کد خبر: ۷۵۳۰۳۲
تاریخ انتشار:
یک نظم و مدیریت مردمی و آماتور اما کارآمد بر تجمع حاکم است؛

تجمع کشاورزان اصفهان: آزمایشگاه مطالعات اجتماعی

عد از حدود سه هفته و با وجود بارانی و سرد بودن برخی از روزهای اخیر، کماکان تجمع ادامه دارد و از جمعیت کاسته نشده.

گروه اجتماعیمحسن‌حسام مظاهری نویسنده و پژوهشگر نوشت امروز بعدازظهر دوباره به تجمع کشاورزان سر زدم، برای تکمیل مشاهدات قبلی. برخی از مشاهداتم این‌ها بود:بعد از حدود سه هفته و با وجود بارانی و سرد بودن برخی از روزهای اخیر، کماکان تجمع ادامه دارد و از جمعیت کاسته نشده.

به گزارش بولتن نیوز، نسبت به مشاهده‌ی چند روز قبلم، شمار زنان و دختران بیشتر شده بود. اکثریت هم زنان چادری بودند. تجمع تا حد زیادی یک‌دستی‌اش را حفظ کرده و گردهمایی گروه‌های مختلف مخالفان و منتقدان تبدیل نشده. فضا کاملاً ‌و به شکل محسوسی روستایی است. چهره‌ها و لباس‌ها و ادبیات حاضران کاملاً گواه است.

 یک نظم و مدیریت مردمی و آماتور اما کارآمد بر تجمع حاکم است. به سینه‌ی تعدادی از افراد با سنین مختلف، کارت‌های انتظامات سنجاق شده. کارت‌هایی کاغذی، زردرنگ و زیراکس‌شده. در ساده‌ترین شکل.

 نمونه‌ی دیگری از مدیریت و سیاست‌ورزی را اتفاقی شاهد بودم. یک خانم میان‌سال چادری که به چادرش کارت شناسایی سنجاق شده بود، بین جمعیتی از خانم‌ها ایستاده بود و برایشان صحبت می‌کرد. با همان ادبیات غیررسمی و صمیمی تذکرات لازم را بهشان می‌داد. می‌گفت اینجا حسینیه و مسجد نیست که غذای نذری بیاورند و آن مدلی رفتار کنیم. برای گرفتن غذا هول نزنید. فیلم می‌گیرند می‌فرستند خارج و «من‌وتو». دیروز من و تو یک خانم را نشان می‌داد که دو تا کیک گرفته بود. مراقب آبرویمان باشید.

 در بنرها و تبلیغات محیطی هم باز همین سلیقه و سبک حاکم است. گرافیک ابتدایی، متن‌های ساده.

از بلندگوها، آهنگ «زاینده‌رود» پخش می‌شد، اثر شاهرخ (از خواننده‌های پاپ و عامه‌پسند لس‌آنجلسی): «تماشا کن ببین زاینده‌رودم / دیگه چیزی نموند از تار و پودم / دل دریایی من غرق خاکه / ازین لب‌تشنگی جونم هلاکه».

 اصناف دیگر در تجمع حاضر نیستند، اما از آن حمایت می‌کنندو ازجمله در لجستیک و پشتیبانی. به‌عنوان مثال وقتی من رسیدم (حدود ساعت 3 بعدازظهر)، توجهم به چند دختر و پسر جوان جلب شد که جلیقه‌های زردرنگی پوشیده بودند و تیپ متفاوتی با تجمع‌کنندگان داشتند و با فاصله از آنها ایستاده بودند. تصور کردم که گروهی دوچرخه‌سوارند یا گردشگر که از سر کنجکاوی سری به آن‌جا زده‌اند. اما تصورم اشتباه بود. چند دقیقه بعد، دیدم‌شان که هرکدام با سبد بزرگی در دست که داخلش جعبه‌های مقوایی با آرم یکی از فست‌فودهای زنجیره‌ای مشهور شهر بود لابه‌لای جمعیت رفتند و جعبه‌های حاوی اسنک‌ را بین حاضران توزیع کردند. فهمیدم که بانی ناهار امروز آن برند فست‌فود بوده. مشابه الگوی توزیع نذر.

 

تجمع کشاورزان اصفهانی، که حالا وارد دهمین سالش شده، یک نمونه‌ی قابل مطالعه برای فرهنگ مردمی و ظرفیت جامعه‌ در ارایه‌ی الگوهای اعتراض است. آن‌هم در شرایط سیاست‌زده‌ی کشور که کوچکترین حرکت اعتراضی صنفی، معیشتی و منطقه‌ای خیلی زود (و معمولاً‌ به‌طور مشکوک و غیرطبیعی) به اغتشاش کشیده می‌شود و همین می‌شود بهانه‌ی سرکوبش. فارغ از موضوع و هدف اجتماع کشاورزان و فرجامی که خواهد داشت، برای من به‌عنوان یک پژوهشگر اجتماعی این الگو ارزشمند و از جهات مختلف تأمل‌برانگیز است. یک نمونه‌اش را در یادداشت «مناسک در خدمت جامعه» و درمورد نوحه‌خوانی اعتراضی کشاوران نوشتم. به دانشجویان و محققان اجتماعی مشخصاً اصفهانی‌ها پیشنهاد می‌کنم این فرصت را دریابند؛ برای حضور در تجمع و انجام مصاحبه‌های عمیق؛ برای مشاهده؛ برای گپ و گفت با این قشر از مردم. پل خواجو این روزها آزمایشگاهی برای آزمون‌ها و تحقیقات اجتماعی است.

پ.ن.
این یادداشت نه در تأیید مطالبه‌ی کشاورزان است نه در رد آن. به‌عنوان یک شهروند اصفهانی، موضع خودم را پیشتر در یادداشت «اصفهان قربانی سودای توسعه و توهم خودکفایی» نوشته‌ام. مضافاً که در مقولات و موضوعات اجتماعی، نظیر این تجمع و موارد مشابه آن در دیگر شهرها، هیچوقت صف‌بندی از جنس حق / باطل و امام‌حسین / یزید نیست. معمولاً طرفین سهمی از حق را دارند؛ البته که نه به طور مساوی.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین