کد خبر: ۷۱۱۵۱۹
تاریخ انتشار:
عدالت اقتصادی و اجتماعی عاملی مهم برای یک کشور است

آیا عدالت اجتماعیِ بیشتر شما را شادکام‎تر می‌کند؟

مطالعه‌‎ای جدید نشان می‌‎دهد که عدالت اقتصادی و اجتماعی در کشور شما نقش زیادی در شادکامی شما ایفاء می‎‌کند.

گروه اجتماعی: با این‌که برای افزایش بهروزی خود کارهای زیادی می‎‌توانیم بکنیم، اما محیط اجتماعی و سیاسی ما نیز نقش مهمی در شادکامی‎‌مان ایفاء می‎‌کند. به طور مشخص تحقیقات نشان می‌‎دهد که سیاست‎‌های حمایتی دولت همچون پوشش‌‎های بیمه‌‎ای سلامت و مرخصی والدین در چگونگی درک زندگی روزمره‌یِ ما تفاوت ایجاد می‌کنند.

آیا عدالت اجتماعیِ بیشتر شما را شادکام‎تر می‌کند؟

به گزارش بولتن نیوز، به تازگی، یک مطالعه‌یِ جدید نشان می‎‌دهد در کشورهایی که عدالت اجتماعی بیشتری را ترویج می‎‌کنند مردم معمولاً شادکام‌‎تر هستند.

در این پژوهش، محققان (سالواتور دی مارتینو و ایزاک پریللتنسکی) از داده‎‌های شاخص عدالت اجتماعی اتحادیه‌یِ اروپا استفاده کرده‎‌اند، که در آن کشورها براساس شاخص‎‌هایی همچون برابری در آموزش و مراقبت‎‌های بهداشتی برای اقلیت‌های قومی و فقرا، سطح بیکاری برای افراد بومی و غیربومی، سیاست‌های ضد تبعیض، بازنمایی جنسیت در دولت و «عدالت بین نسلی» (به معنی بدهی عمومی کمتر، سیاست‎‌های خوبِ بازنشستگی و سرانه‌یِ انتشار کمِ گازهای گلخانه‎‌ای) رتبه‌‎بندی شده‎‌اند.

آنها مبتنی بر مصاحبه‌‎هایی با نزدیک به ۱۷۰۰۰۰ نفر در ۲۸ کشور و در شش زمان مختلف بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷، این رتبه‎‌ها را مقایسه کردند تا میزان رضایت اروپایی‌ها از زندگی‌شان را درک کنند. محققان تأثیر سایر عوامل تأثیرگذار از قبیل سن، جنسیت، موقعیت یا شغلِ شخص یا تولید ناخالص داخلی کشورها (GDP) را کنار گذاشتند [تا آن عوامل نتایج تجزیه و تحلیل را مخدوش نکنند].

تجزیه و تحلیل‌ها نشان داد که عدالت اجتماعی در یک کشور نه تنها به ایجاد شادکامی مردم کمک می‎‌کند، بلکه دومین پیش‌‎بینی‎‌کننده‌یِ قوی رضایت از زندگی آن‌ها است. تنها، سرمایه‌یِ اجتماعی یک کشور (قوت روابط خانوادگی و گستردگی شبکه‌های اجتماعی، سطح اعتماد به نهادها و میزان مشارکت مدنی) اهمیت بیشتری از عدالت اجتماعی در بهروزی مردم داشت.

دی مارتینو می‎گوید : «روابط اجتماعی برای شادکامی مردم مهم است و در واقع یکی از مهم‌ترین عوامل است، اما مردم باید بدانند که شرایط پیرامون آن‌ها، مانند زندگی‌کردن در مکانی که به آنها فرصت‌ها و یا منابع می‎‌دهد، نیز بسیار مهم است.»

چرا عدالت اجتماعی اهمیت دارد؟


پریلنسکی استدلال می‌کند که سیاست‌های رفاهی عادلانه‌تر به افراد این امکان را می‎‌دهد که وقتِ کمتری را با دغدغه‌یِ تامین نیازهای اساسی (مثل مراقبت‌های سلامت، آموزش، و مراقبت کودکان) سپری کنند، و وقتِ خود را برای دست‌یابی به اهداف شخصی و بهره‌وری بیشتر آزاد کنند.

وی همچنین خاطرنشان می‌شود که عدالت اجتماعیِ بیشتر شهروندان را آگاه می‌‏سازد که آن‌ها واجد ارزش اند ـــ یعنی برای جوامع‎‌شان اهمیت دارند؛ و پژوهش‌ها نشان داده‌اند که این برای بهروزی روان‌شناختی اهمیت اساسی دارد.

دی مارتینیو می‎‌گوید، عدالت اجتماعیِ بیشتر یحتمل باعث ایجاد اعتماد در نهادها و جوامع نیز می‌شود و این به نوبه‌یِ خود باعث بهبود روابط ما با دیگران می‌شود. همچنین چه‌بسا به کاهش پیش‌داوری کمک کند، چراکه مردمی که کمتر تحت فشار روانی باشند معمولا نیاز کمتری به پیداکردن سپر بلا برای مشکلات‌شان خواهند داشت.

وی می‎‌گوید: «احتمالاً کشورهایی که از سطح خوبی از عدالت اجتماعی برخوردار اند، در برابر مهاجران، پناه‌جویان، یا سایر افراد غریبه تبعیض کمتری اعمال خواهند کرد.»

پریللتنسکی می‎گوید، عدالت اجتماعی و برابری، شانس نگریستن به اطراف خود و دیدن برتری سایرین نسبت به خود و احساس تلخ‌کامی ناشی از آن را بسیار کاهش می‎‌دهد. مردمی که خود را با دیگران به این روش مقایسه می‌کنند تلخ‌کام‌‎تر اند ـــ شاید به این خاطر که ارزش و شادکامی‎‌شان را به میزان پولی که به دست می‌آورند گره زده‌‎اند.

پریللتنسکی می‎‌گوید: «هرچه شکاف بیشتر باشد افراد انتهای پایینیِ طیف بیشتر احساس بازنده‌بودن می‌کنند، که این به عقیده‌یِ من این گزاره را تبیین می‌کند که چرا کشورهای دارای فرصت‌های برابرِ بیشتر، سطوح بالاتری از بهروزی را دارند.»

تحقیقی دیگر نشان می‌‎دهد که زمانی که آمریکایی‌ها در ایالتی با نابرابری بیشتر زندگی می‌کنند، تمایل بیشتری به ریسک‌کردن دارند، چه ریسک اقتصادی و چه سایر ریسک‎ها ـــ مانند اعتیاد به مواد مخدر و قمار. پریللتنسکی می‎‌گوید: «افرادی که احساس می‌کنند در حال رسیدن به پایان کار هستند احتمالاً به دنبال میان‌برهای پرخطر برای دست‌یابی به رضایت از زندگی خواهند رفت.

درحالی که مطالعه‌یِ دی مارتینو و پریللتنسکی بر اتحادیه‌یِ اروپا متمرکز بود، سایر گزارش‌‎های عدالت اجتماعی کشورهای بیشتری،از جمله ایالات متحده، را در مد نظر قرار دادند. پریللتنسکی می‎‌گوید که در تازه‌‎ترین گزارش، ایالات متحده‌یِ امریکا نزدیک به انتهای طیف عدالت اجتماعی رتبه‌بندی شده است، که این شادکامی امریکایی‌ها را تحت تأثیر قرار می‌‎دهد. این گزارش حتی می‌تواند توضیح دهد چرا به نظر می‌رسد که سطوح شادکامی در این‌جا رو به کاهش است.

ضمناً، دی مارتینو می‎‌گوید که کشورهایی که به سمت عدالت اجتماعیِ بیشتر روی می‌آورند، مانند نیوزلند، شاهد افزایش را در سطوح شادکامی اند. داشتن دولتی که به جای تولید ناخالص داخلی، سنجه‌های بهروزی را رصد و اولویت‌بندی می‌کند، به نظر می‌رسد کلید حرکت در این مسیر باشد.

موانع عدالت اجتماعی


درست همان موقعی که شواهدی در مورد مزایای روان‌شناختی عدالت اجتماعی افزایش می‌یابد، بسیاری از کشورها همچنان در برابر تصویب سیاست‌های تقویتِ برابری مقاومت می‌کنند. پریلتنسکی بر این باور است که این مسئله به نخوت و تکبر برمی‎گردد ـــ اعتقاد به افسانه‌‎ای استثنایی که دولت‌ها، مانند دولت ایالات متحده، را از تصور این‌که آن‌ها چیزی برای یادگیری از دیگران دارند بازمی‎‌دارد.

پریلتنسکی می‎‌گوید: «در سطح فرهنگی، ما باید با این تکبر باورنكردنی كه روش نژادپرستانه‌یِ ما برای انجام كارها تنها راه انجام كارها است، مبارزه كنیم». «در ایالات متحده، ما داریم بهای این تکبر و نخوتِ بیش از حد را می‌پردازیم»

همچنین ممکن است دولت‌ها دغدغه‌یِ هزینه‌های به جریان انداختن عدالت اجتماعی را داشته باشند. اما همان‌طور که پریلتنسکی اشاره می‌کند، این درست بهانه‌ای است که آب را از جریان نمی‌اندازد. او می‎‌گوید: «واقعیت این است که ما در ایالات متحده بیش از هر کشور دیگری برای مراقبت‌های بهداشتی هزینه می‌کنیم، و با این حال، بسیار بدتر از هر کشور دیگری عمل می‌کنیم. بنابراین یک آشفتگی در کار است: اسطوره‌های فرهنگی‌ای که وضع موجود را حفظ می کنند ـــ این مشکل واقعی ما است».

دی مارتینو اضافه می‌کند که به نظر می‌رسد پرداخت برای عدالت اجتماعی واقعا اقتصاد و حتی تولید ناخالص ملی‌‎اش را منتفع می‌‎کند. در یکی از مطالعاتِ در دستِ انتشار او، کشورهایی با عدالت اجتماعی بالاتر تولید ناخالص داخلی بالاتری را نشان دادند ـــ اما عکس آن صادق نیست. یعنی کشورها اگر بخواهند اقتصاد قوی‎‌تری بسازند و همچنین از شادکامی بیشتری لذت ببرند، عاقلانه‌تر آن است که ابتدا به سیاست‌های اجتماعی‌شان بپردازند.

نتایج آن‌ها انرژی تازه‌‎ای به جنبش‌‎های عدالت اجتماعی می‎‌بخشد که خواستار سیاست‎‌های رفاهی جدی‎‌تر در ایالت متحده و سراسر دنیا هستند. اگرچه بسیاری از افراد فکر می‎‌کنند که کاهش نابرابری باید از اولویت پایینی برخورار باشد، اما، برخلاف دیدگاه آنان، کاهش نابرابری می‎‌تواند از مهم‌ترین روش‌های بهبود بهروزی برای هر کسی باشد.

دی مارتینو می‌گوید: «اگر در کشوری زندگی می‎‌کنید که به شما منابع و فرصت‎‌هایی می‎‌دهد که سطح مطلوبی از عدالت اجتماعی را برای‌تان تامین می‌کند، احتمالاً مردم در زندگی‌شان احساس راحتی بیشتری می‌کنند، از تولید ناخالص داخلی بالاتر لذت می‌‎برند، و به یکدیگر نیز اعتماد دارند. دانستن این موضوع مهم است.»

نویسنده: جیل ساتی

مترجم: دکتر سعید خدیوی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین