گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در بیاناتی که در مراسم بیست و هشتمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی(ره) داشتند با تاکید بر عوض نشدن جای شهید و جلاد و پس از انتخابات ریاست جمهوری فرمودند: «من توصیه میکنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأمّلند و راجع به دههی ۶۰ قضاوت میکنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود! در دههی ۶۰، ملّت ایران مظلوم واقع شد؛ تروریستها و منافقین و پشتیبانهای آنها و قدرتهایی که آنها را به وجود آورده بودند و دائماً در آنها میدمیدند، به ملّت ایران جفا کردند، بدی کردند؛ ملّت ایران در موضع دفاع قرار گرفت، امّا دفاع کرد و پیروز شد و بحمدالله توطئههای آنها را خنثی کرد.»
به گزارش بولتن نیوز، یکی از مقاطع مهم در دههی 60، سال 1367 است که در تاریخ جنگ تحمیلی دارای اهمیت خاصی است. این سال درحالي آغاز شد كه رژيم بعث عراق با استفاده از بازسازي توان نظامي خود توانست بخشهايي از سرزمينهاي آزاد شده در هشت سال دفاع مقدس را دوباره اشغال كند. فاو، جزاير مجنون، مهران و شلمچه در مدت كوتاهي به اشغال درآمد و كار تا جايي پيش رفت كه سازمان مجاهدین خلق(منافقين) قصد کرد با پشتيباني رژيم بعث، تهران را به تصرف خود درآورد.
منافقین در ابتدای سال 67 دو عملیات نظامی به نامهای آفتاب به تاریخ 8 فروردین در منطقه فکه و چلچراغ به تاریخ 28 خرداد در منطقه مهران انجام داده بودند و پس از آن و در 3 مرداد در عملیاتی که منافقین به آن فروغ جاویدان میگویند و از سوی جمهوری اسلامی ایران به نام مرصاد شناخته میشود از مرز قصر شیرین به کشورمان حمله کردند و تا منطقه چهارزبر در 34 کیلومتری غرب کرمانشاه پیشروی کردند که لشکر منافقین در تاریخ 5 مرداد متوقف شد و شکست خورد.
در تاریخ جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی، «عملیات مرصاد» از جمله عملیاتهایی است که به عنوان یادمان و نمادی مهم برای ثبت در جریده تاریخ معاصر جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید. یادمانی از شکستی مفتضحانه که برای خائنینی از میهنمان رقم خورد.
اما پس از گذشت سالها از سالروز آغاز این عملیات، روایتی از رأفت نظام اسلامی و خیانت منافقین در قالب یک کتاب با نام «بدفرجام» به همت بنیاد هابیلیان(خانواده شهدای ترور) منتشر شد که ماحصل بررسی سندمحور از منابع تاریخی جمهوری اسلامی ایران و مکتوبات گروهک منافقین است.
این کتاب شامل لیست اسامی و مشخصات 368 نفر از اعضای بدفرجام این گروهک است که با وجود فعالیت و مشارکت در یک گروهک تروریستی و همچنین همکاری و جاسوسی برای دشمن متجاوز در خلال جنگ تحمیلی و خیانت و اقدام مسلحانه علیه منافع ملی کشور مورد عفو و رأفت مسئولان نظام قرار گرفته و بهجای مجازات اعدام، حکم زندان دریافت کرده بودند ولی پس از آزادی از زندان با اجرای نقشه فرار از کشور، مجددا به گروهک تروریستی منافقین پیوسته و در عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» که بهمنظور فتح شهرهای غربی کشور و رسیدن به پایتخت جهت براندازی نظام اسلامی ایران با همکاری حزب بعث عراق اتفاق افتاد شرکت نموده و سرانجام به دست رزمندگان و مردم غیور کشورمان در عملیات موسوم به «مرصاد» به هلاکت رسیدند.
برهمیناساس در سال 1367 و بنا برحکم امام خمینی (ره) رسیدگی به وضعیت اعضای زندانی گروهک تروریستی منافقین انجام شد که چند روز قبل از آن با حمله به خاک ایران به قصد سرنگونی جمهوری اسلامی، مرتکب جنایات فراوانی شده بودند و این موضوعی است که در مقاطع مختلف دستمایه مخالفت و مبارزه ضدانقلاب با جمهوری اسلامی شده است و اخیراً نیز در فضای داخل کشور برخی آگاهانه و یا ناآگاهانه آن را به حربهای سیاسی تبدیل نموده اند که به هر جهت از آن بویی جز تطهیر جنایتکاران و جفای به حضرت امام(ره) استشمام نمیشود.
به نظر میرسد در این بین آنچه مورد غفلت واقع شده تبیین مظلومیت نظام جمهوری اسلامی ایران در برخورد با تروریستها و دشمنان خود است. به عبارت دیگر باید اذعان کرد در هیاهوی رسانه ای و جنگ روانی و تبلیغاتی پرطمطراق اپوزیسیون و گروه های تروریستی علیه ایران، همواره صحبت از اخبار خودساخته و جعلی مبتنی بر مجازاتهای دسته جمعی! جنایت علیه بشریت و نقض حقوق بشر به میان آمده و هیچگاه واقعیات تاریخی برای همگان روشن و تشریح نمی گردد.
آنچه که در ادامه میآید تبیین دو شگرد از اقدامات منافقین در سالهای پس از سال 1360 است که به روشننمودن ابعاد جنایت منافقین کمک کرده و برخورد و تعیین و تکلیف با همدستان آن وطن فروشان در زندانها را ضروری جلوه میدهد.
توبه تاکتیکی
پس از 30خرداد1360 و اعلام رسمی جنگ مسلحانه و شروع عملیات نظامی منافقین علیه نظام جمهوری اسلامی و ترور گسترده مردم کوچه و بازار توسط این گروه، سیستم امنیتی کشورمان اعضای این گروه را بازداشت کرد و از این تاریخ «زندان گروهکی» شکل گرفت.
فقه اسلامی، حکم اولیه اعضای گروه محارب را که وارد جنگ مسلحانه علیه نظام اسلامی و ترور شدهاند اعدام میداند؛ حکمی عقلانی که هر نظام سیاسی دیگری نیز آن را به رسمیت میشناسد و بر همین اساس نیز تعدادی از این افراد که دستشان به خون افراد آلوده بود با شکایت خانوادههای شهدا در سال 60 و 61 به مجازات رسیدند. اما پس از اظهار ندامت و توبه بسیاری از افراد که خود را فریب خورده میدیدند و با جنگ مسلحانه علیه نظام مخالف بودند، باعث شد مسئولین قضایی درباره این افراد با رأفت اسلامی تصمیم گرفته و یا به تحمل حبس محکوم نمایند و یا در مواردی آنها را آزاد کنند که این احکام به میزان ارتباط و نقش اعضا با گروهک منافقین مرتبط بود.
این رویه البته در همان گام اول مورد سوء استفاده منافقین قرار گرفت به گونه ای که خط «توبه تاکتیکی» را صادر کردند تا هر کدام از اعضا که میتواند با توسل به این ترفند آزاد شود و یا از مجازات اعدام برهد. اما با وجود آن که این خط لو رفت و مسئولین قضایی عملاً در مقابل یک فضای غبارآلود قرار گرفتند، بازهم با رأفت اسلامی برخورد کردند.
اگرچه این وضعیت به نفع کسانی بود که واقعاً توبه کردند و یا در پرونده آنان اقدام مسلحانه مستقیم وجود نداشت، اما در کنار آن افرادی بودند که محکوم به حبس میشدند و در زندان بر مواضع خود باقی ماندند، هر چند در بدو امرهیچ تظاهری به استمرار هواداری از منافقین نداشتند، اما همین افراد بعدها تشکیلات منسجمی ایجاد کردند که در ارتباط با تشکیلات خارج کشور منافقین اقدامات گسترده ای را در جهت اهداف این گروهک در زندانها و حتی بیرون از زندان انجام داد.
هر چند تشکیلات زندان در چند مقطع لو رفت و ضربه خورد (سالهای 1360، 1364 و 1367) اما همچنان روابط منافقین با درون زندان نیز پیچیده تر میشد و هدایت و کنترل خود را تعمیم میبخشید.
تشکیلات زندان
تشکیلات زندان را که میتوان یک نهاد مهم از مجموعه تشکیلاتی منافقین در فاصله بین سالهای 1360 تا 1367 به شمار آورد، اقدامات مهمی برای منافقین انجام میداد که بخشی از آن به صورت تیتروار عبارتند از:
جلوگیری از بازگشت و ندامت اعضای بازداشتشده
جلوگیری از بازگشت و ندامت اعضای بازداشتشده از مهمترین هدف تشکیلات زندان بود که سعی داشت با تهدید و تطمیع افراد دستگیرشده را بر موضع نفاق نگه دارد.
شناسایی و ترور مسئولین زندان
شناسایی مسئولین زندان به منظور ترور آنها از دیگر اقداماتی بود که تشکیلات زندان انجام میداد که از جمله آن میتوان به ترور شهید حسین قانع گلیان در مشهد اشاره کرد که هم شناسایی و هم ترور وی توسط زندانیان عضو تشکیلات زندان که آزاد شده بودند، انجام شد. هم چنین میتوان به شناسایی شهید لاجوردی اشاره کرد که بعدها توسط یک تیم اعزامی از عراق ترور شد.
وصل مجدد زندانیان آزادشده به منافقین در عراق
تعداد زیادی از زندانیان عضو تشکیلات زندان که یا با اتمام مدت محکومیتشان و یا با عفو آزاد شده بودند، به بخش نظامی تشکیلات در عراق و پادگان اشرف وصل میشدند. واکاوی مفاد و تحلیل آماری صدها صفحه سند حاکی از آن است که 30 درصد از کشته شدگان منافقین در عملیات مرصاد را «محکومان به زندان با جرائم اقدام علیه امنیت ملی در قالب تروریسم» تشکیل می دهد. این افراد با وجود اینکه در سایه سار رأفت اسلامی، امکان زیست با حقوق شهروندی کامل در گستره سرزمینی جمهوری اسلامی داشتند ولی افسوس که این خیانتپیشگان و بدفرجامها، قدر گوهر گران بهای رافت اسلامی را ندانستند و مجدد به گروهک تروریستی منافقین پیوستند .
فرستادن پیک مواصلاتی خارج از کشور برای زندانیان آزادشده
تشکیلات خارج کشور دقیقاً میدانست که چه کسانی آزاد شده اند و بایستی برای چه کسانی و در کدام شهر پیک مواصلاتی بفرستند و او را از کشور خارج سازند. در سالهای 1364 و 1365 دهها نفر به همین طریق و از مسیر خط مواصلاتی که قاچاقچیان وابسته به منافقین در کویر کرمان ایجاد کرده بودند به کراچی پاکستان و از آنجا به عراق منتقل شدند. به شکلی که در پایگاه کراچی، هر استان برای خود یک مرکزیت داشت که زندانی های آزاد شده در آن سازماندهی میشدند.
پشتیبانی از تیمهای ترور
پشتیبانی کلیه تیمهایی که برای ترور وارد کشور میشدند با زندانیان آزاد شده بود و از قبل مقرر شده بود که در خانه چه کسی مستقر شوند و زندانیان آزاد شده چه امکاناتی در اختیار اعضای تیم قرار دهند.
ارتباط با نمایندگان آیت الله منتظری در زندان و جذب آنان به نفع منافقین
از سال 1364 خط تشکیلات زندان ارتباط با نمایندگان آیت الله منتظری در زندان و جذب آنان به نفع گروهک منافقین بود، تا جایی که تشکیلات زندان به برخی از اعضای خانواده مأموریت داده بود تا مستقیماً به قم و بیت ایشان مراجعه کنند و درخواست ملاقات حضوری کنند و در صورتی که موفق نشوند حتماً به صورت مکتوب گزارشی با محتوای احساسی و حاکی از زجر و شکنجه زندانیان به دست آیت الله برسانند.
تحریم کلاسهای آموزشی و بایکوت توابین
از سال 1366 هم زمان با اعلام تشکیل ارتش آزادیبخش توسط رجوی در عراق، تشکیلات زندان خط تحریم کلاسهای آموزشی و مرزبندی با سایر زندانیان و به ویژه بایکوت توابین و تشکیل کلاسهای ایدئولوژیک و سیاسی را صادر و اجرایی کرد. این کلاسها با هماهنگی مسئولین زندان که وابسته به جریان آیت الله منتظری بودند، انجام میشد و کتاب مورد نیاز توسط آنها تأمین میشد.
اهمیت تشکیلات زندان برای گروهک تروریستی منافقین تا آن اندازه بود که در آستانه عملیات خائنانه «فروغ جاویدان» مسعود رجوی گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... از طرفی درب زندانها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند.»
کتاب بدفرجام و تحقیقهایی از این دست میتواند ابعاد مختلف اقدامهای منافقین در دهه شصت را بازگو کند؛ اقدامات تروریستیای که تنها مسئولان را در برنگرفته است بلکه بسیاری از ترورهای بیهدف در کشور، جان تعداد زیادی از هموطنان بیدفاع را هدف قرار داده است. در این دسته، از هواداران و حامیان انقلاب اسلامی تا مردم عادی کوچه و بازار هدف سوءقصد گروههای تروریستی بهویژه منافقین قرار گرفتهاند. آمار بالای ترور کودکان و زنان خانهدار و افراد کاسب و غیرمسئول، همگی نشان از بغض و کینۀ تروریستها از مردم و بیاعتقادی آنان به اصول مبارزه و اصل انسانیت دارد و در نهایت منجر به شهادت 17هزار نفر از هموطنانمان شد.
منبع: روزنامه صبح نو
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com