جام جم آنلاين: دوربين، ابزاري است كه با استفاده از آن بهتر ميتوان شكرگزار موهبتي به نام زيبايي بود. دوربين عكاسي به ما ياري ميدهد كه زيباييهاي نهفته را كشف كنيم و دريابيم كه چگونه در مقام يك عكاس ميتوانيم تاثيرات اين زيباييها را بر بينندگان شدت بخشيم. بخش بزرگي از زيباييهاي طبيعت، در بطن موضوعهاي كوچكي مانند گلها نهفته است. از آنجا كه زيبايي گلها حقيقتا نفسگير است، عكس آنها نيز بايد تكاندهنده باشد و بيننده را وادارد كه با ديدي نو بر گل و گياه بنگرد.
درباره عكاسي از طبيعت نظرهاي مختلفي وجود دارد، عدهاي ميگويند همين كه چمدانت را بستهاي و راه افتادهاي به سمت جاده و قصد سفر كردهاي زياد به دوربين همراهت دل نبند.
چرا كه با عكاسي از طبيعت اطرافت لذت خود طبيعت را از دست ميدهي، خودمانياش ميشود اين كه به جاي اين كه در بند نور و كادر و دوربينت باشي بدان كه چشمانت بهترين دوربين است و به جاي اينكه حرص ثبت كردن منظره روبهرويت را داشته باشي از آن لذت ببر. عدهاي ديگر درست نظر مخالف اين را دارند.
به اين مفهوم كه معتقدند سفر بدون دوربين مثل غذاخوردن بدون دست است! هر چند شايد تشبيه مناسبي به نظر نرسد و اغراق در اين مثال بيشتر تعصب روي عكاسي در سفر را نشان دهد، اما اين نكته نشاندهنده آن است كه شما در سفر حالت ميانهاي نداريد و بايد يكي از اين دو راه را انتخاب كنيد.
اما وقتي كفه ترازو به نفع گروه دوم سنگيني ميكند كه بدانيم اين روزها تقريبا همه تلفنهاي همراه مجهز به دوربينهاي چندين مگاپيكسلي است و دوربين عكاسي يكي از دمدستترين وسايلي است كه ميتوان در سفر همراه خود برد.
حالا اگر قرار است به صورت جدي و در روزهاي تعطيل نوروز و در سفر عكاسي كنيد چند توصيه را در اين راه جدي بگيريد كه بعدها با ديدن اين عكسها نهتنها آن سفر برايتان يادآور شود، بلكه بتوانيد قطعهاي از اين مناظر و طبيعت را قاب كنيد روي ديوار اتاقتان.
عكاسي با قلبتان
در واقع دوربين، ابزاري است كه با استفاده از آن بهتر ميتوان شكرگزار موهبتي به نام زيبايي بود. دوربين عكاسي به ما ياري ميدهد كه زيباييهاي نهفته را كشف كنيم و دريابيم كه چگونه در مقام يك عكاس ميتوانيم تاثيرات اين زيباييها را بر بينندگان شدت بخشيم.
بخش بزرگي از زيباييهاي طبيعت، در بطن موضوعهاي كوچكي مانند گلها نهفته است. از آنجا كه زيبايي گلها حقيقتا نفسگير است، عكس آنها نيز بايد تكاندهنده باشد و بيننده را وادارد كه با ديدي نو بر گل و گياه بنگرد.
اين كار را ميتوان با استفاده از رنگ، فرم، نحوه چيدن موضوع و حتي نور طبيعي يا نور مصنوعي انجام داد. عكاسي در صورت برخورداري از ديدي عميق ميتواند از نماي بيروني گلها عبور كند و زيباييهاي دروني آنها را آشكار سازد.
براي نيل به اين هدف بايد از دانش فني، تجربه و خلاقيت برخوردار باشيم. ابتدا بايد تصويري را كه در نظر داريم حاصل شود پيش چشم آوريم، يعني قبل از گرفتن عكس، بتوانيم آن را در ذهن خود بيافرينيم.
داشتن ديدي روشن، قبل از عكس گرفتن، براي دستيابي به اين نتيجه كه يك گل چگونه به نظر خواهد رسيد، لازم و ضروري است.
فقط در صورت برخورداري از چنين قدرت زيبايي شناختي است كه عكاس ميتواند مهارتهاي فني خود را براي تهيه عكس مناسب و موفق به دانسته هايش بيفزايد.
بايد بياموزيم كه چه وقت تصميمي قطعي بگيريم. ارنست هاس اين نكته را به بهترين شكل بيان ميكند: «شما به مدد مغز و عقلتان عكاسي نميكنيد، بلكه از قلبتان الهام ميگيريد!»
از رنگ به رنگ
زمان مناسب و هيجانانگيز براي عكس گرفتن از گلها و باغ، به هنگام تغيير آب و هواست. اين موقعيت ويژه چون از نظر بصري نامانوس است، اغواكنندهتر است.
دود و ابر و مه به عكاس اين فرصت را ميدهد كه موضوع را در حالتي غيرمتعارف ثبت كند. درختان احاطه شده توسط مه در هالهاي از رمز و راز فرو ميروند. موضوعهاي داخل مه و بخار از آنچه به نظر ميرسد، روشنتر است بنابراين نورسنجي از اين موضوعها به دقت بيشتري نياز دارد تا كمتر از حد طبيعي نور داده نشود.
در عكاسي از گل و گياه، رنگ نيز از جمله تركيبهاي مهم و حياتي بهشمار ميآيد. عدهاي براي دست يافتن به فرم صرف، حتي براي ثبت موضوعهايي رنگين مانند گلها، فيلم سياه و سفيد را ترجيح ميدهند. اما اكثر عكاسان، رنگ را بخش اصلي و جدانشدني گلها ميدانند و آرزويشان است كه بتوانند آنها را با تمام شكوه و عظمتشان به تصوير بكشند.
براي درك رنگ، انسان بايد نور را بشناسد؛ زيرا رنگ به سهم خود محصول فرعي عملكرد نوري است كه از روي اشيا و جهاني كه پيرامون ما را فرا گرفته است، منعكس يا منكسر ميشود.
نور آفتاب، روشنايي بخش تمام كره زمين است، اما همين نور سفيد قبل از رسيدن به چشم ما دچار دگرگوني و تغيير ميشود. هر عاملي، از بخار آب گرفته تا ابرها و درختان و بوتهها بر رنگ نور تاثير ميگذارد.
همچنين باتوجه به اين كه نور خورشيد ساعت به ساعت با زوايايي گوناگون ميشكند، رنگ قسمتهاي مختلفي از طيف نور سفيد خورشيد، ممكن است بر بقيه مسلط شود.
نور سحرگاهان نوري تخت و به رنگ خاكستري است كه بتدريج به آبي چشم نوازي تبديل ميشود. با طلوع خورشيد رنگها نيز در مسير گرم شدن به زرد، صورتي و نارنجي تغيير مييابند.
در عكاسي از مناظر سعي نكنيد عكستان را با سوژه اصلي پر كنيد. سعي كنيد از نماهاي باز و گسترده استفاده كنيد، حتي اگر چيزي به جز يك فضاي خالي وجود نداشته باشد.
چشمهايتان را عادت دهيد كه در منظرهها بهدنبال خطوط، نقشها و اشكال محو شده در دل منظره باشند، اينگونه عناصر است كه به عكس شما ساختار ميدهد، سعي كنيد در تركيب بندي طوري عمل كنيد كه اين عناصر چشم بيننده را به سمت سوژه اصلي هدايت كند.
استفاده از چارچوبهاي موجود در منظره در پيشزمينه تصوير چشم بيننده را مستقيم به سمت سوژه اصلي هدايت ميكند، به دنبال چارچوبهايي با شكلها و اندازههاي متفاوت باشيد، حالا حتما لازم نيست كه يك پنجره يا دروازه باشد، بلكه ميتواند رديفي از درختان باشد.
هميشه سعي كنيد خط افق در وسط كادر قرار نگيرد بلكه اگر آسمان برايتان مهم است خط افق را پايين كادر بگيريد و اگر زمين برايتان مهمتر است آن را در بالاي كادر بگيريد.