گروه سیاسی: رهبر انقلاب در سخنرانی تلویزیونی ۱۹ دی دربارهی گمانهزنیها و مباحث جاری در فضای سیاسی کشور پیرامون رفتار جمهوری اسلامی در قبال برجام و وظایف آمریکا در این خصوص، گفتند «ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئلهی ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از ایسنا، آنچه مطالبهی منطقی ما و مطالبهی عقلانی ما است، رفع تحریمها است؛ این حقّ غصبشدهی ملّت ایران است.» این جملات مواضعی بود که رهبر انقلاب آن را به عنوان «سخن پایانی و قطعی» جمهوری اسلامی اعلام کردند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR ذیل پرونده «حرف قطعی» موضع جمهوری اسلامی در زمینهی تحریمها و برجام را در گفتوگو با آقای دکتر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی بررسی میکند.
متن این گفت و گو به شرح زیر است:
درباره سخنان رهبر انقلاب که در ۱۹ دی بیان فرمودند و با توجه به سوابق این مباحث، از یک گام عقبتر به موضوع نگاه کنیم که ابعاد کار روشنتر باشد.
یکی از جهشهای اصلی کشور ما بعد از انقلاب در حوزهی مسائل علمی و فناوری بود و ایشان بارها تأکید کردند که من تا نفس دارم پای توسعهی علمی و پیشرفت کشور ایستادهام. بعد از دوران دفاع مقدس فرصتی بود و ما امروز میبینیم که در همهی بخشها، در نانو، بیوتکنولوژی، بحث هستهای، حوزهی سلامت (مانند بحث اخیر در مورد واکسن) واقعا ما در میان ۱۰ کشور اول دنیا هستیم.
دشمنان خارجی ما و در رأس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی از این پیشرفت علمی ما نگران بودند، البته در سایر مسیرهای پیشرفت علمی ما نمیتوانستند خیلی بهانهجویی کنند ولی در بخش انرژی هستهای بهانهجویی کردند. فشار آوردند، تحریم کردند و مُدام تهدید می کنند و... تا رسیدیم به موضوع برجام. برجام آمد چه کاری انجام دهد؟ برجام آمد تا اولا به تهمتهایی که رژیم صهیونیستی و آمریکا به ما می زدند پاسخ دهد و رفع ابهام کند از برنامه هستهای صلح آمیز ایران، و دوم اینکه تحریمهای ناحق، ناجوانمردانه و غیرانسانی و غیرقانونی که آمریکا وضع کرده را رفع کند. در حقیقت فلسفهی اصلی برجام رفع همه تحریمهایی بود که آنها ایجاد کرده بودند که عمدتا در سیستمهای نفتی و بانکی بود.
با این رفتار آمریکاییها در واقع عملا فلسفه برجام تحقق پیدا نکرده است.
بله، حتی در زمان اوباما تحریمها برداشته نشد؛ مخصوصا در دستورات اجرایی. بعد هم ترامپ دستورات اجرایی صادر کرد و تحریمهای غیرهستهای و محدودیتهای شدید به بهانه های مختلف اعمال کرد که دارو و مواد غذایی را هم شامل شد.
اولین چیزی که باید شفاف شود این است که جمهوری اسلامی در چارچوب برجام به تعهدات خود عمل کرد، ولی آمریکا و کشورهای اروپایی به تعهدات خودشان عمل نکردند. در حقیقت آمریکا و اروپا نسبت به تعهد خود در برجام کوتاهی کردند. حتی در دورهای که اوباما و دموکراتها بودند که توافق هم کردند تا تحریمها را بردارند ولی در عمل چنین کاری انجام نشد. یعنی روی کاغذ و در بُعد حقوقی توافق شد ولی حتی در دولت اوباما در عمل هیچ توافقی صورت نگرفت. بنده خاطرم هست وقتی گفتند چرا تحریمها را برنداشتید، چرا مبادلات تجاری و بانکی شروع نمیشود، جان کری گفت ما مانع نیستیم و به عبارتی اعتراف کرد که تحریمها در عمل برداشته نشده است. این یعنی صرفا روی کاغذ و به صورت شکلی و با ظاهری حقوقی اتفاقی افتاده ولی نتیجه درپی نداشت.
دوم اینکه تنها موضوع و صحبتی که در برجام داشتیم مسائل هستهای بود ولی آنها از همان ابتدای کار موضوعات دیگری مانند مسائل منطقه را مطالبه کردند.
برگشت آمریکا به برجام برای ما و ملت ما موضوعیت ندارد. چرا موضوعیت ندارد؟ چون برای ما فینفسه موضوع برجام رفع تحریم است. به هرحال آمریکا خود از برجام بیرون رفته و تحریم اضافه بر برجام به ملت ما تحمیل کرده و به تعهدات خود بر اساس موضوعاتی که در برجام بوده عمل نکرده است. اگر آمریکا به برجام بازگردد میخواهد چه کاری انجام دهد؟ اول اینکه آمریکا مکلف است تحریمهایی که با خروج از برجام وضع کرده است را لغو کرده و به تعهداتی که در برجام عمل نکرده بر اساس تعهداتِ برجام عمل کند.
وقتی ما میگوییم لغو تحریمها به صورت عملی انجام شود منظور این است که ما به صورت روشن در حوزهی اقتصادی به صورت عادی و روان کارمان را انجام دهیم، نفتمان را صادر کنیم، و سایر صادرات و واردات را انجام دهیم. سیستم بانکی بتواند به طور معمول کار خود را انجام دهد، داراییها و نقدینگیهایی که ما در کشورهای مختلف داریم که فعلا امکان جابجایی آن را نداریم آزاد بشوند. این اقدامات باید به صورت عملی اتفاق بیفتد و ملت، مردم و سیستم اقتصادی ما این را در عمل ببینند ولی اگر آنها بخواهند باز هم روی کاغذ بیاورند که ما تحریمها را لغو کردیم ولی این اتفاق در عمل نیفتد، این مد نظر ما نیست. این موانع را آمریکاییها ایجاد کردهاند و باید خودشان این مانع را برطرف کنند که این کار انجام شود و این خواستهی روشنی است. وقتی میگوییم رفع تحریمها به صورت عملی اتفاق بیفتد اینگونه است وگرنه در دورهی اوباما و جان کری دیدیم که امضا شد، ما به تعهد خود عمل کردیم و آنها هم روی کاغذ به تعهد خودشان عمل کردند ولی ما حتی نمیتوانستیم دارو وارد کنیم.
بحث ۲۰ درصد در چارچوب طرح راهبردیِ رفع تحریم بود که در مجلس به عنوان قانون تصویب و ابلاغ شد و الان در آن چارچوب این بحثها مطرح میشود. چرا این اتفاق افتاد؟ روشن است، بنا بود هر دو طرف متناظرِ هم به تعهداتشان عمل کنند، ما به همهی تعهدات خود عمل کردیم، اما آنها نه تنها به تعهدات خود عمل نکردند بلکه توقعات و درخواستهای بیشتر مانند بحث موشکی، بحث منطقه را هم از ما مطالبه کردند.
اگر کمی با ظرافت به این موضوع نگاه کنیم میبینیم آنها در برجام از روز اول به دنبال این نبودند که به تعهدات خود در بحث هستهای عمل کنند؛ در حقیقت آنها در برجام هم صداقت نشان ندادند. اینکه ما میگوییم رفتار آمریکاییها صداقت نداشت مربوط به همین بود، در واقع آمریکا تلاش کرد خواستههای خودش را دنبال کند. ما به دنبال رفع تحریم بودیم آنها به دنبال خواستهای غیر از این بحث بودند. آنها گفتند جلوی کار هستهای را گرفتیم حال یک گام جلوتر بگذاریم و جلوی تحرکات ایران در قدرت منطقهای شدنش را بگیریم که آمریکا بتواند امنیت اسرائیل را برقرار کند، هژمونی خودش را بگذارد و بهتر بتواند منطقه را چپاول کند. همان طور که رهبر انقلاب فرمودند هدف آنها دامن زدن به موضوعاتی مانند اختلافانگیزی در امت اسلامی مانند ایجاد داعش بود و از همه زشتتر و بدتر اینکه بخواهند در قدرت دفاعی ما را خلع سلاح کند. کدام کشور، کدام ملت و کدام جامعه میپذیرد که توان دفاعی خود را معامله کند؟ آیا کسی میتواند عزت، قدرت دفاعی و حیثیت خودش را معامله کند؟ اینها خواستهی آمریکایی بود.
وقتی به اساس برجام نگاه میکنیم چنین چیزهایی وجود دارد. بر این اساس ما در مجلس معتقد بودیم حال که آنها به تعهداتشان پایبند نبودند ما هم باید به تعهدات خودمان عمل نکنیم و گام به گام برگردیم و این کارها را انجام دهیم. ۲۰ درصد از اینجا شروع شد که طرحی در مجلس به تصویب نمایندگان رسید و قانون شد و ابلاغ شد. مسئلهی ما در این طرح، موضوعِ «تولید قدرت» بود. ما چرا نباید در مقابل زیادهخواهیهای آنها میایستادیم؟ لذا مجلس تصمیم گرفت و این قانون را تصویب کرد. البته روشن بگویم این قانون به دنبال خروج از برجام نیست. قانونی که در مجلس تصویب شد در چارچوب برجام است. بعضی مواد برجام این اختیار را به همهی اعضا داده که چنانچه هر کدام از اعضا به تعهدات خود عمل نکردند آن طرف مقابل هم به تعهد خود عمل نکند و در طی سالهای گذشته آنها به تعهد خود عمل نکردند ولی ما عمل کردیم. این انصاف نیست.
البته این طرح مجلس ویژگی منحصر به فردی هم دارد. اولا قانون به گونهای تنظیم شده که تدریجی اعمال میشود. به چه دلیل؟ به این دلیل که به طرف مقابل فرصت بدهیم و بگوییم اگر به تعهداتت عمل نکنی ما قطعا این کاهش تعهدات را ادامه می دهیم و به وظایف خودمان براساس خود برجام عمل خواهیم کرد. و دوم این که در قانون، ما برخی اقدامات را مشروط کردهایم به بعضی از موضوعات، یعنی قانون را هم در حقیقت متناظر و یک به یک تنظیم کردیم. یعنی در یک بند از مادههای این قانون این هست که به طور مثال اگر نفت ما طبق روال خودش صادر شد و مشکلات بانکی حل شد و دارایی هایی که ما در بانک ها داریم اما حق دسترسی به آن ها را نداریم، رفع توقیف شد و دولت تاکید کرد که طرف مقابل انجام داده، ما اقدامات خودمان را متوقف می کنیم. یعنی در قانون بازگشت به شرایط قبل را فراهم کردیم. من فکر می کنم این حقِ مسلم ملت ما است.
قانونی که در مجلس تصویب شد، در حقیقت در حوزهی دیپلماسی توانست تولید قدرت کند. البته یک قدرت واقعی، نه اینکه ما یک مصوبهی صوری را تصویب کرده باشیم. مطمئن باشند که این قانونی که تصویب شده است، این قانون مو به مو اجرا میشود، لذا این تولید قدرت بدون شک در اختیار دیپلماسی کشور ما نیز است. البته آنها هستند که باید از این ظرفیت قانونی استفاده کنند. زمانی من دیدم که یکی از طرفین در برجام در مذاکره از وزیر امور خارجهی ما خواست که خب شما به قانونتان عمل نکنید! خب ما نمونهی ترامپیست آن را در آمریکا دیدیم که دموکراسی یعنی چه؟! این حرف از اروپاییها نیز شنیدیم. یعنی توصیه می کنند که به قانونتان عمل نکنید که این از عجایب است. خیر، این ظرفیتی است که در خدمت تولید قدرت واقعی است و این در اختیار دستگاه دیپلماسی ما است، فرصت برای آنها است، قدرت در اختیار آنها است.
ما در نشست معاونین وزرای خارجه در ۲۶ آذر، دیدیم که آقای عراقچی وقتی با آنها مذاکره کرد، چگونه از این استفاده کرد. آقای ظریف نیز در اول دی ماه که وزرای خارجه کشورهای ۱+۴ با یکدیگر صحبت کردند، نشان داد که این ابزاری در دست آنها است که میتوانند استفاده کنند و یک قدرت واقعی است، نه یک قدرت تشریفاتی. یعنی آنها میدانند که ۹ بند این قانون بند به بند با همان نکاتی که ما اشاره کردیم که تدریجی، مشروط و قابل بازگشت است، تا آخرین مرحله پیش خواهد رفت.
اجازه بدهید من از یک منظر دیگر سوال شما را پاسخ دهم. همهی این اتفاقات که در برجام افتاد به نظر من یک چیز را خیلی روشن و شفاف کرد و آن این است که به دشمن نمی شود اعتماد کرد. دشمن به دنبال منافع خودش است. ما به دنبال دشمنسازی و دشمنتراشی نیستیم. دشمن به کسی میگوییم که وقتی تاریخ خودمان را نگاه میکنیم چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب دشمنیاش با ملت ما روشن است. حتی در موضوع هستهای هم که ما شروع کردیم به مذاکره با آمریکا و به توافق برجام هم رسیدیم دیدیم چگونه اینها عهدشکنی کردند و به تعهدات خود عمل نکردند. حتی دولتشان که عوض شد پشت پا زد به همهی توافقات و همهی آنها را به هم زد.
ما اینقدر که به رفع تحریم توجه کردیم به بی اثر کردن تحریم توجه نکردیم. ما در رفع تحریم می خواهیم که نفت صادر کنیم. خب ما الان نفت صادر کنیم، اولا نفت برای ما یک مزیت است، یک نعمت است ولی در اقتصاد ما به گونهای عمل شده که این به یک نقمت و نقطه ضعف برای ما تبدیل شده است. الان دشمن با نفت ما را تهدید میکند. ولی شما نگاه کنید؛ اگر براساس همین بودجه ۱۴۰۰ مثلا ۲۰۰ میلیون بشکه در طول یکسال مالی بخواهیم نفت صادر کنیم درآمد آن چند ده هزار میلیارد تومان میشود. اگر تحریمها رفع شود و همهی نفتی که میخواهیم را صادر کنیم و همهی پولش هم برای ما برگردد، جمع آن می شود حداکثر حدود ۱۸۰ هزار میلیارد تومان. این درحالی است که بودجهی ۱۴۰۰ منهای بودجهی شرکتها، نزدیک به هزار و دویست میلیارد تومان است. خب، این درآمد نفتی که بعد از رفع احتمالی تحریم حاصل میشود چه سهمی در کیک اقتصاد ما دارد؟ سهم نفت خام از اقتصاد ایران زیر ۲۰ درصد است.
حالا تازه وقتی ما این نفت را بفروشیم چه میکنیم؟ دلار را وارد کشور میکنیم و هزینه میکنیم. در برهه ای ما ۱۱۰ میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم ولی همان موقع هم کسر بودجه داشتیم، همان موقع هم تورم بود. در همین سال ۹۹ با همه سختیهایی که در تحریم داشتیم حداقل قریب به ۹ میلیارد دلار به صورت ارز ۴۲۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی و دارو هزینه کردیم. اثر اینها کجاست؟ مرغ ما ارزان شد؟! گوشت ما ارزان شد؟! نهادههای ما ارزان شد؟ این اتفاقات نشان میدهد که در آن بحثی که ما کاری بکنیم که اثر تحریم را در کشور کاهش دهیم، بخش عمدهی آن به مدیریت ما بستگی دارد. بخش عمدهای از آن به این بستگی دارد که باور ما چیست؟
ما به نوبهی خود در مجلس شورای اسلامی ۲ سیاست روشن را براساس وظایف دنبال میکنیم. یکی رفع تحریم است که بتوانیم با طرفهای برجام با قدرت تعامل کنیم. دوم خنثیسازی تحریم و بی اثر کردن تحریم بر اقتصاد ما است. ما این را در اصلاح ساختار بودجه انجام میدهیم. یعنی ما امسال مصمم هستیم که این کار انجام شود. البته اصلاح ساختار بودجه حتما یک کار زمانبر است به این معنا که بین ۳ تا ۴ سال زمان خواهد برد ولی اولویت این است که سال اولش را شروع کنیم. ما برای بودجه ۱۴۰۰ شروع کردیم. به چه معنا؟ به این معنا که اول هرچقدر کسر بودجه داریم این کسر بودجه را به روشنی به مردم و به جامعه نشان دهیم. ما تلاشمان این است که اگر واقعا کسری داریم کسری روشن باشد و این کسری را وقتی تأمین اعتبار میکنیم که دقیقا بدانیم از کجا میتوانیم تأمین اعتبار کنیم. در کنار دیگر مباحث، محور اصلی برای خنثیسازی تحریمها این است که کسری بودجه و وابستگی اقتصاد به نفت را کاهش دهیم.
در سند مالی بودجه همهی اینها هست. شما وقتی حرف از سند مالی بودجه میزنید یعنی تولید، اشتغال، جلوگیری از کسری بودجه، کاهش تورم. یعنی ما در بودجه در حقیقت یک مدیریت مالی داریم و یک مدیریت پولی. مدیریت مالی یعنی بودجهی دولت و مدیریت پولی یعنی جیب مردم. ما باید این دو را با یکدیگر تنظیم کنیم. اینهایی که مطرح کردید در همان سند بودجه است که زندگی مردم را رقم میزند. عملکرد دولت است که زندگی و اقصاد مردم را رقم میزند. بگذارید مثالی بزنم. یکی از کارهایی که تحریمها را بیاثر میکند، حذف دلالان است. حداقل ۹ میلیارد دلار دارو و کالاهای اساسی وارد کشور شد. ارز ترجیحی به طور کامل تأمین شد. این ارز را در اختیار عدهای قرار دادیم که نهادهها را وارد کنند و به قیمت ۴۲۰۰ تومان توزیع کنند، اما چرا مرغ کیلویی ۳۰ هزار تومان است؟ حال میگویند به ما ۱۰ میلیارد دلار دیگر بدهید، اگر ما این پول را بدهیم به دلالان، به نظر شما اثر تحریم خنثی میشود؟ مگر ما در سال ۹۷ بیش از ۱۵ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی ندادیم؟ چه اتفاقی در اقتصاد ما افتاد؟
در واقع نه به تولیدکننده کمک شد و نه به مصرف کننده!
دلالها خوردند. پس امروز ما اینقدر که از سوءمدیریت آسیب دیدهایم، از تحریم آسیب ندیدیم. یعنی پول ما آمد در کشور و هزینه کردیم اما چه کسی آن را خورد؟ دلالان، قاچاقچیان، رانتخواران. لذا ما در بودجهی ۱۴۰۰ تصمیم گرفتهایم برای تولیدکنندگان اصلی و واقعی کاهش مالیات داشته باشیم، ولی از دلالان که هیچ زحمتی نمیکشند و پول مُفت درمیآورند و از آنها که فرار مالیاتی می کنند، مالیات بگیریم. کشور ظرفیت را دارد. من نمی گویم نفت صادر نکنیم، نفت صادر کنیم، ولی چرا نفت خام؟ همین الان در حوزهی تحریم ما هر چه فرآورده داریم صادر میکنیم، پول آن نیز چند برابر قیمت باز می گردد. پتروشیمی و فولاد را با چند برابر قیمت صادر میکنیم، ولی نفت را خامفروشی میکنیم به قیمت ارزان و دشمن هم تسلطش بر نفت خام است.
یعنی اگر ما از اقتصاد نفتی رهایی یابیم، عملاً تحریمها خود به خود خنثی و بی اثر می شوند.
بله، البته از خام فروشی نفت. ما باید اولا بتوانیم تولید را افزایش دهیم و دوم اینکه بتوانیم از داشتهها و درآمدهایمان درست استفاده کنیم. لذا اینجا است که میگویم سوء مدیریت ضربه هایی بیش از تحریم به ما زده است. البته ما واقعا از این گردنهی سخت عبور کردهایم. بدین معنی که به هرحال روزی آنها صادرات نفت ما را به عددی کم و پایین رساندند، ولی الان ما این قابلیت را پیدا کردهایم که در همهی این زمینهها صادرات را انجام دهیم و اقتصاد کشور روز به روز در این بخش ان شاءالله بهتر خواهد شد و بودجهی ۱۴۰۰ را با همین نگاه خواهیم بست. رفع تحریم را با قانون رفع تحریم دنبال میکنیم و بی اثر کردن تحریم را با سند بودجهی ۱۴۰۰ و انشاءالله با برنامهی هفتم که بلافاصله در سال ۱۴۰۰ تنظیم خواهد شد.
اساساً دوقطبیسازیهای مصنوعی و وصل کردن آب و نان و هر چیزی به تحریم، به همانجایی باز میگردد که در نگاهها و رویکردها و نگرشها دچار اشکال هستند. در عرصهی اقتصاد، اگر در بازار بخواهید رقابت کنید، باید کالای با کیفیت و با قیمت ارزان ارائه بدهید. هر کسی که کالای باکیفیت و با قیمت ارزان ارائه دهد، طبیعتاً بازار را در دست می گیرد. این یک رقابت جدی است و هر کسی در بازار هست می داند که این باید مبنای کارش باشد. در حوزهی مسایل دیپلماسی و سیاست خارجی نیز همین است. مثلا وقتی که کسی میآید، اگر شما بگویید که ما ضعیف هستیم و بگویید که آب خوردنمان هم به این بستگی دارد، یا بگویید علت اینکه فلان پروژه انجام نشده دلیلش این است، به نظر شما آیا در حل مشکل موفق خواهید شد؟ حتی اگر در حوزهی دیپلماسی هم بخواهید صحبت کنید، با دشمن یا حتی رقیب خود، آیا می توانید موفق باشید؟ خیر. وقتی موفق میشوید که بتوانید تولید قدرت کنید. لذا هر کسی که بخواهد از منافع ملی، هزینهی حوزه مسائل سیاسی و داخلی کند و با این شرطی کردن و دوقطبیسازیهای غیرواقعی و غیرمنطقی به اینها دامن بزند، جز اینکه امنیت ملی، آیندهی کشور، اقتصاد کشور، فرهنگ کشور و واقعاً عزت ایرانی را آسیب پذیر کند، نتیجهی دیگری نخواهد داشت.
بهعنوان سوال آخر، در مراوداتی که در دورهی مسئولیت ریاست مجلس یا سایر مسئولیتهایتان با رهبر انقلاب داشتهاید اگر خاطره یا روایتی دربارهی توجه ایشان به معیشت عمومی و حل مشکلات مردم دارید، بفرمایید.
در طول ارتباط من با رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تا امروز و درمسئولیتهای مختلف، مستمر این موضوعات بوده است. ولی در مسئولیت مجلس، طبیعتاً حوزهی کاری نسبت به کارهای گذشته متفاوتتر است. در جلساتی که خدمت رهبر انقلاب بودیم؛ چه جلسات خصوصی و چه در جلسات سران قوا؛ مهمترین موضوعی که ایشان واقعا به ما تأکید داشتند، دو نکته است؛ یکی در خود مجلس به این معنا که بههرحال مجلس باید نمایندگی کند مردم را، توجه کنید به حقوق مردم، به وظایفی که در آنجا دارید و حفظ ارزشهای اخلاقی که ایشان بر این نکته برای درون مجلس تأکید داشتند. در رابطه با مردم نیز مهمترین موضوعی که ایشان تأکید داشتند بحث رسیدگی به محرومان، معیشت و محرومیتزُدایی از مردم و توجه به مردم در حوزهی اقتصاد است. به خاطر دارم آن اوایل در مرداد و شهریور، در جلسهی اولی که درخصوص بودجهی ۱۴۰۰ گفتوگو میکردیم، رهبر انقلاب به من تأکید داشتند که ابتدا در همین سال ۹۹ بودجه را به صورت دقیق نظارت کنید که جلوی فشار به مردم را بگیرید، که ما تلاش خود را کردیم و طبیعتاً برای سال ۱۴۰۰ نیز مدنظر است. یعنی دغدغهی معیشت مردم از موضوعاتی بود که ایشان همیشه در مسائل بیرونی مجلس به آن توجه داشتند و به عنوان اولویت اول قرار میدادند و بعضاً پیشنهادات روشنی هم در این زمینه بود و هر پیشنهادی را که ما در این زمینهها داشتیم که نیاز به کمک بود تا ایشان عنایتی داشته باشند، هیچ دریغی در این بخش نداشتهاند.
من اخیراً سفر بودم و یکی از مسائلی که ایشان در همین زمینه مطرح کردند، این بود که فرمودند ارتباط مستقیم با مردم و سرکشی به مردم را یک اصل بدانید، هم کارشان را پیگیری و حل کنید و هم در میان مردم با مردم صحبت کنید، ارتباط برقرار کنید تا مردم شما را ببینند و این یک اساس است. یقیناً یکی از موضوعات اساسی انقلاب و نظام همین ارتباط مستقیم با مردم است. همین که مردم بدانند مسئولان مثل خودشان هستند و اگر مشکلی و کاری هست برای همه هست و اگر رفاهیات هم هست، برای همه هست. ایشان بر مردمی بودن، مردمی زندگی کردن و در میان مردم بودن و اقصاد و معیشت مردم را در اولویت قرار دادن، تأکید دارند.
من در جلسهای خدمت رهبر انقلاب بودم و موارد را خدمت ایشان عرض میکردم. ایشان به بنده فرمودند که حتما این سفرهای استانی را، اولویت بدانید و بروید. اساس انقلاب این است که در بین مردم باشید، شرایط سخت مردم را بدانید و مردم در روزهای سخت، مسئولان، مخصوصاً روسای قوا را کنار خود ببینند. رفتن شما به آنها روحیه میدهد و باعث میشود تا مشکلات آنها را رفع کنید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com