گروه بین الملل: جولین آسانژ (Julian Assange)، روزنامهنگاری بود که دولت آمریکا قصد داشت او را دستگیر کند. معمولاً افراد تحت تعقیب را میتوانند بهراحتی در مسیر خانه تا محل کار، پیادهرویهای روزانه و… دستگیر کرده یا به قتل برسانند. اما مشکل این بود که آسانژ بهمدت ۵ سال در سفارت اکوادور (Ecuador) در لندن مخفی شده بود و دولت آمریکا بهدلیل قوانین بینالمللی و روابط خارجی نمیتوانست به اکوادور پلیس بفرستد یا جولین را آنجا ترور کند.
به گزارش بولتن نیوز، در نتیجه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا – سیا (CIA) مجبور شد تاکتیک خود را تغییر دهد و به فکر نقشههای دیگری باشد. حتی کار به جایی رسید که سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در اطراف سفارت اکوادور پخش شدند و در ظاهر یک رفتگر خیابان، نگهبان، پلیس و… منتظر جولین بودند تا او را دستگیر کنند.
اما سؤال اینجاست که چرا انقدر دولت آمریکا از این مرد میترسید؟ چه چیزی باعث شد تا جولین برای مدتها در صدر لیست افراد تحت تعقیب سیا قرار بگیرد؟ شاید در این مقاله بتوانید تا حدودی با فضای سیاسی و اهمیت محرمانگی اطلاعات در آمریکا آشنا شوید.
جولین آسانژ در سال ۱۹۷۱ میلادی در استرالیا به دنیا آمد و وقتی تنها ۱۶ سال داشت، به یک هکر کامپیوتری تبدیل شد. او با یک اسم رمزی به نام «مندَکس» (Mendax) شروع به هک کردن سازمانهای بزرگ کرد. پنتاگون (Pentagon: وزارت دفاع آمریکا)، ناسا (Nasa)، پاناسونیک (Panasonic) و لاکهید مارتین (Lockhead Martin: شرکت صنایع هوافضایی و تجهیزات آمریکا) همه توسط جولین هک شدند!
جولین، اعجوبه و نابغهای بود که شاید فقط در فیلمها انتظار میرفت که چنین شخصیتی را ببینیم. تا اینکه او در سال ۱۹۹۱ و در سن ۲۰ سالگی بهدلیل تلاش برای هک کردن یک شرکت مخابرات کانادایی دستگیر شد.
جولین بهمدت دو سال در زندان ماند و در سال ۱۹۹۳ بهدلیل استفاده از مهارت هک کردن خود برای کمک به پلیس استرالیا آزاد شد. بعد از این ماجرا، او زندگی آرامی را شروع کرد و برای مدتی تحصیلات خود را در دانشگاه ملبورن گذراند. تا اینکه در سال ۱۹۹۹ توانست دامنهای اینترنتی به نام Leaks.org را راه بیندازد. البته این دامنه تا ۷ سال بدون استفاده باقی ماند. اما سرانجام در سال ۲۰۰۶، سازمانی بهنام ویکیلیکس (Wikileaks) با این دامنه و بنیانگذاری جولین آسانژ تأسیس شد. سازمانی که بسیاری از ابرقدرتهای جهانی از آن میترسیدند!
تا قبل از ویکیلیکس، هیچ چیزی شبیه به این سازمان وجود نداشت و وقتی ویلیکس روی کار آمد، بازی تغییر کرد. هر کسی که اطلاعات مهم یا مدارک محرمانهای داشت، میتوانست آنها را بهصورت ناشناس در این سایت منتشر کند. چیزی که در آن زمان چندان رایج نبود.
در واقع ویکیلیکس مثل یک دراپباکس (DropBox) بسیار بزرگ عمل میکرد که افراد بهجای اینکه تصاویر شخصی یا خانوادگی خود را در آن به اشتراک بگذارند، اطلاعات فوقسری و محرمانه را منتشر میکردند. در نهایت، بعضی از این اطلاعات بر حسب اهمیتی که داشتند، به آژانسهای بزرگ خبری مثل گاردین (Guardian) یا نیویورک تایمز (New York Times) فرستاده میشدند.
چیزی که ویکیلیکس را نسبت به سازمانهای افشاگر دیگر متمایز میکرد، این بود که هرگز بهطور واقعی به سرقت اطلاعات متهم نمیشد! به این دلیل که خود سازمان ویکیلیکس اصلاً در جریان هک کردن یا دزدیدن اطلاعات قرار نداشت و تنها بستری را فراهم کرده بود تا افراد مختلف اطلاعات را به اشتراک بگذارند. این یکی از بزرگترین مزایای ویکیلیکس بود.
از آنجایی که انتشار مطالب توسط ناشران بدون دخالت ویکیلیکس صورت میگرفت، این اسناد منتشر شده میتوانست در دادگاهها هم مورد استفاده قرار بگیرد. از طرف دیگر، دولت آمریکا بهدلیل آزادی بیان نمیتوانست این اقدام ویکیلیکس را غیرقانونی اعلام کند. در حالی که این موضوع برای افراد صاحب قدرت که رازهای تاریک زیادی داشتند، وحشتناک بود.
در ابتدا ویکیلیکس چندان به رسمیت شناخته نمیشد. حتی با وجود اینکه مطالب مختلفی در آن منتشر شده بود. برای مثال، در سال ۲۰۰۷ کتابچه جامعی از شیوه برخورد دولت آمریکا با زندانیان خلیج گوانتانامو (Guantanamo bay) منتشر شد یا در سال ۲۰۰۹ بیش از ۵۰۰ هزار پیام (از شهروندان عادی تا گزارشهای پنتاگون) در حادثه ۱۱ سپتامبر در ویکیلیکس قرار گرفت. اما هیچ چیز بهطور کامل توجه دولت یا افکار عمومی را جلب نکرد. تا اینکه از سال ۲۰۱۰ به بعد حقایق جدیتری برملا شد که دولت آمریکا را نگران کرد.
در سال ۲۰۱۰، ویدئویی کمکیفیت از یک هلیکوپتر آمریکایی منتشر شد که درگیر عملیات و حمله هوایی بغداد (۱۲ ژوئیه ۲۰۰۷) بود. در این ویدئو، ۱۸ نفر توسط آپاچی آمریکایی مورد شلیک قرار گرفتند که به گفته ارتش آمریکا، این آپاچی بهوضوح درگیر جنگ با نیروهای دشمن بود و برای دفاع از خود تیراندازی کرد.
از طرف دیگر، خبرگزاری بینالمللی بریتانیا، رویترز (Reuters)، بر اساس قانون آزادی اطلاعات ایالات متحده آمریکا (Freedom of Information Act) خواستار دریافت این ویدئو شد. اما این درخواست به جایی نتیجه نرسید و مورد قبول قرار نگرفت. تا اینکه فیلمی خام از این موضوع به ویکیلیکس راه پیدا کرد.
منتشرکنندگان، اسم این ویدئو را «کشتار جانبی» (Collateral Murder) گذاشتند و جنبه تاریک این حمله هوایی را فاش کردند! در این ویدئو بهطور کامل مشخص شد که ارتش آمریکا به دشمن یا نیروهای مخالف شلیک نکرده بود؛ بلکه چندین غیرنظامی عراقی و دو عکاس غیرمسلح برای آژانس خبری رویترز را هدف گرفته بود. نمیر نورالدین (Namir noor-eldeen) و رانندهاش سعید چاما (Saheed chama) آن دو عکاس بودند. اسم طعنهآمیز این ویدئو (کشتار جمعی) از این جهت انتخاب شد که در جریان اشغال عراق، مقامات آمریکایی اعلام کرده بودند که «غیرنظامیان صدمه نخواهند دید؛ اما کشته شدن عدهای غیرنظامی هم از عوارض جانبی حمله است!
اگرچه ارتش آمریکا تلاش کرد تا از طریق ایجاد روابط دوستانه با روزنامهنگاران، روی آتش این خبر سرپوش بگذارد؛ اما این ویدئو بهسرعت در تمام روزنامهها و نشریات آنلاین جهانی پخش شد. تا جایی که این عبارتها در تیتر بسیاری از خبرگزاریها قرار گرفت:
«انتشار بیش از ۹۰ هزار پرونده آمریکایی در جنگ افغانستان»
«گزارشهایی از تلفات شش سال گذشته آمریکا»
«انتشار نزدیک به ۴۰۰ هزار پرونده محرمانه آمریکا درباره جنگ عراق»
«بزرگترین افشاگری فایلهای محرمانه در طول تاریخ آمریکا»
اینجا بود که ویکیلیکس و جولین آسانژ در دنیا مشهور شدند و توجه دولت آمریکا هم به این سازمان جلب شد. اما دولت آمریکا اصلاً از این موضوع خوشحال نبود. تا جایی که پنتاگون، ویکیلیکس را بهعنوان تهدیدی برای امنیت ملی خطاب کرد.
شخصی که این ویدئو را منتشر کرده بود، چلسی منینگ (Chelsea Manning) نام داشت که یکی از سربازان آمریکایی بود. او را در سال ۲۰۱۰ به اتهام افشای این ویدئو و هزاران سند محرمانه دیگر دستگیر کردند. اما دولت آمریکا نمیتوانست به جولین هم اتهام بزند؛ چون در آن زمان مدرکی علیه جولین برای دخالت در انتشار و سرقت این ویدئو نداشت.
از این رو، آنها تلاش کردند تا بودجه ویکیلیکس را قطع کنند. اما اثری نکرد؛ چون این سازمان بهتازگی به سمت بیتکوین رفته بود. حتی پروندهسازیها و اتهاماتی علیه جولین برای بیاعتبار کردن او و سازمانش به راه افتاد. یکی از این پروندهها که مربوط به آزار جنسی بود، در دادگاه سوئد بررسی شد. در آن مدتی که این پرونده در سوئد در حال بررسی بود، جولین در بریتانیا حضور داشت. تا اینکه متوجه شد که حکم دستگیری او و بازپس فرستادنش به سوئد برای بازجویی به دادگاه عالی بریتانیا صادر شده است. اما وکلای آسانژ در دادگاه دلایل خود را برای اعتراض به استرداد آسانژ به سوئد ارائه کردند. در نتیجه او برای مدتی به قید وثیقه و ضمانت آزاد شد.
جولین معتقد بود که آمریکا در راهاندازی این اتهامات نقش مهمی داشت و اساساً این اتهامات را بیپایه و خود را بیگناه میدانست. همین طور نگران بود که دادگاه سوئد، او را به دولت آمریکا تحویل دهد. در نتیجه وقتی حکم قطعی بازپس فرستادنش به سوئد صادر شد، تصمیم گرفت که خود را از نظرها پنهان کند. بهطوری که دولت بریتانیا میدانست که او از کشور خارج نشده؛ اما هیچ کس نمیتوانست او را پیدا کند!
در سال ۲۰۱۲، وزیر امور خارجه اکوادور اعلام کرد که به جولین آسانژ، روزنامهنگار استرالیایی، در سفارت اکوادور در لندن پناهندگی داده است. همچنین در بیانیه اکوادور اشاره شد که به سبب جدیت و پشتکاری که جولین آسانژ در دفاع از آزادی بیان و آزادی مطبوعات از خود نشان داده است، جان و امنیت او در معرض خطر است. بنابراین، او میتواند بهصورت نامحدود در سفارت اکوادور اقامت داشته باشد. این اعلامیه رسمی مورد تأیید و حمایت رئیس جمهور وقت اکوادور هم قرار گرفت.
در نتیجه یکی از دفاتر کوچک سفارت به استودیویی تبدیل شد که یک تختخواب، حمام، آشپزخانه کوچک و یک کامپیوتر داشت. مهمانان جولین از جمله وکیل، مربی شخصی و روانشناسش هم باید در این اتاق با او بازدید میکردند. به محض اینکه جولین پای خود را از سفارت بیرون میگذاشت، درجا توسط افسران پلیس بریتانیا به جُرم نادیده گرفتن قرار وثیقه و حاضر نشدن در دادگاه بازداشت میشد.
بههمین دلیل جولین بهمدت ۵ سال در سفارت زندانی شد و حتی یک بار هم از آن بیرون نرفت. تا اینکه بزرگترین افشاگری در ویکیلیکس اتفاق افتاد که اعتبار و حیثیت دولت آمریکا را زیر سؤال برد!
جولین آسانژ هدف اصلی دولت آمریکا در هر دو دوره ریاست جمهوری اوباما و ترامپ بود. او با افشاگریهایش ارتش آمریکا را خجالتزده کرد و به آنها نشان داد که چقدر امنیت ضعیفی دارند. اما در سال ۲۰۱۷ با انتشار اسناد محرمانه والت ۷ (7 Vault) ضربه سنگینتری نسبت به قبل به آمریکا وارد کرد. انتشار والت ۷، جامعترین افشای اطلاعاتی بود که در تاریخ دولتهای ایالات متحده و سازمان سیا اتفاق افتاد.
اما چه نوع اطلاعات و اسراری در والت ۷ وجود داشت؟ جالب است بدانید که این سند شامل تمام اطلاعات مربوط به بخش هک فوق سری سازمان سیا و تاکتیکهای آن بود. در واقع جزئیات تواناییهای نرمافزاری، سلاحهای جنگ سایبری و شیوههای جاسوسی سازمان سیا از مردم عادی از طریق ابزارهای الکترونیکی (تلفنهای هوشمند، وسایل خانگی، پیامرسانها و…) در آن شرح داده شده است. بهعبارت دیگر، این اسناد نشان داد که سازمان سیا به انواع گوشیهای اندرویدی، اپل و همه نوع رایانه نفوذ کرده و از این طریق میتواند از تمام ابزارها و قطعات الکترونیکی که مردم استفاده میکنند، جاسوسی کند. با افشای والت ۷، افرادی که قرار بود بهترین هکرهای دنیا باشند، ظاهراً خودشان رو دست خورده و هک شده بودند!
این شکاف اطلاعاتی برای سیا نه تنها شرمآور بود؛ بلکه غرور و وقار این آژانس دولتی را هم از بین برد. سازمانی که وظیفه داشت اسرار آمریکا و مردمش را حفظ کند؛ نتوانسته بود که حتی از افشای محرمانهترین اطلاعات خود جلوگیری کند! حالا تمام این اطلاعات با جزئیات در فضای باز اینترنت و در معرض نمایش جهان قرار گرفته بود.
قبل از این اتفاق، مسئولان آژانس سیا همیشه دپارتمان دولتی پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) را مسخره میکردند. به این دلیل که پنتاگون، کنترل اطلاعات خود را در مقابل هکری مثل جولین از دست داده بود. اما حالا نوبت سازمان سیا شده بود که مورد تمسخر قرار بگیرد. در نتیجه انتقام تنها پاسخی بود که دولت آمریکا میتوانست به جولین بدهد. آنها خونشان به جوش آمده بود و تنها چیزی که میدیدند، رنگ سرخ انتقام بود!
کمتر از ۵ هفته از انتشار والت ۷، مایک پومپئو (Mike Pompeo) ،رئیس وقت سازمان سیا، موضع خود را نسبت به این موضوع کاملاً مشخص کرد. او در یکی از سخنرانیهایش در سال ۲۰۱۷ این طور صحبت کرد:
ویکیلیکس بهعنوان یک سرویس اطلاعاتی جاسوسی و دشمن مستقیم آمریکا عمل میکند و پیروان خود را تشویق کرده تا برای کسب اطلاعات محرمانه و جاسوسی در سازمان سیا شغل پیدا کنند. وقت آن رسیده تا ماهیت واقعی ویکیلیکس را اعلام کنیم: یک سرویس اطلاعاتی ضد دولت آمریکا که اغلب توسط دشمنان و بازیگران دولتی مانند روسیه حمایت میشود.
بعد از این سخنرانی، مبارزه و اقدام تهاجمی علیه ویکیلیکس بهصورت جدی آغاز شد. پومپئو به افسران سیا دستور داد تا هیچ محدودیتی برای خود قائل نشده و خود را سانسور نکنند تا بتوانند به ایدههای عملیاتی برای مقابله با جولین برسند. ایدهها و نقشههای جنونآمیزی مانند مخفیانه ربودن جولین از سفارت، ترور او یا حتی همکاری با بریتانیا برای دستگیری آسانژ مطرح شد. اما هیچ کدام از این ایدهها به سرانجام نرسید؛ به این دلیل که وکلای واشینگتن آنها را ایدههای نامناسب و غیرمعقولی میدانستند. البته به نتیجه نرسیدن این ایدهها به این خاطر نبود که نباید مردی را کشت که جُرمش هنوز ثابت نشده؛ بلکه این ایدهها تنها به این دلیل عملی نشدند که وکلا آنها را رد کرده بودند.
با وجود اینکه آسانژ توانست با موفقیت از لیست سیاه آمریکا فرار کند؛ اما زندگی چندان برای او خوب پیش نمیرفت. تا اینکه از راز دیگری پرده برداشته شد که به اعتقاد بعضی از افراد، کار جولین بود؛ حتی با وجود اینکه میدانست شاید به ضرر خودش تمام شود!
جولین آسانژ، ۶ سال بهعنوان یک مهمان در سفارت اکوادور بود؛ اما به اصول آنجا پایبند نبود. برای مثال، او از تمیز کردن گربه خود که میچی (Michi) نام داشت و به گربه سفارت مشهور بود، خودداری میکرد. بنابراین، اصلاً جای تعجبی نداشت که اکوادور از مهمان خود خسته شده باشد.
رئیس جمهور جدید اکوادور، لنین مورنو (Lenín Moreno)، بهدنبال این بود تا پل ارتباطی خود را با ایالات متحده آمریکا ایجاد کرده و روابط تجاری بین دو کشور را که در سالهای اخیر آسیب دیده بود، دوباره برقرار کند. حتی دولت اکوادور در یک بیانیه ادعا کرد که رفتارهای جولین آسانژ در شبکههای اجتماعی باعث شده تا روابط خوب اکوادور با بریتانیا، اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر دنیا در معرض خطر قرار بگیرد. بنابراین، دولت بهدنبال بهانهای بود تا جولین را از سفارت خارج کند. اما وقتی اطلاعات مخربی از لنین مورنو منتشر شد، صبر دولت اکوادور به پایان رسید و جولین را به این کار متهم کرد.
در فوریه سال ۲۰۱۹، بیش از ۲۰۰ ایمیل خصوصی و پیام شخصی بین مورنو و همسرش منتشر شد. علاوه بر آن، تصاویری هم از خانواده مورنو پخش شد که نشان داد چه تعطیلات پر زرق و برقی را در اروپا میگذرانند. خجالتآورترین تصویر مربوط به عکسی میشد که مورنو در حال خوردن گوشت خرچنگ دریایی در یک هتل شیک و لوکس بود. همه اینها در زمانی بود که مردم اکوادور تحت فشار مالی و اقتصادی شدیدی بودند و مورنو طرح ریاضت اقتصادی (کاهش هزینهها یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی) را اعمال کرده بود. همچنین گزارشهایی از فساد و پولشویی مورنو و خانوادهاش هم منتشر شد.
این اطلاعات جنجالی را در اکوادور به پا کرد و دولت، جولین را به جُرم جاسوسی و انتشار عکسهای خصوصی رئیسجمهور متهم کرد. اما مثل همیشه جولین و ویکیلیکس این ادعاها را انکار کردند. در نتیجه مورنو خواستار خروج جولین از سفارت شد. جولین هم از دولت اکوادور بهدلیل قطع دسترسی او به اینترنت و تهدید تحویل او به پلیس بریتانیا شکایت کرد.
اما قسمت جالب ماجرا این بود که در سال ۲۰۱۹ مشخص شد که شرکت UC Global که با سفارت اکوادور قرارداد بسته بود تا خدمات امنیتی سفارت را تأمین کند، در تمام این مدت برای آمریکا علیه جولین آسانژ جاسوسی میکرده است. بهطوریکه در اقامتگاه جولین، دوربینهای ضبط مکالمات و شنود جاسازی شده بود. حالا جولین در دردسری افتاده بود که به هیچ وقت وجه راه فراری نداشت!
سرانجام در آوریل سال ۲۰۱۹ (یعنی حدود دو ماه بعد از انتشار تصاویر خصوصی مورنو)، مورنو اعلام کرد که پناهندگی جولین را لغو کرده و میخواهد او را تحویل دهد. او در بیانیهای اعلام کرد که در پی نقض مکرر قوانین بینالمللی، پناهندگی جولین را لغو کرده است؛ نه به این دلیل که جولین، فساد مورنو را برملا کرده بود!
جولین زمان کمی برای آمادگی با این موضوع داشت و ۹ روز بعد، دولت اکوادور از پلیس بریتانیا به داخل سفارت دعوت کرد تا جولین را دستگیر کنند. در همان روز جولین توسط بریتانیا بهدلیل نادیده گرفتن قرار وثیقه و حاضر نشدن در دادگاه مجرم شناخته و به ۵۰ هفته زندان محکوم شد. از آن به بعد در زندان فوق امنیتی لندن، بلمارش (Belmarsh)، تحت نظارت قرار گرفت.
حالا نوبت انتقام آمریکا بود. جولین به جُرم اقدام علیه امنیت و توطئه نفوذ کامپیوتری متهم شد. در زمانی که جولین دوران محکومیت خود را در زندان بلمارش میگذراند، ایالات متحده ۱۷ اتهام را به لیست جرایم او اضافه کرد. حداکثر محکومیت و مجازات برای این جرایم حدود ۱۷۰ سال زندان بود. ۱۷۰ سال حبس برای بنیانگذار سازمانی که کارش ارسال و افشای اسناد از سوی منابع ناشناس بود و تفاوت چندانی با سایر خبرگزاریهایی که افشاگری میکردند، نداشت!
جولین در جلسه دادگاه در سال ۲۰۱۹ برای رسیدگی به حکم استرداد (تحویل جولین به آمریکا) گفت:
من نمیخواهم خودم را بهدلیل انجام وظیفه روزنامهنگاریام که جوایز زیادی بابت آن به دست آوردم و از افراد زیادی محافظت شد، تسلیم کنم.
تا اینکه در جولای ۲۰۲۱، قاضی درخواست تحویل جولین به آمریکا را رد کرد. آن هم به این دلیل که بر اساس شرایط سلامت روان جولین، احتمال خودکشی او وجود داشت. همچنین پرونده مربوط به اتهاماتش در سوئد بهدلیل نبود مدارک و شواهد کافی بسته شد. به این ترتیب جولین در حال حاضر در زندان بلمارش قرار دارد؛ ولی وضعیت او مبهم و هنوز حکم قطعی برای او صادر نشده است. در صورت تحویل جولین به آمریکا، او باید با زندان فوق امنیتی و سلول انفرادی روبهرو شود و ۱۷۰ سال محکومیت خود را در آنجا بگذراند. جالب است بدانید که در آخرین خبرهای منتشر شده، جولین آسانژ در زندان لندن با وکیل خود ازدواج کرده و اکنون دارای دو فرزند است.
جولین آسانژ از طرف بعضی از افراد بهعنوان یک قهرمان مورد ستایش قرار میگیرد که برای دفاع از آزادی بیان، آزادی مطبوعات و فاش کردن حقایق قدم برداشته است. او نمونه خوبی از فردی است که کاملاً به ارزشهای خود پایبند بود و با وجود اینکه باید هزینه سنگینی میپرداخت، حقیقت و رازهای تاریک را افشا کرد. اما در نهایت، زندان و حبس را تجربه کرد. ادوارد اسنودن (Edward Snowden)، افشاگر و کارمند سابق سیا، نقلقول جالبی در این زمینه دارد:
وقتی افشای جرم به منزله ارتکاب جرم تلقی میشود، بدانید که شما توسط جنایتکاران اداره میشوید!
البته منتقدان و دشمنان جولین هم کم نیستند. بعضی دیگر، او را یک جاسوس از طرف روسیه یا فردی خودشیفته و بیپروا میدانند که اختلال روانی دارد و مخل امنیت در جامعه جهانی است. به اعتقاد مخالفان، چه بسا جولین در آینده خطری جدیتر محسوب شود. جولین آسانژ در رابطه با این موضوع میگوید:
تفاوت من با مارک زاکربرگ (بنیانگذار فیسبوک) چیست؟ من اطلاعات خصوصی شرکتها و سازمانها را بهصورت رایگان در اختیار شما میگذارم؛ اما فردی شرور هستم. در حالی که مارک زاکربرگ در ازای دریافت پول، اطلاعات خصوصی شما را به شرکتها و سازمانها میدهد و مرد سال است!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com