کد خبر: ۷۹۷۸۱۸
تاریخ انتشار:
مردم معمولی چیزی را باور می‌کنند که عمق اجتماعی داشته باشد

نامه ای از یک معتقد به جمهوری اسلامی به مخالفان آن

چیزی که اصلا معلوم نبود چیست _ ارزش چیزی که از دست می‌دهیم را ندارد. حالا بابت اینکه عامه مردم با چیزی که شما می‌خواستید همراهی نکردند عصبانی هستید. باشد، مشکلی ندارد. اما خودتان را به چیزی که می گویید علیه‌ش اعتراض دارید تبدیل نکنید.

جامعه یک طیف است؛گل کوچیک نیست که تیم کشی کنیمگروه سیاسی - سید مجتبی نعیمی: سال ۸۸ گفتید تقلب شده. خیلی‌ها اولش باور کردند. اما توضیحاتی که داده شد، خیلی از آن خیلی‌ها را یا متقاعد کرد، یا اینکه حداقل به شک انداخت که نکند واقعا تقلبی نشده؟ با این حال، شما روی حرفتان اصرار داشتید و توضیح دادن دیگر فایده نداشت. این قضیه به باور شما تبدیل شده بود و باور کسی را نمی شود به این راحتی‌ها تغییر داد. حتی به زور. البته قبول دارم ما هم در ایجاد این باور، بی‌تقصیر نبودیم. بابت کارهایی که نباید می‌شد، کارهایی که اعتماد را از بین می‌برد. اما یا به عمد، یا به سهو، کردیم یا کردند و به اسم ما نوشته شد و النهایه، این باور در شما شکل گرفت.

به گزارش بولتن نیوز، هواپیمای اوکراینی که سقوط کرد گفتید جمهوری اسلامی خودش به عمد زده. خیلی‌ها که نه، اما باز هم کم نبودند افرادی که باور کردند. باز آمدیم توضیح دادیم که بله. راست می‌گویید. متاسفانه ما زدیم. اما به پیر، به پیغمبر، عمدی در کار نبود. می‌فهمیم که هزار بار توضیح دادن و عذر خواستن، از داغ کسی که عزیزش را از دست داده، آن هم اینطور غیر منتظره و از روی بی‌دقتی، حتی یک ذره هم کم نمی‌کند. اما اصلا جمهوری اسلامی نیت چنین کاری را نداشته و این فقط بابت اشتباه کسی بود که وظیفه دفاع از کشور را داشته، و در آن موقعیت فوق‌العاده حاد، به اشتباه، روی رادار، هواپیما را با موشک دشمن اشتباهی گرفته. اما چه فایده. شما باور داشتید که جمهوری اسلامی به عمد این کار را کرده، و هرچند، هر بار که پرسیدیم اصلا این کار چه سودی برایش داشته، جوابی نداشتید، اما خُب، باور کسی را نمی شود به راحتی تغییر داد.

البته کم نبودند اتفاقاتی مثل این، که شما گفتید جمهوری اسلامی باعثش بوده، جمهوری اسلامی به عمد این کار را کرده، منفعت جمهوری اسلامی در اجرای این قضیه‌ست و ... مثل ماجرای آبان ۹۸، مثل ماجرای نوید افکاری، مثل ماجرای سانچی، مثل ماجرای پلاسکو و کلی اتفاقات دیگر. که در همه اینها، هرچقدر توضیح داده شد، شما باور نکردید اما خیلی از مردم معمولی، یا حرف ما را قبول کردند، یا حداقلش گفتند: «اینم هستا». و حالا و توی این روزها، باز هم همان ماجرای قدیمی. ما می‌گوییم مهسا امینی را پلیس نکشته. شما می‌گویید از قضا جمهوری اسلامی کشته. ما می‌گوییم ماجرای فوت نیکا شاکرمی اصلا ربطی به این اتفاقات اخیر ندارد. شما می‌گویید آن بنده خدا هم مثل مهسا امینی و بدتر از آن، باز به دست مأموران جمهوری اسلامی مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده. ما می‌گوییم بحث زاهدان، اساسا ماهیت تروریستی دارد. شما می‌گویید خفه شو عوضی. به مردم مظلوم بلوچ نگو تروریست.

خلاصه اینکه داستان، داستان باورهای آدم‌هاست که به روش‌های مختلف شکل می‌گیرد و یک عینکی می‌سازد که با آن عینک به همه چیز نگاه می‌کنند. من، شما و همه آدم‌های دنیا، باوری داریم. همین است دیگر. کاریش نمی شود کرد. اما حداقل کاری که می‌توانیم بکنیم این است که نخواهییم به زور کسی را شبیه خودمان کنیم. این را خصوصا برای شمایی می گویم که همه باورها و توضیحات ما را در این سال‌ها اشتباه و دروغ می‌دانی و قصد انقلاب کردن داری. اما عملاً داری عین همان چیزی رفتار می‌کنی که می گویی علیه‌ش اعتراض داری و خون‌ت به جوش اومده. رفیق تازه انقلابی من، نخواه که به زور فحش و خشم و آنفالو و بلاک، باورت کنم یا باورت کنن. چون هر چیزی، هر اتفاقی، یک عمق اجتماعی دارد. و مردم معمولی، چیزی را باور می‌کنند که عمق اجتماعی داشته باشد. اصلا می‌دانی عمق اجتماعی چیست؟

وقتی می‌گوییم یک اتفاق عمق اجتماعی دارد یعنی توانسته خیلی از مردم را در یک بازه زمانی بلند مدت تحت تاثیر قرار دهد به نحوی که آنها را مجبور به واکنش کند. بابت همین است که بی‌عدالتی در مملکت را خیلی‌ها باور دارند، چون عمق اجتماعی دارد. بابت همین است که تبعیض در مملکت و مشکلات دیگر را خیلی‌ها باور دارند، چون عمق اجتماعی دارد. و صدالبته، حفظ امنیت و آرامش فعلی را خیلی‌ها باور دارند. چون عمق اجتماعی دارد. چیزی که انقلابیون جدید درکش نکردند و با خشونت عریانی که در رفتارشان بود _ منظورم تخریب بانک و آتش زدن قرآن نیست _ خیلی زود خیلی‌ها را از خودشان دور کردند.

اعتراض به نحوه عملکرد گشت ارشاد عمق اجتماعی داشت. همین بود که باعث شد خبر فوت مهسا امینی، سریع به واکنش ختم شود. اما چیزی که این وسط عمق اجتماعی نداشت، تغییر رژیم بود. چون برای اکثریت مردم، این قضیه مساوی‌ست با عدم امنیت. چه اینکه برای خیلی از مردم، این قضیه مساوی‌ست با خسران دین و دنیای‌شان. همین هم بود که از چند میلیونی که بابت گشت ارشاد و فوت مهسا امینی سوال داشتند یا به خشم آمده بودند، وقتی تغییر فاز اعتراضات را دیدند، کشیدند عقب. چون یا به آن اعتقادی نداشتند.

جامعه یک طیف است؛گل کوچیک نیست که تیم کشی کنیم

یا اینکه حداقل پیش خودشان گفتند چیزی که قرار است به دست بیاریم _ چیزی که اصلا معلوم نبود چیست _ ارزش چیزی که از دست می‌دهیم را ندارد. حالا بابت اینکه عامه مردم با چیزی که شما می‌خواستید همراهی نکردند عصبانی هستید. باشد، مشکلی ندارد. اما خودتان را به چیزی که می گویید علیه‌ش اعتراض دارید تبدیل نکنید.

هنوز هم اعتقاد دارم خیلی از عملکردها و ساختارهای مملکت مشکل دارد و این‌ها چیزی نیست که بشود کتمانش کرد. این‌ها را مردم می‌دانند، بابت همین باید گفت این موضوعات عمق اجتماعی دارند. اما چیزهایی که این دو سه هفته توی اینستاگرام و تلگرام می‌بینیم، عمق اجتماعی ندارد. طرفدار ندارد. خیلی از روزهای دو سه هفته اخیر، روز و شب، خیابان‌های اصلی شهر را بالا و پایین کردم. آن زمانی که میدان انقلاب شلوغ بود، طرف داشت دو خیابان بالاتر در کافی شاپی اسپرسو سفارش می‌داد. این یعنی عمق اجتماعی نزدیک به صفر.

آن شبی که کارگر بهم ریخت، فردا صبحش خانومی داشت برای دخترش از فروشگاه لباس کودک، شلوار پاییزه می‌خرید. این یعنی عمق اجتماعی نزدیک به صفر. دیگر از اعتصاب نگوییم برای‌تان. شاید بگویید اگر بازداشتی‌های روزهای اول نبود حالیت می‌کردم داستان چیست؟ خب داداش. تحول اجتماعی که با یک روز بازداشت بخوابد، عمق اجتماعی ندارد. یعنی در اقلیت است. اقلیت خیلی ضعیف. با این حال، این دلیل نمی‌شود که بگوییم تلاش برای به رسمیت شناخته شدن تفاوت بخشی از جامعه با نظام سیاسی، عمق اجتماعی ندارد. دارد، خوب هم دارد.

خلاصه، اینها را گفتم که باز بگویم، جامعه، یک طیف است. گل کوچیک نیست که تیم کشی کنیم. تا به هرکی رسیدیم بگوییم فلانی! تو موافق تقلب در انتخابات ۸۸ هستی و فتنه گری یا مخالفی و اهل بصیرت؟ یا فلانی! سریع بگو ببینم. به نظرت مهسا را‌ رژیم کشته یا خودش مرده؟ ماها با هر باوری، قرار است سال‌ها کنار هم زندگی کنیم. خیلی خوب است وقتی کنار هم هستیم، به این حدیث از امام محمد باقر توجه داشته باشیم که: «اگر تمام زندگی دنیا و معایش عباد را در یک پیمانه قرار دهیم، یک سومش زیرکی و دو سومش تغافل است.» اگر نمی‌دانی تغافل یعنی چی، گوگل کن، متوجه می‌شی.

اینها را گفتم که بگویم باور خودمان را / خودتان را به زور توی حلق دیگران نکنیم / نکنید و اجازه دهیم مردم، زندگی‌شان را بکنند. هر وقت مردم به نتیجه برسند برای چیزی اعتراض کنند، بریزند در خیابان یا حتی جان بدهند، خودشان بلند می‌شوند می‌آیند. منتظر من و شما نمی‌مانند. هیچ تیر و ترکشی هم نمی‌تواند آنها را در خانه بنشاند. اما وقتی اتفاقی می‌افتد و باز دارند زندگی عادی‌شان رد می‌کنند یعنی ...

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین