گروه سیاسی: بیستوچهارم اردیبهشتماه سالروز لغو امتیاز تنباکو به فتوای آیتالله میرزاحسن شیرازی بزرگ است. این واقعه که به نهضت تنباکو معروف است یکی از نقاط عطف بیداری و آگاهی مردم ایران با رهبری و هدایت مرجعیت دینی است که توانست دست چپاولگر استعمار را از منافع ملی ایران کوتاه کند و همزمان هشدار جدیای به استبداد داخلی بدهد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه وطن امروز، قرارداد امتیاز تنباکو که بین ایران و انگلستان بسته شده بود، توسط ناصرالدین شاه امضا شد و در پی آن اعتراضهای مردمی و علمای دین را به همراه داشت که به قیام مردم سراسر ایران انجامید و در نهایت با مداخله میرزایشیرازی و حکم به تحریم تنباکو، دولت ایران مجبور به لغو این قرارداد شد.
نهضت تنباکو نخستین مقاومت فراگیر و در عین حال موفق مردم ایران در برابر قدرت مطلقه سلطنت قاجار و زمینه اصلی و پیشدرآمد انقلاب مشروطیت به شمار میرود. علمای دین بویژه میرزایشیرازی در این پیروزی نقشی تعیینکننده و انکارناپذیر داشتند. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای درباره شخصیت عظیم میرزایشیرازی و اهمیت اقدام او میفرمایند: «آن عالم [میرزایشیرازی]، بزرگ تاریخ روحانیت و پرچمدار یک مبارزه پرمغز و پرمعنا علیه مراکز فساد و کانونهای طغیان و انحراف. حرکت میرزایشیرازی - که برخلاف بسیاری از حوادث 150 سال اخیر، متأسفانه هنوز کار درست و کاملی درباره آن نشده است - یک حرکت ذوابعاد و پرمعنا و بسیار پربرکت بوده است. آن یک سطری که میرزایشیرازی نوشت و آن روز بساط کمپانی انگلیسی را از ایران برچید و سلطه استعماری را موقتا از کشور قطع کرد، یک مبارزه چندجانبه بود». یقینا میتوان یکی از مظاهر و مصادیق بزرگ غیرت دینی در 150 سال مبارزات معاصر را میرزایشیرازی دانست. در همین راستا در یادداشتی تحلیلی و گفتوگویی جداگانه با دکتر «عباس سلیمینمین»، تاریخپژوه به بررسی بیشتر این واقعه تاریخی پرداختیم.
***
حضرت امام خمینی، بزرگ معمار انقلاب اسلامی درباره فتوای تاریخی میرزای شیرازی و نهضت تنباکو فرمودند: «آن مرحوم که در سامره تنباکو را تحریم کرد، برای اینکه ایران را تقریبا در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو، ایشان یک سطر نوشتند که تنباکو حرام است. حتی بستگان خود آن جائر (ناصرالدینشاه) و... ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیانها را شکستند و در بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن هم زیاد بود در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند، آن قرارداد لغو شد. قرارداد و یک چنین چیزی و آنها دیدند که یک روحانی پیرمرد در کنج دهی از دهات عراق یک کلمه مینویسد و یک ملت قیام میکند و قراردادی که مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است، به هم میزند و یک قدرت این طوری دارد او».
شهید مدرس درباره جنبش تنباکو چنین بیان میدارد: «این واقعه تاریخی، نظام سلطنت را سست و از اقتدار انداخت... استبداد سلطنتی در ایران بدون توجه به واقعه دخانیه، به مشروطیت نمیرسید... واقعه دخانیه توپی بود که سحرگاه مردم تیزهوش خفته را بیدار کرد و به طور طبیعی از زلزله شدیدی که متعاقب آن باید به وقوع بپیوندد، باخبرشان نمود».
محمدرضا حکیمی در کتاب «بیدارگران اقالیم قبله» مینویسد: «فتوای میرزای شیرازی بزرگترین ضربهای بود که در قرن نوزدهم بر پیکر استعمار وارد آمد. این قیام در واقع، اتحاد و ایثارگری مردم ایران در حفظ استقلال و هویت اسلامی کشورشان را نشان داد. همچنین در این قیام، مردم بیش از پیش، به قدرت و اهمیت روحانیت پی بردند و بار دیگر، پیوند دیرپای روحانیت اصیل و مردم جلوهگر شد».
علامه سیدحسن صدر که خود یکی از مجتهدان بزرگ کاظمین و از شاگردان بزرگ میرزا بوده است، در کتاب خود «تکمله امل الآمل» درباره سیدحسن شیرازی نوشته که او مجدد احکام (اسلامی) بود و تدبیر و اندیشه سیاسی او سیاستمداران را متحیر میکرد و علما و سلاطین در امور سیاسی به او رجوع میکردند».
سیدمحسن امین از علما و فقهای شیعه در کتاب «اعیان الشیعه» در توصیف شخصیت میرزای شیرازی نوشت: «او یکی از بزرگان و مشاهیر مدرسان در علم اصول و مربی علما بود. از حوزه درس ایشان بیشتر فقهای عصر که شاگرد او بودند، فارغالتحصیل شدند. علاوه بر این، ایشان از علمای مجدد اسلام به حساب میآید. وی از نبوغ سیاسی ویژهای برخوردار بود».
در حقیقت جنبش تنباکو و فتوای تاریخی میرزای شیرازی، نخستین مقاومت همگانی مردم ایران در برابر سلطه بیگانگان و استبداد شاهی بود که بر حوادث و رویدادهای پس از خود تاثیر بسیار نهاد، چرا که از آن پس ایرانیان دریافتند که پیروزی بر شاه و بیگانگان امری ممکن است و این پیروزی، اقتدار روحانیت و نفوذ مرجعیت شیعه را نمایان کرد. در یکى از مراحل بحرانى تاریخ اسلام که استعمار انگلیس با کسب امتیاز تنباکو مىرفت تا کشور اسلامى ایران را در ردیف مستعمرات خود درآورد، عالمى متعهد، مرزبانى آگاه و بیدار و مرجع عالیقدر جهان تشیع میرزاىشیرازى بزرگ عمق توطئه را دریافت و با صدور فتواى تحریم تنباکو، بزرگترین ضربه را بر پیکر دولت استعمارگر انگلیس نواخت و او را در اهداف شوم و شیطانى خود ناکام کرد.
برخى مورخین از جمله شیخحسن کربلائى، محمدرضا زنجانى و... از سومین سفر شاه به فرنگ و انگیزه واگذارى امتیاز تنباکو سخن گفتهاند. ما براى روشنتر شدن انگیزه واگذارى این امتیاز شمهاى از نوشتههاى این مورخین را ذکر مىکنیم:
انگلیسىها دراین سفر بیش از پیش در پذیرایى شاه و همراهان کوشیدند. ملکه انگلستان به هر یک از همراهان شاه نشانهایى اعطا کرد که هیچ کدام از آنان انتظارش را نداشتند. در این سفر به شاه پیشنهادى از جمله امتیاز توتون و تنباکوى ایران را دادند. وزیر مختار انگلیس در ایران که آن زمان در انگلستان بود و تالبوت، با امینالسلطان و اعتمادالسلطنه در اخذ این امتیاز گفتوگو کردند. امینالسلطان هم این موضوع را با شاه در میان گذاشت و منافع آن را برشمرد. اضافه کرد پولى که از این امتیاز به دست مىآید گنج بادآورده است!
ناصرالدین شاه که مىپنداشت با پولى که از این راه به دست خواهد آمد نهتنها هزینه این سفر جبران خواهد شد، بلکه خرج سفر دیگرى نیز تامین خواهد شد، از این رو مصمم شد این امتیاز را به انگلیسىها واگذار کند. علاوه بر این ماژور تالبوت که نقاط ضعف شاه و درباریان را مىدانست براى مفتون ساختن وى و همراهان دخترکى 15 ساله را که به قول خود وى بسیار زیبا بود به شنا وادار کرده بود!
آیا مىشود پیشنهاد به این خوبى آن هم از طرف شخصى که دخترش مقبول شاه است رد شود؟
رشوههایى که شاه و درباریان در واگذارى این امتیاز گرفتند بسیار کلان بود.
* اهداف انگلستان
حوادث و وقایع پس از واگذارى این امتیاز به خوبى نشان مىدهد این امتیاز یک امتیاز معمولى نبود. هدف انگلستان تنها قرار گرفتن امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکوى ایران نبود تا از این رهگذار سود مادى نصیب خویش کند، بلکه هدف او از امتیاز مدخلى است براى نفوذ در جامعه اسلامى ایران و رواج غربزدگى و در نهایت استعمار و استثمار یک ملت. البته با این تفاوت که نیروهاى مهاجم استعمارى در کشورهایى مانند هندوستان به طور مرئى و مستقیم توسط نیروهاى نظامى وارد شده و آن کشور را اشغال کرده است و در ایران به گونهاى غیرمستقیم آمده است. در عین حال هدف یکى است. براى تبیین این مطلب لازم است نگاهى داشته باشیم هر چند گذرا به اقداماتى که کمپانى رژى در شروع کار انجام داد.
* قلعه نظامى یا احداث محل کمپانى
پس از رسمیت و اعلان امتیاز فوق در آغاز سال 1308 هـ.ق تالبوت که به همراه عدهاى از فرنگیان به ایران آمده بود در شهرها پراکنده شدند و در هر شهرى عمارتى مستحکم در بهترین نقاط و مشرف بر تمام شهر در اختیار گرفتند. مثلا در تهران باغى در بهترین نقطه شهر و مشرف بر تمام شهر و ارگ سلطنتى به مبلغى هنگفت به عنوان مرکز کمپانى خریدارى کردند. اطراف آن را همچون قلعه نظامى دیوارى بلند و قطور به عرض 4 متر کشیدند و ساختمانى مستحکم و بزرگ همچون مرکز یک قشون مجهز در وسط آن برپا کردند که مایه حیرت و وحشت هر ایرانى شد.
* هجوم فرنگیان به ایران
مدتى بسیار اندک پس از ورود تالبوت و همراهان، بیش از 200 هزار فرنگى به عنوان کارگزاران این شرکت به ایران اسلامى هجوم آوردند. (کتاب قرارداد رژى، ص 25) گروه گروه در شهرها و ولایات ایران مستقر شدند. شکل ظاهرى شهر و بازار مسلمین را تغییر دادند. این افراد نه تنها زارعین و سایر سکنه نقاط را تحت سلطه خود درآوردند که حکام ولایات را به امر شاه و تصمیم و فرمان دولت زیر فرمان خود گرفتند. موجى از خارجیان در خیابانهاى هر شهر ولایتى به راه افتاد.
* رفتار فرنگیان با مردم ایران
فرنگیان مهاجم به ایران به بهانه کارمندان رژى از همان آغاز با ایرانیان رفتارى استعمارگرانه داشتند. این رفتار بخوبى سوءنیت و افکار پلید آنان را نشان مىداد. این فرنگیان چنان به وابستگى خود به کمپانى و پشتیبانى حکومت دلگرم بودند که با توده مردم مسلمان ایران رفتارى زشت و ناهنجار داشتند به طورى که احساسات ملى و مذهبى مردم را جریحهدار کردند و چنان گستاخ و مغرور بودند که در برخى مواقع مسلمانان را به مختصر بهانهاى کتک مى زدند.
مرحوم شیخ محمدرضا زنجانى و شیخ حسن کربلایى در این زمینه مىنویسند:
در این پایتخت بزرگ اسلام در موضع ایستگاه ماشین حضرت عبدالعظیم محضر جمعى از مسلمانان یک نفر فرنگى... چنان سیلى سختى زد که کلاه از سر مسلمان به چندین قدم آن سو افتاد... به این قناعت نکرد، زبان به هرزهگویى باز کرد: حالا برو نزد هر زن فلانى که مىخواهى شکایت کن! مسلمان بیچاره هم که مىدانست با کدام حریف درافتاده اصلا هیچ نگفت.
* استخدام مسلمانان
استضعاف مالى و فرهنگى بسیارى از مردم آنان را به اجبارى و خدمتگزارى فرنگیان کشانده بود، به گونهاى که مایه ذلت و تحقیر مسلمانان به شمار مىآمد. افزون بر این چون این جماعت مستخدمان پایه و مایه دینى نداشتند، خیلى زود به رنگ فرنگیان درآمده و همانند آنان به شرابخوارى، روزهخوارى و... تظاهر مىکردند و چون وابسته به کمپانى بودند، کسى جرأت امر و نهى آنان را نداشت و اگر احیانا کسى پیدا مىشد و با نرمش آنان را نصیحت مىکرد، پاسخ یک جمله کوتاه بود: عیسى به دین خود موسى به دین خود.
* ترویج فحشا
استفاده از دختران فرنگى جوان براى خرید و فروش، ایجاد کافهها و قمارخانهها، تاسیس مشروبفروشى، ایجاد فاحشهخانههاى رسمى، دعوت زنان مسلمان به هرزگى و استخدام آنان، ایجاد شبکه نوکران از افراد سستعنصر، تاسیس کلیساها و مدارس تدریس انجیل و ترویج مسیحیت به صورت جدى و... اینها همه از نمونه کارهاى کمپانى رژى بود.
شیخ حسن کربلایى و شیخ محمدرضا زنجانى شرح جامعى از اوضاع آن زمان و موارد فوق دادهاند که اجمالى از آن را مىآوریم:
«دختران فرنگى براى تاراج عقل و دین جوانان مسلمان وارد شدند. زنان بدکاره خارجى نیز همراه آنها به کسب درآمد پرداختند. در هر شهرى مخصوصا تهران چندین فاحشهخانه تشکیل گشت. کافههاى قمار و رقص و مشروب رایج شد. مبلغان مسیحى همراه خواهران مقدس و عمله طرب به تبلیغ مسیحیت پرداختند تا مسلمانان را به راه راست دعوت کنند! اینگونه اعمال شدیدا باعث ناراحتى روحانیت و مردم گردید.
بالجمله آن درجه از انحطاط و ضعفى که اسلام و اسلامیان را در این قرن روى داده و آن طرحى که خارجیان براى استثمار ایران پیش خود ریخته و بدین وضع پیش آمده بود، هر گاه لطف خداوندى تدارک نفرموده بود و چندى بدین وضع تیره بر ایران گذشته بود، هر آینه عنقریب اسمى از ایران و اسلام به جا نمانده و بالمره محو مىشد».
این گزارش نشان مىدهد رویاى پیوستن ایران به مستعمرات انگلستان در این دوره به سرعت به دست کمپانى رژى در حال تعبیر بوده است. کمپانى رژى در ایران از همان شیوهاى که انگلیسىها در تصرف هند و ایجاد کمپانى شرقى و سپس حضور نظامى به بهانه حفظ امنیت این کمپانى داشتند، استفاده مىکردند. در آن زمان مقالهای به قلم یکى از علما نوشته و در میان مردم پخش شد. نویسنده در این مقاله اهداف حقیقى کمپانى رژى را به گونهاى مشروح تبیین مىکند که به سبب طولانى شدن بحث از آوردن آن معذوریم ولى محققان را به مطالعه آن توصیه مىکنیم.
* آغاز جنبش
امتیاز رژى به خاطر ماهیت استعمارى باعث برخورد شدید و ریشهدار محافل مذهبى با استعمارگران و ایادى خائن آنان شد و عکسالعملهایى به دنبال داشت و در نهایت با فتواى مرحوم شیرازى نهضت همگانى و پیروز شد.
* موضعگیرى گامبهگام میرزا
از آنجا که میرزاى شیرازى به جهاتى رویارویى با حکومت مرکزى ایران و فروپاشى آن را به مصلحت نمىدانست، سعى کرد به گونهاى عمل کند که ضمن جلوگیرى از این نوع کارها اقتدار حکومت مرکزى را که تنها حکومت شیعى بود حفظ کند. بر همین اساس در این ماجرا مرحله به مرحله عمل کرد.
تلگرافهاى متقابل شاه و میرزاىشیرازى، اعتراض علمای شهرستانها، شورش مردم، وقتگذرانى شاه و دربار و همچنین زمینههاى مبرم براى تحریم تنباکو که نشانههاى آن در درخواستهاى مکرر علما و مردم به چشم مىخورد و در بخشى از کشور به کار گرفته شد و به عنوان سیاست منطقهاى موفقى تلقى شد، سرانجام میرزا را بر آن داشت حکم به تحریم تنباکو را در عبارتى کوتاه و به شیوهاى موثر و محرک صادر کند:
بسمالله الرحمن الرحیم
الیوم استعمال تنباکو و توتون باى نحوکان در حکم محاربه با امام زمان صلواتالله و سلامه علیه است. حرره الاقل محمدحسن الحسینى
این فتوا که از چنان مرجعى بزرگ صادر شده بود اهمیت بسیار یافت، زیرا مردم با این حکم به تکلیف شرعى و به وظیفه دینى خود پى بردند و درصدد انجام عمل به تکلیف برآمدند.
* سرعت گسترش
این حکم ظرف مدت کوتاهى در سراسر ایران منتشر شد، چرا که مردم حتى بىسوادها انتشار آن را وظیفه شرعى خود مىدانستند.
* حوزه نفوذ فتوا
پس از انتشار حکم تحریم همه طبقات مردم مسلمان حتى افراد غیرمسلمان و حتى حرمسراى ناصرالدین شاه از این حکم پیروى کردند:
«این حکم جهانمطاع، چنان نفوذى در دلها یافته بود که همه اصناف دارالخلافه با همه آن طبایع مختلف و آرا چنان در کمال تمکین و انقیاد همگى بر سر این نقطه متفق و مجتمع شدند که تا عصر جمعه در تمام ایران از هیچ نقطه و محلى دود چپق و قلیان بلند نمىشد. حتى در حرمهاى پادشاهى، ادارات دولتى، سراى دیوانیان، قهوهخانهها و سربازخانهها نیز بالمره دود دخانیه برداشته شد».
حکم تحریم، دربار شاه و اندرون و حرمسراى وى را نیز در بر گرفت به نحوى که:
«در آبدارخانه و حرمسراى ناصرالدین شاه تمام خواجهها و غلامان قلیانها و سرقلیانها را شکسته، براى اطلاع شاه در جلو خوابگاه همه را جمع کردند... شاه به اندرون انیسالدوله که در واقع ملکه و بىاندازه مورد علاقه و توجه ناصرالدین شاه بود وارد شد، در حالى که کلفتهاى انیسالدوله مشغول پیاده کردن سرقلیانهاى نقره و طلاى مرصع بودند و خود انیسالدوله ناظر به عمل خدمتکاران بود. شاه از انیسالدوله پرسید:
خانم چرا قلیانها را از هم جدا و جمع مىکنند؟
جواب داد: براى آنکه قلیان حرام شده.
ناصرالدین شاه روى در هم کشیده با تغیر گفت: که حرام کرده؟
انیسالدوله هم با همان حال گفت: همان کس که مرا به تو حلال کرد.
شاه هیچ نگفت و برگشت و براى آنکه مبادا به احترامش لطمهاى وارد آید، بعد از آن به هیچیک از نوکران خود دستور نمىداد قلیان بیاورند. در تمام دربار قلیانها را جمع کردند» (تحریم تنباکو، نویسنده: تیمورى)
«...از قهوه خانه سلطنتى هم دخانیه برداشته شد. به جایى رسید که یهود و نصارى نیز به متابعت از اسلام دخانیه را در ظاهر متارکه نمودند». (تحریم تنباکو، نویسنده: زنجانى)
نفوذ حکم به حدى بود که حتى افراد بىقید نسبت به دین هم پیروى از آن حکم را بر خود لازم دانستند. معروف است که عدهاى از شرابخوارها گفته بودند:
«ما شراب را علانیه و برملا مىخوریم و از هیچ باکى نداریم ولى چپق را تا آقاى میرزا حلال نکند رو نخواهیم آورد». (قرارداد رژی، ص 70)
* پیامدها
نهضت تحریم تنباکو که با ماهیتى ضداستعمارى و انگیزههاى اسلامى و به رهبرى روحانیت بویژه میرزاى شیرازى شکل گرفت، به اسلام و مسلمانان حیاتى تازه بخشید. این فتوا پیامدهاى بسیار خوبى به دنبال داشت که اهم آنها به قرار زیر است:
عزت مسلمانان، شکست استعمار، شکست استبداد، امتزاج دین و سیاست و الگوگیرى (نهضت مشروطه، حرکت ضداستعماری علمای عراق، نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی).
زندهیاد جلال آلاحمد در این زمینه مىنویسد: «وقتى میرزاى بزرگ با یک فتوا به تحریم تنباکو امر مىدهد، به اتفاق همه نویسندگان تاریخ مشروطه کمر یک کمپانى خارجى را مىشکند (رژى) و در عین حال آبروى روشنفکر زمان خود را مىبرد (ملکم)». (در خدمت و خیانت روشنفکران، جلال آلاحمد).
***
فتوای میرزا نفی استبداد و استعمار
رهبر حکیم انقلاب در سخنرانیهای اخیرشان بر مفهوم غیرت دینی و مصادیق آن تاکیدات زیادی دارند. بیشک میرزایشیرازی یکی از مظاهر غیرت دینی و سرمنشا یکی از تحولات اجتماعی- سیاسی عصر حاضر است. چرا فتوای میرزای شیرازی درباره تحریم تنباکو به این اندازه مهم و منشأ تحول در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود؟ از سویی رهبر انقلاب در دیدار مردم قم فرمودند در 150 سال اخیر تنها مراجع و علمای تراز اول همچون میرزایشیرازی و امام خمینی(ره) قدرت ایجاد یک جریان و حرکت کاملا مردمی را داشتند. علت همراهی حداکثری مردم ایران در قضیهای چون فتوای تنباکو چیست؟
دکتر سلیمی نمین: در ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که انتهای دوره قاجار مصادف با عصر سلطهگری است. هر قراردادی که در این دوره بسته میشود، یک جای پایی به بیگانه میدهد، از این جهت مردم نسبت به این مساله بسیار حساس بودند و بشدت مخالفت میکردند. مسائلی که ما در آن دوره با آن مواجه هستیم، در یک فضایی است که هم بحث استبداد وجود داشت و هم بحث سلطه؛ منتها استبداد ریشه در این آب و خاک داشت، یعنی برکشیده بیگانه نبود اما ضعفهای استبداد موجب میشد به بیگانه امتیازاتی بدهد که زمینه سلطه آنان فراهم شود. مردم بشدت نسبت به این امر واکنش و حساسیت نشان میدادند و تمام اقدامات این دوران از جانب مردم و کسانی که نسبت به مصالح ملی حساسیت داشتند، این بود که مانع از نفوذ بیگانه شوند و اصولا شعار مطالبهگری ملت در ارتباط با مشروط شدن قدرت برای این بود که شاه یا دربار نتوانند امتیازاتی به بیگانه دهند، مجلس دخالت کند و قدرت را مشروط یا مهار کند و حاصل آن این باشد که امتیازاتی به بیگانه داده نشود.
شما این حساسیت مردم را فقط نسبت به قرارداد رژی نمیبینید، در ارتباط با قرار داد رویترز و قرارداد 1919 هم میبینید که مردم و علما و ملیون دلسوز نسبت به این قراردادها که زمینه حضور انگلیس را در عرصه سیاسی کشور فراهم میکند، واکنش نشان میدهند. لذا آن بحث تحریم تنباکو یکی از اقدامات مردم در ارتباط با لغو یک قراردادی بود که سلطه بیگانه را رقم میزد، به همین دلیل هم جامعه همهجانبه حساس بود. جامعه فکر میکرد میتواند شاه و دربار را که مستبد بودند به نوعی مهار کند و به نوعی از برخی انحرافات باز بدارد اما سلطه بیگانه مسالهای نبود که براحتی بتوان با آن مقابله کرد، لذا از ابتدای امر مردم تلاش میکردند کاری کنند زمینه سلطه فراهم نشود و استقبال مردم هم از حکم تحریم تنباکو به این دلیل بود که میدانستند اگر بیگانه انحصار تنباکو را در اختیار بگیرد، یک گام بلند در مسیر سلطه بر مسائل ایران برداشته خواهد شد.
بعد از آشکار شدن قدرت اجتماعی و مردمی مرجعیت برای جریان استعمار غربی در قضیه تنباکو، استعمار غربی چه برنامهریزی و طراحیای را برای مهار این قدرت انجام داد؟ روششان در این زمینه چه بود؟
دکتر سلیمی نمین: اقدامات گستردهای در ارتباط با تضعیف جایگاه روحانیت در بین مردم شد. این اقدامات از ترور فیزیکی آغاز شد تا ترور شخصیت.
ما در بحث مشروطهخواهی این مساله را به وضوح میبینیم، یعنی از به دار آویختن شیخ فضلالله گرفته تا ترور برخی روحانیون برجسته و همچنین تخریب شخصیت برخی روحانیون. بعد از کودتای 1299 سیاستی را در جهت حذف کامل حوزهها و تضعیف روحانیت در پیش گرفتند که به تدریج از بعد از کودتا شاهد آن هستیم.
هدف اصلی هم همین بود پیوندی که میتوانست به تبلور خواستههای مردم کمک کند، گسسته شود. یعنی در طول تاریخ معاصر روحانیت عمدتا تجلیبخش مطالبات مردم بود، یعنی مردم به روحانیت مراجعه میکردند، مسائل خود را بیان میکردند و روحانیت هم این مسائل را بازتاب میداد و هدایت میکرد و در جهت حل این مشکلات گام برمیداشت که این را قبل و بعد از مشروطه میبینیم و مصادیق فراوانی برای آن قابل ذکر است.
رهبر حکیم انقلاب میفرمایند: «اغلب قضایای مهمی که در این ۱۵۰ سال اخیر در کشور ما واقع شده، از این قبیل است؛ تقریباً در همه حوادث تاریخی، حوادث اجتماعی، حوادثی که مردم وارد میدان شدند و توانستند یک کاری را به ثمر برسانند و انجام بدهند -یعنی تا آنجایی که بنده در ذهنم هست- پای یک مرجع دینی، یک عالم دینی و عالم شجاع، مبارز و سیاستشناس در میان است. مثلا فرض بفرمایید در قضیه تنباکو، میرزایشیرازی است».
قدرتهایی که به صحنه ایران چشم دوخته بودند، طبیعتا این را یکی از موانع جدی میدیدند و برای برداشتن این موانع برنامهریزیهای گستردهای داشتند، البته مسائل آن دوران خود به صورت مبسوط باید مورد بررسی قرار گیرد که دشمن در قالبهای مختلفی حرکت کرد که توانست هم به آن اتحاد لطمه بزند و هم زمینه کودتا را فراهم کند. در واقع با این هوشمندی نسبت به تلاشهای بیگانه برای اینکه بتواند در ایران جای پایی پیدا کند، امکان نداشت بیگانگان بتوانند در ایران مسلط شوند اما تمهیدات گستردهای در این وادی شد که این تمهیدات باید مورد مطالعه دقیق قرار بگیرد.