کد خبر: ۷۶۹۹۵۷
تاریخ انتشار:
در سوگ و درباره سلوک استاد بی‌مانند آقا سید محسن شفیعی

مربی مهر

رک و پوست‌کنده بگویم که حال مقدمه نیست: در شهر و عصری که پرخاش‌گری بدل از انقلابی‌گری جاافتاده است؛ او برای نسلی از ما، معلمِ رواداری، نرم‌خویی، مهربانی و مردم‌داری بود.

گروه دین و اندیشه - حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه، پژوهشگر دانش اجتماعی در یادداشتی نوشت:رک و پوست‌کنده بگویم که حال مقدمه نیست: در شهر و عصری که پرخاش‌گری بدل از انقلابی‌گری جاافتاده است؛ او برای نسلی از ما، معلمِ رواداری، نرم‌خویی، مهربانی و مردم‌داری بود.

به گزارش بولتن نیوز، تصویری که به واسطه او از #روحانیت در ذهن ما نقش بست؛ و تقابل و دوگانه‌ای که نه به خواست او اما به ناچار با چگونگی مشی و سلوک او ایجاد می‌شد، دعوت‌گر نسلی از ما به دین و به سلک عالمان قبیله و قبیله عالمان بود. دعوتی که اگر نبود و به ویژه اگر در تقابل با آن چه می‌دیدیم نبود، نمی‌دانم چه بر سر آینده طلبگی و چه بسا آینده دینداری من/ما می‌آمد.

هرگز نمی‌توان دستگیری‌هایی که او به واسطه سلوک خود از ما نوطلبه‌ها و لابد دانشجویان و جوانانِ سال‌های پُر التهاب آغاز دهه هشتاد داشت را فراموش کرد.

او تجسم انقلابی و سیاسی‌بودن اما سیاست‌زده و اهل لابی و حزب نبودن؛ اهل فکر و علم بودن اما از مریدپروری و هیکل‌آرایی و لقب‌بازی به دور بودن بود؛ مسئولیت‌پذیر بودن اما کارمند نبودن و به فکر ترقی نبودن؛ آقازاده بودن و اما دقیقاً آقازاده نبودن بود و در برهوت اخلاق و محبت، دوستِ صمیمی همه بود.


و این سلوکی نبود که به دل ننشیند و برخی طلاب جوان و دانشجویان را واله خود نسازد. این سلوکی نبود که ناخواسته تضاد آفرین و پرسش برانگیز نباشد و یا قابل تحمل باشد؛ و همین هم بود که او تحمل نمی‌شد.

سال‌ها بعد، گاهی حتی همین سلوکی که باعث جذب‌مان شده بود مورد نقد و اعتراض برخی از ما دوستداران و شاگردان جسور ایشان واقع می‌شد که آخر این همه مدارا چرا؟ حتی با اهالی #پرخاش‌گویی نیز این همه مدارا و رواداری؟ او اما اگر این حرف‌ها را از ما می‌پذیرفت و تا پایان مدارا نمی‌کرد، که دیگر «او» نبود. او «او» بود و این چنین بود که رغم آن‌که در پیام‌های تسلیت‌شان او را «استاد حوزه» خواهد خواند اما از او حتی یک کرسی درس ساده در حوزه را هم گرفته بودند و او نیز با همان رواداری همواره‌اش آن را به ناچار وا نهاده بود.

مربی مهر

حالا شاید همگان با القاب بلند بالا از او یاد کنند، چنان که شایسته‌اش نیز هست، اما کسی انکار نمی‌کند در گفتگو‌های عادی، او در میان دوست‌داران و حتی میان مخالفان عنودش، یک عنوان داشت و همین عنوان، در بازار مکاره جعل عنوان و القاب، بهترین تعبیر و نشانه در تجلیل از مهربانی و صمیمیت و رواداری اوست: «آسید محسن».

در تمام این سال‌های هجرتم، یک و فقط یک نفر را دیدم که حواسش به خُرد و کلان شهر، حتی به خرده امکان‌ها و انسان‌های آن بود. خود او در آن شهر راهِ نفس چندانی نداشت اما به دیگران می‌گفت که از قهر با شهر دست بردارند؛ البته آن قدر مهر بود که همین را هم مستقیم نگوید بلکه با کمال تواضع می‌گفت فلان کار را کرده‌ام تا نسلی از آنان که با شهر قهر کرده‌اند، این جدایی را پایان دهند.
حالا که ناباورانه رفته، یقین دارم از آن شهر چیزی کم خواهد شد و آن، چیزی است خیلی بیش‌تر از مردی مذهبی، مردی اخلاقی و یا حتی شخصیتی علمی. ما یک معلم مهر از دست دادیم.

یک. این شکوه‌ها چیزی نیست که بیانش ممکن باشد. سوگِ مظلوم به دل‌های پُر خون نشتر می‌زند و با این حال قلم، سر شکسته بهتر است.

دو. چقدر تلخی دیروز از جنس آن حسی بود که چهارم دی‌ماه ۱۶ سال قبل تجربه کردیم؛ درود خداوند بر استاد معظم سید محسن شفیعی و درود خداوند بر استاد فرزانه مرحوم حمید کاشانی.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین