گروه فرهنگی - سید محسن عبدالهی: برخی فیلم ها تلاش می کنند تا حال خوبی برای مخاطبانشان به وجود بیاورند، اما در این کوشش شرافتمندانه به دلایل مختلف موفقیتی به دست نمی آورند. متأسفانه و بر خلاف میل قلبی باید بگویم که آخرین ساخته کارگردان محجوب سینمای ایران، بهروز شعیبی، در این دسته از فیلم ها قرار می گیرد. «بدون قرار قبلی» تلاش می کند تا موضوعی مهم همچون لزوم بازگشت به وطن و ریشه ها را برای ما در قالب یک اثر هنری آرام و لطیف تبیین کند اما فیلمنامه ای که شعیبی در دست دارد و زبان تصویری ای که برای ساخت فیلمش استفاده کرده، اجازه اینکه این ایده به ثمر بنشیند، نمی دهند.
به گزارش بولتن نیوز، در بحث فیلمنامه که آسیبی جدی به کار وارد کرده است، ما با چیز خاصی مواجه نیستیم. در واقع بیش از آن که ملات داستان بتواند زمان دو ساعت زمان فیلم را پر کند، نماهای کشدار و زائد هستند که وظیفه دارند تا این هدف را محقق کنند. شخصیت اصلی داستان ما دختری است که ۳۰ سال پیش به همراه مادرش از ایران مهاجرت کرده و به کشور آلمان رفته است. تنها دلیل این اتفاق را هم در انتهای فیلم و با یک نامه متوجه می شویم که پدر برای دخترش نوشته مادرت از تبار باد بود و من دلبسته خاک! و آیا این می تواند من مخاطب را قانع کند که این ها چون باد و خاک بودند، از هم جدا شدند؟!
و کدام دلیلی باعث می شود که پدری ۳۰ سال به دنبال فرزندش نباشد؟! فرض را بر این بگیریم که به قول مادر در اوایل مهاجرت می بایستی که فضایی ایجاد می شد تا او به شرایط جدید خود عادت کند؛ اما آیا چند سال بعد هم امکان دیدار فراهم نبود؟! بسیاری از این سوالات در فیلم وجود دارند که به علت فقدان فیلمنامه ای چفت و بست دار، بی پاسخ می مانند. در نقد ملاقات خصوصی هم نوشتم که نماهای زیبا، موسیقی خوب، ساخت کارت پستال و در اینجا نشان دادن آثار تاریخی و حرم امام رضا (ع) سینما نمی سازند.
شعیبی از زبان بصری کهنه ای برای تولید فیلمش استفاده کرده است. بهره گیری از کویر، روستا، درخت، آثار تاریخی، کوه، جاده، قطار، دوتار، آواز و در نهایت نقاره خانه رضوی متعلق به سال ها پیش هستند. اوج کهنگی فیلم در نمایی است که به عنوان رابط دو صحنه متفاوت از موسیقی خراسانی استفاده می شود و در این انتقال بعد از شنیده شدن صدای ساز، با یک حرکت نرم تصویر نواختن ساز هم روی پرده نقش می بندد و تمام؛ چرا؟! احتمالا چون قرار است ما و شخصیت اصلی تحت تأثیر قرار بگیریم.
تلاش شعیبی برای ارائه تصویری شریف از ایران و خانواده ایرانی و کوشش برای دادن علت به مهاجرین برای بازگشت به وطن و دل بستن به این خاک پر گهر قابل تقدیر است، اما هیچ کدام این ها باعث نمی شود که چشم بر روی ضعف های فیلم ببندیم. البته بدون قرار قبلی نکات درخشانی هم دارد و مهم ترین آن ها، پگاه آهنگرانی و بازی چشم نواز او در نقش دختری ایرانی با رشد و نموی 30 ساله در کشور آلمان است.
بدون قرار قبلی را می توان تا انتها تماشا کرد، حتی گاهی به فکر فرو رفت و احساساتی هم شد اما نمی توان از آن به عنوان اثری درخشان در کارنامه کاری بهروز شعیبی یاد کرد. ماحصل تلاش کارگردان سیانور، ساخت اثری در سطح تله فیلم های معمولی تلویزیونی بوده است و این برای فردی با توانایی های شعیبی عقبگرد محسوب می شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com