گروه بین الملل: ابوذر گوهریمقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و کارشناس مسائل آمریکا، درباره دلایل خروج آمریکا از افغانستان و چرایی شکست تلقی شدن این اتفاق گفت: آنچه که در افغانستان اتفاق افتاد به حزب خاصی در آمریکا مرتبط نیست. تصمیم خروج آمریکا از افغانستان در زمان ترامپ گرفته شد و این برخلاف نظر فرماندهان میدانی آمریکا بود که تصور میکردند پس از خروج یک آشفتگی و بیثباتی در افغانستان اتفاق میافتد و منافع آمریکا به خطر میافتد اما با این اوصاف ترامپ تصمیم به خروج گرفت و آن را هم اعلام کرد و بعد از روی کار آمدن دموکراتها و دولت بایدن این سیاست به طور رسمی پیگیری شد و تغییری در این سیاست صورت نگرفت.
به گزارش بولتن نیوز، وی افزود: هر چند که باز هم فرماندهان میدانی و حتی برخی دیپلماتهای آمریکایی به بایدن هشدار دادند که نباید از افغانستان به این سرعت خارج شود. منطق خروج آمریکا از افغانستان این است که آمریکا در طولانیترین جنگ تاریخ خود و هزینه کردن میلیاردها دلار به اهداف کلان خودش در این کشور نرسید و به دلیل اینکه آمریکا با محدودیت منابع مواجه است و ابرقدرت و هژمون سابق نیست باید توانمندی خود را بر روی تهدیدات جدید متمرکز کند و این تهدیدات در حوزه شرق آسیا و رقابت جدی با چین طراحی شده است و براساس این رویکرد کلان که در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات به یک مفهوم دیده شده، آمریکاییها تصمیم به خروج از افغانستان گرفتند.
گوهری مقدم اظهار کرد: البته وقتی صحبت از خروج میشود منظور خروج ۶۵۰۰ نیروی آمریکایی است و بقیه نیروها قبلا خارج شده بودند. لذا براساس این منطق کلان راهبردی، آمریکا نیاز داشت که از افغانستان خارج شود و در عمل در طول دوران حضور در افغانستان به این نتیجه رسیدند که توانایی رسیدن به اهدافشان را در افغانستان ندارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) بیان کرد: آمریکاییها زمانی که به افغانستان حمله کردند به تعبیر خودشان میخواستند ریشههای تروریسم؛ القاعده و طالبان، را بخشکانند اما به سرعت متوجه شدند این اتفاق ممکن نیست و لذا بعد اعلام کردند میخواهیم گروههای تروریستی را پراکنده کنیم و آنها را شکست دهیم ولی در عمل باز هم موفق نشدند. آنها در مقطعی تصمیم گرفتند نیروهای خود را افزایش دهند اما دوباره مجبور به کاهش نیروها شدند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که به اهدافشان در افغانستان نمیرسند.
وی یادآور شد: آنچه که از آن به عنوان شکست آمریکا یاد میشود مربوط به مرحله عملیاتی این خروج است و اصل تصمیم خروج از افغانستان، در آمریکا اجماعی بوده و از دموکراتها و جمهوریخواهان کسی منتقد اصل خروج نیست بلکه انتقادها بیشتر معطوف به شیوه خروج است و دولت بایدن در این زمینه نتوانست به خوبی عمل کند و شکستهای اطلاعاتی، نظامی، عملیاتی و سیاسی از طالبان خورد.
این کارشناس مسائل آمریکا در تشریح ابعاد مختلف این شکستها گفت: دستگاههای اطلاعاتی آمریکا برآورد درستی از میزان قدرت طالبان نداشتند و تصور میکردند دولت مرکزی میتواند حداقل در کابل شش ماه تا یکسال مقاومت کند. همچنین آنها تصور دقیقی از توانمندی نیروهای نظامی افغانستان در مقابله با طالبان نداشتند. در فاز عملیاتی نیز برای خروج شهروندان، دیپلماتها و کادر نظامی و امنیتی خودشان دچار غافلگیری شدند و بایدن رسما به این غافلگیری اعتراف کرد.
گوهری مقدم ابراز کرد: جنبه دیگر شکست آمریکا در افغانستان این بود که آنها نتوانستند مدل حکومتی مدنظر خود را در این کشور ایجاد کنند. آمریکاییها ابتدا میخواستند در افغانستان دولت ـ ملتسازی کرده و یک حکومت دموکراتیک مبتنی بر ارزشهای غربی را شکل دهند اما به سرعت فهمیدند این کار شدنی نیست و به طور رسمی سیاست دولت ـ ملتسازی را رها کردند. آمریکا در فضایی که توجه کافی به مردم افغانستان نداشت و تنها مدیریت چند پایگاه نظامی را در این کشور انجام میداد به طور طبیعی نمیتوانست برای افغانستان یک مدل حاکمیتی مانا و ماندگار ایجاد کند و از این جهت پروژه ایجاد یک دولت الگو در افغانستان نیز شکست خورد.
وی با اشاره به شکست پروژه ارتشسازی آمریکا در افغانستان، گفت: در حالی که میلیاردها دلار خرج ارتش افغانستان شد و آمریکاییها حدود۳۵۰ هزار نفر نیروی نظامی را ساماندهی کردند اما این ارتش حتی یک روز هم نتوانست از کابل دفاع کند. شکست دیگر آمریکا از طالبان به لحاظ سیاسی بود و آنها در مذاکرات نتوانستند حداقلهای مورد توافق با طالبان را اجرایی کنند و طالبان کابل را هم تصرف کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: البته راهبرد کلان آمریکا خروج از افغانستان بود و به دلیل اینکه به دنبال پایگاههای جایگزین در آسیای مرکزی هستند رها کردن افغانستان را به مثابه یک احساس خسارت تلقی نمیکنند مگر اینکه سایر کشورهای منطقه مانند چین و روسیه به نحوی صحنه افغانستان را در دست بگیرند که منافع آمریکا به خطر بیفتد، اما دیگر اولویت راهبردی آمریکا نه در این منطقه و نه حتی در غرب آسیا هم نیست و آنها میخواهند به سمت شرق آسیا بروند و لذا از این منظر آمریکاییها توانستند، هر چند با مشکلات جدی، از یک باتلاق خودشان را نجات دهند.
گوهری مقدم این نوع نجات را یک شکست ارزیابی کرد و گفت: تبعات این شکست دامن دولت بایدن را خواهد گرفت و احتمالا به تغییراتی در سطح مقامات امنیتی و نظامی منجر میشود و اکنون نیز کمیتههای تحقیق در کنگره در حال شکلگیری است و بایدن باید پاسخگوی عملکرد ضعیف دولت خودش در نحوه خروج از افغانستان و راهبردهای شکستخورده دولتهای ترامپ و اوباما هم باشد زیرا بایدن میراثدار دولتهای قبلی هم بود.
گوهری مقدم درباره سناریوی احتمالی آمریکا برای استفاده از وضعیت آشفته در افغانستان در جهت تهدید امنیت کشورهای منطقه از جمله ایران، گفت: قطعا آمریکاییها به دنبال فشار و ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران از طریق امنیتی یا نفوذ خودشان در پاکستان یا نفوذ احتمالی سعودی در میان طالبان هستند. زیرا طالبان یک حاکمیت منسجم نیست و شامل گروههای متعدد هستند و احتمالا تلاش کنند بخشی از طالبان را علیه بخش دیگری از طالبان و علیه کشورهای منطقه بسیج کنند و لذا خیلی دور از ذهن نیست که بخواهند به لحاظ امنیتی و اطلاعاتی علیه ایران اقداماتی را از طریق طالبان، گروههای تروریستی یا حتی با سواستفاده از نابسامانی و آشفتگی امنیتی داخل افغانستان انجام دهند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com