کد خبر: ۸۰۲۵۸۲
تاریخ انتشار:
داعشیهای وطنی امروز همان منافقین دهه شصت هستند

زن، زندگی، آزادی یا تجزیه، ترور، ویرانی؟!

در این دو ماه از آشوبگران بسیار درخصوص دغدغه آنها نسبت به «زن» شنیدیم اما در عمل چیزی جز توهین آنها به زن و تنزل دادن مقام آن به کالایی برای جذب را ندیدیم.

زن، زندگی، آزادی یا تجزیه، ترور، ویرانی؟!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از کیهان، قریب دو ماه از شروع اغتشاشات در کشور می‌گذرد و هرچند جریان گرداننده آن عملاً با وجود همه حمایت‌های مادی و معنوی و رسانه‌ای خارجی و همه توهمات و خواب‌های خوشی که دیده بود، با بی‌محلی عمیق مردم رو‌به‌رو شده است، اما هنوز و هر از گاهی با اقدامات جسته و ‌گریخته سعی در خودنمایی برای نشان دادن تداوم و حیات آشوب‌ها دارند.
این جریان خیلی علاقه داشت خود را نماینده مردم ایران و در پوشش معترض جا بزند اما کیست که امروز از پشت‌پرده فعالیت آنها و همنوایی و همپوشانی پرحجم‌شان با گروه‌های منفور مردم ایران اعم از منافقان، گروهک‌های تروریستی لانه گرفته در پشت مرزهای شرقی و غربی کشور، آمریکای جنایتکار و اروپای خبیث و حکومت بدوی سعودی بی‌خبر باشد؟
با این همه از همان ابتدا جریان آشوب و برنامه‌ریزان جهانی آن با بهره‌گیری همه‌جانبه از عملیات فریب به‌ویژه با ابزار رسانه و شبکه‌های ماهواره‌ای متعدد، شبکه‌های مجازی کاملاً در اختیار، معروف‌های بی‌صرفه و... سعی در نشان دادن تابلو و شعارهایی دروغین و شاید جذاب به‌عنوان خط مشی به قول خودشان اعتراضات (شما بخوانید آشوب و اغتشاشات) و پنهان کردن هدف اصلی خود داشتند. رد پای این استراتژی را از همان پرواز کرکس‌وار بر فراز پیکر دختری فوت‌شده بر اثر مرگ طبیعی به نام مهسا امینی تا ادامه پمپاژ مشمئز‌کننده دروغ و سعی در شایعه‌پراکنی از کشته‌‌سازی‌های عجیب و غریب می‌توان دنبال کرد و به وضوح دید.
اما نگاهی به ادعاها و تابلوی فریبنده این جماعت و مقایسه آن با عملکردی که طی دو ماه گذشته از خود بروز دادند نه تنها مردم را بیش از پیش درباره فریب و ریاکاری آنها مطمئن‌تر می‌کند بلکه می‌تواند تلنگری به اندک جماعت خوش‌باوری باشد که هنوز این جریان را معترض معمولی می‌دانند!
شاید هیچ شعاری مانند «زن- زندگی- آزادی» و ادعای «ایران‌دوستی» نمی‌توانست این جریان آشوبگر و دست‌های حامی و گرداننده پشت‌پرده آنها را رسوا کند.
در این دو ماه از آشوبگران بسیار درخصوص دغدغه آنها نسبت به «زن» شنیدیم اما در عمل چیزی جز توهین آنها به زن و تنزل دادن مقام آن به کالایی برای جذب را ندیدیم. اینکه اغتشاش و آشوب بستری شود برای نشاندن دختران فریب‌خورده در آغوش مردان هوس‌باز و قبح‌شکنی بر سر چهارراه‌ها و خیابان‌ها یعنی دفاع از زن؟ آیا مثلاً به خرج دادن خلاقیت برای برپایی «آغوش رایگان» غیر از این است که این جریان برخلاف همه ادعاهای فریبنده خود زن را کالا می‌داند نه یک انسان دارای هویت و شأن والا؟ مگر غیر از این است که رایگان و غیررایگان بودن چیزی، نشان از کالا دانستن آن است؟ آیا کشیدن چادر و روسری از سر زنان محجبه با وحشیانه‌ترین شکل هم جزوی از برنامه‌های این جماعت برای دفاع از زنان و حفظ کرامت آنهاست؟
اما آشوبگران باز هم اشتباه کردند؛ برای جامعه‌ای که روند رو به رشد و موفقیت‌های روزافزون زنان در حوزه‌های مختلف علمی، اجتماعی، ورزشی در میادین داخلی و خارجی طی بیش از چهل سال گذشته را با حفظ کرامت و عفاف و حیای بانوان به چشم خود دیده و یا خود تجربه کرده است، وعده برهنگی و ملعبه کردن دختران و زنان برای هوس‌بازی جماعتی هوس‌ران چه جذابیتی می‌تواند داشته باشد؟
آشوبگران که خیلی تلاش کرده‌اند خود را مدعی و مدافع «زن» و «زندگی» جا بزنند با این کارنامه دو ماهه نه حق دارند حرفی درباره زن بزنند نه زندگی. این جماعت سنگدل چه پاسخی برای زنان و مادران و دختران شهدای مظلوم مدافع امنیت دارند که عزیز‌ترین کسان‌شان در کسوت نیروهای پلیس، بسیجی، طلبه و پاسدار از روی وظیفه شغلی یا احساس وظیفه شخصی برای حفظ امنیت و نظم شهر در خیابان‌ها حاضر شده بودند اما به دست همین آشوبگران با وحشیانه‌‌ترین وضع به خون خود غلطیدند؟ این کدام وعده زندگی است که جان قریب 60 مدافع امنیت را می‌گیرد و ده‌ها کودک را یتیم می‌کند؟
این اغتشاشگران با ریختن خون مظلوم و ابراز زننده‌‌ترین و بی‌رحمانه‌‌ترین خشونت‌ها توقع داشتند مردم شعار «زندگی» را از آنها بپذیرند و باور کنند؟
این کدام وعده زندگی است که عده‌ای آشوبگر با تهدید و رعب‌افکنی کسبه و بازاریان را مجبور به بستن مغازه و محل کسب‌شان می‌کنند؟ بستن راه گذران زندگی بازاری و کاسب و کارگر تحقق همان وعده است؟
اغتشاشگران مدعی که وعده و شعار «آزادی» می‌دادند چگونه در برخورد با مردم، کسبه و کسانی که ذره‌ای مخالفت فکری با آنها داشته باشند این همه دیکتاتورگونه برخورد می‌کنند؟ چگونه است که در مقابل آنها داشتن حق انتخاب چادر یا داشتن ظاهر مذهبی، اعلام مخالفت با اقدامات تخریبگرانه یا ممانعت از بستن مغازه و محل کسب و حتی تذکر و نقدی کوچک با سنگ و چوب و قمه و... پاسخ داده می‌شود اما باز هم مدعی تحقق آزادی هستند؟! غیر از این است که این آزادی تاکنون مفهومی جز آزاد بودن خودشان در گرفتن جان دیگران یا به آتش کشیدن اموال و دارایی مردم و تخریب اموال عمومی و بستن راه نداشته است؟
با این وصف و عملکرد؛ اگر مردم شعار و تابلویی همچون «زن- زندگی-آزادی» را از داعشی‌ها پذیرفتند از آشوبگران داخلی هم خواهند پذیرفت چون می‌دانند اگر داعش برای مردم سوریه و عراق زندگی و آزادی را محقق کرد این آشوبگران هم برای مردم ایران محقق خواهند کرد.
آن عده کمی هم که هنوز با وجود این همه نمایش خباثت و تزویر آشوبگران، متوجه نیت شوم آنها از پنهان شدن پشت شعارهایی همچون آزادی نشده‌اند خوب است به این نکته توجه کنند و از خود بپرسند اگر در جایی که برای حفظ زندگی و امنیت، چارچوب و حریمی بین گرگ‌ها و آهوان ایجاد شده باشد اما به اسم آزادی و دادن وعده رفع محدودیت این حریم‌ها برداشته شود در نهایت این آزادی ظاهری برای آهوان زندگی به ارمغان می‌آورد یا فنا؟ اگر آزادی آن است که آشوبگران این روزها و طی دو ماه گذشته مشغول زیست در آن بوده‌اند تبعات خسارت‌بار آن برای زندگی مردم به چشم نمی‌آید؟
اما فراتر از همه این دغل‌بازی‌ها و لفاظی آشوبگران در تکرار شعار زن- زندگی- آزادی، آنچه پیش چشم همه قرار گرفت این بود که این افراد نه دلسوز زنان جامعه و زندگی مردم هستند و نه اساساً به چیزی به‌عنوان آزادی اعتقاد دارند.
ماجرا دشمنی عمیق و کینه‌ای دیرینه از این کشور، نظام و انقلاب است که بیش از 40 سال است در سینه عروسک‌گردانان خارجی این خیمه‌شب‌بازی یعنی آمریکا، اسرائیل، کشورهای غربی و پادوهای سعودی استکبار تبدیل به غمباد شده است. چهار دهه است که دشمنان این سرزمین نتوانسته‌اند استقلال و آزادی و پیشرفت و قدرتمند شدن ایران در سایه جمهوری اسلامی را هضم کنند. از هر طریقی هم که تلاش کردند از جمله جنگ 8 ساله تحمیلی، تحریم‌های به قول خودشان فلج‌کننده، حمایت از تروریست‌ها و انواع خباثت‌های دیگر باز هم در زمین زدن این کشور ناکام ماندند و اکنون چشم امید به آشوب و اغتشاش با شعارهای فریبنده همزمان با اقدامات تروریستی دوخته‌اند و هدف نهایی و خیال خام آنها که دیگر نمی‌توانند آن را پشت شعارهای جذاب و فریبنده پنهان کنند هم پیشگیری از پیشرفت ایران قوی و پهناور است.
نگاهی به تجمعات معاندان خارج‌نشین حامی آشوبگران و برافراشته شدن پرچم‌های گروه‌های مختلف تجزیه‌طلب دشمن ایران و منافقان جنایتکار در بین آنها خود گواهی بر این مدعاست که فعال شدن اقدامات تروریستی در بستر آشوب و فرصت‌طلبی دشمنان دیرینه از این فضای غبارآلود نظیر آنچه جان 13 هموطن بی‌گناه از جمله چند کودک و نوجوان را در حرم شاهچراغ(ع) گرفت و یا آنچه شب گذشته در ایذه رخ داد و متاسفانه چند هموطن دیگر قربانی تروریست‌های تغذیه شده از سوی دشمنان این سرزمین شدند با هدف تزریق ناامنی و تلاش برای رسیدن به هدف شوم و جنایتکارانه‌ای است که در سر می‌پرورانند.
بی‌شک دشمنان و طراحان این هدف نیز این آرزو را همچون گذشتگان خود به گور خواهند برد اما مردم و حتی اندک کسانی که فریب چرب‌زبانی و شعارهای دروغ آشوبگران را خورده‌اند می‌توانند با نگاهی به دنیای وارونه اغتشاشگران که پر از تناقض و متضاد با شعارهایشان است بهتر متوجه اصل نیت آنها و توطئه‌ای که اربابان و متولیان این آشوبگران برای ایران عزیز و قدرتمند تدارک دیده‌اند شوند.
در این میان خواسته مردم فهیم و روشن‌بین که دست توطئه‌گران را خوانده‌اند، برخورد قاطع و پشیمان‌کننده با عوامل میدانی آشوب و سردمداران اصلی آنهاست.

عباس شمسعلی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین