کد خبر: ۷۴۱۱۸۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
گفتگوی بولتن نیوز با دکتر مجید حسینی

امپراتوری مدارس خاص در ایران روزبه‌روز خطرناک‌تر می‌شود/ نابرابری در آموزش ساختاری شده است

به بهانه اخبار متأثرکننده‌ای که این چند روز درباره مشکلات ثبت‌نام دانش‌آموزان و خرید کتاب و غیره مخابره شده است و همین‌طور امپراتوری مدارسی که روزبه‌روز بزرگ‌تر، متعددتر، خطرناک‌تر و خودمختارتر می‌شوند، گفتگویی داشتیم با مجید حسینی تا به‌صورت ویژه‌تر نظرات او را هم بشنویم...
امپراتوری مدارس خاص در ایران روزبه‌روز خطرناک‌تر می‌شود/ نابرابری در آموزش ساختاری شده است

گروه اجتماعی: تا آغاز سال تحصیلی جدید یعنی 1401ـ1400 فقط دو هفته باقی است. هنوز بسیاری از والدین برای ثبت‌نام فرزندانشان مشکل‌دارند، هنوز 2 میلیون و 110 هزار دانش‌آموز نسبت به خرید اینترنتی کتاب‌های درسی خود اقدام نکرده‌اند. هنوز هم امکان استفاده از «سامانه پادا» به خاطر مشکلات زیرساخت فناوری، وجود ندارد؛ حداقل برای برخی از خانواده‌ها و باید حضوری به مدارس مراجعه کنند. ماجراهای مراجعه حضوری به مدارس هم که مثنوی هفتاد من است. تقسیم‌بندی‌های عجیب منطقه‌ای، ایرادات سلیقه‌ای مدیران مدارس و قس‌علی‌هذا.

به گزارش بولتن نیوز، تازه این‌همه مشکل تنها برای مدارس دولتی است و مصائب ثبت‌نام در مدارس غیرانتفاعی دنیای جداگانه دیگری است که حتی فکر کردن به آن‌ها با این شرایط اقتصادی به ذهن بسیاری از پدرها و مادرها هم نمی‌خورد. هرچند طبق آنچه در مطلبی با عنوان «چاهِ آبِ شور؛ چرا مدارس خصوصی، ضد عدالتند؟!» بیان شد که امر آموزش در قالب یک مکانیسم پولی و بازاری، در حال تفکیک افراد بر اساس قدرت مالی برای برخورداری از سطوح مختلف آموزش است و مدارس دولتی توسط مدارس خصوصی و البته دولتی خاص (استعداد درخشان، نمونه دولتی و شاهد) در حال «خورده شدن» هستند؛ هرچقدر هم تلاش کنیم مدارس دولتی بهتر شوند، در چرخه بعدی، به نفع مدارس خصوصی است، چون دائماً خوبی‌هایش، به این مدارس مهاجرت می‌کند.

ماه پیش نیز در گزارشِ «وضعیت کنکور و آموزش در ایران عجب اوضاعی شده است» گفتیم که ‏١٠ رتبه برتر کنکور ١۴٠٠ در هر سه گروه آموزشی به ترتیب از مدارس سمپاد، غیردولتی و بعضاً نمونه دولتی هستند و دانش‌آموزان مدارس دولتی هیچ سهمی از این ده رتبه ندارند؛ این یعنی آموزش طبقاتی؛ یعنی ثروت ضامن ارتقای علمی است.

اما مسئله آنجا اهمیت پیدا می‌کند که این دست مدارس به خاطر هر آنچه پیش‌ازاین درباره اهمیت آموزش، رتبه کنکور، شغل و آینده گفته‌شده است، امپراتوری خود را بناکرده‌اند و به هر نحوی که بخواهند با والدین برخورد می‌کنند؛ درست مانند ماجرایی که در فیلم هندی «Hindi Medium» به نمایش درآمد. فیلمی محصول سال ۲۰۱۷ که در آن یک زن و شوهر ثروتمند هندی دنبال این هستند که فرزندشان را در یک مدرسه خوب ثبت‌نام کنند، اما ثبت‌نام در مدارس خصوصی شرایط سختی دارد. آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا به یک محله فقیرنشین بروند و با ایفای نقش یک خانواده فقیر بتوانند با استفاده از سهمیه فقرا در مدرسه ثبت‌نام کنند.

امپراتوری مدارس خاص در ایران روزبه‌روز خطرناک‌تر می‌شود/ نابرابری در آموزش ساختاری شده است

به بهانه اخبار متأثرکننده‌ای که این چند روز درباره مشکلات ثبت‌نام دانش‌آموزان و خرید کتاب و غیره مخابره شده است و همین‌طور امپراتوری مدارسی که روزبه‌روز بزرگ‌تر، متعددتر، خطرناک‌تر و خودمختارتر می‌شوند، گفتگویی داشتیم با مجید حسینی تا به‌صورت ویژه‌تر نظرات او را هم بشنویم و با مخاطب بولتن نیوز به اشتراک بگذاریم:

 

* بر اساس گزارش‌های مختلفی که در ارتباط با فصل ثبت‌نام دانش‌آموزان انجام‌گرفته و عمدتاً با نارضایتی والدین همراه بوده است و با توجه به تجارب حضرتعالی دراین‌باره، لطفاً یکی شمای کلی از وضعیت آموزش‌وپرورش را در کشور ارائه دهید.

بسم‌الله الرحمن الرحیم، آموزش‌وپرورش از دهه 60 یا 70 «به‌ویژه دهه 60» به بعد روی یک ریل تجهیزی قرار گرفت و آن ریل خصوصی‌سازی و ایجاد نابرابری آموزشی بود. در حقیقت از یک نقطه‌ای که ایده مدارس خصوصی و سهمیه‌ها در آموزش‌وپرورش شکل گرفت امکان تولید یک کاست طبقاتی را ایجاد کرد. امروز یک عده‌ای در آموزش برنده هستند و اینکه پول دارند و به‌تبع آن آینده هم متعلق به آن‌هاست و می‌توانند در کنکور قبول بشوند و به مدارج عالی برسند و ... و دوم دسته دیگری از خانواده‌هایی هستند که دارای سطح رفاهی – مالی بالایی نیستند و در 7 دهک پایینی جامعه هستند که این 7 دهک پایینی (دهک 7) 6 میلیون تومان بیشتر درآمد ندارند؛ یعنی قالب جامعه در این وضعیت‌اند؛ بنابراین از آموزش باکیفیت محروم‌اند و این محرومیت موجب می‌شود که آینده را از دست بدهند و این موضوع عجیبی است، چراکه آموزش ایران قرار بوده برابر باشد و طبق قانون اساسی قرار بوده رایگان باشد و حالا به این وضعیت از نابرابری رسیده است. درواقع اگر بخواهیم یک جمله در مورد آموزش موجود در ایران بگوییم این است که آموزش و پروش خصوصی و پر از تبعیضی داریم که نیاز به اصلاحات انقلابی جدی دارد.

 

*چرا طبقه‌بندی آموزشی در ایران اتفاق افتاده است و اینکه چرا آموزش‌وپرورش از جایگاه ارشادی – تربیتی خودش فاصله گرفت و تجاری شد؟

دلیلش ایده نئولیبرالیسم هست. بانک جهانی در سال 1368 که قرار بود به تقاضای وام ایران رسیدگی کند و وام را اعطا نماید که 13 میلیون دلار درخواست ایران بود، یکسری شرایط را برای ایران تعیین کرد و آن شرایط عبارت بودند از اینکه باید آموزش، درمان، مسکن و امثالهم به سمت خصوصی‌سازی برود و متأسفانه دولت وقت در ایران به دلیل دریافت وام شرایط را پذیرفت و سپس ایده دانشکده‌های نئولیبرال در اقتصاد که جهت‌گیری‌های لیبرالیستی دارند جدی گرفته شدند که وضعیت امروز ما نتیجه آن است.

امپراتوری مدارس خاص در ایران روزبه‌روز خطرناک‌تر می‌شود/ نابرابری در آموزش ساختاری شده است

* با توجه به رهیافت موجود در عرصه برنامه‌ریزی آموزشی، سطح آموزش تغییر پیداکرده یا اینکه شرایط موجود محصول سوژه زدگی در آموزش است؟ یعنی اینکه رهیافت موجود جایگاه آموزش‌وپرورش را تقلیل داده یا اینکه از آموزش‌وپرورش به‌عنوان یک مبدأ برای رسیدن به اهداف دیگری استفاده‌شده است؟

به نظر تنها اتفاقی که برای آموزش‌وپرورش افتاد بازاری شدن بود. همه فکر می‌کردند بازاری شدن منجر به باکیفیت‌تر شدن و درنتیجه به بالا رفتن جایگاه آموزش می‌شود اما واقعیت این است که آموزش‌وپرورش از وقتی‌که بازار شد اتفاقاً بی‌کیفیت‌تر شد. به‌طوری‌که بر اساس واقعیات موجود در ده سال اخیر میزان نمرات منفی در کنکور 70 برابر بیشتر شده است. این نشان می‌دهد که خصوصی‌سازی آموزش و پولی شدن آن نه‌تنها کیفیت را ارتقا نداد بلکه آن را به سطح پایین‌تری رساند. گزارش‌های از کنکور گواه از این بی‌کیفیتی است؛ و این نشان می‌دهد که به اهدافی که حتی طرفداران خصوصی‌سازی در آموزش مدنظر داشتند نرسیده‌ایم و ما حالا یک آموزش نابرابر، تبعیض‌آمیز و بی‌کیفیت داریم.

 

*آقای دکتر این مسئله کالایی و یا به قول شما بازاری شدن آموزش در ایران موجب از بین رفتن حق طبیعی برای آحاد جامعه نشده است؟

همین‌طور است. طبیعتاً ما قبل از اپیدمی کرونا 3 میلیون و بعد از شیوع کرونا و در شرایط فعلی 5 میلیون دانش‌آموز داریم که درس نمی‌خوانند. ولی بودجه آموزش‌وپرورش 110 هزار میلیارد تومان هست، هزاران میلیارد تومان از مدارس خصوصی کسب می‌شود و هزار میلیارد تومان از مؤسسات کنکوری داریم و بااین‌حال بر طبق آمار 5 میلیون دانش‌آموز درس نمی‌خوانند و این نشان‌دهنده وضعیتی است که ایجاد کردند.

 

یعنی الآن نابرابری به شکل محسوس قابل‌رؤیت است؟

نابرابری ازنظر بنده ساختاری شده.

 

*در رابطه با مدارس غیرانتفاعی اصالت با پول و ترجیح آن بر استعداد و تلاش دانش‌آموز هست، به نظر شما آینده وضعیت آموزش در کشور به کدام سمت خواهد رفت؟

ما دراین‌باره داریم به سمت هند حرکت می‌کنیم و هند به سمت ده شصت ما درحرکت هست. هند یک نظام کاستی یا طبقاتی داشت که از طریق دمکراسی و آموزش آن را رفع کرد و ما یک نظام برابر داشتیم که از طریق آموزش داریم آن را کاستی می‌کنیم. در حقیقت جای ما و هند در حال عوض شدن است.

 

*چرا آموزش‌وپرورش و مدارس خود را بی‌نیاز از مردم می‌بیند؟

چون آموزش‌وپرورش به‌صورت اجتماعی اداره نمی‌شود. مثلاً در استرالیا مدرسه یک‌نهاد اجتماعی است که توسط جامعه اداره می‌شود، اولیا و مربیان، مسئولین، شهردار، مدیر مدرسه و ... اعضای شورای اجتماعی مدرسه هستند و مدرسه یک‌نهاد اجتماعی از جامعه است. در کشور مدرسه یک‌نهاد جدا از جامعه است که دولت تعیینش می‌کند و به مردم هم پاسخگو نیست. حاصل این رویکرد این می‌شود که برخوردها بد می‌شود، بی‌احترامی صورت می‌گیرد.

 

*به نظر شما نیاز به برنامه‌ریزی ساختاری داریم یا انقلاب در آموزش‌وپرورش؟

باید برای تغییر ساختاری در آموزش‌وپرورش انقلاب کنیم.

 

 

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
احسان صادقی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۷
0
0
سلام علیکم؛ اساسی ترین پیش فرض عدالت آموزشی، علاوه بر دسترسی آموزش رایگان و باکیفیت برای تمامی دانش آموزان، شکوفايي استعداد خاص هر دانش آموز نیز می باشد. یعنی عدالت اموزشي، حکم می کند که اگر دانش آموزی استعداد نقاشی، ورزش ، ریاضی و ... داشت ، آن استعداد شناسایی و شکوفا شود .
اما سیستم آموزشی ما، قتلگاه عدالت است، در پایان دوره ابتدایی، آزمون سمپاد می گیریم، هر کسی که از این آزمون سربلند بیرون آمد را مستعد فرض میکنیم و باقی استعداد پذیرفته شدگان و پذیرفته نشدگان را نادیده می گیریم. هدایت تحصیلی ما هم در ابتدای متوسطه دوم، به گونه ای است که رشته های نظری طرفدار بیشتر دارند و رشته های فنی نیز طرفدار کمتر . دانش آموزی که به رشته های فنی رفته است، لزوما استعداد فنی ندارد، بلکه نمره رشته های نظری را کسب نکرده و در واقع او را از رشته های نظری بیرون کرده اند و مجبورش کرده اند که به رشته های فنی برود!!
این در حالی است که سیستم هدایت تحصیلی بر اساس نمره، هم سیستم نا عادلانه ای است، چرا ؟ چون نمره، حاصل حافظه و تلاش است. و در میان رشته های متوسطه، رشته تجربي و انسانی، بیشترین درگیری حافظه را دارند و باقی رشته ها ، حافظه کمتری نیاز دارند، اما در سیستم آموزشی ما همه هدایت تحصیلی ها، بر اساس حافظه محوری صورت می گیرد.
راهکار، انقلاب آموزشی است.
مدارس خاص باید تعطیل شوند.
استعداد هر دانش آموز باید در سنین ابتدايي، بر اساس آزمون های هوشی چندگانه، مشخص شوند.
هر دانش آموز باید، بسته آموزشی متناسب با استعداد خود، در یافت کند.
استعداد هر دانش آموز باید در کنار سایر دانش آموزان شکوفا شود.
مدارس خاص، تاب آوری تمامی گروه هاي دانش آموزی را کاهش می دهد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین