کد خبر: ۷۳۵۶۷۳
تاریخ انتشار:
تأمین منافع ملی در صدر کنش گری های دیپلماتیک در حوزه بین المللی

سیاست خارجی دولت سیزدهم در عرصه بین المللی تابعی از منافع کشور و اولویت های نظام است

در ادامه بررسی اولویت های سیاست خارجی دولت سیزدهم، در این بخش به ارزیابی بایسته ای سیاست خارجی این دولت در عرصه بین المللی خواهیم پرداخت.

سیاست خارجی دولت سیزدهم در عرصه بین المللی تابعی از منافع کشور و اولویت های نظام استگروه سیاسی- مصطفی مطهری: در ادامه بررسی اولویت های سیاست خارجی دولت سیزدهم، در این بخش به ارزیابی بایسته ای سیاست خارجی این دولت در عرصه بین المللی خواهیم پرداخت. قابل ذکر است که دولت سیزدهم در مسیر تعیین بایدهای خود در راستای مشخص کردن اولویت هایش در عرصه بین المللی علاوه بر رعایت مقدمات گفتمانی و شاخص های تعیینی در این باره می بایست متغیرهایی را نیز در این باره در نظر داشته باشد که تعدادی از آنها به عنوان چالش(مانند برجام) مطرح هستند و تعدادی از آنها به عنوان رهیافت ها(سیاست های کلی نظام در عرصه خارجی) و رویکردها(جهت گیری های دولت و چگونگی کنش ورزی در مسیر مناسبات بین المللی و تعاملات موجود در آن) مدنظر می باشند.

به گزارش بولتن نیوز، واقعیت امر این است که بخشی از سیاست خارجی دولت سیزدهم در حوزه بین المللی دنباله سیاستگذاری های تعیینی آن در عرصه منطقه ی است؛ بطوریکه آنچه در حوزه تعامل با همسایگان خود در محیط پیرامونش دنبال کند اثر خود را در رویکرد بین المللی آن شاهد خواهیم بود. اما بخش دیگر این سیاست خارجی که که در قالب رهیافت های کلی نظام می باشد دست نخورده باقی خواهد ماند. بدان معنا که این وجه از سیاست خارجی دولت سیزدهم براساس مواضع و سیاست های کلی نظام تبلور پیدا می کند.

دولت سیزدهم مطمئناً تلاش خواهد کرد تا سیاست و راهبرد نگاه به شرق را جایگزین نگاه صد در صدی به غرب کند. اگر چه در این رهگذر غرب را نیز  نباید رها کند و تلاش کند تا تعامل با کشورهای غربی را با انتخاب های عقلایی به مسیر سیاست خارجی بازگرداند اما با این حال تمام تخم مرغ های خود را در عرصه سیاست خارجی در بخش بین المللی در سبد غربی ها نخواهد گذاشت. نکته قابل توجه این است که راهبرد نگاه به شرق نیز به معنای آن نخواهد بود که تعامل با شرق و مراودات با آنها معیار عملکرد سیاست خارجی این خواهد بود. در واقع دولت سیزدهم هیچ گاه تجربیات دولت های تدبیر و امید(دولت های یازدهم و دوازدهم) در نگاه به غرب و رها سازی شرق را تکرار نخواهد کرد. به علاوه اینکه این دولت هرگز مسیر دولت پیش از خود در مسئله وابستگی به غرب را در قبال شرق و در مسیر نزدیک سازی دیپلماتیک به آن را نخواهد آزمود. آنچه مسلم است و می باید در وادی عمل نیز اجرایی گردد این است که دولت سیزدهم باید با تأکید بر شاخص تعادل بر برقراری ارتباط با شرق و غرب منافع ملی را مد نظر قرار دهد. از این رو تا جایی که به منافع ملی و خطوط ترسیمی نظام لطمه ای وارد نکند در زمینه ارتباط گیری و تعامل با جهان خواه شرق و خواه غرب به استثنای مواردی که نیاز مجوز نظام دارد و به منافع کشور لطمه وارد می کند، کورکوانه و متعصبانه وارد دیالوگ و تبادل و تعامل نخواهد گردید.

سیاست خارجی دولت سیزدهم در عرصه بین المللی تابعی از منافع کشور و اولویت های نظام است

با این حال در این عرصه برای دولت سیزدهم چالش ها از فرصت ها به مراتب بیشتر است؛ چالش هایی که نتیجه انفعال و اتکای بی مورد و بی اساسی به خارج می باشد که دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر آن را خلق کرده است. از جمله این چالش که مورد توجه همگان است برجام و مسائلی است که پیرامون آن وجود دارد. در واقع دولت سیزدهم در شرایطی سیاست خارجی خود در حوزه بین المللی ترسیم و تعیین می کند که مذاکرات وین با کار ویژه اعلامی آن یعنی احیای برجام در جریان می باشد. با این حال دولت سیزدهم به نظر می رسد کار دشواری در این باره نداشته باشد؛ چرا که آنچه در این باره مشخص است سیاست اعلامی و کلی نظام است. بنحویکه آنچه در ارتباط با برجام مشخص می باشد این است که اولاً هر گونه انجام مذاکره و یا حتی عمل و کنش در این مسیر اگرچه از حیث اجرایی برعهده دولت می باشد اما از منظر محتوایی مشخص شده می باشد. دوماً اینکه جهت گیری ایران در این باره کاملاً مشخص است. در واقع سیاست و موضع اعلام شده ایران در باره برجام و ادامه هرگونه مذاکره پیرامون آن، برداشتن و لغو همه تحریم هاست. چونکه تهران بدنبال یک توافق اطمینان بخش در قالب حاکمیت هاست نه دولت ها؛ از آن منظر که با آمدن و رفتن دولت ها دستخوش تغییر نگردد.   

نکته قابل توجه درباره احیای برجام این است که گروه کثیری از کارشناسان تعیین چگونگی مناسبات منطقه ای را به تعیین تکلیف برجام گره می زنند. در واقع آنچه موجب شده است تا این گزاره تحلیلی شکل بگیرد بر مبنای پیوستگی و یپوستاری و استمراری است که در قالب سیاست خارجی و رویکردهای دیپلماتیک در این دو عرصه وجود دارد. به نوعی که تعیین شیوه کنش در عرصه بین المللی و در راستای حل اختلافات در برجام را به آینده مناسبات کشور در عرصه منطقه ای پیوند زده و مرتبط می کنند. از این رو و بر مبنای این نگاه، آینده روابط میان تهران و ریاض را منوط به مشخص شدن تکلیف و شرایط مندرج در برجام می دانند و معتقدند که ریاض در این باره منتظر است که ببیند تکلیف برجام و مذاکرات با ایران به کجا ختم خواهد شد. اما به نظر می رسد که این تعمیم و تسری حداقل در این مورد کمی دور از واقعیت می باشد. اگرچه این موضوع درست که ریاض برجام را به عنوان یک سطح کنشی جهت مشخص ساختن رفتار دیپلماتیک خود با تهران در نظر گرفته است اما به غیر از این مؤلفه، متغیرهای دیگری هم وجود دارند که ریاض را ترغیب به گفتگو با ایران بکند. چونکه ریاض در شرایط فعلی بطور بی سابقه ای در عرصه سیاست خارجی و سیاست داخلی با مشکلاتی روبرو است؛ از این رو کم تنش ها با کشورهای منطقه را جهت به سامان رساندن بخشی از مشکلات داخلی و خارجی را در دستور کار خود قرار داده است که ایران نیز در این باره مستثنی نیست.

خلاصه اینکه، دولت سیزدهم در مسیر تعیین سیاست خارجی خود در حوزه بین المللی بیش از هرچیزی منافع کشور و نظام را لحاظ خواهد کرد. بطوریکه مبنای عمل تعامل با دنیا خواهد بود اما در رهگذر این تعامل علاوه بر تکیه بر تجربیات، اصل استقلال و عدم وابستگی به غرب و شرق را مد نظر قرار خواهد داد و به میزان انتفاعی که می تواند از روابط میان کشورها بهره مند شود بنیان روابط در این حوزه را خواهد چید. به همین رو چگونگی ادامه حضور در مذاکرات برجام در وین را به عنوان یکی از چالش های مهم و حساس در این حوزه را بر اساس مواضع نظام و بدور از مذاکره فراگیر ادامه خواهد داد و در صورت حصول به توافق، بازگشت گام به گام را در قبال رفع محدودیت ها و ضرورت های مبتنی بر لغو و برداشتن تحریم ها را در اجرا به منصه ظهور خواهد رساند.

 

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین