به گزارش بولتن نیوز، حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:خَدیجَه دختر خُوَیلِد (درگذشت ۱۰ بعثت)، مشهور به خدیجه کبری سلام الله علیها و امالمؤمنین، نخستین همسر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم و مادر حضرت زهرا سلام الله علیها. خدیجه(س) قبل از بعثت با حضرت محمد(ص) ازدواج کرد و اولین زنی است که به وی ایمان آورد.
خدیجه کبری سلامالله علیها
حضرت خدیجه همه ثروت خود را در راه نشر اسلام به کار گرفت. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم به احترام خدیجه، در طول حیات او همسر دیگری برنگزید و پس از درگذشت وی همواره از او با نیکی یاد میکرد.
پیامبر از خدیجه دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله و نیز چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه سلام الله علیها داشت.
البته برخی از محققان بر این باورند که فاطمه(س) تنها دختر خدیجه(س) و پیامبر(ص) بوده است و دختران دیگر، فرزندان رسول خدا(ص) و خدیجه نبودهاند، بلکه دخترخواندههای پیامبر(ص) بودهاند.
خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت، در ۶۵ سالگی در مکه درگذشت و در قبرستان معلاة به خاک سپرده شد.
خدیجه(س) دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی، از خاندان قریش (١) و فاطمه بنت زائده بود.(٢) سال تولد او را پانزده سال قبل از عام الفیل گفتهاند.(٣)
منابع تاریخی، گزارش چندانی درباره شخصیت حضرت خدیجه سلام الله علیها، در دوران پیش از اسلام ارائه نکردهاند. او ثروتمند بود و سرمایه خود را برای تجارت، به کار میگرفت.(۴)
در گزارشات تاریخی به جایگاه بالای اجتماعی و حُسن شهرت او در شرف و نسب اشاره شده است.(۵) ابن سیدالناس در این باره آورده است: «او زنی شریف و با درایت بود که خداوند خیر و کرامت برای او در نظر گرفته بود. به لحاظ نسب در طبقه متوسط از انساب عرب جای داشت، اما دارای شرافتی عظیم و ثروتی زیاد بود».(۶)
حضرت خدیجه را بانویی شریف، ثروتمند و دارای اعتبار در روزگار خود معرفی کردهاند.(٧)
در روایتی از پیامبر(ص)، سرور زنان جهان خدیجه(س)، فاطمه سلام الله علیها، مریم، آسیه، معرفی شدهاند.(٨)
همچنین پیامبر(ص)، حضرت خدیجه سلام الله علیها را از زنان کامل در جهان (٩) و نیز از بهترین زنان معرفی کرده است.(١٠) در منابع اسلامی، از حضرت خدیجه با القابی همچون طاهره، زکیه، مرضیه، صِدّیقه، سیده نساء قریش (١١)، خیرالنساء (١٢) و بانوی بلندمرتبه (١٣) و نیز با کنیه اُمُّالْمُؤْمِنين یاد شده است.(١۴)
گزارشهای متعددی درباره جایگاه خاص حضرت خدیجه نزد پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم وجود دارد. در منابع آمده است که حضرت خدیجه سلام الله علیها بهترین و صادقترین وزیر، مشاور و مایه آرامش پیامبر(ص) بود.(١۵)
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم سالها پس از درگذشت خدیجه(س) به یاد او بود و بینظیر بودنش را مطرح مینمود.
هنگامی که عایشه به پیامبر(ص) گفت حضرت خدیجه(س) بیش از همسری مسن برای تو نبود، پیامبر بسیار ناراحت شد و با ردّ این سخن گفت: «خداوند هیچگاه برایم همسری بهتر از او جایگزین نکرد، او مرا تصدیق نمود هنگامی که هیچکس مرا تصدیق نکرد، یاریام کرد در زمانی که هیچکس مرا یاری نکرد، از مالش در اختیارم قرار داد، زمانی که همه، مالشان را از من دریغ کردند.» (١۶)
ازدواج با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم
همه منابع تاریخی، خدیجه را اولین همسر پیامبر(ص) معرفی کردهاند. با این حال، زمان دقیق ازدواج این دو روشن نیست. سن پیامبر(ص) در هنگام ازدواج با خدیجه(س)، ۲۱ تا ۳۷ سال ذکر شده است.(١٧) ولی آنچه مورد اعتماد مورخان است ۲۵ سال میباشد.(١٨)
چنانکه در منابع آمده است، حضرت خدیجه سلام الله علیها ، پیشنهاد ازدواج با پیامبر(ص) را مطرح کرده است. این پیشنهاد پس از آن روی داد که با امانتداری حضرت محمد(ص) آشنا شد، و او را امین بر مالش قرار داد و پس از برگشتن پیامبراکرم(ص) از سفر تجاری شام، توسط میسره، غلامش، با ویژگیهای محمد(ص) آشنا شد.(١٩) برخی از مورخان بر این باورند که خدیجه، به دلیل صداقت، امانت، حسن خلق و درستکاری پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم، پیشنهاد ازدواج را مطرح ساخته است.(٢٠) ابن اثیر در کتاب اسد الغابه، همین عوامل را بیان کرده است.(٢١)
پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و سلم
مَا أبدلنی اللَّهِ خیرا مِنْهَا ، صدقتنی إِذْ کذبنی النَّاسِ و واستنی بِمَالِهَا اذ حرمنی النَّاسِ ،
و رزقنی اللَّهُ الْوَلَدُ مِنْهَا و لمیرزقنی مِنْ غیرها.
(ترجمه: خدا زنی بهتر از خدیجه به من نداد. هنگامی که مردم تکذیبم میکردند، او مرا تصدیق کرد و هنگامی که مردم مرا تحریم کردند، با ثروتش کمکم کرد. و خدا از او فرزندانی به من داد در حالی که از دیگر زنانم به من فرزندی نداد.)
شیخ مفید، الافصاح، ۱۴۱۴ق، ص۲۱۷.
در منابع تاریخی اهل سنت از ازدواج خدیجه سلام الله علیها پیش از ازدواج با پیامبر(ص) و داشتن فرزندانی سخن به میان آمده است؛ در این منابع از دو شخص به نامهای «ابوهاله هند بن نباش»(٢٢) و «عتیق بن عابد»(٢٣) با عنوان همسر خدیجه پیش از ازدواج با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم یاد کردهاند.
در مقابل برخی عالمان شیعه بر این باورند که حضرت خدیجه سلام الله علیها پیش از ازدواج با پیامبر، ازدواج نکرده است. ابن شهرآشوب از قول سید مرتضی در شافی و شیخ طوسی در تلخیص الشافی، به دوشیزه بودن حضرت خدیجه سلام الله علیها هنگام ازدواج با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم اشاره نموده که این موضوع قول قوی تر و صحیح تری است. (٢۴)
جعفر مرتضی محقق معاصر شیعه بر این باور است که با توجه به تعصبات قبیلهای در حجاز، ازدواج خدیجه که از بزرگان قریش بود، با دو اعرابی از قبایل تمیم و مخزوم، پذیرفتنی نیست.(٢۵)
سن خدیجه هنگام ازدواج با پیامبراکرم (ص)
درباره سن حضرت خدیجه سلام الله علیها هنگام ازدواج با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم، دیدگاههای مختلفی از ۲۵ سال تا ۴۶ سال مطرح شده است. بسیاری سن خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص)، ۴۰ سال دانستهاند.(٢۶)
اما روایات دیگری نیز در این باره وجود دارد.(٢٧)
منابع تاریخی سن حضرت خدیجه سلام الله علیها هنگام ازدواج با پیامبر(ص) را
۲۵(٢٨)،
۲۸ (٢٩)،
۳۰ (٣٠)،
۳۵ (٣١)،
۴۴ ،۴۵ (٣٢)
و یا ۴۶ سال (٣٣) دانستهاند.
دست یافتن به سن دقیق حضرت خدیجه سلام الله علیها هنگام ازدواج با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم دشوار است. با این وصف با در نظر گرفتن این که مدت زندگی مشترک پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه سلام الله علیها ۲۵ سال بوده است (۱۵ سال، قبل از بعثت (٣۴) و ۱۰ سال، بعد از بعثت)، و منابع تاریخی نیز سن حضرت خدیجه(س) هنگام وفات را ۶۵ سال یا بنابر ترجیح بیهقی ۵۰ سال گفتهاند، به احتمال قوی سن حضرت خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبرگرامی(ص) مطابق با یکی از این دو قول، ۴۰ یا ۲۵ سال بوده است.
اگر حضرت خدیجه(س) هنگام وفات، ۵۰ ساله بوده، هنگام ازدواج باید ۲۵ ساله بوده باشد، نظری که برخی محققان آن را ترجیح دادهاند.(٣۵)
با توجه به این نکته که قاسم از حضرت خدیجه سلام الله علیها ، پس از بعثت از دنیا رفته است،(٣۶) بدان معنی است که قاسم حداقل در ۵۵ سالگی حضرت خدیجه(س) یا پس از آن به دنیا آمده باشد.
این نظر به ضمیمه دیدگاه برخی علمای شیعه که حضرت خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص) عذراء (دوشیزه) دانستهاند.(٣٧) تقویت میشود؛ زیرا بعید به نظر میرسد زنی همچون حضرت خدیجه(س) با مقام و مکنت خود در قریش تا ۴۰ سالگی ازدواج نکرده باشد. با توجه به مجموع این دلایل برخی پژوهشگران سن حضرت خدیجه سلام الله علیها هنگام ازدواج را ۲۵ یا ۲۸ سال دانستهاند.(٣٨)
فرزندان حضرت خدیجه از پیامبراکرم (ص)
همه فرزندان پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به جز ابراهیم از خدیجه بودند.(٣٩) طبق نقل مشهور، فرزندان پیامبر و خدیجه شش تن بودند،(۴٠) دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله و چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه سلام الله علیها.(۴١)
برخی از منابع، هفت یا هشت فرزند برای خدیجه از پیامبر نام بردهاند؛(۴٢)
برای مثال، ابن اسحاق و ابن هشام میگویند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سه پسر از حضرت خدیجه(س) داشت، قاسم پیش از بعثت و طَیّب و طاهر پس از بعثت به دنیا آمدند.(۴٣) برخی از مورخان علت اختلاف در تعداد فرزندان پیامبر(ص) از خدیجه(س) را اشتباه بین اسم و لقب فرزندانِ آنها دانستهاند؛ زیرا عبدالله را به دلیل ولادتش بعد از بعثت پیامبراکرم(ص) و ظهور اسلام، طیب و طاهر لقب داده بودند.(۴) و عدهای گمان کردهاند که طیب و طاهر اسم دیگر فرزندان پیامبر هستند.(۴۵)
دخترخواندهها
در برخی منابع گفته شده است خدیجه پیش از پیامبراکرم(ص) دو بار ازدواج کرده بوده و از این ازدواجها، فرزندانی نیز داشته است.(۴۶) و هند بن ابیهاله را پسر خدیجه از شوهر سابقش معرفی میکنند.(۴٧) در مقابل ابن شهر آشوب از چندین تن از عالمان نقل کرده که خدیجه در زمان ازدواج با پیامبراکرم(ص) دوشیزه بوده و پیش از آن ازدواج نکرده بود.(۴٨)
ابوالقاسم کوفی، عالم شیعی قرن چهارم و سید جعفر مرتضی عاملی، از محققان شیعی قرن پانزدهم قمری، بر این باورند که زینب، رقیه و ام کلثوم فرزندان رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه نبودهاند؛ بلکه دخترخواندههای آنها بودهاند.(۴٩) جعفر مرتضی بر این باور است که زینب و رقیه، دختران مردی از بنی مخزوم که شوهر هاله خواهر حضرت خدیجه (س) بوده، از زن دیگری غیر هاله بودهاند. پس از درگذشت مرد مخزومی هاله با مردی از بنی تمیم ازدواج کرده و پسری به نام هند برای وی به دنیا آورده است. پس از درگذشت مرد تمیمی هند به اقوام پدرش محلق شد و هاله سرپرستی دختران شوهرش را برعهده گرفت و پس از درگذشت هاله سرپرستی آنها به حضرت خدیجه سلام الله علیها واگذار شد.(۵٠)
اسلام آوردن اولین مسلمان
مورخانی همچون بلاذری (۵١) و ابنسعد (۵٢) در قرن سوم، ابن عبدالبر در قرن پنجم (۵٣) و ابن خلدون در قرن هشتم (۵۴) ، حضرت خدیجه سلام الله علیها را اولین مسلمان معرفی کردهاند. همچنین برخی مورخان اجماع مسلمانان را بر این دانستهاند که حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین ایمان آورنده به پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و سلم بوده است.(۵۵)
منابع همچنین حضرت خدیجه سلام الله علیها و مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را اولین ایمان آورندگان به اسلام برشمردهاند.(۵۶) همچنین در این منابع به پیشگامی حضرت خدیجه سلام الله علیها به همراه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در برپایی نماز به همراه پیامبراکرم(ص) اشاره کرده و آنان را اولین نمازگزاران در اسلام معرفی کردهاند.(۵٧)
نقش حضرت خدیجه(س) در اسلام
کمکهای مالی حضرت خدیجه سلام الله علیها موجب غنای پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم شد. از رسول خدا(ص) نقل شده که «هیچ مالی به من سود نبخشید، آنگونه که ثروت حضرت خدیجه سلام الله علیها به من سود بخشید».(۵٨)
بنابر روایات اسلامی، پیامبرگرامی اسلام(ص) از اموال حضرت خدیجه(س) در راه کمک به آزادی بدهکاران، یتیمان و بینوایان استفاده میکرد.
در ماجرای محاصره شعب ابیطالب، اموال حضرت خدیجه(س) در حمایت از بنیهاشم مصرف شد، تا آنجا که در روایت آمده است: «ابوطالب و خدیجه(س) همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصرهشدگان انفاق نمودند.»(۵٨) در جریان محاصره شعب ابیطالب، حکیم بن حزام برادرزاده حضرت خدیجه سلام الله علیها، با شترها، گندم و خرما را حمل میکرد و با زحمت و خطر زیاد، آنها را به بنیهاشم میرساند.(۶٠)
خدا این کار حضرت خدیجه سلام الله علیها را در ردیف نعمتها و مواهب بزرگ خود به بنده برگزیدهاش محمد(ص) برشمرد.(۶١)
پیامبرگرامی اسلام(ص) نیز همواره از بخشندگی و ایثار حضرت خدیجه، با عظمت و بزرگی یاد میکرد.(۶٢)
جایگاه علی علیهالسلام نزد حضرت خدیجه (س)
پیامبراکرم(ص) پس از ازدواج با حضرت خدیجه سلام الله علیها و پیش از بعثت، او را از علاقه خود به علی علیهالسلام آگاه کرده بود از این رو خدیجه برای خانه ابوطالب، پدر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مایحتاج میفرستاد، چندان که گفته میشد علی نور چشم خدیجه است.(۶٣)
همچنین بر اساس روایتی که نباطی بَیاضی، عالم شیعه قرن نهم قمری، نقل کرده، پس از بیعت حضرت خدیجه و حضرت علی علیه السلام با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، رسول خدا(ص) به خدیجه امر کرد با علی علیهالسلام نیز بیعت کند زیرا علی علیهالسلام مولای خدیجه و مولا و امام مؤمنان پس از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.(۶۴)
زندگی و کرامات «ام المؤمنین»
حـضرت خدیجه کبری علیها السلام ۶۸ سـال قبل از هجرت، پنجاه و پنج سال قبل از بعثت و پانزده سال قبل از میلاد رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در خانواده ای اصـیل و شریف از قبیلۀ قریش به دنیا آمد. افراد خاندانش همگی اهل فضل، فداکاری و حـمایت کننده از خانۀ کعبه بـودند.
ایـشان با چند واسطه، عموزادۀ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) بوده است؛ چرا که دختر خویلد، فرزند اسد، فرزند عبد العزی، فرزند قصی، فرزند کلاب است، که قصی جدّ چهارم رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)است. اسد، فـرزند عبد العزی، جدّ پدری حضرت خدیجه علیها السلام در زمرۀ شخصیتهای برجستۀ عصر خود به شمار می رفت. خویلد پدر حضرت خدیجه علیها السلام از دلیری و شجاعت بهره های وافری داشت و در میان خاندانش به عنوان فردی سلحشور معروف بود، یک بـار «تـبّع» فرمانروای با اقتدار یمن با لشکری گران وارد مکه گردید و این دیار را تحت سیطرۀ خود درآورد وتصمیم گرفت حجر الاسود را با خود به یمن ببرد، مردم مکه در این باره با تبّع بـه مـخالفت و اعتراض برخاستند که خویلد در رأس معترضان دیده می شد، او برای حفظ یکی از نمادهای مناسک دینی فداکارانه در برابر این زورگویی مقاومت کرد و در این باره آن چنان صلابتی از خود بروز داد که این فرمانروای طـغیان گـر را وادار ساخت از تصمیم خود منصرف گردد و آن سنگ مقدس را از جای خودش حرکت ندهد، این دلاوری و پایداری خویلد در آن زمان زبانزد مردم گردید.(۶۵)
خویلد در جنگ فجار دوم در روزی که به نام «شمطه» معروف اسـت و در آن مـوقع قریش آمادۀ نبرد با قـبیلۀ کـنانه گـردید، مهتر طایفۀ خود بود و ریاست تیرۀ اسد را عهده دار بود.(۶۶)
از طرف مادری حضرت خدیجه علیها السلام دختر فاطمه، دختر زائده، فرزند اصم، فرزند رواحه مـی باشد کـه ادامـه نسبیش از طریق مادر به «لوی بن غالب» جدّ هـشتم رسـول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می رسد، با این توصیف نسب حضرت خدیجه علیها السلام از سوی مادر و پدر به حضرت اسماعیل و ابراهیم خلیل می رسد.(۶٧)
حضرت خدیجه علیها السلام قبل از ولادت، در کتاب انجیل به عنوان بانوی مبارکه و همدم مریم در بـهشت مـعرفی گـردیده است، در این کتاب حضرت مسیح علیه السلام در وصف رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده است: «نـسل او از مـبارکه می باشد که همدم مادرت مریم است.»(۶٨)
در دوران سیاه جاهلیت که یافتن زنهای پاک دامن بسیار سخت بود، حـضرت خدیجه علیها السلام بـه دلیل پاکی و خلق و خوی پسندیده به طاهره معروف گردید.(۶٩) در همان عصر شـخصیت او چـنان مـورد تکریم خاص و عام قرار داشت که او را سیّده نسوان (سرور بانوان) لقب دادند و با چـنین عـنوانی مـورد خطاب واقع می گردید و مورد مدح و تجلیل واقع می شد.(٧٠) این بانو آن چنان کمالات و مقام های والا و ارجـمندی را بـه خود اختصاص داد که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) پس از ازدواج با ویف او را خدیجۀ کبری خطاب کرد.(٧١)
در دعای نـدبه کـه از نـاحیۀ مقدّسه امام عصر علیه السلام روایت گردیده، از خدیجه به عنوان «غرّا»؛ یعنی روشنی و درخشنده یاد شـده اسـت، بر اساس برخی روایات جناب ابوطالب در خطبه ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام ایشان را کریمه و دارای مقام شـامخ و بـرخوردار از شـأنی ارجمند معرفی کرد.(٧٢)
با آنکه حضرت خدیجه علیها السلام بانوی بانوان قریش و ملکه حجاز است و آن چـنان نـفوذ اجتماعی دارد که اشراف و اعیان مکه سر بر آستانش فرو می بستند و در خانه مجلل و قـصر سـبزش افـراد صاحب نفوذ در حال رفت و آمد بودند؛ اما نسبت به محرومان و یتیمان و سرپرستی و دستگیری از این اقشار تـوجهی ویـژه و اهـتمامی فوق العاده دارد و به همین دلیل از لقب امّ الایتام بهره می برد و خود ایـن عـنوان را بر سایر القاب ترجیح می دهد.(٧٣)
وقتی حضرت به عقد ازدواج رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) درآمد، به امّ المؤمنین (مـادر اهل ایمان) معروف گردید، «امّ هـند، «ام الزهراء» نیز دیگر کنیه های او مـی باشند.(٧۴)
کرامت أم المؤمنین حضرت خدیجه کبری علیها السلام:
حضرت خدیجه سلام الله علیها که از زنان نامدار و ثروتمند قریش بود پانزده سال قبل از بعثت با پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و سلم ازدواج کرد. این بانوی بزرگوار اولین فردی بود که به رسالت پیامبر ایمان آورد و با تمام توان و ثروت خود به یاری دین اسلام برخاست. وجود حضرت خدیجه برای پیامبر اسلام به قدری اهمیت داشت که پیامبر اکرم(ص) رحلت این بانوی بزرگ را مصیبتی عظیم خواند و سال رحلت حضرت خدیجه حامی بزرگ دیگر خود یعنی حضرت ابوطالب را عام الحزن یعنی سال اندوه نامید.
مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدا:
ابوسعید خدری میگوید: رسول خدا (ص) فرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی »پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «ان الله هو السلام ، وفیه السلام ، الیه السلام ، وعل جبرئیل السلام ؛ همانا ذات پاک خدا سلام است، و از او است سلام ، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود:
جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا! این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوی پروردگارش و از طرف من ، سلام برسان:
« و بشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب و لانصب»
«و او را به خانهای از یک قطعه (از زبرجد ) در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست ، مژده بده »
صحبت حضرت زهرا (س) با مادر قبل از تولد
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: چون حضرت خدیجه سلام اللَّه علیه با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم ازدواج کرد، زنان قریش مکه، از حضرت خدیجه سلام اللَّه علیه دورى گرفتند و دیگر به منزل او رفت و آمد نمى کردند و مانع رفتن زنان دیگر هم مى شدند، حضرت خدیجه سلام اللَّه علیه در وحشت و تنهایى بسر مى بردند و دلخوشى ایشان فقط به رسول خدا(صلى اللَّه علیه و آله وسلم)بود، تا حضرت فاطمه سلام اللَّه علیه را حامله شدند، حضرت فاطمه سلام اللَّه علیه با مادر در وحشت و تنهائى حدیث مى کرد، و در شکم تکلم مى نمود و مادر را امر به صبر و بردبارى و تحمل در تنهائى مى نمود به طورى که یک روز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله وسلم وارد خانه شدند، دیدند حضرت خدیجه سلام اللَّه علیه با کسى سخن مى گوید فرمودند: خدیجه جان: با چه کسى تکلم مى کنى عرض کرد: با این فرزند که در شکم من است و انیس تنهایى و مونس دوره ى وحشت و شبهاى تاریک من است. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله وسلم فرمودند: اى خدیجه اکنون جبرئیل به من خبر داد که این فرزند دختر است و نسل طاهرهٔ، میمونهٔ، سادات از رحم اوست. و او مادر ذریه من خواهد بود و ائمه دوازدهگانه مسلمین که خلفاء و جانشینان حق در زمین هستند از نسل او خواهند بود و این ائمه پس از انقضاى وحى حجت خدا بر خلق مىباشند.(٧۵)
در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده:
طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه سلام الله علیها رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه(س) نزد رسول خدا(ص) آوردند و این علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه(س) بود، مایه تسلی خاطر رسول خدا(ص) گردید. و به این عنوان تقدیر و تجلی جالبی از طرف خداوند؟ نسبت به حضرت خدیجه (سلام اللَّه علیه) به عمل آمد.
پیامبر اکرم(صلى اللَّه علیه و آله وسلم) پیکر مطهرحضرت خدیجه(س) را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند. درآنجا قبری برای حضرت خدیجه(س)آماده کردند، رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله وسلم) در میان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد و آن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.
منابع؛
١- ابن اثیر، أسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۷۸.
٢- ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۷-۱۸.
٣- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۱۳، شماره ۴۰۹۶.
۴- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۳؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳.
۵- برای نمونه نگاه کنید به بلاذری، الانساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸.
۶- ابن سیدالناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳.
٧- طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۸۱.
٨- ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲۹.
٩- ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲۹.
١٠- مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۶۰.
١١- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۵؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، مقدمه، ص۱۶.
١٢- ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۸۳.
١٣- مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۰، ص۱۸۹.
١۴- سیلاوی، الأنوار الساطعة، ۱۴۲۴ق، ص۲۴.
١۵- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۶.
١۶- ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۲۴.
١٧- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۹۳.
١٨- ابن شهرآشوب، المناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۶ق، ج۱، ص۱۴۹؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک،، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۸۰.
١٩- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۳.
٢٠- ابن سیدالناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۶۳.
٢١- ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.
٢٢- بلاذری، الانساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۰۶؛ ابن حبیب، المنمّق، ۱۴۹۵ق، ص۲۴۷.
٢٣- ابن حبیب، المحبّر، بیروت، ص۴۵۲.
٢۴- ابن شهرآشوب، المناقب آل ابیطالب، قم، ج۱، ص۱۵۹.
٢۵- عاملی، الصحیح، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۲۳.
٢۶- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸، ج۹، ص۴۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۸۰.
٢٧- مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۸۷.
٢٨- بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۷۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۹۴؛ بلاذری انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸.
٢٩- حاکم نیشابوری، مستدرک، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۲۰۰؛ دولابی، الذریة الطاهرة النبویة، ۱۴۰۷ق، ص۵۲
٣٠- عاملی، الصحیح، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۱۵. به نقل از تهذیب تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۰۳؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۴.
٣١- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۲۶۵.
٣٢- ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص ۲۷۴.
٣٣- بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸.
٣۴- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۵؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۷۲.
٣۵- بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۷۱؛ عاملی، الصحیح، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۱۴.
٣۶- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۴.
٣٧- ابن شهرآشوب، المناقب آل ابیطالب، قم، ج۱، ص۱۵۹.
٣٨- عاملی، الصحیح، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۱۴.
٣٩- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۴.
۴٠- ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۴.
۴١- زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۲، ص۳۰۲.
۴٢- ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۸۱.
۴٣- ابن هشام، سیرة النبی، بیروت، ج۱، ص۲۰۶.
۴۴- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۰؛ زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۲، ص۳۰۲.
۴۵- طبرسی، اعلام الوری، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۷۵.
۴۶- ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۷۱؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج ۶، ص۳۰۸- ۳۰۹.
۴٧- امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۰۸-۳۰۹.
۴٨- ابن شهرآشوب، المناقب، قم، ج۱، ص۱۵۹.
۴٩- عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۱۸؛ عاملی، بنات النبی اَم ربائبه؟، ۱۴۱۳ق، ص۷۷-۷۹؛ کوفی الاستغاثه، ج۱، ص۶۸.
۵٠- جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۱۲.
۵١- بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۷۱.
۵٢- ابن سعد، الطبقات الكبرى، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۵.
۵٣- ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۵۴۶.
۵۴- ابن خلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۱۰.
۵۵- ابناثیر، الكامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۷.
۵۶- مقریزی، امتاع الاسماء، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۸۸.
۵٧- ابن اثیر، أسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۸۹.
۵٨- مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۶۳.
۵٩- مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۱۶.
۶٠- ابن هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۳۵۳-۳۵۴.
۶١- مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۴۲۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، ج۳، ص۳۲۰.
۶٢- ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۱۷.
۶٣- مجلسى، بحار الأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵۵.
۶۴- نباطى بياضى، الصراط المستقيم٬ ۱۳۸۴ق، ج۲، ص۸۷؛ مجلسى، بحار الأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۲۳۲.
۶۵- سیرۀ ابن هـشام، ج اول، ص ۲۰۱؛ مـنتخب التـواریخ، محمد هاشم خراسانی، ص ۸۲.
۶۶- الکامل فی التاریخ، عز الدین ابن اثـیر، ج اول، ص ۵۹۳.
۶٧- تذکره الخواص، سبط ابن جوزی، ص ۱۷۰.
۶٨- بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۲۱، ص ۳۵۲؛ کحل البصر، محدث قمی، ص ۷۰.
۶٩- خدیجه بـنت خـویلد، سید جعفر حایری، ص ۱۱۹.
٧٠- ریاحین الشریعه، شیخ ذبـیح الله مـحلاتی، ج ۲، ص ۲۰۷.
٧١- خـیرات حسان، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، چ اول، ص ۱۱۱؛ لغـت نـامه دهخدا، ج ۷، ص ۹۶۰۹.
٧٢- بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۷۹.
٧٣- مادر نمونه اسلام، غلامعلی رحیمیان، ص ۵ و ۶.
٧۴- خـدیجه بنت خویلد، ص ۵۶ و ۱۱۹.
٧۵- بحار الانوار، علامه مجلسی،جلد ۱۶ ص ۸۰.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ایشان بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (ص) زندگی کردند. تا زمان حیات ایشان پیامبر (ص) همسر دیگری اختیار نفرمود.
مَن أتى فِراشَهُ و هُو يَنوي أن يَقومَ يُصَلِّي مِن اللَّيلِ فغَلَبَتهُ عَيناهُ حتّى أصبَحَ كُتِبَ لَهُ ما نَوى ، و كانَ نَومُهُ صَدَقَةً علَيهِ مِن رَبِّهِ .
هر كس به بستر خود رود و نيّتش اين باشد كه نماز شب بخواند، امّا خوابش ببرد تا #صبح شود ، آنچه در نيّتش بوده براى او نوشته شود و خوابش صدقه اى از جانب پروردگارش براى او باشد.
میزان الحکمه
الترغيب و الترهيب 1 / 60 / 27
درباره دعاي مشلول آمده است بعد از ايام حج شبی حضرت اميرالمومنين (علیه السلام) با حضرت سيد الشهداء(علیه السلام) براي طواف ، به مسجد الحرام آمدند. در مسجد صداي ناله حزيني به گوش مي رسید. حضرت امير المومنين (علیه السلام) به حضرت اباعبدالله (علیه السلام) فرمودند ، پسرم! برو ببين کيست؟ بگو بيا ببينيم چرا اين قدر نگران است؟ حضرت سيدالشداء آمدند ديدند مرد جواني است به او فرمودند : اجب اميرالمومنين (علیه السلام) جوان بلند شد و به حضرت سيد الشهداء گفت : شما بفرماييد جلو من پشت سرشما مي آيم.
حضرت اميرالمومنين (علیه السلام) فرمودند : جوان! خيلي محزون و نگراني! مشکلت چیست؟ گفت آقا جان جريان من خيلي عجيب است... من در خانواده ای مرفه بودم و پدرم خیلی به من محبت مي کرد تا اینکه من راه هوس بازی ، افراط و اسراف در هزینه ها را پیش گرفتم روزی متوجه شدم پدرم پول یا طلائي را دفن کرده ، رفتم بردارم ، پدرم رسيد و مانع شد. هولش دادم خورد زمين همانجا گفت : پسر! من تو را خيلي تحمل کردم، به تو محبت کردم و تو قدر ندانستي اگر ادامه دهی به کنار کعبه مي روم و به تو نفرين مي کنم ....پدرم آمد اينجا و من را نفرين کرد ، بلافاصله من بيمار شدم.
لباسش را کنار زد يک طرف پهلويش گود افتاده و دست چپ و پاي چپش از کار افتاده بود.
غير از بيماری خود ، شکستگي پدرم و عاق کردنش من را خيلي اذيت مي کرد ، از طرفي در قبيله خودمان به فردي شوم و نفرين شده مشهور شدم.
مدتی بعد گفتم: بابا! من ديگه سرم به سنگ خورد، بيا دعا کن من خوب بشوم، گفت نمي کنم، التماسش کردم، گفت نمي کنم، بزرگان قبیله را واسطه قرار دادم قبول نکرد. سه سال به او التماس کردم تا بالاخره قبول کرد بيايد همين جايي که نفرين کرده به من دعا کند. او را سوار بر شتر کردم در راه مکه کنار دره ای شتر رم کرد و پدرم افتاد به درّه و فوت کرد! او را دفن کردم و با دلي شکسته و مايوس، به مسجد الحرام آمده ام.
حضرت از او تفقد کرد وفرمودند : چقدر بر تو سخت گذشته است!! ولی نگران نباش، دعايي به تو تعليم مي دهم که حقوقي را که بر گردن تو هست تسويه می کند ، بيماري تو را درمان و عاقبت تو را به خير مي کند.
فرمود : قلم و کاغذ بياوريد؟ آوردند ، حضرت دعاي #مشلول را انشاء کردند و حضرت اباعبدالله مینوشتند.
حضرت سيد الشهداء(علیه السلام) فرمودند ما از آن جوان خوشحال تر بوديم از يافتن اين دعا و حل مشکل جوان. فرمودند : ده مرتبه اين دعا را بخوان وخبرش را بده.
بعد از مدتی جوان آمد عرض کرد: وقتي خواندم و خوابيدم پيغمبر خدا را در خواب ديدم و حضرت من را تفقد کردند و فرمودند قدر اين دعا را بدان و سعادتمند خواهي شد و دستي به پهلويم کشيدند و فرمودند: شفا یافتی. وقتی بیدار شدم خود را سالم دیدم.
بحار ج22 ص394
مهج الدعوات ص191
عزیز قلب پیغمبر خدیجه
یقین باشد، پس از زهرا و زینب
بود از هر زنی برتر، خدیجه
پناه امتی بود و نبی را
به روز بی کسی، یاور، خدیجه
گهی غمخوار، او هنگام سختی
صفا بخش دل شوهر، خدیجه
گهی با خندهی نوش آفرینش
سرور قلب آن سرور، خدیجه
سالروز ازدواج پیامبر اکرم و حضرت خدیجه (س) گرامی باد
سالروز پیوند پیامبر اکرم و حضرت خدیجه (س) مبارک باد
این پیوند آسمانی بر عالمیان مبارک باد.
آرزومند نگاری به نگاری برسد
لذت وصل ندانست مگر انکس
که پس از دوری بسیار به یاری برسد ...
سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س)
گرامی باد ...
نسیم، دیوارهای کوچه را غرق بوسه میکند؛ و ندای زیبای تکبیر، موسیقی شادترین عروسی هستی می شود.
ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻴﻜﻨﻢ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﮕﻮﻳﺪ:
" ﻧﻪ!"
ﺧﺪﺍ فقط ﺳﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺭﺩ:
١ - ﭼﺸﻢ...
٢ - ﯾﻪ ﮐﻢ ﺻﺒﺮﮐﻦ...
٣ - ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩﺑﻬﺘﺮﻱ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﺍﺭﻡ....
به یقین خداوند بهشت را حرام کرده بر كسى كه،
به اهلبيت من ظلم كند
يا با آنان بجنگد(یا به قتل برساند)
يا ايشان را مورد تاخت و تاز قرار دهد
يا ناسزايشان گويد
مسند احمد حنبل ج۱ص۷۷
أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ، صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ وَازَرَتْنِی عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُبَشِّرَ خَدِیجَةَ بِبَیْتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَب.
مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود، و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم.
بحار الأنوار: ج ۴۳، ص
یکی از پرسشهایی که درباره حضرت خدیجه سلام الله علیها مطرح میشود، مربوط به سن ایشان در زمان ازدواج با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است. آیا درست است که ایشان حدود 15 سال از نبی مکرم اسلام بزرگتر بودند؟
خیر. سن حضرت خدیجه سلام الله علیها برخلاف نقلی که گفته شده، درست نیست؛ یعنی ایشان در زمان ازدواج با نبی مکرم اسلام 40 ساله نبودند، بلکه روایتهای معتبرتری نشان میدهد که ایشان تقریباً همسن رسول خدا صلی الله علیه و اله بودند و در زمان ازدواج مانند آن حضرت، حدود 25 سال داشتند.
باید دقت شود که بعضی از علمای بزرگ مانند علامه جعفر عاملی این نقل را پذیرفتهاند و اعتقاد دارند که سن حضرت خدیجه سلام الله علیها هنگامی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیوند ازدواج بستند، بیشتر از 25 یا 26 سال نبود و حتی قبل از آن هم هیچ ازدواج دیگری نداشتهاند.
حضرت آیتالله خامنهای: «پیغمبر بزرگوار اسلام اوّلشخص و برترین انسانِ مخلوقِ پروردگار است؛ از همهی انبیا، از همهِی اولیا، از همهی خلق عالم در طول تاریخ، نبیّ مکرّم اسلام برتر و بالاتر و باعظمتتر است.
فاق النّبیّین فی خَلق و فی خُلُق
و لم یدانوه فی علم و لا کرم
و کلّهم من رسول الله ملتمس
غرفاً من البحر او رشفاً من الدّیم
به معنای واقعی کلمه، وجود مقدّس پیغمبر قلّهی عالم وجود و برترین نقطهی عالم امکان است.»
آرزومند نگاری بهنگاری برسد
لذت وصل ندانست مگر انکس
کهپس از دوری بسیار بهیاری برسد ...
سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه(س)
گرامی باد ...
شیخ گفت که ضرر کردهام....
با تعجب گفت شما ضرر کردهاید!؟
شیخ گفت:
خیلی از بلاهای دنیا را با توسل دفع میکردم، اما اینجا میبینم آنهایی که بلاهای دنیوی را تحمل میکنند، چه پاداش بزرگی میگیرند....!
مؤمنان با هم برادرند و خونشان برابر است و در برابر دشمن متحد و یکپارچه اند
اصول کافی جلد ۱ ٬ ص ۴
زمانی در بچگی باغ انار بزرگی داشتيم.اواخر شهريور بود و همه فاميل اونجا جمع بودن. اون روز تعداد زيادی از كارگران بومی برای برداشت انار به باغ ما آمده بودند. ما بچهها هم طبق معمول مشغول بازی كردن و خوش گذروندن بوديم!
بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازی گرگم به هوا بود، اونم بهخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوهها و بوتهای انگوری كه در اين باغ وجود داشت. بعضی وقتا میتونستی، ساعتها پنهان بشی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه! بعد از نهار بود كه تصميم به بازی گرفتيم. من زير يكی از اين درختان پنهان شده بودم كه ديدم يكی از كارگرای جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كسی اونجا نيست، شروع به كندن چالهای كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره چاله رو با خاک پوشوند. دهاتیها اون زمان وضعشون خيلی اسفناک بود و با همين چند تا انار دزدی هم دلشون خوش بود! با خودم گفتم، انارهای ما رو میدزدی! صبر كن بلايی سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی.
بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازی كردن ادامه دادم. به هيچكس هم چيزی در اين مورد نگفتم! غروب كه همه كارگرها جمع شده بودن و میخواستن مزدشونو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم.نوبت رسيد به كارگری كه انارها رو زير خاک پنهان كرده بود. پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد و با صدای بلند گفتم: بابا من ديدم كه علیاصغر، انارها رو دزديد و زير خاک پنهان كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!
پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرفم و نگاهی به من كرد. همه منتظر عكسالعمل پدر بودن. بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی تو صورتم زد و گفت: برو دهنتو آب بكش، من خودم به علیاصغر گفته بودم انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علیاصغر و گفت: شما ببخشش، بچه است، اشتباه كرد. پولشو بهش داد، ۲۰ تومان هم روش گذاشت و گفت: اينم بهخاطر زحمت اضافهات! من گريهكنان رفتم تو اتاق، ديگه هم بيرون نيومدم!
وقتی كارگرا رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد و گفت: میخواستم ازت عذرخواهی كنم! اما اين تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هرگز با آبروی كسی بازی نكنی، علیاصغر كار بسيار ناشايستی كرده اما بردن آبروی انسانی جلوی فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشتتره!شب علیاصغر اومد، سرشو پايين انداخته بود و پشت در وایستاده بود، كيسهای دستش بود و گفت: اينو بده به حاج آقا و بگو از گناه من بگذره. وقتی بابام كيسه رو باز كرد، ديديم كيسهای كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايی كه بابا بهش داده بود.
من که هر وقت گره تو کارم میوفته به این بانوی عزیز متوسل میشوم
و فقط برای روح پر فتوحش صلوات میفرستم
امتحان کنید
میبینید خیلی بزرگوارند
اللهم صل علی محمد و آل محمد
شعف و شادیت مبارک
دامادیت مبارک
عالم ز خوشحالی تو غرق سرور است
روبند روی زوجه ات از جنس نور است
دهم ربیع الاول سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س) مبارک باد.
ای که میلادت
نقطـه عطف خلقـت اسـت!
بر تو درود
که عشـق، خود را
با نام تو تجلی داد
و خلقت،
بی وجود تو معنایی نداشت؛
میلاد فرخنده پیامبر اکرم
حضرت محمد (ص)
و هفتــه وحــدت مبـارک
افسردهتر میشوند این خاصیٺ
دل بستن به #زمـــــانه اسٺ!!
خوشا بحال ڪسیڪه به جای
زمان به #صاحـبالـــزمان دل
مـےبـندد.
اللهـمعـجللولیڪالفـرج
هنگامى كه همسر عزيز مصر (زليخا) نيازمند شد ، به وى گفتند : خوب است نزد يوسف عليه السلام بروى . در اين باره مشورت كرد ، به وى گفتند : ما از او بر تو مى هراسيم . زليخا گفت : من هرگز از كسى كه از خدا مى ترسد ، نمى ترسم . وقتى زليخا بر يوسف عليه السلام وارد شد و او را بر اريكه قدرت ديد ، گفت : سپاس ، خدا را كه بردگان را به خاطر فرمان بردن از او ، پادشاه كرد و پادشاهان را به خاطر گناه ، برده گردانيد .
((قالَت : الحَمدُ لِلّهِ الَّذي جَعَلَ العَبيدَ مُلوكا بِطاعَتِهِ ، وجَعَلَ المُلوكَ عَبيدا بِمَعصِيَتِهِ))
الأمالي للطوسي : ص 456 ح 1020 .