به گزارش بولتن نیوز،شامگاه هفدهم مرداد سال گذشته گزارش مرگ مرد جوانی بر اثر تیراندازی به بازپرس مصطفی واحدی اعلام شد.
بهدنبال اعلام این خبر تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد. در بررسی های اولیه مشخص شد تیراندازی در یک پروژه ساختمانی در حال احداث در فاز چهارم شهرستان پرند رخ داده است.
در این تیراندازی دو مرد زخمی شدند. با توجه به شدت جراحات وارده آنها برای درمان به پایتخت منتقل شدند اما یکی از آنها جان باخت.
مقتول قبل از مرگش در تحقیقات در رابطه با تیراندازی به مأموران گفت: من در یک پروژه ساختمانی کار می کردم، به همراه مدیر پروژه که مرد میانسالی به نام حجت بود از ساختمان خارج شدیم که ناگهان دو خودرو که یکی از آنها سمند سفیدی بود راه را بر ما سد کرده و شروع به تیراندازی کردند. یکی از افرادی که بهسمت ما تیراندازی کرد مرد جوانی به نام بابک بود که با مدیر پروژه اختلاف مالی داشت.
بهدنبال این جنایت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت راهی محل شده و در تحقیقات میدانی مشخص شد که بابک و برادرانش عاملان این تیراندازی مرگبار هستند. بدین ترتیب دستور بازداشت بابک و همدستانش صادر شد.
در ادامه بررسی ها مشخص شد بعد از اینکه بابک با صاحب پروژه اختلاف پیدا کرده بود ارتباطش را با حجت برهم زده و به استخدام زن جوانی درآمد که دو بلوک از پروژه را خریداری کرده و او نیز با حجت به اختلاف خورده بود.
این فرضیه مطرح شد که بابک به خاطر اختلاف مالی و همچنین اختلافی که سیما با حجت پیدا کرده بود سناریوی تیراندازی را مطرح کرده باشد.
بدین ترتیب بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازداشت بابک و همدستانش و همچنین سیما را صادر کرد. بابک و همدستانش متواری بودند اما سیما خیلی زود بازداشت شد. زن جوان منکر اجیر کردن بابک برای این تیراندازی شده و در نهایت پس از تحقیقات جنایی آزاد شد.
بررسیها برای دستگیری بابک ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت رد او را در یکی از شهرستان های مرکزی کشور شناسایی کردند. بررسی ها نشان می داد بابک پس از فرار به شهرستان با زن جوانی ازدواج کرده و زندگی جدیدی را آغاز کرده است.
بدین ترتیب پس از هماهنگی های قضایی، آنها راهی محل زندگی بابک شده و او را دستگیر کردند. متهم در تحقیقات اولیه منکر تیراندازی و قتل شد، اما به دستور بازپرس مصطفی واحدی، بابک در اختیار کارآگاهان جنایی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
اختلافت با حجت چه بود؟
سالها قبل زمانی که در شهرستان در کار ساخت و ساز ملک بودم حجت در املاک من کار می کرد. ورشکسته که شدم سه میلیارد تومان بدهی به بار آوردم و افتادم زندان. آخر سر هم با کمک مردم و فروش اموالم از زندان آزاد شدم.
حجت که اوضاعم را اینطور دید از من خواست که به تهران بروم و با او کار کنم. تمام کارهای ساختمان سازی اش را من انجام میدادم. مصالح برای او خریداری می کردم.
خلاصه که پروژه اش دست من بود. اما چند ماه قبل از تیراندازی حجت کم کم مرا کنار گذاشت. من هم که دیدم او مرا کنار گذاشته طلبم را از حجت خواستم. 6 یا 7 سالی که برای او کار می کردم 500 میلیون تومان از او می خواستم.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
آن روز برای حساب و کتاب به سراغ حجت رفتم. حتی زنگ زدم برادرهایم بیایند و با هم سراغ حجت برویم و در این مورد صحبت کنیم، اما ناگهان عده ای ریختند و همه را به رگبار بستند. حتی ماشین خود من هم تیر خورده است.
اما شاهدان گفته اند که تو تیراندازی کردی؟
متهم جوان سکوت می کند.
چرا فراری کردی؟
زمانی که متوجه شدم در این تیراندازی یک نفر فوت کرده و من مظنون پرونده هستم، مجبور به فرار شدم.
سابقه داری؟
خیلی. حدود 11 سال از عمرم را در زندان سپری کرده ام. یک مدت به خاطر مهریه و اختلافاتی که با همسر اولم داشتم به زندان افتادم. چند سالی هم به خاطر ورشکستگی و بدهی که بالا آورده بودم. یک مدت هم به خاطر تیراندازی بر سر ملک و زمین کشاورزی در یک درگیری طایفهای بود به حبس افتادم.
پایت چرا شکسته؟
در یک حادثه شکست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com