گروه اجتماعی: حضرت علامه حسنزاده آملی به ملکوت اعلی پیوست. ایشان از جمله علمای گرانقدری بود که دل در گرو انقلاب اسلامی داشت و در هیچ حالی از همراهی با امامان انقلاب غفلت نورزید.
به گزارش بولتن نیوز، در سالهای اخیر نیز مواضع مستحکم ایشان در دفاع از نظام و رهبری بیش از هر چیز مورد توجه و تأمل واقع شد. اما در این میان روایتهای کوتاهی از خاطرات سیاسی و یادماندههای انقلابی ایشان در دست است که در ادامه دو خاطره علامه حسنزاده از دوران نهضت اسلامی از نظر میگذرد.
*** دیدار با امام خمینی در خرداد 1342 ***
علامه حسنزاده آملی که در نخستین سال های نهضت اسلامی در تهران حضور داشت، درباره اولین دیدار خود با امام خمینی میفرماید: «قبل از 15 خرداد سال 1342 که در تهران مشغول تدریس بودم شنیدم حضرت آیتالله العظمی امام خمینی روحانیونی را که برای ایام محرم جهت تبلیغ به اطراف و اکناف میروند موظف نمودند که مسائل سیاسی عالم اسلام و مشکلات جامعه مسلمین، خصوصاً اوضاع ایران را به گوش مردم برسانند و مردم را در این زمینه آگاه نمایند؛ لذا بنده که برای ایام محرم عازم آمل بودم احساس کردم که این وظیفه متوجه من نیز میباشد و باید در انجام آن بکوشم.
بدین جهت قبل از اینکه به سوی آمل بروم خود را به قم رساندم؛ قمی که با هیچ یک از خیابانها و کوچههایش آشنا نبودم. سراغ منزل امام را گرفتم و به حضورشان شرفیاب شدم و به محضرشان عرضه داشتم که بنده حسن حسنزاده آملی هستم و فعلاً در حوزه علمیه تهران مشغول تحصیل و تدریسم. شنیدم که حضرتعالی روحانیون را مکلف کردید که مسائل سیاسی و مشکلات اجتماعی مسلمین را برای عموم مردم بیان کنند. لذا من که یکی از طلاب سرشناس آملم و جهت تبلیغ عازم آن دیارم، آمدهام به شما بگویم من هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز ان شاءالله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست به دست هم میدهیم و ان شاءالله کشور را از دست فسقه و فجره نجات میدهیم و دین خدا را پیاده میکنیم.»
*** جانبازی علامه حسن زاده در راه انقلاب اسلامی ***
همچنین علامه روایت جالبی از جانبازی خود در کوران حوادث انقلاب دارد: «در بحبوحه انقلاب، در مسجد اعظم قم مشغول افاده و افاضه به طلاب حوزه علمیه بودیم که مورد هجوم عوامل رژیم منحوس شاه قرار گرفته و از ناحیه قفسه سینه شدیدا مورد آسیب قرار گرفتم. در آن موقع وقتی به خود آمدم فکر کردم به دلیل هجوم آن یاغیان ساعتم که در جیبم بوده شکسته است، ولی دیدم نه، دندهها آسیب دیده و شکسته و به طرف قلبم خم شده است...»
رحمت و رضوان الهی بر آن عالم ربانی باد...
مرکز اسناد انقلاب اسلامی