نسل دوم مدیران انقلاب اسلامی در دهه 70 عمدتاً دست پرورده هاشمی اند. از دهه 70 تاکنون بجز دوره 8 ساله احمدی نژاد، همیشه بر مصدر امور زیسته اند. بیژن زنگنه، شریعتمداری، اسحاق جهانگیری، حسن روحانی، نوبخت، نهاوندیان، مسعود نیلی و ... تماماً از مریدان و دست پرورده های هاشمی هستند. مدیرانی که نه از جنس اقشار متوسط و ضعیف جامعه اند و نه کاربلد و کارآمدند! هنوز هم کشور را رها نمی کنند.
به گزارش گروه فضای مجازی بولتن نیوز، علیرضا حسینی: در رصد فضای مجازی این مطلب را دیدم که در گروهها و کانالهای مختلف به جهت افشای شخصیتهایی بجز حسن روحانی بعنوان مسببین وضعیت موجود ریشه یابی کرده و تقریبا از بدو به ثمر نشستن انقلاب مسببین وضعیت موجود را با توضیحاتی معرفی نموده است، مطالبش قابل تامل و روشنگر نکات خوبی می باشد.
۱- هاشمی_رفسنجانی
هاشمی رفسنجانی را می توان اولین بانی و اولین عامل وضعیت موجود دانست به این دلایل:
1-بنیان گذاری اقتصاد سرمایه داری و نئولیبرالیزم در دهه 70؛ با محورهای اقتصاد باز و بازار آزاد و رها کردن عرضه و تقاضا و سپردن امور به دست های نامرئی، واردات بی رویه، گرفتن وام های کلان از بانک های جهانی.
2-بنیان گذاری اشرافیت دولتی با تأکید بر مانور تجمل مسئولین. (هاشمی در خطبه های نماز جمعه 18 آبان 68 - سال اول ریاست جمهوری اش- به صراحت می گوید: «اظهار فقر و بیچارگی کافی است. این رفتارهای درویش مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است. زمان آن رسیده که مسئولین ما به "مانور تجمل" روی آورند. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند. هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیر مسلمان "ملتی مفلوک" جلوه نکنیم لازم است تا "جلوه هایی از تجمل" در چهره کشور و مسئولین حاکمیتی رویت شود».)
3-پرورش مدیران تکنوکرات؛ نسل دوم مدیران انقلاب اسلامی در دهه 70 عمدتاً دست پرورده هاشمی اند. از دهه 70 تاکنون بجز دوره 8 ساله احمدی نژاد، همیشه بر مصدر امور زیسته اند. بیژن زنگنه، شریعتمداری، اسحاق جهانگیری، حسن روحانی، نوبخت، نهاوندیان، مسعود نیلی و ... تماماً از مریدان و دست پرورده های هاشمی هستند. مدیرانی که نه از جنس اقشار متوسط و ضعیف جامعه اند و نه کاربلد و کارآمدند! هنوز هم کشور را رها نمی کنند.
4-بنیان گذاری توسعه بدون عدالت: هاشمی اعتقادی به عدالت نداشت. در یکی از سخنرانی های دهه 70 خود گفته بود: « برای تحقق احکام خمس و زکات باید در جامعه حتما هم ثروتمند و هم فقیر و به عبارت دیگر اختلاف طبقاتی باشد». دولتمردان دولت سازندگی اعتقاد داشتند: «ایرادی ندارد اگر عدهای زیر چرخهای توسعه لِه شوند».
5-هاشمی بنیان گذار پرورش پدیده آقازدگی بود. اگرچه پدیده آقازادگی در کل تاریخ وجود داشته اما در جمهوری اسلامی این هاشمی بود که فرزندان خود را بدون قید و بند در دولت آزاد کرد تا بتوانند هرجایی سرک کشیده و در امور دستگاه های اجرایی دخالت کنند و همچنین از قِبل رانت جایگاه پدر به منافع کلان مادی برسند. اینگونه بود که سایر وزرا و مدیران کل هم فضا را باز دیده و تخم و ترکه شان را در کشور رها کردند تا هر غلطی کنند!
6-هاشمی بنیان گذاری حزب بازی و باندی بازی است؛ مرحوم با بنیان گذاری حزب کارگزاران به دبیری کرباسچی و دخترش فائزه هاشمی، حزب بازی از نوع باندی بازی و باشگاه قدرت را بنا نهاد. بعد از کارگزاران کار حزبی در جمهوری اسلامی به انحراف رفت.
7-برخی بازرگان را بنیان گذار لیبرالیسم ایران می دانند اما در واقعیت این هاشمی بود که با حمایت ویژه از نهضت آزادی و معرفی بازرگان به نخست وزیری و تأمین مالی مجاهدین خلق (بعنوان شاگردان نهضت آزادی)، سپس حمایت از آیت الله منتظری و بعدها سایر لیبرال ها، تفکر لیبرالیسم را در ایران بعد از انقلاب بنا نهاد.
8-هاشمی پشت پرده اصلی دولت 8 ساله میرحسین موسوی، دولت خاتمی و دولت روحانی است. علی رغم مخالفت آیت الله خامنه ای در دهه 60، این هاشمی بود که با اهرم مجلس و نامه نگاری مکرر، میرحسین موسوی را به عنوان نخست وزیر تحمیل کرد. خاتمی همواره مورد حمایت وی بود و در سال 76 برای رأی آوری خاتمی پروژه پیچیده ای اجرا کرد.
9-هاشمی را می توان دلیل اصلی رأی آور دولت تدبیر و امید دانست و نقش وی انکارناپذیر است. وی مدعی بود این دولت 4 درصد هم رأی نداشت و من باعث شدم روحانی رأی بیاورد. بی تردید ناکارآمدی این دولت و ضربه ای که به مملکت و اعتماد مردم زده در پرونده هاشمی ثبت است.
۲- میرحسین_موسوی
میرحسین موسوی دبیرسیاسی حزب جمهوری اسلامی، مدیرمسئول ارگان این حزب یعنی روزنامه جمهوری و نخست وزیر دو دوره ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای است. نخست وزیری ای که با زور و فشار و نارضایتی آیت الله خامنه ای نخست وزیر شد.
میرحسین موسوی در شب شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و درست در زمانی که هنوز شمارش آرا ادامه داشت طی کنفرانس خبری، خود را پیروز انتخابات خواند و بعد از بیانیه وزارت کشور مبنی بر پیروزی محمود احمدی نژاد با بیش از 24 میلیون رأی، اعلام کرد که دولت احمدی نژاد دست به «تقلب گسترده» زده است و حامیان خود را به خیابان ها فراخواند. #فتنه_88 با اعلام تقلب از سوی وی کلید خورد و هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی نیز فتنه را شعله ور کردند. محسن رضایی نیز به شورای نگهبان نامه زد و از تقلب و ضایع شدن حقش گفت!
فتنه88 درست در زمانی اتفاق افتاده بود که مذاکرات هسته ای ایران با دنیا به جاهای خوبی رسید و غرب کم کم در برابر اقتدار ایران کم آورده بود. اوباما رئیس جمهور آمریکا، پیش از انتخابات سال 88 در نامه ای خطاب به رهبر انقلاب ایران از پذیرفتن ایران هسته ای خبر داد اما فتنه 88 کمتر از یک هفته موضع آمریکا را تغییر و رأی 40 میلیونی مردم در انتخابات را که یک پشتوانه جدی برای نظام و سیاست خارجه بود به هدر داد.
ضربات موسوی به کشور:
1- ضربه بین المللی؛ فتنه میرحسین و یارانش 8 ماه به طول انجامید و کشور را دچار چالش داخلی و خارجی کرد. وی زمینه دخالت دولت های خارجی را در ایران فراهم کرد تا آنان بتوانند بدون هزینه در امور ایران دخالت کنند. این نخستین بار بعد از انقلاب اسلامی بود که دشمنان به یک شکاف عمیق در بدنه مسئولین نظام و نخبگان سیاسی و مردم رسیدند و همین باعث شد تا بتوانند یک اجماع بین المللی علیه ایران ایجاد کنند.
2-ضربه به اقتصاد؛ فتنه 88 باعث منفی شدن رشد اقتصادی کشور شد، به صادرات نفتی و غیرنفتی کشور ضربه زد، باعث بی ثباتی بازار و اقتصاد شد و زمینه خروج سرمایه سرمایه گذران خارجی را فراهم کرد. آمارهای رسمی می گویند فتنه 88، 324 هزار میلیارد تومان به اقتصاد کشور خسارت وارد آورد! رقمی قریب 100 میلیارد دلار؛ تقریباً معادل دو سال درآمد نفتی کشور!
3-تحریم های فلج کننده؛ اما بزرگترین گناه میرحسین موسوی و دیگر سران فتنه، امیدوار کردن دشمن بود. دشمنِ ناامید، به اختلافات داخلی کشور امیدوار شد که می تواند نظام را مجبور به عقب نشینی کند؛ به همین دلیل به سراغ طراحی تحریم هایی رفت تا ملت ایران را فلج کرده و آنها را مقابل نظام اسلامی قرار دهد. برخی سران فتنه و مشاوران آنها نیز در نامه ای خطاب به سران آمریکا درخواست کردند تا با تحریم های اقتصادی، نظام جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی کند! حالا که قریب 10 سال از 88 می گذرد تحریم ها کماکان باقی است بلکه در دولت فعلی که برآیند فتنه گران 88 بوده نیز بیشتر و بیشتر شده است.
4-عامل روی کار آمدن حسن روحانی؛ میرحسین موسوی با پشتوانه 13 میلیون رأی سال88 رسماً در سال 92 از حسن روحانی حمایت کرد و قطعاً یکی از عاملان اصلی پیروزی روحانی است. همه اعضای ستاد میرحسین موسوی و اطرافیانش در دولت حسن روحانی وزیر و وکیل و مدیر شده و حالا خروجی آنها، اقتصاد ورشکسته، بر باد رفتن سرمایه ملی، یک دهم شدن دارایی مردم، بی ثباتی اقتصاد، تورم افسار گسیخته، 5 برابر شدن قیمت دلار، 3 برابر شدن قاچاق و انفعال در سیاست خارجی است.
یاران میرحسین موسوی همه در کابینه حسن روحانی جا گرفتند. او از حامیان جدی حسن روحانی در دو دوره 92 و 96 بود و از روحانی تمام قد حمایت کرد تا رئیس جمهور شود و سپس تمام نیروهای ستادی خود را به وزارتخانه های دولت تدبیر و امید فرستاد. بیژن زنگنه، عباس آخوندی، ربیعی، ترکان، نوبخت، نهاوندیان، اسحاق جهانگیری و حسین فریدون، فعال ترین اعضای ستاد میرحسین موسوی در سال 88 بودند.
بی تردید موسوی از عوامل اصلی وضعیت موجود کشور است. هم در تحریم های گسترده علیه ملت ایران نقش مستقیم دارد، هم در روی کار آمدن دولتی با رئیس جمهور و وزرایی ناکارآمد، ضعیف، اشرافی گر، فسادخیز، جاسوس پرور، پیر، خسته و فشل نقش ویژه داشته و هم در ضربه اقتصاد کشور سهم دارد
۳- علی لاریجانی
علی لاریجانی، دکترای فلسفه از دانشگاه تهران، داماد استاد شهید مطهری، عضو سپاه پاسداران از سال 61 تا 71، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دوم هاشمی رفسنجانی، رئیس صداوسیمای ملی از سال 71 تا 81 است.
دوران ریاست صداوسیما لاریجانی را شاید بتوان گفت موفق ترین دوره مدیریتی وی بود و توانست در این مدت به لحاظ کمی و کیفی صداوسیما را متحول کند. وی طی سالهای ریاست بر صداوسیما مغضوب جریان چپ و اصلاحات بود. روشنگری های صداوسیما در عصر دوم خرداد خاصه کنفرانس برلین را میتوان نقطه عطف فعالیت های وی دانست.
تغییرات لاریجانی و تحرکات زیگزاگی وی اما در دهه 80 آغاز شد. وی در انتخابات سال ۱۳۸۴ برای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران با شعار «هوای تازه با دولت امید و مدرن» شرکت کرد و در بین هفت کاندیدا در رتبه ششم قرار گرفت. وی اگرچه مورد حمایت برخی از علما و مراجع تقلید قرار گرفت اما تعریف و تمجیدش از شیرین عبادی فمنیسم ضدانقلاب باعث شد تا کاندیدای نهایی مورد حمایت اصولگرایان در سال 84 قرار نگیرد.
لاریجانی سال 84 با نظر محمود احمدی نژاد به دبیری شورای عالی امنیت ملی منصوب شود و دوسال فرصت پیدا می کند تا مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای اروپایی را پیش ببرد. او در این مدت توانست به درستی در برابر زیاده خواهی های دولت های غربی مقاومت کند. اما بهر دلیلی نمی خواست چهره مقاوم این مسیر باشد و از دبیری شورای عالی امنیت ملی استعفا کرد.
وی سال 86 بعنوان نماینده قم وارد مجلس شد. احمدی نژاد که طعم تلخ عدم همکاری حدادعادل بعنوان رئیس مجلس هفتم را از سالهای 84 تا 86 چشیده بود بدنبال مجلسی بود که بدنبال تعامل باشد. متأسفانه حدادعادل تحت تأثیر احمد توکلی و سایرین در ماه های آخر مجلس هفتم باعث التهابات جدی بین مجلس و دولت شد و به همین علت، احمدی نژاد تحت تأثیر اطرافیان خود نظیر مرحوم کردان و رحیمی و به کمک حامیان خود در مجلس نظیر روح اله حسینیان، ریاست لاریجانی را بر حدادعادل ترجیح داد.
لاریجانی درست چندماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم(سال 88) همایشی را در مجلس رقم زد با عنوان: «30 سال قانونگذاری». 12 آذر 87 همه مخالفین احمدی نژاد در مجلس هشتم دور هم جمع شدند از هاشمی و خاتمی گرفته تا ناطق و کروبی و اعضای نهضت آزادی و عزت اله سحابی. در این همایش تریبون مجلس در اختیار آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، مهدی کروبی و ... قرار گرفت و هرکدام به سهم خود به احمدی نژاد حمله کردند. این همایش بعدها در جلسات خصوصی مورد انتقاد رهبری نیز قرار گرفت.
لاریجانی در انتخابات سال 88 نیز بی طرف نماند و از رقبای احمدی نژاد پنهانی حمایت می کرد. تبریک وی به میرحسین موسوی در فردای انتخابات و سکوت وی نسبت به فتنه گران تا مدت ها مورد انتقاد همه قرار گرفت.
اوج اختلافات وی و احمدی نژاد در دولت دوم احمدی نژاد بعد از فتنه 88، باعث شد تا فضای بی اخلاقی در روابط دولت و مجلس حاکم شود. مجلس هشتم و نهم به ریاست علی لاریجانی و حضور امثال احمد توکلی و علی مطهری را می توان بدترین دوران تعامل دولت و مجلس دانست. طرح سؤال مکرر از رئیس جمهور، استیضاح مکرر وزرا، لغو دستورات ابلاغی رئیس جمهور به ادارات و ... روزهای تاریکی را برای احمدی نژاد رقم زد. انتشار کلیپ لابی گری فاضل لاریجانی در صحن علنی مجلس با حضور احمدی نژاد ماجرای یکشنبه سیاه را رقم زد.
لاریجانی اما در سالهای دولت تدبیر و امید بهترین تعامل و همراهی با سیاست ها و برنامه های دولت را به نمایش گذاشت. همراهی او در ماجرای مذاکرات برجام، از دستور خارج کردن استیضاح وزرا، حمایت از وزرا، عدم وصول طرح سؤال از روحانی و سکوت در برابر ناکارآمدی ها و مفاسد اقتصادی کلان که در دولت بوسیله برادر رئیس جمهور و سایرین اتفاق می افتاد را می توان بهترین مثالهای تعامل وی با روحانی دانست.
مجلس لاریجانی طی 12 سال هیچ طرح مؤثری برای حل مشکل اقتصاد وفرهنگ کشور ارائه نکرده؛ هیچ طرح مؤثری جهت مبارزه با فساد و تبعیض نداشته و اساساً ریل گذاری صحیحی برای دولت نکرده است. او براحتی نمایندگان منتقد را متوقف می کرد، تریبون را از آنها می گرفت، طرح های آنها را از دستور کار خارج می کرد. بی تردید وضعیت فعلی اقتصاد و فرهنگ کشور خروجی مدیریت مسئولینی چون لاریجانی است
4-اسحاق_جهانگیری
مهم ترین مسئولیت های دکتر اسحاق جهانگیری: نماینده شهرستان جیرفت کرمان در مجلس دوم و سوم (از سال 63 تا 71)، استاندار اصفهان (از 1371 تا 1376 - دولت هاشمی)، وزیر معاون و صنایع دولت اصلاحات (از سال 1376 تا 1384) و حالا هم در جایگاه معاونت اول دولت حسن روحانی (از سال 92 تاکنون -سال 99).
جهانگیری از بنیان گذاران حزب کارگزاران سازندگی است و تاکنون نیز بعنوان عضو ارشد و مؤثر این حزب در راستای اهداف و منافع حزب از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است. در انتخابات 88 ضمن حمایت از میرحسین موسوی اما مواضع شفافی علیه فتنه گران ندارد. سال 92 به ریاست ستاد مرحوم هاشمی رفسنجانی منصوب شد و سال 96 در قالب کاندیدای پوششی حاضر و سپس به نفع روحانی کنار کشید.
جهانگیری مدعی است سال 91 به اتفاق مجید انصاری و موسوی لاری به دیدار رهبر انقلاب می روند تا حلقه وصلی باشند بین جریان اصلاحات با رهبری وی را به عنوان رابط با اصلاح طلبان معین کرده؛ ولی وقتی خبرنگار در سال 96 از وی می پرسد آیا اخیراً با رهبری دیدار داشته اید با خنده می گوید: «می خواستم از دوران انتخابات که در آن شرایط یک کمی از کاندیداهای دیگر تندتر رفته بودم مقداری زمان بگذرد».
وی 20 مسئولیت راهبردی و اساسی در دو دولت روحانی برعهده گرفته است: 1- معاون اول رئیس جمهور، 2-رئیس ستاد تنظیم بازار، 3-رئیس ستاد ویژه توسعه فناوری نانو، 4-رئیس کارگروه توسعه زیربنایی سواحل مکران، 5-مسئولیت هماهنگی سایر معاونان رئیس جمهور، 6-رئیس ستاد اقتصاد مقاومتی، 7-رئیس هیأت مرکزی نظارت بر طرح های اشتغال ویژه، 8-مدیریت جلسه شورای عالی اقتصاد، 9-رئیس شورای ملی ایمنی زیستی، 10-رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، 11-رئیس کارگروه اقتصادی شورای عالی امنیت ملی، 12-مدیریت جلسه شورای عالی اشتغال، 13-مدیریت جلسه شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی، 14-رئیس ستاد مدیریت بحران، 15-مدیریت جلسه شورای عالی استاندارد، 16-مدیریت جلسه شورای عالی جوانان، 17-مدیریت جلسه شورای عالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، 18-رئیس ستاد ویژه اقتصادی، 19-رئیس ستاد مهندسی فرهنگی و 20-مدیریت جلسه شورای عالی اداری.
جهانگیری رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، در سالهای 96 و 97 در اوج بی ثباتی ارزی و مشکلات اقتصادی، به مدت 8-9 ماه جلسات مبارزه با مفاسد و قاچاق کالا را تعطیل کرد و به رسانه ها گفت: «بعدها علت این تعطیلی را بیان می کنم»، اما هیچوقت حاضر نشد علت تعطیلی جلسات این ستاد استراتژیک را بیان کند. برخی تحلیلگران مدعی اند علت تعطیلی ستاد، دستگیری مهدی جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری بود.
مهدی جهانگیری، برادر کوچک اسحاق، از دوستان صمیمی اسفندیار رحیم مشایی است. وی معاون سازمان گردشگری و میراث فرهنگی در زمان رحیم مشایی بوده که در همان دولت احمدی نژاد، شرکت های اقماری را تاسیس و در همان دولت پروژه های بزرگ را نصیب خود ساخت. مهدی جهانگیری همان کسی بود که در سال ۸۷ پس از ماجرای مشهور حمل قرآن با موسیقی و دف، تحت فشار علما و اقشار متدین ناچار به استعفا شد. ثروت افسانه ای او زبانزد است. وی 14 مهر سال 96 به اتهام مفاسد اقتصادی دستگیر می شود اما با تودیع وثیقه 6 هزار میلیارد تومانی و بعد کاهش آن وثیقه به هزار میلیارد تومان آزاد می شود!
جهانگیری جدا از مسئولیت های رسمی و قانونی اما اختیاراتی فراتر از یک معاون اول داشته؛ او در کنار سایر افراد پرقدرت کابینه، در معرفی وزرا به مجلس، عزل و نصب معاونین وزارتخانه ها و مدیرکل ها، عزل و نصب استانداران و غیره اختیارات عجیبی داشته است. اگرچه وی ادعا کرد اختیار برکناری منشی اش را هم ندارد اما همگان دیدند او در برابر رسانه ها دستور عزل استاندار گلستان را در ماجرای سیل گلستان صادر کرد!
شاید بتوان مهلک ترین تصمیم جهانگیری طی سالهای اخیر را اقدام وی در روز 21 فروردین 97 دانست. زمانیکه او در برابر رسانه ها حاضر شد و اعلام کرد: «از فردا (21 فروردین 1397) نرخ رسمی و قطعی دلار 4200 تومان است و قیمتهای بالاتر از آن مشمول قاچاق میشود». ارز جهانگیری، اقتصاد کشور را بحرانی کرد و بی ثباتی ارز را به اوج رساند و تورم افسار گسیخته ای در کشور ایجاد کرد که تکانه های آن هنوز در بازار کالاهای اساسی و غیراساسی ادامه دارد.
دکتر دهقان نماینده سابق مجلس و عضو حقوقدان فعلی شورای نگبهان معتقد است از قِبَل رانت ارز 4200 تومانی، قریب 200 هزار میلیارد تومان به جیب یک عده واریز شده است. همچنین طبق گزارش تفریغ بودجه دیوان محاسبات، حدود 4.8 میلیارد دلار از 31 دلار تخصیص برای واردات کالاهای اساسی و غیراساسی(هر دلار .4200 تومان)، رفع تعهد نشده است! اصطلاحاً 4.8 میلیارد دلار گمشده!
5-محمود احمدی نژاد
بعد از انقلاب اسلامی 57 شورایی 7 نفره از نمایندگان دانشگاه ها با 5 نفر از شخصیت های کشوری تشکیل شد که محمود احمدی نژاد به نمایندگی از دانشگاه علم و صنعت در این جلسات حضور پیدا می کرد. این جلسات بعدها به تشکیل دفتر تحکیم وحدت منجر شد. در جریان تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان، احمدی نژاد به عنوان نماینده دانشگاه علم و صنعت در این جلسات بهمراه عزت الله ضرغامی نماینده پلی تکنیک، مخالف تسخیر بودند.
در دهه شصت به فرمانداری خوی و ماکو و در دهه 70 به عنوان اولین استاندار استان تازه تأسیس اردبیل منصوب شد. در انتخابات مجلس ششم در سال 78 بهمراه هاشمی رفسنجانی و حدادعادل در یک لیست قرار گرفتند اما به مجلس راه پیدا نکرد. وی سال 82 با رأی اکثریت شورای شهر تهران به شهرداری تهران منصوب شد و شهرداری تهران سکوی پرش وی برای ریاست جمهوری شد.
در سالهای دهه 70 و اوایل دهه 80، ارزش های انقلاب نظیر ساده زیستی مسئولین، عدالتخواهی، مبارزه با اشرافی گری، سبک زندگی اسلامی و ... توسط دولت های هاشمی و خاتمی به محاق برده شد. تضاد طبقاتی به شدت افزایش پیدا کرد، مردم از رؤیت یک فرماندار و استاندار هم ناتوان بودند چه برسد به رئیس جمهور و وزرا! مردم خسته از سیاست های 8 ساله هاشمی و 8 ساله خاتمی این بار به مردی رأی دادند که او را مصداق گفتمان امام(ره) و عدالتخواهی می دانستند.
دوره چهار ساله اول، محمود احمدی نژاد با وزرای جوان به میدان آمد و حلقه مدیران سه دهه قبل را شکست. توزیع خدمات، عمران و آبادی، جاده سازی و سدسازی، بانکداری الکترونیک، رونق تولید و اقتصاد، کاهش تضاد طبقاتی(ضریب جینی)، اقتدار روز افزون در سیاست خارجه، ساده زیستی مسئولین، مردمی بودن، دوندگی شبانه روزی و ... همه باعث شد تا رهبر انقلاب بگوید این دولت انقلاب را به ریل بازگرداند.
شکست حلقه بسته مدیران کارگزارانی و اصلاحات و مقابله با باندهای اقتصادی و سیاسی اما باعث شد تا آنها کینه احمدی نژاد را به دل گرفته و در 88 هرجور شده او را شکست دهند. اما رضایت عموم مردم از وی باعث شد تا بار دیگر با بیش از 24 میلیون رأی بی سابقه در جمهوری اسلامی به ریاست جمهوری برسد. فتنه 88 اما کار خودش را کرد. 8 ماه اقتصاد کشور، تولید و سرمایه گذاری را ناامن کرد. غربی ها با دیدن فتنه88 و شکاف در جامعه ایرانی، به فروپاشی از درون اعتقاد پیدا و بهمین دلیل تحریم های فلج کننده ای را از 89 -90 علیه جمهوری اسلامی وضع کردند.
احمدی نژاد اما در دولت دوم، به پیروزی مغرور شد. حاشیه سازی و رفیق بازی به جای توجه به دلسوزی های رهبری و بزرگان و نیروهای انقلابی باعث شد تا انقلابی ها او را تنها بگذارند. اشتباه جدی بزرگان انقلابی در ترک وزارتخانه ها و دولت در چهار سال دوم باعث شد تا افراد دیگر براحتی در دولت جا خوش کنند.
جدا از تحریم های همه جانبه، ایجاد مانع بر سر راه دولت توسط لاریجانی در مجلس، اختلاف بین سران سه قوه، ضعف سیاست ورزی جریان انقلاب و نهادهای انقلابی در طرد احمدی نژاد، اما عدم مدیریت و برنامه ریزی دولت و دامن زدن به حواشی و اختلاف افکنی های بی مورد، کوتاه آمدن از شعارها و آرمان های دور اول و تقابل با نظام و رهبری و سیاست های کلان نظام به کشور ضربه زد.
پیروزی حسن روحانی در انتخابات 92، حاصل عملکرد دو سه سال آخر دولت دوم احمدی نژاد بود. کارنامه دو سه سال آخر احمدی نژاد باعث شد تا مردم جریان انقلابی را عامل مشکلات کشور بدانند و دیگر آنها را لایق مدیریت کشور ندانند و بهمین علت، مردم امانت خود را پس گرفتند!
رهبر انقلاب سال 85 این روزهایی که من و شما از دست دولت تدبیر خون و دل می خوریم را پیش بینی کرده بود. وی در دیدار هیئت دولت فرموده بود: «من میخواهم تکیه کنم که حتّی یک روز را هم نگذارید هدر برود. از تمام روزهای این سه سالی که علیالعجاله از عمر این دولت باقی است، حداکثر استفاده را بکنید؛ این فرصت، بسیار فرصت مهمی است. اگر خدای نکرده طوری بشود که نتوانیم آنچه را که مردم دربارهی مجموعهمان تصور میکنند، آن را تحقق ببخشیم، خسارت بزرگ خواهد بود و به این جریان و جهتگیری حتماً ضربه وارد خواهد آمد. موجی که برگشت و رفت، دیگر خیلی آسان این طرف نمیاید و برنمیگردد. خون دلها باید خورد و زحمتها باید کشید تا اینکه باز برای اقبال و توجهی که امروز وجود دارد، زمینه فراهم شود.»
احمدی نژاد باطل را یاری نکرد اما حق را ضایع کرد. ضایع کردن حق و اصحاب حق و قدرنشناسی از جریان انقلاب باعث شد تا دولتی سال 92 بر سرکار آید که نه منافع ملی برایش اهمیتی دارد نه حقوق ملت ارزشی دارد و نه اسلام ارزنی جایگاه! او بی شک یکی از عوامل وضعیت موجود است .
6-محمود واعظی
1- محمود واعظی متولد 1331 تهران، مدارج تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را قبل از انقلاب در آمریکا طی کرد و سال 57 برای خدمت به میهن(!) به وطن بازگشت. واعظی از همان اول، بدون آنکه سهمی در انقلاب داشته باشد یا در جنگ حضور پیدا کند مسئولیت های کلانی را برعهده می گیرد: رئیس مرکز مایکروویو کشور، مدیرکل تلگراف و تلکس، مدیرکل خدمات تلفن شهری، معاون مخابراتی وزیر پست و تلگراف و تلفن و مدیرعامل شرکت مخابرات ایران.
2- واعظی از سال 65 هم معاون اقتصادی وزارت خارجه می شود. از سال 68 تا 78 معاون اروپا-آمریکای و معاون اقتصاد وزارت خارجه و از 78 تا 92 بعنوان معاون بین الملل و سیاست خارجه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص در کنار حسن روحانی حضور پیدا می کند.
3- واعظی سال 78 به همراه محمدباقر نوبخت، اکبر ترکان، محمدرضا نعمتزاده، سید حسین موسویان و فاطمه هاشمی حزب «اعتدال و توسعه» را به رهبری حسن روحانی و با حمایت هاشمی رفسنجانی تشکیل داد. حزبی که آن را بال راست هاشمی می نامیدند و کارگزان را بال چپ او! حزبی بر مبنای مبانی لیبرالیسم و اقتصاد باز. این حزب معتقد است همواره دولت ساز بوده و فعالیتش بر مبنای «عقل گرایی» و «توسعه گرایی متوازن» است.
4- واعظی سال 92 به عنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات از سوی حسن روحانی به مجلس معرفی شد و در این 4 سال توانست خدمات مهمی در حوزه ارتباطات و اطلاعات و مدیریت افکار عمومی و فضای مجازی و رسانه ها به دولت شیخ حسن روحانی ارائه کند.
5- توافق با پیام رسان های تلگرام و اینستاگرام و ... در این دوره بسته شد. محمدجواد آذری جهرمی دستورات واعظی را در این زمینه انجام می داد و واسطه قرارداد با این شرکت ها بود. شرط فعالیت آنها در ایران، سرویس دهی به دولت بود برای اینکه سیاست های دولت در این پیام رسان ها اجرا شود. این پیام رسان ها بهترین سرویس های مدیریت افکار عمومی را به دولت در ماجرای برجام، انتخابات 94 مجلس و سپس انتخابات 96 ارائه کردند.
6- واعظی یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری 96 به روحانی گفته بود که حاضر است افکار عمومی را به نفع وی جهت دهی کند با این شرط که وی رئیس ستاد انتخاباتی اش بشود. روحانی با این شرط کنار آمد. نقش معاونِ واعظی یعنی «آذری جهرمی» در جایگاه معاونت وزارت ارتباطات و مدیر شرکت ارتباطات زیرساخت در این قضیه(مدیریت افکار عمومی) پررنگ است.
7- بعد از انتخابات ریاست جمهوری 96، محمود واعظی قدرت فوق العاده ای در دولت پیدا کرد تا جائیکه نفوذ او بر روحانی از جهانگیری و نوبخت و سایرین نیز بیشتر شد. این نفوذ تا جایی است که روحانی هیچ عزل و نصبی را انجام نمی دهد بجز اینکه از واعظی نظر می خواهد و هیچ جلسه را شرکت نمی کند مگر واعظی هماهنگ کند.
8- این نفوذ را می شود در ماجرای برکناری رضا رحمانی وزیر صمت مشاهد کرد. رحمانی در نامه سرگشاده خود به رئیس جمهور نوشت: «در تاریخ ۹۹/۲/۱۷ جناب آقای واعظی با اینجانب تماس و تهدید کردند در صورت رای نیاوردن طرح تشکیل وزارت بازرگانی در مجلس شورای اسلامی شما برکنار خواهید شد». واعظی همچنین نمکی وزیر بهداشت را بعلت "عدم" تقدیر و تشکر از روحانی در مبارزه با کرونا تحت فشار قرار داد و به او گفت اگر چنانچه با دولت هماهنگی نباشی باید استعفا دهی!
9- واعظی باعث شده تا وزرا و استانداران نتوانند با رئیس جمهور دیدار و جلسه داشته باشند. حسینعلی شهریاری نماینده مردم زاهدان می گوید: «روحانی به وزرا و استانداران نیز وقت نمیدهد. وی به هیچ شخصی وقت نمیدهد». احمد توکلی نماینده سابق تهران هم می گوید: «یکی از وزرای مهم دولت میگفت که برای کارهایم در حاشیه جلسه هیئت دولت با رئیسجمهور مسائلم را مطرح میکنم، چون رئیس جمهور به ما وقت دیدار نمیدهد». قاسم میرزایی نکو نماینده سابق اصلاحطلب مجلس هم معتقد است که ارتباط با روحانی قطع شده و نمایندگان بالاخص مجامع استانی اصلاً نمی توانند با وی ملاقات نمایند.
10- خیلی جالب است بدانید عزل و نصب های واعظی تنها به معرفی آذری جهرمی ختم نمی شود بلکه او در معرفی سایر وزرا و همچنین چینش معاونین وزرا، مدیران میانی و استانداران نقش عجیبی دارد. او حتی پا را فراتر گذاشته و به وزرا و استانداران امر و نهی می کند. نامه می نویسد، ابلاغیه ارسال می کند. شواهد و قرائن متعدد این گفته اکبر ترکان را تأیید می کند: «موثرترین افراد در اداره کشور نوبخت و واعظی هستند، تا روحانی»
پایان.
ان شاء الله ازتاریخ درس عبرت بگیریم.
لعنت خدا بر پيروان عمرو بن عاص چه در استخري به فنا رفته باشد چه ملت ايران منتظر محاكمه شان باشند
لعنت خدا بر اين منافقين كور دل كه از صدر اسلام تا امروز و تا انتهاي زمين اين تفكر خبيث جز زيان براي ملت مسلمان و سوداگري براي خود و اطرافيانشان به چيزي نمي انديشند