گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:ولادت امام علی علیه السلام در ١٣ رجب سال ۳۰ عام الفیل رخ داده است. بنا به نقل علمای شیعه(١) و گروه زیادی از اهل سنت ولادت آن حضرت در خانه خدا اتفاق افتاده است.
به گزارش بولتن نیوز، این جریان از اختصاصات آن حضرت است و در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است.
پدر و مادر امام علی علیه السلام
پدر امام علی علیه السلام ابوطالب بن عبدالمطلب است که با عبدالله بن عبدالمطلب پدر حضرت محمد صلی الله علیه و آله، برادر تنی و مادرشان فاطمه بنت عمرو بن عایذ مخزومی بود.(٢) ابوطالب کسی بود که بعد از مرگ عبدالمطلب سرپرستى حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را بر عهده گرفت و چون آن حضرت به پیامبری رسید از او حمایت نمود.(٣)
مادر آن حضرت، فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبدمناف بود و حضرت علی علیهالسلام و برادران و خواهرانش، نخستین کسانی بودند که هم از سوی پدر و هم از سوی مادر هاشمی بودند.(۴)
فاطمه بنت اسد از جمله بانوان گروه نخست بود که به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ایمان آورد و مسلمان شد و رنجهای ایام حضور در مکه را به همراه همسر و خانوادهاش متحمل گردید و در هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، وی نیز به مدینه هجرت نمود و در همین شهر مقدس بدرود حیات گفت. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با پیراهن خود وی را کفن کرد و اقرار به ولایت فرزندش علی بن ابیطالب علیهالسلام را به وی تلقین کرد.(۵)
ولادت حضرت علی علیه السلام در کعبه
تولد آن حضرت در شهر مکه معظمه و در داخل خانه خدا (کعبه) واقع گردید. تولد در خانه کعبه، فضیلتی ویژه مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است و خدای متعال تنها وی را به چنین امتیازی کرامت نمود. نه پیش از او و نه پس از او، برای هیچ کسی چنین فضیلتی پدید نیامده است.(۶)
داستان ولادت آن حضرت در منابع چنین آمده است:
روزی عباس بن عبدالمطلب با یزید بن قعنب و با گروهی از بنی هاشم و جماعتی از قبیله بنی العزی در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد درآمد در حالی که به حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، نه ماه آبستن بود و او را درد زائیدن گرفته بود.
پس در برابر خانه کعبه ایستاد و نظر به جانب آسمان افکند و گفت: پروردگارا! من ایمان آوردهام به تو و به هر پیامبر و رسولی که فرستادهای و به هر کتابی که نازل گردانیدهای و تصدیق کردهام به گفتههای جدم حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام که خانه کعبه را بنا کرده است، پس درخواست میکنم از تو به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندی که در شکم من است و با من سخن میگوید و به سخن گفتن خود مونس من گردیده است و یقین دارم که او یکی از آیات جلال و عظمت تو است که آسان کنی بر من ولادت او را.
عباس و یزید بن قعنب گفتند که چون فاطمه از این دعا فارغ شد دیدیم که دیوار عقب خانه شکافته شد. فاطمه از آن رخنه داخل شد و از دیدههای ما پنهان گردید، پس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست و ما چون خواستیم در خانه را بگشاییم چندان که سعی کردیم، در گشوده نشد. دانستیم که این امر از جانب خدا واقع شده و فاطمه سه روز در اندرون کعبه ماند.
اهل مکه در کوچهها و بازارها این قضیه را نقل میکردند و زنها این حکایت را یاد میکردند و تعجب مینمودند. تا روز چهارم رسید، پس همان موضع از دیوار کعبه که شکافته شده بود دیگر باره شکافته شد، فاطمه بنت اسد بیرون آمد و فرزند خود اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیهالسلام را در دست خویش داشت و میگفت: ای گروه مردم! به درستی که حق تعالی برگزید مرا از میان خلق خود و فضیلت داد مرا بر زنان برگزیده که پیش از من بودهاند. زیرا که حق تعالی برگزید آسیه دختر مزاحم را و او عبادت کرد حق تعالی را پنهان در موضعی که عبادت خدا در آن جا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت یعنی خانه فرعون. و مریم دختر عمران را حق تعالی برگزید و ولادت حضرت عیسی علیهالسلام را بر او آسان گردانید و در بیابان درخت خشک را جنباند و رطب تازه از برای او از آن درخت فرو ریخت. و حق تعالی مرا بر هر دو فضیلت داد و همچنین بر جمیع زنان عالمیان که پیش از من گذشتهاند. زیرا که من فرزندی آوردهام در میان خانه برگزیده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از میوهها و طعامهای بهشت تناول کردم و چون خواستم که بیرون آیم در هنگامی که فرزند برگزیده من بر روی دست من بود، هاتفی از غیب مرا ندا کرد که: ای فاطمه! این فرزند بزرگوار را "علی" نام کن، به درستی که منم خداوند علی أعلی و او را آفریدهام از قدرت و عزت و جلال خود و بهره کامل از عدالت خویش به او بخشیدم و نام او را از نام مقدس خود اشتقاق نمودهام و او را به آداب خجسته خود تأدیب نمودهام و امور خود را به او تفویض کردهام و او را به علوم پنهان خود مطلع کردهام و در خانه محترم من متولد شده است و او اول کسی است که اذان خواهد گفت بر روی خانه من و بتها را خواهد شکست و آنها را از بالای کعبه به زیر خواهد انداخت و مرا به عظمت و مجد و بزرگواری و یگانگی یاد خواهد کرد و اوست امام و پیشوا بعد از حبیب من و برگزیده از جمیع خلق من محمد صلی الله علیه و آله وسلم که رسول من است و او وصی او خواهد بود. خوشا حال کسی که او را دوست دارد و یاری کند او را و وای بر حال کسی که فرمان او نبرد و یاری او نکند و انکار حق او نماید.(٧)
نادرشاه و کرامات امیرالمومنین علی(ع)
در این ایام مبارک ولادت با سر سعادت میلاد مولی الموحدین، امیرالمؤمنین، حضرت علی ابن ابیطالب(ع) دو کرامت خاص مولا را تقدیم میدارم؛
السَّلامُ عَلَى أَبِی الْأَئِمَّةِ وَ خَلِیلِ النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ. السَّلامُ عَلَى یَعْسُوبِ الْإِیمَانِ وَ مِیزَانِ الْأَعْمَالِ وَ سَیْفِ ذِی الْجَلالِ. السَّلامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیِّینَ الْحَاکِمِ فِی یَوْمِ الدِّینِ السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نِقْمَتِهِ الدَّامِغَةِ السَّلَامُ عَلَى الصِّرَاطِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللَّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
سلام بر پدر امامان و دوست نبوّت، و خاصّ به برادرى، سلام بر رئیس ایمان، و ترازوى اعمال، و شمشیر خداى داراى بزرگى، سلام بر شایسته اهل ایمان، و وارث دانش پیامبران، حاکم در روز جزا، سلام بر درخت تقوا، سلام بر حجّت رساى خدا، و نعمت کامل او، و انتقام کوبندهاش، سلام بر راه روشن، و ستاره فروزان، و پیشواى خیرخواه، و رحمت و برکات خدا بر او باد.
در کتاب اسرار السلاطین از کتب خطی خزانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) نقل است که:
نادر شاه وزیری شیعه به نام میرزا مهدی خان منشی استرآبادی داشت. بعد از آنکه نادرشاه کشور هندوستان را فتح کرد وزیر شیعی خود را خواست ، وزیر از نادرشاه درخواست سفر به عتبات مقدسه در عراق را کرد. زمانی که نادر شاه خواسته وزیر را شنید آن را مسخره کرد و به استهزاء گرفت و به او گفت:
شما شیعه مردگان را می پرستید، کسی که صدها سال است از این دنیا رفته است آیا می روید سر قبر او و به او سلام می کنید؟
میرزا مهدی وزیر گفت:
شکی در ظاهر نیست که او رحلت کرده است ولیکن آنها کارهایی می کنند که از عهده زنده برنمی آید و این مردم همیشه معجزات و کرامات آنها را می نویسند. و از دلایل این حرف یکی از کرامات پدرش مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، سلطان نجف است که حیوان نجس العین نزدیک به مقام پاک او نمی شود و عجیب تر اینکه خمر به نزدیک مقام پاک او نمی رسد مگر اینکه فاسد می شود و تبدیل به سرکه می گردد و خاصیت مستی اش را از دست می دهد.
زمانی که نادرشاه این حرف را شنید گفت:
اگر چنین باشد که شما می گویید من با تو می آیم تا این کرامت و معجزه را تماشا کنم.
بعد از آن نادرشاه، به سمت عراق حرکت کرد وقتی به نزدیک حرم امیرالمؤمنین علی علیهالسلام رسید شیشه ای را که در آن خمر بود و آن را محکم بسته بود خارج کرد و دید بوی سرکه از آن متصاعد می شود پس، آن را باز کرد و طعمش را چشید و دید که به سرکه تبدیل شده است ، بعد سگی را خواست که به نزدیکی حرم مطهر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام وارد کند هر چه کوشید نتوانست و سگ اصرار داشت که از جایش حرکت نکند پس زنجیری به گردن او بستند و او را کشیدند تا اینکه زنجیر پاره شد و نتوانستند آن را وارد منطقه ای که محیط به حرم شریف بود وارد کنند.
وقتی نادرشاه این معجزات و این کرامات بزرگ را دید برای مولا خاشع و خاضع شد و گفت من چون این کرامت آشکار را دیدم از شما می خواهم مرا با زنجیر آهنی که سگ را به آن بسته بودید ببندید تا وارد ضریح مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بشوم. مردم کار نادرشاه را تصدیق نکردند و گمان کردند دیوانه شده است و بعد از آن روشن شد که او هیچ باکی ندارد و بعد از لحظاتی مرد غیر آشنایی آمد، با هیبت بود و به نادرشاه نزدیک گردید و زنجیر طلا را به گردن نادرشاه گذاشت و او را به سوی قبر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام کشاند، چون به قبر مطهر رسید تا خشوع و ترس و ادب وارد شد و تاجی که از پادشاهان به او ارث رسیده بود و قیمتش خیلی زیاد بود آن روز به روی ضریح گذاشت و گفت:
تو پادشاهی ای سید من و ای مولای من و من یکی از بندگان کوچک تو هستم و طمع دارد که سگ در خانه ات باشم.
کلب درگاه امیرالمؤمنین نادر قلی
آنکه در هرکار امیدش به توفیق خداست
ندیم نادرشاه چون دید شراب تبدیل به
سرکه شده بالبداهه این شعر را سرود :
در خاک نجف«ندیم»آسوده بخواب
اندیشه مکن ز پرسش روز حساب
جایی که بدل به سرکه گردد می ناب
بی شبهه گنه شود مبدل به ثواب
سپس در نجف اشرف ماند و مقرر کرد که قبه طاهره را برای مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از کاشی تبدیل به طلا نمایند و پس از آن به زیارت عتبات مقدسه در کربلا رفت و از نزدیک شروع به شنیدن فصول مشاهد واقعه طف دردناک و آنچه بر اهل بیت علیهمالسلام در روز عاشورای خونین گذشت کرد و بسیار متاثر شد و بسیار گریست. در این سیاق حدیث پیرامون قهرمانی های ابوالفضل العباس علیهالسلام و آنچه که از محنت و مصایب و سختی در آن روزی سخت بر او دور می زد. از حاضران همراهش سوال کرد :
قبر عباس علیهالسلام کجاست؟
گفتند : قبر عباس علیهالسلام در جهت دیگری است. راهی که به آن منجر می شود به او معرفی کردند به سوی آن رفت و چون چشمش به حرم صاحب جلال و عظمت و هیبت قمربنی هاشم علیهالسلام افتاد دید که هیبت و عظمت آن از حرم برادرش سیدالشهداء، حضرت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام کمتر نیست.
نادرشاه از حاضران سوال کرد علت و حکمت اینکه حضرت عباس علیه السلام کنار برادرش امام حسین علیهالسلام دفن نشده است چیست؟
جواب دادند که علت آن این است که عباس علیهالسلام به برادرش امام حسین علیهالسلام وصیت کرده در آن مکانی که روز عاشورا به زمین افتاده و به خون آغشته شده است دفن شود. حسین علیهالسلام خم می شود که او را حمل کند عباس علیهالسلام چشم خود را باز کرد و دید که می خواهد او را ببرد. گفت : اراده ی تو کجا است ای برادر؟ گفت : به خیمه. گفت : ای برادر به حق جدت رسول خدا(ص) که مرا با خود نبر و مرا در اینجا بگذار. پرسید برای چه؟ او گفت: من از دختر تو ، سکنه خجالت می کشم چون وعده ی آب به او دادم و آن را نیاوردم.
همه علما کوشیدند و حضار که او را قانع کنند که عباس علیه السلام خودش خواسته است در آنجا بماند ولی نادرشاه به آن قانع نشد.
در این اثناء صدای جوانی از جانب ضریح مطهر ابوالفضل العباس(ع) و با لهجه ی محلی بلند شد و گفت:
رٰاَیتُکَ عالیةٌ یا أبوفاضل، مَشکور یَخو زینب!!!
پرچمت بلند باد ای أباالفضل علیه السلام ، سپاسگزارم،ای برادر زینب!!!
نادرشاه گفت: این ضجه چیست و چه اتفاقی برای این جوان افتاده و چه می خواهد؟ جوان گفت: من از قبیله مسعود هستم و ساکن خارج شهر کربلا در فاصله دو یا سه فرسخی آن هستم و در نزد قبیله هایمان عادت این است که عروس و داماد را به حرم حضرت عباس(ع) می بریم و نزد او پیمان می بندیم که خیانت به یکدیگر نکنیم و اگر غیر از آن بود عباس علیهالسلام جزای خیانتش را بدهد امشب شب زفاف من است و ما به سمت حرم ابوالفضل العباس علیهالسلام در حرکت برای تلاوت پیمان نزد او بودیم. عده ای از سارقان مسلح به ما حمله کردند و ما اعتراض کردیم، اما در یکی از راه ها زوجه مرا با زور دزدیدند ، آمدم نزد حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام برای درخواست نجات و کمک. نادرشاه از شنیدن ماجرا بسیار متاثر شد و به او گفت: به زودی در پیدا کردن زوجه ات و برگشت او به نزدت تا شب می کوشم. اما جوان که نادرشاه را از قبل نمی شناخت توجهی به کلامش نکرد.
جوان گفت: من از تو کمک نمی خواهم بلکه آمده ام به سوی برادر زینب کبری سلام الله علیها که در حل آن به من کمک کند، و از او می خواهم زوجه مرا به سرعت ممکن به من برگرداند و دزدان را جزای عاجل بدهد.
پس نادرشاه از جرات کلام آن جوان با او قبول نکردن مساعدت او غضبناک شد و گفت: خوب اگر عباس(ع) زوجه ات را به تو برنگرداند قبل از رسیدن شب من شخصا به حساب تو اقدام می کنم.
سپس جوان خم شد و با صدای بلند رو به سوی عباس(ع) کرد و گفت:
ای پناهگاه کسی که پناهگاه ندارد ، ای پسر امیرالمؤمنین(ع) به داد من برس.
هنوز کلامش تمام نشده بود که صدای هلهله و فریاد زنی از داخل حرم مطهر و صدای عروس بلند شد که گوش زائران را کم می کرد و او می گفت:
ای ابوفاضل تو را عالی دیدم متشکرم ای برادر زینب.
نادرشاه دستور داد تا این جوان و عروسش را نزد او ببرند تا از نزدیک داستان او آنچه بر او گذشته بشنود. آن عروس پاسخ داد وقتی دزدان مرا گرفتند و از شوهرم جدا شدم و در دست آنها چون اسیر گرفتار بودم، چاره ای جز توسل به باب الحوائج ، ابوالفضل العباس(ع) نداشتم ، پس به ایشان توسل کردم و او را قسم دادم و گفتم:
به حق خواهرت زینب کبری(س) مرا نجات بده از آنچه که گرفتار شده ام.
در این اثناء اسب سواری از طرف کربلا آمد و به دزدان دستو داد که مرا رها کنند آنها کلام اسب سوار را رد کردند و به او هجوم بردند که او را بکشند. در این هنگام با شمشیر، برق آسا گردن آنها را زد و جسد آنها را در صحرا انداخت. این بود آنچه من دیدم.
بعد از آنکه نادرشاه ماجرا را شنید و این کرامت بزرگ را به چشمش دید قانع شد که ابوالفضل العباس علیهالسلام نزد برادرش حسین علیهالسلام این منزلت بزرگ را داشته باشد و بعد از آن دستور به توسعه حرم مطهر قمر بنی هاشم علیه السلام و بنای مسجد در پهلوی سر شریف را داد و نیز دستور به تعمیر صحن شریف و رواق محیط به آن را داد و آن سال ۱۱۵۳ قمری بود.
و در عقیدة الشیعه آمد است و قبه این مشهد غیر طلا است چون می گویند نادر شاه وقتی که دستور به ساختن آن داد در خواب شخصی را دید و گمان کرد که ابوالفضل العباس علیهالسلام است که او را سرزنش کرد و گفت:
من به جهت سن از حسین کوچکترم و من نیستم جز خاک پای او ، بر تو است که در بنا بین سید و بنده فرق بگذاری.(٨)
هدیه امیرالمؤمنین به شاعر
نقل شده یکی از علمای نجف که اتفاقاً شاعر زبردستی هم بوده و به دو زبان فارسی و عربی هم خیلی خوب سخن می گفته، در حرم مطهر مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام حضرت علی علیه السلام نشسته بود، دید یک نفر عوام آمد جلوی ضریح مقدس و این شعر را گفت:
شمع می سازم برایت یا امیرالمؤمنین(علیه السلام)
قد این گلدسته هایت یا امیرالمؤمنین(علیه السلام)
این عالم مشاهده می کند به محض اینکه آن مرد عوام این شعر را گفت ، جلوی ضریح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در آنجا یک قندیل بسیار گران قیمت نصب نموده بودند که هدیه یکی از پادشاهان برای حرم مولا بود که ناگهان از جا کنده شد و پایین آمد.
بلافاصله آن مرد عوام قندیل گرانبها را گرفت که نشکند، اتفاقاً تولیت حرم آنجا مشرف بود و ماجرا را مشاهده کرد و فهمید عطای مولا علی علیه السلام است ولی آن بنده خدا ابتدا قبول نکرد که قندیل طلا را بگیرد. آنرا به تولیت آستان پس داد. چهار پایه آورند و آنرا نصب کردند ولی دوباره قندیل رها شد و آمد و افتاد در دامن آن مرد عوام !
این دفعه نکته ای بود و آن اینکه بار اول مرد عوام زیر قندیل بود ولی این دفعه زیر قندیل نبود ولی باز آمد و در دامنش افتاد. در نتیجه در این مطلب که این قندیل طلا عطای مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است کسی شک نکرد!
تولیت حرم گفت: معلوم است این را حضرت به شما جایزه مرحمت کرده اند ، ببر و بفروش.
مرد عوام گفت: این را خودم هم فهمیدم ولی به چه کسی بفروشم؟
تولیت حرم گفت: من از پولهایی که مردم نذر امیرالمؤمنین علی علیه السلام کرده اند به شما می دهم و این را از شما می خرم و این دفعه نخواهد افتاد و همینطور هم شد و قندیل طلا را در جای اولش نصب کردند.
(این قندیل الان هم داخل ضریح مطهر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام می باشد که
از طرف پایین پای مبارک نزدیک درب ضریح مطهر قابل رویت است.)
آن عالم شاعر که اتفاقاً وضع مالی خوبی هم نداشت با دیدن این کرامت، سری تکان داد و گفت: عجب ما تا حال ضرر کردیم، این قدر که در فقر بسر بردیم، عقلمان نرسیده که یک قصیده ای برای حضرت بگوییم و بیاییم پول بگیریم لذا همان شب نشست و یک قصیده بسیار خوبی در مدح مولا سرود.
فردا آمد نگاه کرد ببیند کدام قندیل قیمتش بیشتر است زیر یکی از آنها نشست و خودش را یک کمی عقب کشید که اگر افتاد سرش را نشکند. قصیده را با صدای خوب خواند و منتظر بود که قندیل بیفتد اما خبری نشد.
با خودش گفت: شاید حضرت نپسندیده، لذا سه روز ، پی در پی شعرهایی سرود ولی خبری نشد. روز سوم خیلی عصبانی شد و با عصبانیت گفت: یا علی! اگر بگویی اول مسلمان بودم، قبول، اگر بگویی داماد پیغمبر بودم، قبول، اگر بگویی فاتح خیبر بودم قبول، اگر ... آخه اون شعر بود که آن عطا را دادی؟ ولی برای شعر من چیزی ندادی ؟
سپس با حالت قهر از حرم بیرون آمد. همان شب در خواب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را زیارت کرد در حالی که لبخند بر لبانش نقش بسته بود فرموند: « او خالص برای خدا گفته بود ولی تو به خاطر عطا گفتی. فرق شعر تو با او این بود. با این حال چون تاکنون کسی از در خانه ما دست خالی برنگشته این مطلب را یاد بگیر و آن اینکه یکی از شعرای شیعه و ثروتمند در هندوستان است که بیتی را سروده اما در مصرع دوم مانده !
تو این مصرع را یاد بگیر :
«به آسمان رود و کار آفتاب کند»
به او بگو مصرع اول را بگوید و تو این را بگو چون نذر کرده به کسی که مصراع دوم شعرش را بیاورد، جایزه کلانی بدهد»
این شخص بالاخره عازم هندوستان شد و فرد مزبور را پیدا کرد و به او گفت: شنیده ام شما شعری در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سروده ای و در مصرع دوم یک بیت مانده ای؟
جواب داد: بله ! هنوز کسی ادامه آن را نگفته و نذر کرده ام هر کس بگوید نصف ثروتم را به او بدهم و شعر را خواند :
« به ذره گر نظر لطف بوتراب کند »
بلافاصله عالم شاعر گفت:
« به آسمان رود و کار آفتاب کند »
شاعر هندوستانی گفت: احسنت ! معلوم است شاعر زبردستی هستی! عالم جواب داد: شاعر هستم ولی این حکایتی دارد و جریان را گفت. او هم خیلی خوشحال شد که آقا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام شعر او را قبول کرده و به نذر خود عمل کرد و ثروتش را بین خود و او تقسیم کرد.(٩)
منابع؛
١- خصائص الائمه علیهالسلام (سید رضی)، ص ۳۹؛ الارشاد (شیخ مفید)، ص ۸.
٢- منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج ۱، ص ۱۱.
٣- دائرة المعارف قرآن کریم مدخل ابوطالب از "محمدباغستانى، سید محمود دشتى، سید علیرضا واسعى.
۴- خصائص الائمه علیهالسلام، ص ۳۹.
۵- الارشاد، ص ۸؛ بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج ۳۵، ص ۱۷۹؛ اهل بیت (نوفیق ابوعلم)، ص ۱۹۱.
۶- الارشاد، ص ۸؛ خصائص الائمه علیهالسلام، ص ۳۹؛ منتهی الآمال، ج ۱، ص ۱۴۳.
٧- منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ج١، ص٣۴٨.
٨- منتخب التواریخ ص۱۱۹ ؛ تحفة الزائر ص ۳۱.
٩- کرامات امام علی(ع)، مصطفی محمدی اهوازی.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
یا علی و یا علی و یا علی .
شد منور آسمان ؛ از جلوه مولا علی .
یا علی و یا علی و یا علی .
شیر یزدان ؛ ماه تابان ؛ بنده رب جلی .
یا علی و یا علی و یا علی .
شیعیان دارند ، امید شفاعت از علی .
یا علی و یا علی و یا علی .
فرا رسیدن میلاد با سعادت مولی الموحدین ؛ امیر المومنین ؛ حضرت علی ( ع ) و روز پدر ، گرامی باد .
کتاب را که برداشتم
داشتم
نهجالبلاغه را
نگاه میکردم که ناخوداگاه
یاد روزهای کودکیام افتادم...
یادم آمد
نزدیک عصر، چشمم
به در بود تا بابا از راه برسد؛
زنگ درِ خانه بلند میشد
انگار دنیا را
به من داده بودند
میدویدم
در را باز میکردم، همراهِ
مادر برایش چایی میآوردیم
چه روزهای شیرینی بود...
دوباره
به صفحههای کتاب
نگاه کردم، به حکمتی که میگفت:
حق_الوالد_علی_الولد_ان_یطیعه
یعنی
حق پدر بر فرزند
اینست که فرزند در همهچیز
جز در
نافرمانی از خدا
. . . از پدر اطاعت کند . . .
نهج البلاغه حکمت ۳۹۹
گل کرده بهشت تا علی آمده است
شد کعبه حرمخانه میلاد علی(ع)
کز کعبه صدای یا علی آمده است
والاترین الگوی شهامت و دیانت، بر عاشقانش مبارک باد
جان من، جانان من، روح و روان من علی لست
تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است
میلاد امام علی(ع) مبارک باد
جان من، جانان من، روح و روان من علی لست
تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است
میلاد امام علی(ع) مبارک باد
آسمان ها را تو گویی بر زمین می آورم
تو طلوع آفتابی، من اذان مغربم
زیر لب نام امیرالمؤمنین می آورم . . .
عبد مسکین ؛ ز لطف او شاه است .
عید میلاد اسوه رحمت .
بر همه اشقیا و مکرشان لعنت .
قبله را قبله نما / آمده میر نجف
میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت،
اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب، مبارک باد.
خوردن مویز ـ کشمش سیاه ـ قلب را تقویت، مرضها را برطرف، و حرارت بدن را خاموش، و روان را پاک مى گرداند.
أطْرِقُوا أهالیکُمْ فى کُلِّ لَیْلَةِ جُمْعَة بِشَیْء مِنَ الْفاکِهَةِ، کَیْ یَفْرَحُوا بِالْجُمْعَةِ.
در هر شب جمعه همراه با مقدارى میوه ـ یا شیرینى، ... ـ بر اهل منزل و خانواده خود وارد شوید تا موجب شادمانى آنها در جمعه گردد.
میلاد حضرت علی (ع) را بر عاشقانش و روز پدر را تبریک عرض میکنم
الهی لحضاتتان سرشار از خوشی
و ضمن تبریک اعیاد رجبیه و ولادت مولا و روز پدر
من با اجازه از استاد و بولتن این نماز را در گروه قرار میدهم تا هدیه ای شود برای پدران آسمانی که در این گروه کم نیستند
مخصوصا پدران شهید
نماز والدین
دو رکعت است. در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود:
رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب
در رکعت دوم بعد از حمد آیه ی زیر 10 مرتبه تلاوت شود:
رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ
بعد از سلام نماز 10 مرتبه گفته شود:
رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ
هر کس این نماز را بخواند چنان چه پدر, مادر و عزیزان او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار میگیرند.
وچنان چه والدین فوت کرده باشند مورد آمرزش خداوند کریم قرار می گیرند
این نماز چنان موجب شادی پدر و مادر می شود که آرزو میکنند زنده شوند و زانوی فرزند خوبشان را ببوسند.
این نماز انسان را در افسرگی های بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد.
بهتر است که این نماز در شب جمعه ترک نشود
امام علی علیه السلام فرمودند
مساله ي عريان بودن در قيامت و نه در برزخ در روايات بسيار زيادي مطرح شده است. در روايتي داريم که يکي از همسران پيامبر همين سوال را از پيامبر اکرم (ص) پرسيد، پيغمبر (ص) فرمود: آنجا هر کسي به فکر خود است و وحشت بسياري وجود دارد. اين مسئله آنقدر افراد را از يکديگر باز مي دارد که مانند نظام دنيا چشم چراني و نگاه وجود ندارد.
اما نکته ي مهمتر اين است که در روايات داريم که شيعيان و مومنين خالص که ولايت اهل بيت (ع) را دارند مستور هستند.
در روايتي از پيامبر اکرم (ص) است که فرمود: شيعيان علي (ع) کساني هستند که با لباس هاي سفيد در قيامت از قبر ها برانگيخته مي شوند. اين لباس هاي سفيد يا همان کفن ها است ويا اينکه به قدري نور آنها را فرا گرفته که بدن آنها قابل ديدن نيست. در روايت ديگري از امام صادق (ع) داريم که شيعيان ما از قبور برانگيخته مي شوند در حالي که بدن آنها مستور و پوشيده هستند.
بنابراين بايد ولايت خود نسبت به اهل بيت (ع) را تقويت کنيم و جزو همين شيعياني باشيم که مستور هستند..
حجت الاسلام عالی
اگر مــردم به هنگامى كه بلاها بر آنان فــرود مى آمد و نعمت ها از دستشان مى رفت ، بانيت هاى خــوب و دلى مشتـاق به پروردگارشان پناه مى بردند ، بى گمــان هــر از دسـت رفتــه اى به آنان باز مى گشت و هــر فــاســدى اصـلاح مى شــد...
نهج البلاغه ، خطبه ۱۷۸
از خداوند بترس، هر چند كه اندك باشد، و بين خود و خدا پرده اى قرار بده ، هر چند كه نازك باشد.
نهج البلاغه، حکمت ۲۴۲
سرانجام حضرت علی پیشنهاد داد که نخلستان ارزشمندش را با خانهی کوچک مرد همسایه تعویض کند. مرد همسایه شگفتزده شده بود، پیشنهاد را پذیرفت و دلیل این کار را از حضرت پرسید. امام فرمود: دلم میخواهد کودکان این مرد شاد باشند و بیترس از درخت، خرما بچینند و بخورند. سپس حضرت علی (ع) به پدر کودکان فرمود: این خانه را به تو میبخشم به اینجا اسبابکشی کن و بگذار کودکانت با خیال راحت خرما بچینند، بگذار این نخل، دل کودکانت را شاد کند.
که پدر تمامی آفریدگان پروردگارش لقب گرفت روز پدر مبارک
(روزمردپیشاپیش مبارک)
خدایا , چراغ هیچ خانه ای بی حضور پدر خاموش نشود , الهی آمین .
ولادت با سعادت مولای عاشقان، امير مؤمنان، علی (ع) و روز پدر مبارک باد
به حق آقا ریشه این بیماری و گرونی کنده شود
الهی آمین
*مولود كعبه مبارك*
پدر و مادر از الطاف خفیه خداوند هستند که برای موفقیت فرزندانشان با همه وجود تلاش می کنند و توقعی به جز قدر شناسی؛ محبت ؛ صمیمیت و یکدلی ندارند و از خداوند سلامت و عزت دنیا و آخرت عزیزانشان را خواهانند .
به لبت بگو علی حق
که حق از علی برآید
و علی بود مع الحق
پیشاپیش
ولادت حضرت علی(ع)مبارک
گل کرده بهشت تا علی آمده است...
شد کعبه حرم خانه میلاد علی(ع)
کز کعبه صدای یا علی آمده است...
پیشاپیش
ولادت حضرت
علی(ع) مبارک باد
مثل ملائکه میخونه / یا حیدر یا حیدر
مولود ِ بیت الله / وجه الله، عین الله
ای صفدر یا حیدر یا حیدر
روز مادر طلا فروشی ها شلوغ می شه اما روز پدر جوراب فروشی ها ..
می دونی شباهشتون چیه ؟
پول هر دو از جیب بابا می ره
اگر بگویم: تو از #مسیح بالاتری، دینم نمیپذیرد!
و اگر بگویم او از تو بالاتر است، وجدانم نمی پذیرد!
نمیگویم تو خدا هستی! ... پس خودت بگو به ما ای #علی(ع): تو کیستی؟
(جرج جرداق مسیحی)
طفل راغیر پدر به کس نسپارند
پدر " يعني تسلط برزمانه
پدر " احساس خوب تکيه برکوه
پدر " يعني تسلي وقت اندوه
پدر " يعني ز من نام ونشانه
پدر " يعني فداي اهل خانه
پدر " يعني غرور ومستي من
پدر " تمام هستي من
پدر " لطف خدابرآدميزاد
پدر " کانون مهروعشق وامداد
پدر " مشکل گشاي خانواده
پدر " يک قهرمان فوق العاده
پدر " سرخ ميکندصورت به سيلي
رخ فرزند نگردد زرد و نيلي
" پدر " لطف خدا روي زمين است
هميشه لايق صدآفرين است...
دستورالعملی برای رهایی از غفلت
آیت الله سید علی قاضی می فرمود:
مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی ـ بعد از هر نماز ـ؛
و سجده شکر و خواندن سوره «یس» بعد از نماز صبح؛
و خواندن سوره «واقعه» در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: «لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم.»
مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.
قبله را قبله نما / آمده میر نجف
میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت،
اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب، مبارک باد.
اما وقتی جوابی نشنید با حسرت گفت روحت شاد بابا جان ؛ خدا نگهدار .
برای شادی ارواح مطهر پدرهای آسمانی ؛ فاتحه مع الصلوات .
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ(۲)كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ(۳)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید!
{سوره مبارکه الصف آیه ۲و۳}
سلام صبحتون سرشار از آرامش
انشاءالله
قلبتون لبریزاز مهربانی
وجودتون سرشاراز سلامتی
زندگی تون پراز عشق و محبت
وعاقبت بخیر باشید و خوشبخت
روزتون زیبا و در پناه خدا
امام سجاد علیه السَّلام فرمودند:
ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن:
کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابهِمْ، وَإشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُکأ عَلی خَطیئَتِهِ
سه چیز موجبِ نجات انسان مؤمن خواهد بود: نگهداری زبانش از حرفزدن دربارهی مردم و غیبت آنان، مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی که برای آخرت و دنیایش مفید باشد و بسیار گریستن بر خطاها و اشتباهاتش!!!
بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۴۰
صادق زاده علی
۹۹/۱۲/۰۶
ای فدای تو چشمان تو وُ خال لبت
پیشاپیش روز پدر و ولادت بابا جان امیرمومنان علی علیه السلام را محضر پدر عالمیان امام مهدی علیه السلام تبریک و تهنیت عرض میکنیم...
#بحق_امیرالمومنین_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
زمین به دور خود میچرخد؟
نه بهر من و نه بهر تو میگردد...
یک بار به عمر خود علی را دیده..
دیوانه شده به دور خود میگردد
علی شـاه
علی مــاه
علی راه
علی نصر من الله
علی زمزمه ی هر دل آگاه
علی حصن حصين است
علی عين يقين است
علی حبل متين است
به کوری دو چشم دشمنانش
علی اميرالمؤمنين است
علی کاشف هر غم
علی بر همه مرهم
علی ذکر لب عيسی مريم
على هستی خاتم
علی برگ برات همه ی خلق
از آتش و جهنم
علی اصل وجود است
علی روی سجود است
علی معدن جود است
علی راز و نياز است
علی سوز و گداز است
علی محرم راز است
علی مهر قبولی نماز است
علی صوم و صلات است
علی حج و زکات است
علی برگ برات است
علی تجلی صفات است
همه عالم بگويند
فقط حيدر امير المومنين است
نام علی در اذان ماست
ماشیعه ایم وعشق علی هم ازآن ماست
از یا علی گفتن
زبان ودهان خسته کی شود
اصلا زبان برای همین در دهان ماست
ماشیعه زاده ایم و خدا را هزاران شکر
این شیعه زادگی شرف خاندان ماست
میلاد مولی الموحدین
اسدالله الغالب
شافع روز جزا مولا علی مرتضی
و روز پـدر مبـارک باد
#میلاد_امام_علی علیه السلام
#امام_علی_علیه_السلام
#یا_علی علیه السلام
#یا_علی_مددی
#مولود_کعبه
#روز_پدر
#کعبه
پدر یعنی یک کوه پشت گرمی؛
پدر یعنی یک آغوش همیشه باز؛
پدر یعنی خود شما...
تنهایت گذاشتیم...
و در هیاهوی دنیا، صدایت را گم کردیم.
حالا که به تاوان این غفلت، از زمین و زمان بلا میبارد،
به دامان خودت پناه می آوریم.
حضرت پدر!
صدای فرزندان گنهکارت به آسمان نمیرسد؛
پس خودت برایمان استغفار کن...
«يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا، إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ»
روز پدر را با سبدی از گلهای یاس و نرگس تبریك می گوییم.