتشارات مهراندیش با امکان انتشار در امریکا را به منظور تطهیر وی صادر کرد.