به گزارش بولتن نیوز، حامد رضایی: گفته میشود نابرابری آموزشی ریشه همه نابرابریهاست. چراکه آموزش مهمترین عامل در تحرک اجتماعی است. به عبارت دیگر، توزیع مزیتهای اجتماعی یعنی قدرت، ثروت و منزلت تا حدود زیادی به تحصیلات و آموزش مرتبط است. لذا هنگامی که آموزش نابرابر باشد، راه برای صعود اجتماعی عدهای خاص هموار و برای دیگران ناهموار خواهد بود. مضاف بر اینکه نابرابری آموزشی سبب بازتوزیع ارکان تصمیمگیر و سیاستگذار کشور در میان طبقات بالای جامعه و در غیاب اقشار مستضعف خواهد شد و این خود سبب بازتولید مجدد و افزایش تصاعدی نابرابری خواهد شد. پس نابرابری در آموزش، سبب شدت گرفتن روندهای مولد نابرابری خواهد شد و سرعت رشد بیعدالتی و میزان شکاف طبقاتی را دوچندان خواهد کرد.
این سخن البته نکته درستی است ولی به نظر میرسد مادامی که عدالت اقتصادی یا بازتوزیع عادلانه ثروت در جامعه اتفاق نیفتاده باشد، عدالت آموزشی به تنهایی نمیتواند بار برقراری عدالت را به دوش بکشد. بهتر بگویم، شکی نیست که حتما باید عدالت آموزشی را پیگیری کنیم، ولی اینکه گمان کنیم ریشه بیعدالتیها و استضعاف طبقات پایین جامعه صرفا اینجاست و با صرف حل بیعدالتی آموزشی، راه برای برقراری عدالت هموار میشود، گمانی خالی از دقت است.
به نظر میرسد حتی اگر ما به سیستمی کاملا عادلانه در آموزش برسیم (که امروز فرسنگها با آن فاصله داریم)، وقتی که توزیع ثروت عادلانه شکل نگرفته، کماکان راه برای ارتقای اجتماعی طبقات بالا هموارتر از طبقات پایین است. چراکه تنها عامل عدم رشد طبقات پایین محرومیت از امکانات آموزشی نیست، بلکه خود «فقر» عامل اصلی است. یعنی حتی اگر دهک اول و دهک دهم کاملا به لحاظ امکانات آموزشی برابر باشند، باز دهک دهمیها هستند که رشد بیشتری خواهند کرد. چراکه «کیفیت زندگی خانوادگی دانشآموزان و سابقه و سرمایههایی که آنها با خود میآورند یکسان نیست. بچه های طبقات فقیر با مهارت های کلامی پایین تر از حد متوسط و انگیزه کمتر و حمایت کمتر خانواده به مدرسه میآیند.» الدار شفیر و سندهیل مولاینیتن در کتاب مهم «فقر احمق میکند» نیز با انجام آزمایشات روانشناختی و اجتماعی گوناگون نشان دادهاند که چگونه فقر میتواند به محدود کردن ذهن آدمیان منجر شود.
بنابراین در نبود نظام توزیع عادلانه ثروت در جامعه، عدالت آموزشی ممکن است بتواند تا حدی راه را برای رهایی برخی اقشار مستضعف هموار کند ولی هرگز نمیتواند راهبرد اصلی برای تحقق عدالت در جامعه باشد.
اما آیا نظام آموزشی میتواند علاوه بر فراهم آوردن فرصتها و شرایط برابر آموزش برای همگان (که وظیفه ذاتیاش است) به جبران نابرابریهای حاصل از شرایط بیرون از مدرسه نیز اقدام کند؟ آیا مدرسه میتواند آنچه دانشآموزان از بیرون از مدرسه با خود میآورند را هم حل کند تا شرایط واقعا برابر آموزشی برای همگان رقم بخورد؟
پاسخ اجمالی این است که مدرسه توان جبران تمامی نابرابریهای بیرون از مدرسه را ندارد. اما شاید بتواند کمی آنها را کمرنگ کند. این امر میتواند از طریق برنامههای کارشناسی شده تغذیه در مدارس، روندهای انگیزهبخش و حمایتکننده خاص مناطق محروم و البته تبعیض مثبت به نفع مستضعفین در تخصیص امکانات آموزشی اتفاق بیفتد.
پس آن نظام آموزشیای مطلوب است که صرفا به برقراری شرایط برابر آموزش برای همه اقشار دست نزند، بلکه به تبعیض مثبت به نفع مستضعفین هم اقدام کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com