گروه سیاسی - دکتر محمد رضا یوسفی دکتری اقتصاد در یادداشتی نوشت: انتخابات ریاست جمهوری با همه حواشی خود به پایان رسید. مناسب است از برخی زوایا به آن نگاه کرد. یکی از این جنبه ها, حاکمیت پوپولیسم بر آن است. گرچه در همه انتخابات های جهان این امر تا حدودی وجود دارد چنانچه در ادبیات اقتصاد سیاسی, نظریه های مختلفی در این باره ییان شده است.
به گزارش بولتن نیوز، نوردهاوس با ارائه نظریه فرصت طلبی از پیشگامان ادبیات ادوار تجاری سیاسی و مدل انتخابات بوده است. هیبس با مدل حزبی, روگف, سیرت و آلسینا به طرح نظریات دیگری در این زمینه پرداخته اند. در تمامی این نظریات درجه ای از پوپولیسم در رقابتهای انتخاباتی با وجود نظام حزبی, رسانه های آزاد و نهادهای مدنی فعال پذیرفته شده است.
در کشورهای دارای دموکراسی, انتخابات آخرین حلقه دموکراسی محسوب میشود. احزاب مستقل, رسانه های آزاد و نهادهای مدنی و صنفی فعال مقدمات یک رقابت حزبی هستند. احزاب دارای خط مشی های سیاسی و اقتصادی تعریف شده بوده و کمیته های تخصصی درون حزب به نقد دولت مستقر پرداخته و در انتخابات نیز به ارائه برنامه های اقتصادی می پردازند. از این رو بعد از انتخابات, سیاستهای مشخص دنبال می شود.
در نظام های فاقد احزاب, کاندیداها از طریق فرایند رقابتهای درون حزبی به عنوان کاندیدای حزب معرفی نمی شوند. لذا معمولا فاقد برنامه مدونی هستند. هیچ تیم مشخصی را ندارند. و گاهی حتی خودشان هم تا چندی پیش از انتخابات قصد کاندیداتوری ندارند.
به هر روی کاندیدایی که از فیلتر گذشت و مورد تایید جهت رقابت قرار گرفت باید در مدت کوتاهی نظر مردم را به خودش جلب کند و از آنان رای بگیرد.
کاندیداها در نظام هایی مانند ایران چون فاقد پشتوانه تخصصی حزبی هستند بجز در حوزه کاری خودشان, از اطلاعات عمیق برخوردار نیستند. تکیه آنان در انتخابات بر چند محور است. اول تخریب دوره گذشته, دوم مخاطب قرار دادن عموم مردم و سوم ارائه وعده های اغواکننده کوتاه مدت. آنان تصویری ساده از مشکلات پیچیده ارائه داده و حل آنان را نیز ساده جلوه می دهند. اگر فقر است میگویند 450 هزار تومان یارانه می دهیم. اگر بیکاری است یک میلیون شغل هر سال ایجاد می کنیم اگر مشکل مسکن است جواب ساده است سالی یک میلیون مسکن میسازیم. وعده فراوان می دهند اما سخنی از منابع مالی بیان نکرده, چگونگی و روش حل مشکل را بیان نمی کنند در حالی که اگر مسئله به این سادگی بود دولت قبلی مشکلات را حل کرده بود. در تحلیل علمی, وعده های أنان موجب تورم, کسری بودجه, کسری تراز و .... میشود که نخبگان متوجه هستند اما مخاطب عموم مردم غیرمتخصص هستند. شاید خود کاندیداها نیز به پیامدهای وعده هایشان وقوف نداشته باشند.
یکی از کاندیداها بدون داشتن تصویر دقیقی از مشکلات به قدرت می رسد اما ماه عسل زود به پایان می رسد. آنان بجز کلیاتی چیزی در چنته ندارند. از سویی باید وزیران را انتخاب کنند. هیاتی از معتمدان را برای انتخاب وزیران تعیین می کنند این انتخاب بر موازین و چارچوبهای دقیقی نبوده و سلیقه در آن صورت گرفته, از این رو معمولا بهترین انتخاب نیست. گاه فردی انتخاب میشود که به وعده های داده شده اعتقادی ندارد. این امر منجر به فرصت سوزی برای جامعه میشود به ویژه در دنیای امروز که رقابت کشورها بسیار زیاد است.
هنوز اندکی از عمر دولت نمی گذرد که اختلاف در کابینه مشخص می شود موارد متعددی را می توان مثال زد. در دولت مهندس موسوی, مرحوم عسگراولادی و توکلی با نخست وزیر, در دولت خاتمی مرحوم نوربخش و دکتر نمازی, در دولت احمدی نژاد مشاور وی و فرهاد رهبر و دانش جعفری, در دولت روحانی هم حتی در دولت دوم نیز اختلاف دژپسند و همتی را می توان دید. نتایج می تواند برای جامعه خسارت بار بوده به تورم یا بیکاری یا سقوط بورس بینجامد.
حال که جناب رئیسی برگزیده شده اند از این تجربه تاریخی استفاده کرده, با توجه به حامیان اقتصادی وی پیشنهاد می کنم چند گروه را دعوت به همکاری نکنند.
اول: افرادی که شعارهای تند هنجارشکن اقتصادی می دهند. به عنوان مثال کسانی که پیشنهاد تعطیلی همه بانکها و بانک مرکزی را داده و معتقدند تنها بانک ملی کافی است, کسانی که حذف معاملات ثانویه بورس را دنبال می کنند.
دوم: کسانی که تفکر سلبی دارند.
سوم: افرادی که صرفا کلی گویی می کنند و فاقد برنامه مدون مورد قبول گروهی از فرهیختگان اقتصاد هستند,
چهارم: کسانی که مشکلات را سطحی دیده, به ریشه ها توجه ندارند. به عنوان مثال آنان که به خلق پول بانکها اشاره کرده اما به ریشه های آن نمی پردازند و صرفا حذف خلق پول و نه مدیریت آن را گویند.
و همچنین گروه اقتصادی همفکر نه فقط در گرایش فکری و کلیات بلکه هماهنگ در برنامه ها برگزیند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com