گروه بینالملل: به مناسبت سالروز یازدهم سپتامبر و اتفاقی که باعث تحولات بسیاری در جهان شد، خاطره دو سال پیش محمدرضا اسلامی که در آمریکا مقیم هست را بازخوانی میکنیم.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
چند هفته پیش به همراه تعدادی از همکاران برای بازدید از برج عظیمی که بجای برجِ فروریخته در ١١ سپتامبر احداثشده، به نیویورک رفتیم (نوبت قبل، امکان دیدن کارگاه وقتیکه سازه در تراز صفر بود فراهمشده بود).
دیدن سازه از دو جهت شعفانگیز است؛ نخست اینکه نمونهای عالی از مرز دانش مهندسى سازه محسوب میشود (آخرین تجربیات بشر در حوزه مهندسى در آن بکار گرفتهشده). دوم اینکه بخشی از اساتید دانشگاه و مهندسین محاسبِ این سازه را از نزدیک میشناسم و اکنون امکان دیدار محصول زحماتشان فراهمشده.
پای برج، چند لحظهای ایستادم و قامت بلند و شکوه مهندسی این بنا را تماشا کردم. در پیرامون برج، مردم به جنبوجوش عجیبى درحرکتاند و عجله، بیشترین چیزی است که در خیابانهای اطراف در چهرهها میبینی. انرژی عجیبی در این فضا هست و سرعت حرکت و رفتار بدن انسانها، نشان از تکاپو و تقلّاى انسان در منهتن دارد.
در دیدارِ بنا، گویی سازه اینگونه با تو سخن میگوید: روزی روزگاری عدهای "انسان" تصمیم گرفتند نهایت نفرت خود از تمدن آمریکایی را با کور کردن چشم منهتن و پایین کشیدن بلندترین برجهای آن، نشان دهند. بر سر این کار، جان خود و همرزمانشان (د هواپیما)، مسافران پرواز و ساکنان برجها را هم فدا کردند. فردایِ ماجرا، عدهای دیگر "انسان"، بهترین متخصصین و مغزها را استخدام کردند تا برجی بهتر، بلندتر، مجللتر را با آخرین دانش مهندسی طراحی کنند. بهترین پیمانکاران هم برای ساخت استخدام شدند و از بهترین مصالح هم استفاده شد. «امروز» برجِ جدید، برپاشده اما نفرت، همان نفرت است و "فاصله" همان است که بود (یا شاید هم بیشتر).
بهترین مغزها برای طراحی بکار گرفته شد و میلیاردها دلار خرج شد، اما از هیچ مغزى براى کم کردن این نفرت (و واکاوى علل آن) استفاده نشد.
نفرتِ القاعده از آمریکا همان است که بود و اوجِ مدیریت و "حل مسئلهی آمریکایی" (Problem solving) هم فقط به کارِ دو جنگِ ابتر و بیحاصل (در عراق و افغانستان) انجامید.
اداره امور دنیا دست مهندسین است و مغز مهندسین عاجز از حل مسائلی است که به رفتار انسانى مرتبط است. ساختارهاى مدیریت سیستمها، بر مبناى ریاضیات و دانش مهندسی بناشده و دانشآموختگان این رشتهها، مغز علیلى در واکاوى نفرت و چرائىِ آن دارند. برجى ریخته، برجِ دیگرى باید طراحى شود؛ کسی به ما حمله کرده، ما هم باید حمله بزرگ به او را تدارک ببینیم. این به آن. از "آ" به "ب". در این میانه، مدلهای کامپیوترى متعدد براى مدلسازی حملات تروریستى طراحى شد. مهندسین بسیاری با ذهن علیل خود به دنبال راهکار برای طراحى نرمافزارهای کنترل بکگراند اشخاص رفتند. هزاران میلیارد دلار بعد از یازده سپتامبر خرج شد/میشود، اما همه در راستای حل فیزیکىِ صورتمسئله. حالآنکه یازده سپتامبر، ریشه انسانی دارد. ریشه ذهنى و ایدئولوژیک دارد...
از دل مردانِ القاعده، نقاب پوشانِ داعش برخاست و از دل مدیرانِ فارغالتحصیل برترین دانشگاههای آمریکایی، تصمیمِ انداختن مادر بمبها (بمب شانزده میلیون دلارى) بر ایالت ننگرهار، خارج شد.
(بمبى که با پول آن میشد حقوق یکسالِ شش هزار معلم در سراسر افغانستان را پرداخت کرد).
سیاسیون، براى حل مشکلات و اداره کشورها، دست به دامان مهندسین هستند، همچنان که براى اداره جنگها دست به دامان ژنرالها هستند و راهکارهاى مهندسین و ژنرالها، مبتنى بر مدلهای ریاضی و نظامى است که آموختهاند. مدلهایی که در آنها، بحثِ انسان و ذهن و روح و گفتگو، جایى ندارد.
یازده سپتامبر، نمادِ صحبت نکردنِ بشر است و نماد حلِ فیزیکی یک مشکل. مشکلی که ریشهاش نخشکید، بلکه ضخیمتر شد.
...
و ماجراها و خونریزیها ادامه دارد...
بگذار زیبایی سازه را نگاه کنم. آیا هنوز هم همانقدر زیباست؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com