کد خبر: ۷۱۴۰۶۴
تاریخ انتشار:
بازار کارا برای عموم شهروندان؛

آیا بازار سهام پیش‌بینی‌پذیر است؟

امروز به دعوت دوست عزیزم مازیار یوسفی‌زاد در یک پنل کلاب‌هاوس شرکت کردم با عنوان «آیا بازار سهام پیش‌بینی‌پذیر است؟». تجربه خیلی مثبتی بود، بحث‌ها دقیق و فنی بود و نکات زیادی یاد گرفتم. خلاصه برخی بحث‌ها را این‌جا می‌نویسم.

گروه اقتصادی- دکتر حامد قدوسی استاد اقتصاد در دانشگاه استیونس نیوجرسی طی یادداشتی نوشت:امروز به دعوت دوست عزیزم مازیار یوسفی‌زاد در یک پنل کلاب‌هاوس شرکت کردم با عنوان «آیا بازار سهام پیش‌بینی‌پذیر است؟». تجربه خیلی مثبتی بود، بحث‌ها دقیق و فنی بود و نکات زیادی یاد گرفتم. خلاصه برخی بحث‌ها را این‌جا می‌نویسم.

به گزارش بولتن نیوز، اول پنل صریحا گفتم که من یک سر طیف «خیلی باورمند به بازار کارا» را نمایندگی می‌کنم و ۳-۴ نفر از دوستان دیگر عضو پنل که بیش‌تر درگیر تجربه طولانی ترید در بازارهای بین‌المللی بودند، شاید در میانه‌های طیف بودند. ولی زیبایی جلسه این بود که فکر کنم آخر بحث همه‌مان به یک دیدگاه مشترک و کمابیش عملی هم‌گرا شدیم.

۱) برای یک سرمایه‌گذار عادی و غیرحرفه‌ای، امکان پیش‌بینی و جلو افتادن از بازار با روش‌ها و داده‌های رایج وجود ندارد. با لحاظ کردن کارمزد و مالیات و ریسک، به‌ترین استراتژی «سرمایه‌گذاری منفعل» است.

۲) بازار در دوره‌های رکود و رونق درجه متفاوتی از کارایی را نشان می‌دهد. در زمان رونق، بازار به کارایی نزدیک‌تر است ولی در بازار در حال افول و بحرانی، احتمال بیش‌تری هست که واکنش‌ها شدید باشد و قیمت‌ها از مقدار واقعی دور شوند.

۳) بازار در دو حالت حدی «تا حدی» قابل پیش‌بینی هست: فرکانس خیلی بالا (مثلا معاملات میلی‌ثانیه) و فرکانس خیلی پایین (مثل افق چند ساله). کم‌ترین درجه پیش‌بینی‌پذیری قیمت برای فرکانس‌ روزانه و هفتگی و ... است.

۴) تحت چه شرایطی یک سرمایه‌گذار احتمالا می‌تواند در بلندمدت بازده مازاد بگیرد؟ وقتی که «ماهیت یک صنعت» را خیلی به‌تر از متوسط «تحلیل‌گران» درک کند. مثلا این‌ حالت‌ها: الف) کسانی که در یک حوزه تخصصی مثل انرژی نو یا داروسازی تخصص فنی دارند و آینده صنعت را خوب درک می‌کنند. ب) وقتی درک دینامیک جریان‌های نقدی صنعت نیازمند دانش تخصصی بالا است مثل صنعت برق یا پالایش. پ) وقتی قیمت سهام تابعی از «گشتاور دوم» شوک‌ها است، مثلا وقتی اختیارات نهفته در دارایی ارزش آن را شکل می‌دهند. ت) وقتی فهم ساختار مالی نیازمند دانش حقوقی و مالیاتی تخصصی است، مثل شرکت‌های در حال ورشکستگی.

اگر در مثال‌های بالا دقت کنید، همه‌گی مثالی هستند از حالتی که یک سرمایه‌گذار از یک «تحلیل‌گر مالی عادی» دانش زمینه‌ای، حقوقی و ریاضی خیلی بیش‌تری دارد. تقریبا همه ما موافق بودیم که سرمایه‌گذار عادی که دانش خود در مورد سهام را از گوگل‌کردن و رسانه‌ها و ... می‌گیرد، شانس خاصی برای جلو زدن از بازار ندارد.

آیا بازار سهام پیش‌بینی‌پذیر است؟

۵) یک بحث جذاب هم با دوستان متخصص رایانه و یادگیری ماشین (ML) داشتیم که فکر کنم قانع شدند که کارایی بازار با ظهور سیستم‌های «پیش‌بینی قوی‌تر» نه تنها زیرسوال نمی‌رود بل‌که تقویت می‌شود چون بازار خروجی چنین سیستم‌هایی را به سرعت در قیمت‌ها لحاظ می‌کند و مزیت رقابتی «پیش‌بینی» را از بین می‌برد. مثال یک سیستم «پیش‌بینی خیابان‌‌های خلوت» را زدم که ممکن است در لحظه t و با استفاده از اطلاعات آن لحظه، پیش‌بینی بهینه‌ای از مسیرهای خلوت ارائه کند ولی در لحظه t+dt که پیش‌بینی منتشر شده است، اثر آن از بین می‌رود! چون شهروندان مسیرهای قبلی خود را با این توصیه‌‌ها تغییر می‌دهند و مزیت رقابتی پیش‌بینی را خنثی می‌کنند.

۶) جمع‌بندی کمابیش مشترک همه ۴-۵ نفر اعضای پنل: جلو افتادن از بازار به دلایل مختلفی که گفتیم منطقا ممکن است ولی «هزینه» دارد. این هزینه می‌تواند شامل هزینه زمان، خرید داده‌های اختصاصی، الگوریتم و ... باشد. وقتی همه «هزینه‌ها» را لحاظ کنیم احتمالا بازده اضافه که از بازار می‌گیریم کمابیش جبران همین هزینه‌ها باشد.

۷) یکی از دوستان هم ازم پرسید که پس فایده نتایج تئوری بازار کارا برای یک فرد عادی چیست؟ پاسخم این بود که این نتایج با از بین بردن توهم راحت جلو افتادن از بازار از «هزینه‌های اضافه» افراد جلوگیری می‌کند. یک جور نتیجه منفی است که می‌گوید چه کارهایی را «نباید» بکنیم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین