به گزارش بولتن نیوز، غلامرضا ترابی نوشت: یکی از ویژگیهای دوران کنونی ما که در اصطلاح دانشمندان علم الاجتماع به آن دوران گذار از سنت به مدرنیته نام میدهند، تحولات خانواده از لحاظ فرم و ساختار و ارزشها است. خانواده ایرانی در حال طی کردن روندی از تحولات ناشی از غلبه گفتمان مدرنیته در جامعه و تحت تأثیر عوامل اجتماعی و رسانهای آن است. خانواده ایرانی اصول و مفاهیمی از سنت را هنوز یدک میکشد، و از آن طرف، خود را در مسیر مدرنیته می بیند. اگرچه این دوگانگی همیشه مستلزم تقابل نیست ولی عدم شفاف سازی وضعیت، تقابلهای جدی را به وجود آورده و خواهد آورد. مفاهیمی مانند فامیل، محرم و نامحرم، تعصب و غیرت، فرمانبری از بزرگترها، آبرو و حیثیت خانوادگی و…، به دلیل شرایط یادشده، در خانوادههای مختلف، معانی و تعبیرهای متفاوتی پیدا کردهاند. فهم و تبیین این تحولات به ما این امکان را میدهد که آینده خانواده ایرانی را تا حدود زیادی مورد پژوهش و پیش بینی قرار دهیم.
نگرانیها و دغدغهها
تحولات خانواده در دهههای اخیر در کشور ما با فرصتها و تهدیدهایی مواجهه بوده است. بالا رفتن سن ازدواج جوانان، رشد روز افزون آمار طلاق تا آنجا که برخی ایران را در زمرهِ یکی از چند کشور پرطلاق دنیا دانستهاند، افزایش اضطراب در روابط زن و شوهر و افزایش اعتیاد، فرار دختران و بزهکاری نوجوانان و جوانان که نشان از کاهش کارآمدی خانواده دارد، دلیلی قانع کننده بر تهدیدها و نگرانیهاست.
خانوادههای امروزی دیگر مانند گذشته محدود نیستند. مهمتر آنکه نه تنها عوامل تأثیرگذار بر خانوادهها تعدد و تنوع یافتهاند بلکه ضرورتاً همه این عوامل در بیرون از فضای خانواده نیستند. اینترنت و ماهواره برای بسیاری از خانوادهها ابزار و عواملی غریبه محسوب نمیشوند. اگر تلاش خانوادهها قبلاً معطوف به کنترل فرزندشان برای جلوگیری از اعتیاد و فساد اخلاقی (که زمینههایش در خارج از خانواده وجود داشت) بود امروزه این زمینهها به داخل خانوادهها آمدهاند. این تحولات ناشی از مدرنیته به دلیل آنکه مدرنیسم ذاتاً با فردگرایی پیوند ارزشی عمیقی دارد، به تضعیف استحکام و کارآمدی نهاد خانواده منجر شده و موجبات نگرانی و دغدغه کارشناسان و مسئولان را فراهم میکند.
تحولات خانواده ایرانی
برخی از مهمترین مصادیق تغییر و تحولات خانواده ایرانی به شرح زیر است:
تحولات جنسیتی خانواده
در یک نگاه به نظر میرسد خانوادة ایرانی در حال زنانه شدن است و ادراکها، گرایشها و کنشهای زنانه در خانواده غلبه مییابد. نمودهای این تحول را در موارد پرشماری مشاهده میکنیم. هم اکنون ساختار قدرت در خانواده در حال زنانه شدن است و اگر در خانوادة سنتی ایرانی اقتدار مردانه گاه حالتی افراطی مییافت امروزه خانواده به سمت حاشیه نشینی مردان و تغییر جایگاه آنان از سرپرست به تدارکچی تحول مییابد. نمود دیگر زنانه شدن را میتوان در مدیریت ارتباطات و خویشاوندی توسط زنان دید. هم اکنون روابط خانوادگی به سمت طایفة مادری متمایل میشود و فرزندان با خویشان مادری احساس قرابت و همرنگی بیشتری دارند. الگوی توزیع ثروت در خانواده نیز نشانۀ غلبه یافتن نگاهها و گرایشهای زنانه است؛ به گونهای که خانوادة امروز بیش از نسل گذشته برای تجملات زندگی، دکوراسیون و خرید لوازمی که زنان به داشتن آن راغب ترند، هزینه میکند. فرزندسالاری نیز پدیدة جدیدی است که در خانوادة ایرانی بیش از خانوادههای دیگر به چشم میخورد و میتواند تا حدی نتیجة غلبه یافتن احساسات در خانواده باشد.
عرفیگرایی
ظواهر و قرائن مختلف نشان دهنده آن است که خانواده به تدریج از شریعت دور شده و به سمت دین معنوی حرکت میکند و مصادیق زیادی از سبک زندگی کنونی خانواده ایرانی نشان دهنده غلبة ارزشهای مادی و فردگرایانه بر ارزشهای دینی است. کاهش اطاعت پذیری فرزندان از والدین، کاهش ارتباطات رحمی با انگیزة رضای خداوند، کاهش مسئولیت پذیری سرپرست خانواده و همچنین تمکین همسر، سهل انگاری خانواده در تربیت اعتقادی و رفتاری فرزندان، کاهش اهتمام به کسب درآمد از راههای حلال، کم رنگ شدن حریمها در روابط دوستانه و طایفهای، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد و مواردی از این دست نشانههایی از این تغییرند.
رسانهای شدن خانواده
شاید بتوان مهمترین پیامد حضور رسانه و به ویژه تلویزیون در جامعه ایران را تولد «خانوادة رسانه ای» دانست. خانوادة رسانهای خانوادهای است که وجود خارجی ندارد، اما توسط رسانهها «بازنمایی» میشود. در اینجا رسانه با نادیده گرفتن تنوعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، الگویی را به منزلة الگوی مرجع به خانوادهها ارائه میدهد که نشان دهنده قشر متوسط و مرفه جامعه است و سبب میشود تا انتظارات اقتصادی خاص در قشرهای مختلف شکل گیرد و الگوی تولید، توزیع و مصرف در خانوادة ایرانی تغییر کند. شاید بتوان مهمترین ویژگی موجود در الگوی رسانهای خانواده را غیر بومی بودن آن دانست. رسانه گروههایی را گروه مرجع و پیام فرست برای مخاطبان معرفی میکند که نه صلاحیت اخلاقی دارند و نه نمایش دهندة فرهنگ ملی اند.
شکاف نسلی طولی و عرضی
از دیگر مصادیق تحولات خانواده ایرانی در عصر حاضر، شکاف میان نسلها به صورت طولی و عرضی است. یعنی تفاوت نظامهای ارزشی و تمایلات رفتاری افراد در خانواده هم به صورت طولی و میان نسلی (یعنی والدین و فرزندان) و هم به صورت عرضی (میان اعضای خانواده) در سالهای اخیر محسوستر است. اگرچه مقوله شکاف نسلی طولی میان نسلهای گذشته و حال و آینده امری متاخرتر به نظر میرسد اما پدیده شکاف نسلی عرضی میان اعضای یک نسل در درون خانواده یک واقعیت اجتماعی جدید به نظر میرسد. یعنی فرزندان هم سن و سال یک نسل در درون یک خانواده نیز لزوماً با یکدیگر تطابق ارزشی ندارند و بعضاً برای دیالوگ مشترک با یکدیگر هم دچار بحران و مساله هستند.
آینده خانواده ایرانی و ظرفیتهای آن
اگرچه خانواده ایرانی در حال حاضر با مسائل، بحرانها و دغدغههای متعددی مواجه است و بیم آن میرود که این مسائل روند تحولات خانواده را به سمت و سوی زوال و بحران فروپاشی برده و خانواده به معنای دینی و ایرانی آن به شکلی از خانواده که در حال حاضر در دنیای غرب (هم خانگی) وجود دارد، متحول گردد اما باید اذعان داشت که خانواده ایرانی دارای یک سری ویژگیها و مناسبات خاص خود است که در مواجهه با نظام ارزشی مدرن و در برابر روند تحولات نقش مانع و قوام خانواده ایرانی را ایفا میکنند.
از جمله مهمترین این ویژگیها و اختصاصات میتوان به اشرافی گرایی، طایفه گرایی و فامیل محوری، وابستگی اقتصادی فرزندان به والدین، مناسبت گرایی (روز زن و مادر، روز پدر، عید نوروز، روز تولد، سالگرد ازدواج و…) پررنگ بودن هویت قومی و خانوادگی افراد در جامعه ایران، مناسک گرایی و توجه به آئینهای گروهی، احساساتی و عاطفی بودن خانواده ایرانی، فرهنگ مذهبی خانواده ایرانی، و… اشاره نمود. این مؤلفههای خانواده ایرانی باعث میشود که این رکن اصلی جامعه در برابر روند تحولات دوران گذار مقاومت بیشتری داشته باشد. با توجه به شرایط دنیای مدرن و تسلط گفتمانهای رقیب خانواده از یک سو و ظرفیتهای عظیم خانواده ایرانی در برابر این شرایط از سوی دیگر، باید گفت که ارائه یک پیش بینی دقیق از آینده خانواده در ایران امری سخت و نیازمند بررسیهای دقیق کارشناسانه و آینده پژوهی علمی بوده و به نظر میرسد گذر زمان بهترین سخنگو از وضعیت خانواده در آینده خواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
---
همه ی افراد بشر در طول عمر خود با تجربه دریافته اند زندگی دو بعد زمانی دارد که یکی بعد جوانی کوتاه مدت و دیگری بعد کهولت و پیری نسبتا دراز مدت است .
عقل به انسان حکم می کند که در تلاش برای دست یابی به نیازهای مادی و روحی زندگی در این دو بعد زمانی ؛ تامین ثبات و استقرار و آرامش در زندگی باید بگونه ای متعادل هدف هر دو بعد باشد.
اگر این تعادل باافراط و تفریط متلاشی شود ؛ بی تردید ثبات و استقرار و آرامش مورد نیاز در بعد زمانی دراز مدت زندگی قربانی بعد کوتاه مدت خواهد شد.
انسان با افراط و تفریط در تامین نیازها در دوران جوانی ؛ در سنین نسبتا طولانی کهولت و پیری ناگزیر قدرت تامین ثبات و استقرار و آرامش مورد نیاز زندگی خود را بتدریج از دست خواهد داد.
بی توجهی به ضرورت تعادل بخشی در تامین نیازهای هر دو بعد زنگی ؛ چون جوانی کوتاه مدت تکرار پذیر نیست انسان را در بعد دراز مدت زندگی ناگزیر با بی ثباتی و عدم استقرار و نبود آرامش مادی و روحی رو به رو خواهد کرد.