به گزارش بولتن نیوز، جواد نوائیان رودسری – امروز 21 تیرماه، سالروز قیام خونین مسجد گوهرشاد است؛ قیامی که بسیاری از مورخان و پژوهشگران حوزه تاریخ معاصر، آن را نشانه اوجگرفتن عصر دیکتاتوری رضاشاهی میدانند. تردیدی نیست که فرایند وقوع چنین رویداد غمباری، یکشبه طی نشد؛ مقدمات بسیاری لازم بود تا درنهایت، برای مردم چارهای جز تقابل رودررو باقی نگذارد. درواقع باید قیام مسجد گوهرشاد را مهمترین واکنش مردم به یک دهه تحرکات ضددینی و ضدملی پهلوی اول بدانیم؛ تحرکاتی که با ایجاد تغییر در لباس مردم و تحت عنوان «متحدالشکل کردن» آغاز شد و بهتدریج پا را فراتر از محدوده عفت عمومی گذاشت و غیرت ایرانی مسلمان را جریحهدار کرد. برخی تحلیلگران معاصر برآنند که واکنش عمومی به متحدالشکلکردن لباس و پس از آن کشف حجاب، عموماً ناشی از ساختار مردسالارانه جامعه ایران بود؛ این گروه عقیده دارند که مردان ایرانی، به واسطه روحیه خاص ناشی از تربیت سنتی خود، هرگز حاضر نمیشدند تن به تغییر بدهند و نوامیس خود را بدون حجاب، راهی کوچه و خیابان کنند. این تحلیلِ از پایه اشتباه، در حالی نُقل محافل شبکههای اجتماعی و نشستهای متأثر از «فمینیسم» میشود که انگار برخی از یاد بردهاند که نخستین سدّ مستحکم در برابر رویکردهای ضددینی و ضدملی رضاشاه، بانوان ایرانی بودهاند. این مسئله، بهویژه در قیام مسجد گوهرشاد و روزگار پرمحنت پس از آن، بیش از هر زمانی به چشم میآید؛ طبق گزارش شاهدان عینی، بخش مهمی از شهدای این واقعه را، بانوان محجبه تشکیل میدادند و طی سالهای پیش از شهریور 1320، این زنان مسلمان و متدین بودند که با اتخاذ شیوههای مختلف، کمتر از خانه خارج میشدند تا با مأموران خشن رضاشاه و قضیه برداشتن چادر از سر، روبهرو نشوند.
نویسندگانی مانند تورج اتابکی و کسانی که شبیه او فکر میکنند، اقدام رضاشاه در سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و پس از آن، از دیماه سال 1314، کشف حجاب و برداشتن اجباری چادر از سر بانوان را، بخشی از فرایندی میدانند که به آن عنوان «تجدد آمرانه» دادهاند؛ طبق این تحلیل بهاصطلاح روشنفکرانه، جرم رضاشاه و اطرافیان او، نه مخالفت با دین و هویت مردم ایران که استفاده از خشونت و تندروی برای زدودن فرهنگ آنهاست؛ در حالی که اصل دعوا، نه در روش اجرا که در نفْس ماجرای تجددطلبی رضاشاهی است؛ اینکه اصالت لباس و حجاب ایرانی که برخاسته از فرهنگ اسلامی و ریشهدار هزار و 400 ساله این سرزمین است، به عنوان واپسگرایی و تحجّر، مردود شناخته میشود و کسانی که مدعی باستانگرایی و توجه به پیشینه تاریخی ایران هستند، این 14 قرن را نادیده میگیرند و به دنبال جایگزین کردن نسخههای وارداتی و بیگانه هستند. در این معرکه نابرابر، بانوان ایرانی در خطمقدم قرار دارند. ما عمدتاً در بررسیهای تاریخی خود، هنگامی که به سراغ بررسی رویدادی مانند قیام مسجد گوهرشاد میرویم، معمولاً از مردانی صحبت میکنیم که در زمره رهبران و مبارزان این قیام بودهاند؛ از شیخ محمدتقی بهلول گرفته تا نواب احتشام رضوی و دیگران؛ البته کسی منکر حق و نقش آنها در این ماجرا نیست، اما آنچه از یاد میبریم، حضور مداوم بانوان در این معرکه خونین و ماجراهای پس از آن است؛ موضوعی که بررسی و تحلیل آن کمتر به چشم میآید و ضروری است نگاه ویژهای به آن داشته باشیم.
گزارشهایی که از واقعه مسجد گوهرشاد به دست ما رسیدهاست، نشان میدهند که جمع زیادی از حاضران در مسجد گوهرشاد که از روز 18 تا 21 تیرماه 1314، بهتدریج در مسجد متحصن شدند، بانوان بودند. حسین مکی در کتاب «تاریخ بیستساله ایران» از زنان و کودکانی سخن به میان میآورد که اتفاقاً نزدیک درهای ورودی مسجد نشسته و عمدتاً خوابیده بودند؛ مصاحبههای متعددی که سینا واحد با شاهدان عینی این واقعه انجام داده و در کتاب «قیام گوهرشاد» ثبت شدهاست هم، این مسئله را تأیید میکند. هجوم نهایی برای سرکوب قیام، در بامداد روز 21 تیرماه اتفاق افتاد؛ ناگهان درهای مسجد شکسته شد و باران گلوله از هرسو به سمت متحصنان باریدن گرفت. طبعاً کسانی که بیش از همه در معرض این هجوم قرار گرفتند، زنان و کودکان بودند؛ آنها نزدیکترین افراد به درهای ورودی مسجد محسوب میشدند. مرحوم میرمحمد حسینی، یکی از شاهدان این واقعه گفتهاست: «کشتند و آن هم کشتنی که تا بهحال هم کسی نتوانسته است حساب کند که در قضیه مسجد گوهرشاد مشهد چقدر خون ریخته شد. بخش مهمی از اینها زنها بودند که در گوشهای حضور داشتند و موقع فرار از دروازه مسجد، هدف گلوله قرار گرفتند. چقدر آدم کشته شد؟ چقدر آدم نمرده زیر خاک رفت؟ نمیدانم. یکی از رفقایم مدرسه نواب بود. جلوی مدرسه ایستاده بود. خودش برایم نقل میکرد کامیونها که جنازهها را در آنها ریخته بودند، میآمد برود و یکمرتبه دیدم از یکی از این کامیونها صدا میآید و یک نفر میگوید من زندهام، مرا کجا میبرید؟» برای افرادی مانند سرهنگ قادری یا سرهنگ نوایی که مسئولیت مستقیم این جنایت را برعهده داشتند، زن و مرد فرقی نمیکرد؛ برای زهر چشم گرفتن از مردم، باید همه را از دم تیغ میگذراندند.
بنابراین، در قیام مسجد گوهرشاد، بانوان یکی از ارکان مبارزه بودند؛ اما آنچه نقش بانوان را برجستهتر میکند، حراست و پاسداری آنها از ثمرات این قیام خونبار است؛ اینکه زنان مسلمان ایران، به قیمت جان خودشان، از عفت و حجاب پاسداری کردند، مقولهای بسیار ظریف و مغفولمانده در تاریخ معاصر ماست. مرحوم آیتا... حسنعلی مروارید، عالم و عارف نامدار مشهد، در گفتوگویی که در کتاب «قیام گوهرشاد» مضبوط است، میگوید: «زنهای خانواده ما و منسوب به ما، سحر از منزل بیرون میرفتند و صله ارحام بهجا میآوردند. حتی یکی از خانمها را که مأمور تعقیب کرد، حالتی برایش به وجود آمد که بعد از دو سه روز ناراحتی، در منزل ما فوت شدند.» در این مسئله، تنها بانوان وابسته به خاندانهای مذهبی و روحانی درگیر نبودند. سیدمحسن محلاتی، ملقب به «صدرالاشراف»، از رجال سیاسی دوره قاجار و پهلوی که در دهه 1320، برای مدت کوتاهی نخستوزیر شد و حتی زمانی هم، او را به عنوان رئیس مجلس سنا برگزیدند، در زمان واقعه مسجد گوهرشاد و پس از آن، ماجرای کشف حجاب، وزیر عدلیه(دادگستری) بود. صدرالاشراف در خاطراتش مینویسد که رضاشاه به وی دستور داد تا مانند دیگر وزارتخانهها، مجلسی را برای شرکت کارمندان به همراه همسرانشان ترتیب دهد و همه بانوان باید بدون حجاب در مجلس حاضر شوند تا قضیه عادی شود! همسر صدرالاشراف، بانویی محجبه و عفیف بود. او نمیخواست در چنین مراسمی شرکت کند؛ اما ظاهراً صدرالاشراف چارهای نداشت! او مینویسد: «من ناچار شدم و مجلسی در کلوب ایران که وسعت زیاد داشت، فراهم کرده و دعوت کردم، ولی در خانه من حالت عزا بود. ناچار شب وقتی عده زیاد از اعضا و سایرین آمده بودند، خانم من با کراهت با دخترهایم حاضر شدند و از مدعوین پذیرایی شد. اما بعد از مراجعت از آنجا، خانم من مریض شد و دیگر از آن خانه بیرون نیامد تا در مدت یکسال بعد فوت شد و جنازه او بیرون رفت.» در این مقاومت گسترده، نقش بانوان بسیار گستردهتر از مردان بود. آنها هم در واقعه مسجد گوهرشاد و هم بعد از آن، در اختناق و بیداد ناشی از سیاستهای ضددینی و ضدملی رضاشاه، ایستادگی کردند و حاضر نشدند فرهنگ و ایمان خود را رها کنند؛ چیزی که به آنها اصالت و هویت میبخشید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com