به گزارش بولتن نیوز به نقل از وطن امروز، جریانات و فعالان سیاسیای بودهاند که با گذر زمان نسبت به اصول و ارزشهای خود تجدیدنظر کردهاند؛ چه آنها که تجدیدنظرشان باعث شده خاطرات بد گذشتهشان را جبران کنند و چه آنها که با تجدیدنظر در اصول خود مانع از بر جا گذاشتن نام نیکی از خود شدند، هر دو در اصل تجدیدنظرطلبی با همدیگر شباهت داشتهاند اما فارغ از مواضعی که نشاندهنده تجدیدنظر افراد بوده، برخی مواضع حکایت از برداشته شدن پرده از چهره افراد و جریانات دارد؛ چهرهای که آنها در برهههایی و بنا بر مصالح زمانی برای خود تعریف کرده بودند تا در همراه ساختن مردم با خود موفق شوند و اهداف خود را که مغایر با خواست عمومی جامعه بوده، دنبال کنند.
مطالعه تاریخ تحولات سیاسی ایران در دهه90 بدون توجه داشتن به کلیدواژههای «تحریم»، «مذاکره» و «دولت آمریکا» امری محال به نظر میآید، چه از آن رو که آغاز این دهه با شدت گرفتن «تحریمها» علیه کشورمان همزمان شد و پس از آن نیز جریانی که از سال92 موفق به کسب دولتهای یازدهم و دوازدهم شد، همه تمرکز خود را بر برجسته کردن این کلیدواژه معطوف کرد تا از قبل آن با شعار «مذاکره» با «دولت آمریکا» رای مردم را تصاحب کند. آنها تمام تلاش خود را کردند تا هر شخص، ایده و نقدی در نسبت با این کلیدواژهها تحریم شود و پس از آن با تفسیر به رای تمام آنها به مانعی در برابر رفع تحریمها، به انزوای منتقدان خود کمک کنند. در این میان جدیترین خط حمله به منتقدان برای بیاعتبار کردن انتقاداتشان بر این مدار پیگیری میشد که آنان مخالف برداشته شدن تحریمها و متعاقب آن گشایش اقتصادی در زندگی مردم هستند، تا جایی که حتی رئیسجمهور نیز بارها در نطقهای عمومی خود با استفاده از عباراتی همانند «کاسبان تحریم» سعی در نهادینه کردن این گزاره داشت.
گذر زمان و پر شدن پیمانه عمر دولت روحانی آن هم در شرایطی که به گفته مقامات دولتی وضعیت تحریمها در سال آخر دولت به مراتب سختتر از زمان آغاز به کار روحانی است، باعث شده تا اظهارات متفاوت و متناقضی از طرف اصلاحطلبان برای فرار از مسؤولیت حمایتشان از روحانی مطرح شود، تا جایی که آنها بارها سعی کردند با ترامپیست خواندن منتقدان دولت، آخرین شانسهای خود برای احیای خط تبلیغاتی سالهای نخستین دولت را زنده کنند.
در این میان اما با پایان یافتن عمر دولت ترامپ، برخی مواضع مهمترین چهرههای حامی روحانی نشان از آن دارد که آنها نهتنها تمایلی به کاهش فشار تحریمهای خارجی ندارند که حتی حیات سیاسیشان نیز وابسته به این تحریمهاست، به گونهای که میتوان برچسب «کاسب تحریم» را کاملترین توصیف از حیات سیاسیشان دانست.
فائزه هاشمی که چه در جایگاه خانوادگی و چه در جایگاه سیاسی به عنوان یک عضو حزب کارگزاران سازندگی از مهمترین حامیان روحانی به شمار میرود و بارها نیز در دفاع از او به سخنرانی پرداخته است، در جدیدترین گفتوگوی خود با یکی از رسانههای اصلاحطلب پرده از هدف بلندمدت خود و کمک ابزار تحریمها به آن برداشت. فرزند حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی در بخشی از گفتوگوی خود با سایت خبری «انصاف نیوز» با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و شکست دونالد ترامپ گفت: «من یک جایی قبلا هم گفته بودم که برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود ولی اگر یک آمریکایی بودم به آقای ترامپ رای نمیدادم». فائزه هاشمی در پاسخ به خبرنگار که از وی درباره چرایی تحلیلش مبنی بر بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران سوال پرسیده بود نیز گفت: «به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. مردم هر چه تلاش میکنند اصلاحات انجام بگیرد «مرغ یک پا دارد» و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم سرکوب میشوند، شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. این تغییر سیاستها حتما به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتها کمی شل و ول هستند. یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود ولی چنین چشماندازی دارد!»
این فعال اصلاحطلب در حالی صراحتا از فشار بیشتر به کشورش با نیت ایجاد تغییرات سیاسی سخن به زبان میآورد که آنها در تمام دهه90 با تعریف خود به عنوان عاملان رفع تحریم موفق به کسب آرای عمومی شدند. اما نکته سیاه این اظهارات آن است که فرزند اکبر هاشمیرفسنجانی میگوید علاقهمند بوده است در آمریکا دونالد ترامپ پیروز انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ شود و تصریح میکند دلیل این تمایل این بوده است که فشارهای ترامپ بر ایران تداوم داشته باشد و تشدید شود تا این فشارها منجر به عقبنشینی ایران و تغییر در سیاستهایش شود. اظهارات فائزه هاشمیرفسنجانی به وضوح ماهیت وی و همینطور جریان سیاسی حامی دولت در ایران را نسبت به فشارهای اقتصادی و تحریمهای چند سال اخیر آمریکا علیه ایران نشان میدهد؛ جریانی که بقای خود را در گرو فشار آمریکا به ایران و در مضیقه قرار گرفتن مردم و کاهش سرمایههای مردم میداند و به عبارتی چشم امید به فشار امثال ترامپ بر ایران دارد و از همه مهمتر رفتار سیاسی خود را با فشارهای امثال ترامپ بر مردم ایران تنظیم میکند. نظیر اقدامی که برخی حواریون اکبر هاشمیرفسنجانی و حامیان دولت در سال گذشته انجام دادند و طی نامهای خواستار عقبنشینی ایران در مقابل زیادهخواهیهای ترامپ شدند. بر همین اساس این اظهارات یا به عبارتی اعتراف صریح فائزه رفسنجانی به وضوح ماهیت غیرملی و وطنستیزانه جریان غربگرا در ایران را نشان میدهد؛ جریانی که متأسفانه طی ۸ سال گذشته به برخی مناصب مهم تصمیمگیری کشور نفوذ کرد و منشأ برخی تصمیمات و راهبردهای هزینهسازی شد که تبعات این راهبردها و تصمیمات در زندگی مردم ایران و بحران معیشتی فعلی قابل لمس است.
فائزه هاشمی در بخشی دیگر از این گفتوگو در موضعی سادهانگارانه پیرامون سردار شهید حاجقاسم سلیمانی نیز گفت: «نتیجه عملکرد آقای سلیمانی و ما به عنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما را باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه باز کرده است؟» اتخاذ مواضعی اینچنینی در شرایطی است که پرونده روشن مقاومت در منطقه و دستاوردهای آن برای ایران در راستای افزایش حوزه نفوذ و تقویت قدرت منطقهای توسط دشمنان نیز مورد اعتراف قرار گرفته است. از سوی دیگر کارکرد مقاومت، تأمین امنیت و تقویت بنیه امنیتی ایران و تقویت جایگاه کشور در حوزه دیپلماسی بوده است. در این باره فارغ از عملکرد ضعیف دولت روحانی در بهرهبرداریهای جانبی از پیروزیهای محور مقاومت، اظهارات این چهره اصلاحطلب را میتوان یک انتقام هدفمند در نسبت با خشم حاصل شده در چارچوب مشاهده محبوبیت سرداران مقاومت در میان مردم دانست، آنچنان که مواضع پیشین وی نیز نشان از عدم مطلوبیت پیروزی مقاومت برای کارگزاران داخلی تحریمهای آمریکا دارد. ضمن اینکه شاید به نوعی هواداران ترامپ در دفاع از قاتل شهید سلیمانی، تلاش میکنند میراث گرانقدر این شهید را به زعم خود زیر سوال ببرند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
https://www.aparat.com/v/SQJa7/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%81%DB%8C_%D9%BE%D9%88%D8%B1_%3A%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA_%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C_%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C%3A