روحانی که باید به خاطر 8 سال معطل کردن تمام ظرفیتهای کشور به پای برجام نافرجام و بلای عظیمی که با این توافق خسارت بار بر سر اقتصاد کشور و زندگی و معیشت مردم آورد، عذر تقصیر بخواهد و از ملت طلب بخشش نماید، با اعتماد به نفسی مثال زدنی رجز پیروزی میخواند و تازه از مردم و منتقدان هم گلایه دارد که چرا بهخاطر این فتحالفتوح ! برایش کف و سوت نمیزنند!
به گزارش بولتن نیوز،نفسهای پایانی دولت دوازدهم به شمارش افتاده است و روحانی کمتر از 20 روز ماحصل فاجعه بار ۸ سال مدیریت خود را به دولت سیزدهم تحویل خواهد داد اما همچنان مسئولیت هیچیک از تصمیمات غلط و فاجعهبار خود را نپذیرفته و از تریبونهای یکطرفهای که در اختیار دارد با فرافکنی تمام مشکلات اقتصادی کشور را به دیگران نسبت میدهد.
او روز گذشته (بیست و سوم تیرماه) و در سالگرد امضای توافق خسارت بار برجام نیز، طبق معمول به دستاوردتراشیهای عجیب و غریب برای دولت خود پرداخت و ابتدا تحقق تمام گشایشهای اخیر در کشور را در سایه مذاکره خواند، بدعهدیهای طرف مقابل را توجیه کرد و امری عادی دانست، عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات وین را متوجه مصوبه مجلس کرد و در نهایت به نحوی تمام مشکلات موجود را بر گردن دیگران انداخت.
روحانی که باید به خاطر 8 سال معطل کردن تمام ظرفیتهای کشور به پای برجام نافرجام و بلای عظیمی که با این توافق خسارت بار بر سر اقتصاد کشور و زندگی و معیشت مردم آورد، عذر تقصیر بخواهد و از ملت طلب بخشش نماید، با اعتماد به نفسی مثال زدنی رجز پیروزی میخواند و تازه از مردم و منتقدان هم گلایه دارد که چرا بهخاطر این فتحالفتوح ! برایش کف و سوت نمیزنند!
اما کاش آقای روحانی لااقل اندک احترام و شعوری برای این ملت رنج کشیده و مخاطبان اظهارات خود قائل بود و بهجای تبرئه آمریکا و متهم کردن کشورش در شکست اهداف خود در برجام، کمی هم به عهدشکنی و خباثت آمریکا و غرب اعتراض میکرد.
روحانی دیروز چهارشنبه طی سخنانی در جمع وزرای خود در هیئت دولت خاطرنشان کرد: یکی از اهداف بسیار مهم دولت تدبیر و امید احقاق حقوق ملت در زمینه مسائل فناوریهای مدرن، نجات اقتصاد، تجارت و تولید کشور بود، این هدف اصلی و مهم ما در دولت یازدهم بود و به نحوی در دولت دوازدهم هم تکرار شد.
روحانی با بیان اینکه با تلاشهای انجام شده و مقاومت و ایستادگی ملت، توانستیم قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران را که ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل تصویب شده بود، لغو کنیم، افزود: در تاریخ سازمان ملل چنین اقدامی بینظیر یا کم نظیر است.
یک ادعای تکراری، دولت تدبیر و فصل هفتم شورای امنیت!
گفتنی است یکی از ادعاهایی که پس از تصویب برجام تاکنون از طرف دولتیها و حامیان برجام مکرر مطرح شده این است که اگر برجام هیچ دستاوردی نداشته باشد حداقل ما را از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج کرده است. روحانی و مقامات دولتی بعد از عدم حصول دستاورد اقتصادی در فضای پسابرجام این گزاره را بدون هیچگونه استناد منطقی بیشتر از قبل تکرار میکنند تا بلکه یک دستاورد برای خسارت محض برجام بتراشند.
هرچند طشت رسوایی برجام مدتهاست از بام افتاده است اما برای بررسی این مدعای حامیان برجام کافیست نگاهی به متن فصل هفتم منشور سازمان ملل و ادبیات حقوقی قطعنامههای شورای امنیت داشته باشیم. در همین خصوص بررسی قطعنامه 1929 که آخرین و اساسیترین قطعنامه شورای امنیت بر علیه ایران بوده است از آن حکایت دارد که در هیچ قسمتی از متن این قطعنامه نشانهای دال بر قرارگیری پرونده ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل وجود ندارد. بررسیها نشان میدهند قطعنامههای مربوط به فصل 7 که در شورای امنیت تاکنون بر علیه ایران تصویب شده است تنها به ماده 41 ارتباط دارد.
اگر قطعنامههای صادر شده علیه ایران از جمله قطعنامه 1929 ذیل فصل هفتم قرار میگرفت، بصورت اتوماتیک همه بندهای این فصل از جمله بند 41 و حتی بند 42 که مجوز استفاده از قوه قهریه علیه کشورها توسط سازمان ملل را صادر میکند، نیز در مورد ایران قابل اجرا بود، چرا که فصل هفتم منشور شامل بندهای 39 تا 51 است و الزامآورترین بند منشور ملل متحد به شمار میرود. اما قطعنامههای صادر شده علیه ایران هیچکدام ذیل فصل هفتم منشور نبوده و تنها ذیل یک بند از این فصل یعنی بند 41 صادر شده است و این اتفاق در قطعنامههای قبلی درباره ایران افتاده بود.
هم چرخ سانتریفیوژ میچرخد هم زندگی مردم!
رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود به دستاوردهای مذاکره برای مردم و کشور پرداخت و خاطر نشان کرد: در نتیجه مذاکرات هستهای و در عمل همه دیدند که توانستیم فروش نفت و میعانات را از حدود یک میلیون بشکه به 2 میلیون و 700 هزار بشکه برسانیم و با درآمد حاصل از آن سرمایهگذاری در کشور در بخشهای آب، برق، پتروشیمی و فولاد شروع شد و بخش بزرگی از موفقیت ما در جنگ اقتصادی ریشه در سرمایهگذاریهای سالهای 94 الی 96 دارد.
روحانی گفت: اینکه میگفتیم هم سانتریفیوژها میتواند بچرخد و هم زندگی مردم، در عمل محقق شد و طی سال 95 و 96 و ابتدای سال 97 تورم یک رقمی داشتیم که در تاریخ کشور سابقه نداشته است. همچنین در سال 95 شاهد رشد اقتصادی 2 رقمی بودیم و در دنیا رتبه اول را داشتیم. این اقدامات بزرگ در سایه مذاکره و تعامل سازنده حاصل شد و هر کسی حرف دیگری بزند، دروغ میگوید.
سخنان روحانی درخصوص محقق شدن چرخیدن چرخ سانتریفیوژ و چرخ زندگی مردم مایه تعجب و البته دست مایه طنز فعالان رسانهای شده است، چرا که آنچه تاکنون اتفاق افتاده این بوده که در این دولت به بهانه چرخیدن چرخ زندگی مردم چرخ سانتریفیوژها کند شده و از طرف دیگر، همان چرخ زندگی مردم هم نه تنها بهتر نچرخیده بلکه چرخش آن کندتر هم شده است؛ به عبارت دیگر، نه تنها وعده رئیسجمهور محقق نشده، بلکه به صورت برعکس نتیجه داده است.
در شرایطی که کمر مردم زیر بار فشار اقتصادی ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی دولت خم شده و براساس گزارش مرکز آمار، در پایان خردادماه نرخ تورم سالانه به ۴۳ درصد و نرخ تورم سالانه اقلام خوراکی به 6/51 درصد رسیده، بیان چنین اظهاراتی از سوی رئیسجمهور بیشتر حکم نمک پاشیدن بر زخم مردم را دارد تا دفاع از عملکرد دولت.
براساس گزارش مرکز آمار، در پایان خردادماه نرخ تورم سالانه به ۴۳ درصد و نرخ تورم سالانه اقلام خوراکی به 6/51 درصد رسید. همچنین طی خرداد ۱۴۰۰ تورم نقطهای به 6/47 درصد رسید و تورم نقطهای اقلام خوراکی هم در این ماه حدود 3/62 درصد بوده است.
در همین حال شاخص قیمت مسکن طبق دادههای آماری بانک مرکزی و وزارت راه وشهرسازی نشان دهنده این است که طی دوره دولت روحانی، در شهر تهران قیمت مسکن از متری سه میلیون و 800 هزار تومان در تابستان 92 با رشد نزدیک به 700درصدی به حدود متری 30میلیون تومان در اوایل 1400 رسید. در همین زمینه گزارشی که اخیرا منتشر شد، حکایت از آن داشت که زمان انتظار برای خرید مسکن در کشور به شرایط عجیبی رسیده و این مدت در شهر تهران حدود 100 سال است.
همچنین قیمت دلار در دولت روحانی با رشد 700 درصدی از سههزار تومان به 24 هزار تومان بهطور میانگین افزایش یافت. این عملکرد در مقایسه با دولتهای پیشین بسیار عجیب است، چرا که براساس آمار نرخ رشد ارز در هشت سال دولت اصلاحات در حدود 80 درصد، در هشتساله سازندگی 270 درصد و هشت سال دولت احمدینژاد 252درصد بوده است.
علاوهبر آمارهای فوق میتوان به شش برابر شدن قیمت پراید طی هشت سال گذشته، جهش نرخ اجاره بها، وضعیت اسف بار بورس، حیف و میلهای دهها میلیارد دلاری در توزیع ارز4200تومانی، افزایش شاخص فلاکت و...اشاره کرد.
عقبگرد دولت روحانی در وابستگی کالاهای اساسی به واردات
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود عدم واردات به موقع را عامل مشکلات کشور معرفی کرد و گفت: به طور متوسط در سال بایستی 60 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشیم که در این مدت این درآمد بسیار کاهش یافت و دولت بدون تکیه به درآمد نفت کشور را اداره کرد و امروز همه مشکلاتی که وجود دارد بخاطر وضعیت واردات است.و اگر واردات به موقع انجام شود، زندگی مردم نیز روال عادی خواهد داشت.
وی ادامه داد : بگویید اگر در جو، ذرت، کنجاله، روغن و برنج خودکفا هستیم حق با شماست، حتی در خشکسالی در گندم هم اگر خودکفا نیستیم باید گندم هم وارد کنیم، در ترسالی بله، کاری کردیم که در ترسالی و در یک شرایط عادی در گندم برای چند سال خودکفا شدیم اما در خشکسالی باید گندم وارد کنیم.
روحانی اکنون به جای پاسخگویی درباره اینکه چرا در هشت سال اخیر در جهت کاهش وابستگی کالاهای اساسی به واردات یک قدم هم برنداشته، مدعی است که چون آمریکا تحریم کرده، پس دولت او مقصر وضع موجود نیست. این درحالی است که با توجه به پیشرفتها در بخش کشاورزی، وابستگی کالاهای اساسی مایه ننگ دولت است.
رفتار بایدن و باطل شدن تصویرسازی روحانی از ترامپ
روحانی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود در جمع هیئت دولت بااشاره به روی کار آمدن رئیسجمهور جدید در آمریکا، گفت: این فرد در دوره تبلیغات انتخاباتی اعلام کرد که در صورت پیروزی به برجام برمیگردد و در این راستا در اولین اقدام نسبت به برجام نامهای که ترامپ برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل داده بود را پس گرفت و همزمان اعلام کرد که قصد دارد به برجام بازگردد.
گفتنی است دولت روحانی نهایت تلاش خود را انجام داد که مقصر وضع موجود کشور را شخص ترامپ معرفی کند که از برجام خارج شد اما بایدن نشان داده است که مشکل شخص ترامپ نیست؛ بلکه مشکل آمریکاست. دولتمردان تدبیر و امید، بارها مشکلات معیشتی و اقتصادی را به گردن رئیسجمهور سابق آمریکا، یعنی ترامپ انداختند که با خروج از برجام همه چیز را به هم ریخت.
روحانی ادعا میکند وضعیت نابسامان اقتصادی به دلیل خروج ترامپ از برجام است و بازگشت به برجام برای دولت بعدی آمریکا زمانی نمیبرد و نیاز به مذاکره ندارد، اما با وجود این پاسخ نمیدهد پس چرا جو بایدن هنوز به برجام باز نگشته است. در طی سه ماه مذاکرات وین، چندین بار از سوی روحانی تاکید شده است که تحریمهای آمریکا برداشته شد.
به رغم ادعاهای مکرر روحانی، مقامات آمریکا تاکید دارند که تا مرحله بازگشت به برجام فاصله زیادی وجود دارد و حتی در صورت بازگشت به برجام نیز صدها تحریم باقی خواهد ماند. «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه آمریکا درباره مذاکرات وین گفت: «به طور فزایندهای توضیح دادهایم که هر یک از طرفین برای انطباق با برجام باید چه کاری انجام دهند اما این یک سؤال بدون پاسخ باقی مانده است که آیا ایران واقعاً آماده انجام کارهایی است که برای بازگشت به پایبندی دوباره لازم است. هنوز قضاوت در این باره زود است». علاوهبر این، وزیر خارجه آمریکا در تاریخ ۱۸ خرداد درباره ایران گفت: «من پیشبینی میکنم که حتی در صورت بازگشت به پایبندی به برجام، صدها تحریم علیه ایران از جمله تحریمهای اعمال شده توسط دولت ترامپ باقی بماند.»
در مجموع، اینکه مقامات دموکرات آمریکا صریح اعلام میکنند حتی تحریمهای دوران ترامپ را برنخواهند داشت و پس از بازگشت به برجام، برای رسیدگی به دیگر مسائل ایران صدها تحریم دیگر باقی خواهد ماند، نشان میدهد که مشکل شخص ترامپ نبوده و نیست؛ هر چند بازگشت فردی مانند ترامپ در آینده نزدیک، چندان دور از ذهن نیست. دولت روحانی با سیاستهای نادرست خود در طول این ۸ سال از جمله عدم اقدام متقابل در مقابل خروج آمریکا از برجام، این گزاره را برای سیاستگذاران تحریمی آمریکا جا انداخت که تحریم بر روی تغییر رفتار ایران موثر است. به نظر میرسد احزاب آمریکا در رابطه با ایران به یک اجماع رسیدهاند و در این اجماع، حفظ ساختار تحریمها علیه ایران را یک ضرورت میبینند.
این درحالی است که بیشتر مشکلات اقتصادی کشور به سوءمدیریتها و ساختارهای غلط اقتصادی برمیگردد و البته برطرفسازی این سوءمدیریتها و اصلاح ساختارها و رویههای اقتصادی بخش جدی از راهحل خنثیسازی آثار تحریم است.
حمله به مجلس به جای تبدیل آن به ابزار مقاومت و چانهزنی
رئیسجمهور در ادامه باز هم به مجلس و قانون هستهای آن حمله کرد و با با ذکر عبارت این نکته که ای کاش همه به اصول 60 و 113 قانون اساسی احترام میگذاشتیم، گفت: اگر اصل 60 قانون اساسی حاکم بود و لطمه نمیخورد، اصل 60 لطمه خورد اصل 60 اگر لطمه نمیخورد آن هم در اوایل آذر لطمه خورد اگر 11 آذر نداشتیم و اصل 60 ایستاده بود، در ماه اسفند تحریم مردم برداشته شده بود و امروز مردم میدیدند چه شرایطی بر کشور حاکم بود. فروردین و اردیبهشت و خرداد دیگری را میدیدند آن مقدار که مقدور بود و امکانپذیر بود وزارت خارجه ما و دولت و دیگران تلاش کردند و همه بخشهای دیگر کمک کردند.
گفتنی است دولت بایدن، کنگره را پشتوانه چانهزنی و زیاده خواهی خود میبیند. وقتی طرف ایرانی میگوید باید تضمین بدهید که دوباره توافق را زیر پا نمیگذارید»، مقامات آمریکایی میگویند نمیتوانیم، چون کنگره چنین اجازهای نمیدهد(!)
هیچ بد و بیراهی هم علیه کنگره نمیگویند؛ چرا که نوع قوانین تحریمی شدید علیه ایران، با همراهی نمایندگان و سناتورهای دموکرات به دست آمده است. آنها در هر چه با جمهوری خواهان اختلاف داشته باشند، در دشمنی علیه ایران اتفاق نظر دارند. متاسفانه در این طرف، آقای روحانی اصرار مشکوکی دارد بر اینکه نقش مشابهی برای پارلمان قائل نباشد و از ایستادگی مجلس بر حداقل حقوق ملت ایران به عنوان ابزار مقاومت و چانه زنی استفاده نشود. بر عکس، سعی میکند ناکامی حاصل از اعتماد به دشمن را گردن مجلس بیندازد!
قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» یکی از دورانسازترین قوانین کشور است که مجلس، بیش از 4 ماه برای تدوین و به سرانجام رساندن آن تلاش و رایزنی کرد، اما دولت به جای استفاده از آن به عنوان یک اهرم فشار بر دشمن برای عمل به تعهداتش، مدام به آن حمله کرد و در نهایت بیتدبیری و بیکفایتی آن را مانع رفع تحریمها اعلام کرد.
آقای روحانی دروغ بزرگ ادعای رفع تحریم است !
روحانی در ادامه اظهارات خود مدعی شد : امروز یک سفره آمادهای هست این سفره آماده است، باید در باز شود و بیایند مردم کنار سفره قرار بگیرند. سفره آماده است کار آماده شده، قاعدتا فرصت دولت دوازدهم را از دستش گرفتند ولی ان شاءالله امیدواریم دولت سیزدهم بتواند این کار را تکمیل کند ما هم خوشحالیم از اینکه فرق نمیکند از اینکه دولت دوازدهم موفق باشد یا دولت سیزدهم موفق باشد ولی در اینکه 4، 5، 6 ماه فرصت از دست رفت بسیار بسیار متاسفیم.
چنانکه از ادبیات مقامات آمریکایی و روحانی در چند هفته اخیر برمیآید، گویا توافق حاصل شده؛ ولی نه توافق برای احقاق حق ایران، که آمریکا نمیپذیرد، توافق بر سر اینکه هر دو، مجلس و سایر مراجع قانون ایرانی را عامل نرسیدن به توافق در وین معرفی کنند و آمریکای خبیث و عهدشکن تبرئه شود! یعنی دولت آمریکا میتواند برای تبرئه خود از همه خیانتها، در شورای امنیت یا دیوان لاهه، صرفا به خلاف گوییهای آقای روحانی استناد کند!
مقامات دولت بایدن برای کتمان مخالفت خود با لغو همه تحریمهای پسا برجامی (به شکل قابل راستی آزمایی) و ارائه تضمین روشن، ادعا میکنند توپ در زمین ایران است و رهبری ایران باید تصمیم بگیرد. ️این دروغ در حالی است که رهبر انقلاب، موضوع را به شورای عالی امنیت ملی سپردهاند و قانون بازدارنده مجلس (با وجود دو سال تاخیر و پنج ماه تعلل دولت روحانی) تحت نظارت و هدایت همین شورای عالی، به تصویب رسیده است.
متاسفانه آقای روحانی و مدیرانش، به جای تمکین از قانون و تصمیمات اجماعی «شورا»، هر چند وقت یک بار، مجلس یا شورای عالی امنیت ملی، شورای نگهبان، و مجمع تشخیص مصلحت را مانع توافق معرفی میکنند؛ و حال آنکه جنازه برجام سه سال است روی زمین مانده.
دولت بایدن حاضر نیست به همان توافق اوباما برگردد. بلینکن، نام برجام را «توافق سابق»! گذاشته است. آمریکاییها در حالی که از همان سال 94 علیه لغو تحریمها کارشکنی کردهاند، میگویند بندهای رو به پایان تعهدات ایران باید تمدید شود و تعهدات برجامی افزایش یابد! همچنین میگویند ایران باید مذاکره برای کاهش توانمندیهای دفاعی و منطقهای خود را بپذیرد؛ بیآنکه توقع ارائه تضمین از سوی آمریکا داشته باشد! تحریمهای پسا برجامی را هم چند دسته تقسیم کردهاند و نیمی از آن را همچنان اعمال خواهند کرد!
انتظار این بود که آقای روحانی اگر در انعقاد برجام، هشدارهای دلسوزانه صاحب نظران را نشنید، لااقل در هفتههای آخر دولتش، بهانه دست دشمن ندهد و بر خطوط قرمز برآمده از عبرتهای برجام متعهد بماند. او اما گویا با دادن آدرسهای خلاف واقع و غبار آلود کردن فضا، مصمم است ثابت کند آنچه در این هفت هشت سال در زمینه بزک کردن دشمن و نشاندن جبهه خودی به جای متهم انجام شده، فراتر از خطا، و یک خط بوده است.