گروه بین الملل- مصطفی مطهری: تحولات یمن در هفته های اخیر حاوی چند نکته کلیدی است؛ اول اینکه عمده اخبار این اوضاع بحران در یمن متمرکز بر بخش هایی شده است که صنعاء در آنها دستاوردهای میدانی مهمی کسب کرده است. بطوریکه با توجه به نبردهای میدانی در مأرب این استان راهبردی در شرف آزادی کامل است. در واقع اخبار و گزارشات از مأرب هم به حوزه میدانی در این منطقه اختصاص دارد و هم نبرد خارجی در قالب عملیات های موشکی - پهبادی صنعاء به رهبری انصارالله علیه مواضع متجاوزان سعودی. بطوریکه در معرفی شاخص های نبرد در مأرب باید چند شاخص و ویژگی مهم را مدنظر قرار داد 1- تحولات میدانی و شکست و فرار مزدوران وابسته به دولت مستعفی هادی که شامل حزب اصلاح و تروریست های القاعده می باشند 2- رویکرد ترکیبی صنعاء در نبرد با متجاوزان در قالب عملیات های زمینی(در جبهه نبرد مأرب) – هوایی(عملیات های موشکی – پهبادی به مواضع سعودی ها در خاک سعودی) 3- درخواست و تقاضای ریاض از واشنگتن جهت کمک به آنها در برابر حملات صنعاء 4- و بالاخره اینکه آزادسازی تروریست های القاعده از گوانتانامو توسط واشنگتن و اعزام آنها به یمن جهت تقویت صفوف مخالفان صنعاء. همه این موارد ذکر شده نشان می دهد که تحولات در مناطقی درگیری با صنعاء به سود دولت نجات ملی به رهبری انصارالله در جریان است. از این رو تمام دشمنان داخلی و خارجی مردم یمن خطر سقوط و شکست را احساس کرده و آن را نزدیک تلقی کرده اند. به همین دلیل در تلاش هستند جهت جلوگیری از شرایط پیش بینی شده سقوط، از تمام ابزار و امکاناتی که می تواند روند مذکور را متوقف کند و یا با تأخیر بیاندازد استفاده کنند.
به گزارش بولتن نیوز، اما دوم اینکه، بخش دیگر اخبار منتشر شده از یمن مختص به مناطق جنوبی است. در مناطق جنوبی این روزها تشتت و اختلافات میان بازیگران موجود در آن به حدی زیاد و تشدید شده است که دیگر نمی توان ثبات را به سادگی در آن برقرار کرد. در واقع بحران در جنوب یمن دیگر یک یا دو بعدی نیست بلکه ابعاد چندگانه ای بخود گرفته است. بطوریکه ابعاد بحران، دیگر محدود به بخش امنیتی یا سیاسی یا اقتصادی و معیشتی نیست بلکه ترکیبی از تمام این چالش هاست. همین چند بعدی بودن چالش های موجود در جنوب موجب شده است تا نتوان یک مخرج مشترک از تسلط سیاسی یا سیطره گروهی را متصور شد. به این دلیل که اولاً هرکدام از گروه ها و جریانات موجود در مناطق جنوبی مدعی رهبری بر جنوب اند و دیگری را متهم به برهم زدن شرایط ثبات می کنند؛ دوماً علاوه بر آنکه که هیچ کدام از این گروه ها یا جریانات دیگری قبول ندارند و نمی پذیرند هرکدام از این گروه ها و جریانات دیگری را مسئول شرایط مذکور از بی ثباتی می دانند؛ سوماً عدم توانایی هر کدام از این جریانات و گروه ها در حل مشکلات اقتصادی – معیشتی نیز موجب شده است تا مردم نسبت به همه آنها بدبین باشند و به هیچ کدام آنها اعتماد نداشته باشند.
در مجموع می توان این نکته را به عنوان نتیجه تحلیل اوضاع و شرایط تحولات در یمن با تأکید بر مناطق بحران و مختصات های جغرافیایی گفت این است که شرایط بحران در یمن با گذشت هفت سال از تجاوز متجاوزان به عنوان عملان نابسامانی های اخیر تغییر کرده است. به عبارت بهتر آنچه که در سال های اولیه تجاوز درباره وخامت اوضاع در صنعاء تحلیل می شد امروز در جنوب حادث شده است. در واقع صنعاء در با گذشت این سال ها به سطحی از ثبات و پیشرفت در مدیریت سیاسی – اقتصادی – امنیتی رسیده است، این درحالی است که در جنوب اوضاع کاملاً برعکس می باشد. در واقع تحلیل شرایط جنوب گویای این مسئله است که در آینده بخش عمده اخبار تحولات در یمن را بخود اختصاص خواهد داد. بطوریکه فرار وابستگان دولت هادی و مزدوران تحت فرمان آن از محورهای نبرد با صنعاء و جبهه مأرب بر تشدید شرایط درگیری در جنوب خواهد افزود و بر مشکلات و چالش های پیشین بر آن بار خواهد شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com