گروه بین الملل: با توجه به بیانیه اخیر گروه تروریستی – تکفیری داعش در خصوص هدف قرار دادن شیعیان از بغداد تاکابل و در ارتباط با اهمیت این بیانیه، مصطفی مطهری خبرنگار اختصاصی بولتن نیوز با دکتر محمد رضا عبداله پور کارشناس ارشد حوزه مطالعات منطقه ای در این باره گفتگوی مفصلی انجام داده است.
به گزارش بولتن نیوز، پیش از ورود به بحث از شما سپاسگزاریم که دعوت ما پذیرفتید تا در ارتباط با موضوع مهم اخیر به بحث و گفتگو بپردازیم.
آقای دکتر سوال اول ما در این باره این است که وضعیت جدید طالبان و داعش در منطقه و مشخصا ًافغانستان را چطور ارزیابی می کنید؟
باید پذیرفت ، طالبان علیرغم اشتراکات بسیار با داعش ، تفاوتهای بنیادین با این گروه دارد. طالبان پدیده ، مرز جغرافیایی و امارت اسلامی را تنها در محدوده مرزهای افغانستان پذیرفته و تمایلی به بسط قلمرو و اندیشه خود به سایر مناطق ندارد و از همان ابتدا تا حدودی از آنارشیسم رفتاری و فکری ، اجتناب نموده است . مضاف بر این موضوع تا حدودی ، تاکید می نمایم تا حدودی گروه هدف ترور خود را آمریکا و منافع غرب قرار داد . بنابراین طالبان جدید را می توان بیشتر سیاسی و کمتر مذهبی ، قلمداد نمود زیرا طالبان منسجم شده توسط یک قوم خاص ، مجبور به پذیرش ولو حداقلی پروتکل های انسانی و حقوقی برای اثبات خود به مجامع منطقه ای و جهانی است .در مقابل داعش ، واجد عناصر آنارشیستی ، تفرق ، ساختار شبکه ای ، خاورمیانه شمول ، شیعه ستیز در مقابل شیعه گریز طالبان و بدون هویت می باشد . فراموش نکنیم عدم هویت یک گروه تروریستی ، خطرناک ترین مولفه یک گروه برای اقدامات تروریستی خشن و کور ، می باشد. با این تفاسیر ، داعش از سین کیانگ تا نیجریه ، واجد عناصری از مؤلفه های مذکور می باشد که با دمیدن شیپور سازمانهای جاسوسی غرب ، دائما در حال تولید و باز تولید خود از جمله تقویت داعش خراسان می باشد. داعش علیرغم نابودی بنیانگذارانش ، استهلاک زیر ساختهای هویتی و فیزیکی ، کماکان به دلایلی همچون خود سامانی مالی ، استخدام نیرو از طریق فضای مجازی کماکان یک شبکه منسجم است که با تغییر رویکردها در صدد انسجام بخشی به این تشکیلات است. داعش با بذل توجه به عناصر فوق و تعمیق شکاف قومی/ مذهبی، موفق به تسخیر قلمرو و اندیشه عنصر عرب سنی در عراق و سوریه شد. از سویی تناقض بین قرائت متصلب و یا هیتروداکسی از اسلام و تعاریف جدید از مفهوم امت و یا ملت، باعث آشوب فقهی و سرزمینی در عراق و سوریه گشته است. داعش از بدو تولد یک استاندارد جدید را به عنوان یک کنشگر غیر دولتی و نبردهای غیر متقارن در عراق و سوریه خلق نمود.استراتژی داعش برای بقاء و رشد ، ترکیبی از اجزاء و عناصر اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و اجتماعی است بدنبال شکست نظامی داعش در سرزمین عراق و سوریه، تغییر رویکرد این گروه از فاز نظامی به فاز امنیتی و تشکیل هستههای خاموش، شروع شده است..در سطوح امنیتی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ، تکیه داعش بر گروههای تندرو مذهبی است و استراتژی مورد استفاده در این خصوص ، متنوع و مبتنی بر نوعی از پرگماتیسم و ادغام مولفه های نظامی ، رسانه ای و اقتصادی / اجتماعی است
از سوئی باید عنوان کرد ، مادامیکه بسیاری از سازمانهای تروریستی گستره جانشمول ندارند، تهدیدات گروههای تروریستی تکفیری و داعش پیوستگیهای منطقهای و بینالمللی دارد و لذا این پیوستگیهای شبکهای، قابلیتهای فراوانی را به این گروهها اعطاء مینماید. در این نگاه، به طور روز افزونی باید شاهد تیمهای کوچک، شبکهای با افراد منزوی و تنها بود. از یک چشمانداز عملیاتی میتوان این فرآیند را اهداف خرد با تاثیرات خرد نامید .در ساختار حمایتی گروههای تروریستی میتوان به چهار مولفه رهبران، کادرها، حامیان فعال و حامیان غیر فعال با کارکردهای خاص اشاره نمود که قطع ارتباط بین این سطوح می تواند ، فعالیت این گروهها را بسیار کاهش دهد . در حال حاضر به نظر می رسد ، داعش از عراق تا افغانستان بر پایه همین استراتژی ، عملیاتهای خود و مشخصا حملات در قندوز و قندهار را طراحی کرده و به نظر بنده این حملات در آینده و در شهرهای بزرگی مانند کابل ، مزارشریف و هرات نیز ادامه دار خواهد بود.
با توجه بیانیه اخیر، به نظر شما راهبرد جمهوری اسلامی ایران در خصوص تقابل با گروههای تروریستی در افغانستان چه باید باشد؟
در ابتدا باید عنوان نمایم که طالبان به عنوان یک دولت یا شبه دولت ، دارای مسئولیت بین المللی است و هرگونه اقدامات جریانهای تکفیری به این امارت باز می گردد به نوعی که می توان گفت افغانستان مامن و ملجا ، داعش گردیده و طبق معیارهای حقوق بین الملل ، طالبان باید پاسخگو باشد . اما متاسفانه حقوق بین الملل به سان شورای امنیت ، محملی برای قدرتهای بزرگ در راستای منافع و امیال خود بوده و لذا ج.ا.ا باید سیاستی سخت افزاری را برای حذف عناصر تکفیری در منطقه ، اعمال نماید .امروز داعش رسما اعلام می نماید شیعیان را از بغداد تا کابل هدف قرار خواهد داد ، لذا باید بتوان سیاست مقابله را نیز در همین مدار قرار داد .به طور کلی بر این اعتقادم که : با استناد به حق دفاع مشروع و مسئولیت بین المللی ، نیروهای نظامی و امنیتی باید تعقیب و نابودی رهبران و کادرهای فعال گروههای تروریستی را از عرارق تا افغانستان را در دستور کار خود قرار دهند و همزمان امارت اسلامی طالبان نیز موضع مشخص خود را در تقابل با داعش ، اعلام نماید.
همسو با پرسش پیشین، به نظر شما سیاست منطقه ای ما در خصوص داعش در افغانستان چیست؟
باید عرض نمایم در ابتدا باید نقاط ضعف داعش در سطح منطقه را تشخیص داد و سیاستگذاری مطلوب را با توجه به آن ، مفصل بندی نمود . چالشهائی مانند ، گلایه مندی محلی که قانون شریعت داعش و گروههای تکفیری ، نارضایتی های محلی بسیاری به همراه آورده است و همچنین افزایش اختلاف عقیده داخلی میان جنگجویان داعش با توجه به مبهم بودن ایدئولوژی آنها دو موضوع هستند که باید آنها را مورد توجه قرار داد.
بنابراین می توان با تمرکز بر انحراف داعش از اسلام راست کیش ، داعش را شکست داد ولی این موضوع نیاز به ورود به مباحثی تقریبی در میان مردم اهل تسنن ، تقریب حداکثری بین تشیع و تسنن و سنتزی از این دو نحله مذهبی برای مبارزه با هر گونه نگرش تکفیری دارد که البته توجه به این نکات مغفول بوده و صدالبته نیازمند به همکاری کشورهای منطقه . بار دیگر تاکید می نمایم ، طالبان یک فرقه شیعه گریز است که در تقابل با داعش شیعه ستیز قرار دارد و در نتیجه طالبان بر خلاف داعش ، قابلیت قبض و بسط در افکار خود را در مقایسه با داعش با اندیشه متصلب را دارد.
سوال پایانی اینکه اهداف آمریکا در ایجاد و استقرار شاخه داعش در افغانستان در تقابل و یا تعامل با امارات اسلامی و مشخصاً جمهوری اسلامی چیست ؟
بارها عرض نموده ام ، سیاست آمریکا در خاورمیانه پس از انقلاب ایران و مشخصا از ایتدای قرن بیستم ، شکست در ساختارهای هویتی و ژئوپلیتیکی و تجزیه این واحدهای جغرافیایی با استفاده از سوژه های جدید سلفی بوده است . امروز به اذعان خود مقامات غربی ، ایجاد این سوژه ها و مشخصاً داعش ، مولود غرب بوده است . فعالیت داعش خراسان نیز در همین راستا و برای گسست در ساختار هویتی ، قومی و جغرافیایی افغانستان نیز بر همین مدار تصمیم گیری غرب قرار دارد.فراموش نکنیم تقویت داعش خراسان در تقابل با داعش نیز یکی از برگ های برنده آمریکا در افغانستان تحت قیمومیت طالبان می باشد . به طور قطع ، تشویش در فضای قومی – مذهبی افغانستان که به نظر می رسد ادامه دار نیز باشد ، منافع آمریکا را در فاز سلبی و ایجابی ، تامین می نماید .
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
جهان برای ترکیه کاری بکند متاسفانه ترکیه از سال 2011 تاکنون شمال عراق را اشغال کرده است.
آمریکا جنایتکار از سال 2001 تاکنون به همراه غرب در شکست دادن القاعده ناکام ماند.
آمریکا جنایتکار از سال 2011 تاکنون همراه با چند کشور جنایتکار دیگر در شکست دادن داعش ناکام ماند.