به گزارش بولتن نیوز، کوثر قاسمی: متروپل فروریخت و با ریختنش، بار دگر رسانهی ویرانِ ملی، ریخت؛ آوار متروپل حامل فریادهای بسیاری بود که یکی از ملموسترین خروشهای آن، فغانِ نبود «روایت جمعی» بود؛
صدا و سیما، رسانهی اختهای که بار اصلی روایتگری بر دوش آن است زیر بار فشارهایی از جنس مغزهای کوچک زنگزده، زایش فکری خود را از دست داده و توان روایت ندارد.
در روزهایی که آبادان و خوزستان عزادار است، جای خالیِ روایتی که غمِ جنگزدگانی که هنوز جنگزدهاند را بیان کند، حس میشود.
فروریختن متروپل نشان داد برای رسانه تفاوت دارد که تو در ساختمانی در تهران زیر آوار مدفون شده باشی یا خوزستان؛ چرا که در واقعهی تلخ فروریختن پلاسکو شاهد پوشش زندهی ٢۴ ساعتهی شبکه خبر طی ١٠ روز از محل حادثه بودیم اما حادثه متروپل چون خارج از مرزهای تهران بود، گویی در ایران رخ نداده است و غمش منحصر به خوزستان است.
پیمان جبلی هم که آمدنش نوید تغییر در صدا و سیما بود و در اعتراضات اصفهان، شمهای از تغییرات در رسانه را نشان داد نیز با گذر زمان به همان اندک تغییر اکتفا کرد و شاید اکتفا داده شد.
در اعتراضات اخیر مردم آبادان [و یا قطعی اینترنت]، رسانه ساکت بود و منفعل؛ بخش وسیعی از اعتراضات مردم آبادان بیارتباط با صدا و سیما نبود و مردم به عملکرد دوگانه میان تهران-شهرستان! و اخبار دستگیری و مرگ عبدالباقی و محاکمه مسببین ماجرا معترض بودند.
مواجههی مردم با خبر مرگ عبدالباقی نیز به یکی از نمودهای بیاعتباری رسانه برای مردم تبدیل شد، آنجا که رسانه از عبدالباقی و فوت شدنش زیر آوار میگفت و تصویر سردخانه و خانوادهی عزادارش را نشان میداد اما مردم از فرارش به کانادا سخن میگفتند.
رسانه برای خروج از این ویرانی باید به مردم بازگردد و روایت جمعیِ مردمی را بگوید که برآمده از انقلابی با تکثر اجتماعی بودند؛ در این روزهایی که همچون تصویر غبارآلود است اما غم مردم از پشت ماسکهایشان پیداست اما برای «هم» ایستادهاند و مبارزه میکنند، این خروج از روایتهای یکطرفه و خارج از مرزهای جغرافیایی-ایدئولوژیکی حاکم است که میتواند دگر باره منجر به تکثر شوند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com