گروه اجتماعی: - عباس عبدی نوشت: بالاخره طرح «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده » از تصویب نهایی شورای نگهبان گذشت و برخی از اصولگرایان اظهار امیدواری کردند که با این طرح شاهد وفور جمعیت باشیم و حتی منتظر ۴ یا ۵ فرزند نیز هستند. طرحی که ۷۴ ماده و دهها بند و تبصره دارد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از تلگراف، تحلیل جزییات این قانون و مصوبه نیازمند مطالعهای مفصل و وارد شدن به ریز جزییات آن و با حضور کارشناسان هر موضوع است. در این یادداشت میکوشم که ابعاد کلی این طرح را نقد و تحلیل کنم.
۱ـ پیش از هر چیز باید بگویم که اگر چه همچنان جمعیت ایران رو به رشد است ولی بدون تردید باید برای مسأله فرزندآوری برنامهای اندیشیده میشد. البته شاید سیاستگذاری در این باره در اصل باید به صورت ضمنی و برای بهبود وضع کلی جامعه انجام میگردید و لزوماً نباید مستقیم به مسأله پرداخته شود. بنابراین بنده هم نسبت به اصل مسأله حساس هستم و آن را به عنوان یک معضل میپذیریم، و معتقدم که از هم اکنون هم باید در این باره اندیشه میشد و هم در ضرورت وجود برنامه برای حل آن اصرار دارم ولی راهحل باید منطقی و حساب شده باشد. چگونه؟ ابتدا باید یک مطالعه دقیق در باره علل کاهش فرزندآوریبه جامعه عرضه میشد. تا هنگامی که علت این امر شناخته نشود، ممکن نیست که راهحل منطقی برای آن پیدا کرد.
متاسفانه بحث در این باره را امنیتی کردند و حتی دو تن از کارشناسان زبده جمعیت شناسی در ایران در همین زمینه دچار مشکلات گوناگونی شدند که باید برای جامعه متاسف بود که موضوعی علمی را به امری امنیتی تبدیل کردهاند. یکی از علل اصلی این وضع مشکلات اقتصادی است، و این را مطالعه بخوبی نشان میدهد.
بنابر این بجای حل مشکلات اقتصادی کشور به مسایل دیگر پرداختن یک انحراف آشکار است. اتفاقاً قانون جدید به ما میگوید که مشکل اقتصاد کلی جامعه است ولی بجای آن به توزیع امتیازات ناپایدار پرداختهاند. اگر مشکل اقتصادی است که هست، به جای همه این موادی که امتیازات مالی برای فرزندآوری در نظر گرفتهاند، کافی بود که طرحی برای بهبود وضع اقتصادی کشور داده میشد. در این مورد به تفصیل بیشتری در ادامه خواهم نوشت.
۲ـ اولین نکته در نقد این طرح، رسیدگی آن مطابق اصل ۸۵ قانون اساسی است. مطابق این اصل: "سمت نمایندگی قایم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمیتواند اختیار قانونگذاری را به شخص یا هیأتی واگذار کند، ولی در موارد ضروری میتواند اختیار وضع بعضی از قوانین را با رعایت اصل هفتاد و دوم به کمیسیونهای دخلی خود تفویض کند، در این صورت این قوانین در مدتی که مجلس تعیین مینماید به صورت آزمایشی اجرا میشود و تصویب نهایی آنها با مجلس خواهد بود..."
پرسش این است که چرا طرح و قانونی که با زندگی همه مردم در ارتباط است بطور کامل در پشت درهای بسته و به دور از اطلاع عموم و رسانهها رسیدگی و از صحن علنی خارج شده است؟ اصولاً کدام "ضرورت" برای رسیدگی پشت درهای بسته بوده است؟ یک کلمه در باره ضرورت آن نوشته و ارایه نشده است، همچنان که هیچ گزارشی از علل کاهش فرزندآوری به مردم داده نشده تا معلوم شود آیا این قانون میتواند موانع و مشکلات مربوط به فرزندآوری را حل کند؟
۳ـ عجیبترین نکتهای که در رسیدگی به این طرح وجود دارد، تأیید آن از سوی شورای نگهبان است. در واقع این طرح نه براساس مصلحت بلکه براساس درک از اصول اولیه فقه تصویب شده است که بسیار عجیب است. چگونه ممکن است این اندازه دخالت در امور خصوصی مردم را بتوان با قانون و شرع محدود کرد و آزادی و حقوق مردم را نادیده گرفت؟ این باور نکردنی است که شورای نگهبان چنین موادی را تأیید کند.
۴ـ فرزندآوری، یک رفتار غریزی و طبیعی هر موجود زنده از جمله بشر است. هزاران سال از بدو خلقت و از آغاز تکامل همه موجودات زنده از جمله اجداد ما مشغول این کار بودهاند. اصولاً اگر این غریزه در موجود زندهای از میان برود آن موجود نابود خواهد شد و اثری از آن باقی نمیماند. اگر میبینیم که بشر برخلاف همه موجودات دیگر به تعداد فراوان تکثیر شده، محصول شدت رعایت این غریزه در وجود آن است. طی صد قرن گذشته جمعیت بشر دو هزار برابر افزایش یافته است.
در همین صد سال اخیر نیز جمعیت جهان حدود ۴ برابر شده است، در ایران ۴ برابر شدن جمعیت فقط طی حدود نیم قرن رخ داده است. رشد جمعیت ما چنان زیاد بود که در جهان بیش از هر کشور دیگری بود و سالانه به ۳٫۹ درصد میرسید، پس اکنون چه اتفاقی رخ داده که نگران خطر کاهش جمعیت شدهایم؟ این پرسش بسیار کلیدی است. اگر از سال ۱۳۶۵ تا کنون به همان ترتیب دهه قبل از آن یعنی حدود ۳٫۹ درصد رشد جمعیت داشتیم، اکنون نزدیک به ۱۹۰ میلیون نفر جمعیت داشتیم!! شهر تهران حداقل حدود 25 میلیون نفر جمعیت داشت، با این وضع اقتصادی تأمین نان این جمعیت نیز غیر ممکن بود.
پس چه شده است که آن روند ادامه نیافت و الگوی ازدواج و فرزندآوری تغییر کرد؟ آیا غریزه صیانت ذات در ایرانیان از میان رفته یا تضعیف شده است؟ آیا طرح اخیر خلاف منطق بشر نیست که میخواهد این غریزه را از طریق امتیازات مادی و ایجاد محدودیتهای عجیب احیا کند؟ آیا این راه گم کردن سوراخ دعا نیست؟ واقعیت چیست؟ اگر مرگ و میر و زاد و ولد را تا پایان هفته ۳۲ (پایان مهر ماه) امسال با سالهای گذشته مقایسه کنیم چنین است.
نتایج واضح است. اکنون در سال ۱۴۰۰ به طور خالص در هفته حدود ۶٫۶ هزار نفر به جمعیت کشور اضافه میشود که سالانه حدود ۳۵۰ هزار نفر میشود. در حالی که این رقم در سال ۱۳۹۷، یعنی فقط ۴ سال پیش حدود ۱۹ هزار نفر در هفته و سالانه حدود ۹۹۳ هزار نفر بوده است. بخشی از مرگ و میر بالا ناشی از کرونا است، ولی این تحول را نمیتوان به کرونا محدود کرد. کاهش زاد و ولد نیز بسیار جدی است و طی ۴ سال بیش از ۲۰ درصد کاهش داشته است. چه اتفاقی رخ داده است؟ ارزیابی اجمالی این است که چند عامل را میتوان موثر دانست.
اول تحولات اجتماعی و ارزشی و نگرشی است که تصور فرد را نسبت به خود و ارزش خود دگرگون کرده است و اهمیت بسیار بیشتری برای خود و بالندگی و تواناییهای خود قایل شده و از این نظر هزینه غیر مادی فرزندآوری بسیار زیاد شده است.
عامل بعدی تغییر مفهوم اقتصادی فرزند است. برخلاف گذشته، امروز فرزندآوری برای تأمین مالی خانواده نیست. با توجه به بیمههای تأمین اجتماعی پدر و مادران چندان نگران دوره کهولت خود نیستند. حتی میتوان گفت که به علت وضع بد اقتصادی حتی خانوادهها مجبورند فرزندان و نوههای خود را تا مدت قابل توجهی حمایت مالی کنند و این برخلاف قدیم است. افزایش طول عمر و کاهش مرگ و میر کودکان در کنار بالا رفتن سرسامآور هزینه نگهداری از کودک تا بزرگ کردنش حتی بعد از دانشگاه موجب میشود که به طور کلی تقاضا برای فرزندآوری نسبت به گذشته کم شود. البته اشتغال مادران را نیز باید به این سیاهه افزود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com