افشای بخشهایی از محتوای گفتوگوی تلفنی میان رئیسجمهور آمریکا و رئیسجمهور اوکراین وجوه تازهای از عمق شکافهای موجود میان آمریکا و متحدانش را به نمایش گذاشته است.
به گزارش بولتن نیوز، «آمریکا بازگشته است!» این اصلیترین شعار «جو بایدن» بعد از در دست گرفتن قدرت در کاخ سفید بود که هدف از طراحی آن به ویژه تأکید بر این بود که دوران پر تنش «دونالد ترامپ» برای متحدان دو سوی آتلانتیک به سر آمده؛ اما بایدن این روزها در مرکز تحولاتی قرار گرفته که شعار «بازگشت» او به زحمت معنایی غیر از بازگشت به ترامپیسم را تداعی میکند.
افشای بخشهایی از محتوای گفتوگوی تلفنی «جو بایدن» با همتای اوکراینیاش «ولادیمیر زلنسکی» در تماس تلفنی روز جمعه (۸ بهمن/ ۲۸ ژانویه) بر سر احتمال حمله قریبالوقوع روسیه به اوکراین علاوه بر شباهتهای ظاهری که به ماجرای مشهور به «اوکراینگیت» در دوران رئیسجمهور قبلی آمریکا دارد وجوه تازهای از عمق شکافهای موجود میان آمریکا و متحدانش- که وجه مشخصه دوران ترامپ بود- را به نمایش گذاشته است.
شبکه خبری «سیانان» در گزارشی به نقل از یک مقام ارشد اوکراین گزارش داده بایدن در این تماس تلفنی اصرار داشته که حمله روسیه به اوکراین قطعی است و ممکن است در ماه فوریه انجام شود اما زلنسکی، اما این دیدگاه بایدن را رد کرده و گفته در حال حاضر هیچ قطعیتی وجود ندارد که حمله روسیه قرار است در آینده نزدیک اتفاق بیفتد.
زلنسکی همچنین از بایدن و کشورهای غربی خواسته با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی اوکراین در بیانیهها و اظهارات رسمی لحن هشدارها درباره احتمال حمله روسیه را تعدیل کنند. به علاوه، بایدن هم در آن تماس تلفنی گفته که ارائه کمکهای نظامی بیشتر به اوکراین در دستور کار آمریکا نیست.
هر چند که کاخ سفید با صدور بیانیهای رسمی تلاش کرده روایت شبکه خبری «سیانان» را رد کند، اما اینکه زلنسکی ساعاتی بعدتر در یک سخنرانی با مردم کشورش بارها با اشاره به فضاسازیها درباره احتمال بروز جنگ به مردم اطمینان خاطر داد که نگران اوضاع نباشند را میتوان نشانهای در تأیید خبر شبکه آمریکایی گرفت.
آمریکاییها و برخی از متحدان این کشور در هفتههای گذشته با هشدارهای مکرر درباره احتمال تهاجم روسیه به اوکراین تلاش کردهاند اینطور وانمود کنند که انگیزه غرب از تلاش برای معطوف کردن توجهها به آن نقطه از اروپای شرقی بیم واقعی از احتمال بروز یک درگیری است؛ حال آنکه از شواهدی دیگر (به ویژه ناخرسندی زلنسکی از این فضاسازیها) اینطور برمیآید که بیم و انذارهای واشنگتن بیش از آنکه از اضطرابی حقیقی برآمده باشند نوعی تمارض به نگرانی برای پیگیری اهدافی دیگر به نظر میرسند.
«استفن کولینسون»، تحلیلگر شبکه خبری «سی.ان.ان» نیز معتقد است که این فضاسازیها برای پیشبرد اهدافی خاص طراحی شدهاند. او در تحلیلی مینویسد: «به نظر میرسد این راهبرد به گونهای طراحی شده که فشارها روی پوتین را افزایش داده و مخمصه راهبردی او را تشدید کند و همزمان، متحدان آمریکا در اروپا را به اتخاذ مواضع سختتر مجاب کند.»
دولت بایدن همچنین این جنگ تبلیغاتی را در شرایطی آغاز کرده که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در پرتو تضادهای شدید داخلی، دست و پنجه نرم کردن با بحران وجودی بعد از خروج از افغانستان و آشکارشدن شواهد فزایندهای از حرکت نظم جهانی از نظم تکقطبی به سمت نظم جدید به یک «تهدید مشترک» برای متحد کردن اعضا جهت عبور از چالشهای یاد شده و پیادهسازی برنامه «گسترش به سمت شرق» نیاز دارد.
از نقطه نگاه دولت بایدن، قاعدتاً هیچ مانعی برای این ایدهپردازی وجود ندارد که القای خطر جنگافروزی روسیه (و یا حتی صحنهسازی برای کشاندن روسیه به میدان چنین جنگی و بعد جا زدن او به آغازگر جنگ) قابلیت اجماعسازی در میان متحدان ناتو را خواهد داشت.
سران کشورها در هر تصمیمگیری در سطوح بینالمللی به مصارف داخلی و یا تبعات داخلی آن بیتوجه نیستند و رئیسجمهور آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست. خصوصاً وضعیت بایدن در داخل آمریکا در حال حاضر به گونهای است که اضافه کردن بُعد داخلی به هر تحلیل از تصمیمات او منطق استدلال را قویتر میکند تا ضعیفتر.
تنشزایی درباره خطر جنگ در اوکراین چه کمکی میتواند به بایدن کند؟ کولینسون در این باره میگوید: «این راهبرد برای رئیسجمهوری که در داخل وضعیت متزلزلی دارد به منزله سپری برای محافظت از خود در برابر حملات جمهوریخواه تندرویی خواهد بود که مشتاقند قبل از فرا رسیدن انتخابات میاندورهای کنگره از او تصویر یک مماشاتگر ضعیف ارائه دهند.»
اما تحولات روزهای گذشته که آخرین مصداق آن افشاگری سیانان درباره محتوای مکالمه تلفنی بایدن با زلنسکی است نشان میدهد که راهبرد دولت آمریکا چه در صحنه بینالمللی و چه در صحنه داخلی نه تنها شکست خورده بلکه دستکم تا کنون عکس نتایج مدنظر او را به همراه داشته است.
در عرصه بینالمللی، «تهدید روسیه» به جای آنکه غرب و ناتو را حول یک دشمن مشترک همگرا کند به عاملی برای واگرایی متحدان غربی و حتی تشدید اختلافات میان آنها منجر شده است. همین چند ساعت پیش نشریه اشپیگل گزارش داد «امیلی هابر» سفیر آمریکا در برلین در نامهای محرمانه به وزارت امور خارجه آلمان تأکید کرده که واشنگتن بهدلیل عدم همکاری مناسب برلین در خصوص اوکراین، این کشور را یک «شریک غیرقابل اعتماد» میداند.
در همین راستا، چند روز قبلتر، در یک تحول کمسابقه، «کِی آخیم شونباخ» فرمانده نیروی دریایی آلمان ادعاها درباره قصد روسیه برای حمله به اوکراین را «بیمعنی» توصیف کرد و گفت آنچه «ولادیمیر پوتین» از غرب میخواهد احترام متقابل است. او گفت که به راحتی میتوان احترامی را که پوتین «خواستار آن است و احتمالاً شایستگی آن را هم دارد برای او قائل شد.»
راهبرد بایدن در داخل آمریکا نیز نتایج مطلوب واشنگتن را نداشته زیرا افشای مفاد مکالمه تلفنی او با زلنسکی اکنون به سلاحی در دستان مخالفانش در حزب جمهوریخواه تبدیل شده و ممکن است او را در همان مسیری قرار دهد که افشای مکالمه تلفنی ترامپ با زلنسکی در پرونده معروف به «اوکراینگیت» قرار داد.
بایدن خود در دوران تبلیغات انتخاباتی یکی از محورهای حملات سیاسی خود به ترامپ را اوکراینگیت قرار داده بود؛ بعید است اکنون جمهوریخواهان در فضای به شدت قطبی سیاست آمریکا نهایت استفاده ممکن را از اوکراینگیتِ بایدن علیه او نکنند.
شبیه شدن بیش از حد ساکن فعلی کاخ سفید به سلفش را میتوان نشانه دیگری مبنی بر این دانست که «بازگشت آمریکا» از ترامپیسم به آن سادگی که بایدن در ابتدا تصور میکرد امکانپذیر نبوده زیرا که که چالشهای آمریکا اساساً با ترامپ نیامده بودند که با رفتن او از بین بروند و او بیشتر معلول آن چالشها بود تا علت آنها.