گروه اجتماعی- حجتالاسلام مجتبی نامخواه در یادداشتی نوشت: این روزها و در جریان بخشی از رساله دکتری در حال تأمل بر روی امکانها و مفهومهایی از دانشها و سنت اسلامی بودم که تحلیل و تجویز انقلاب اجتماعی را برای امام خمینی ممکن ساخته است. یکی از این امکانها، مفهوم تضاد است. فلسفه اسلامی همواره و به طور مشخص در حکمت متعالیه اهمیت بالایی برای تضاد قائل است.
به گزارش بولتن نیوز، مرحوم مطهری در مقالهای که پنجاه و پنج سال قبل در مجله مقالات و بررسیهای دانشگاه تهران منتشر کرده، از تضاد به مثابه یک «اصل» در فلسفه اسلامی نام برده است. مقاله واقعا خواندنی است و بیشتر از حیث فلسفی از جهت تاریخ اندیشه اهمیت دارد. این که مرحوم مطهری نشان میدهد چگونه نگرش اسلامی درباره تضاد، در میانه دیالکتیک کلاسیک سقراطی، افلاطونی و ارسطویی و دیالکتیک جدید هگلی، سر بر میآورد. او در این مقاله در مقام کاشف ظرفیتهای حکمت صدرایی در صورتبندی مفهوم تضاد بر میآید و درباره استدلال اسفار بحث میکند که "لولا التضاد ما صح دوام الفیض عن المبدأ الجواد".
امام خمینی هم در تحلیل انقلاب و به طور گستردهتری در بازتولید انقلاب در مباحث سال 1367، بر دوگانههای حق / باطل، فقر/غنا، مستضعفین/ مستکبرین و اسلام ناب/ اسلام آمریکایی تأکیدهای فراوانی میکند. فقط در سال آخر بیش از صد ارجاع در متون ایشان وجود دارد؛ در نگاهی که امام خمینی به تغییر اجتماعی دارند، انقلاب و دگرگونی یک «تحفه الهی» است و دوام این فیض به تضاد است.
تضاد از مهمترین خاستگاههای تأمین بنیادهای حکمی و کلامی عدالتخواهی است. زمینههای نیم قرن اخیر و به طور مشخص ترومای تروریسم مارکسیسم پرداختن به این "اصل" در حکمت اسلامی را تضعیف کرده است؛ توجه مجدد به آن اما برای بازآفرینی مبانی فلسفی عدالتخواهی ضروری است.
در فرصتی دیگر به شکل مبسوط به این بحث خواهم پرداخت؛ همچنین به دیگر بنیانها و امکانهای حکمی، کلامی اخلاقی و فقهی عدالتخواهی که طی سالهای دهه بیست تا انتهای دهه شصت، در بستر اسلام انقلاب اسلامی توسط متفکران حوزوی همچون امام، آیتالله خامنهای، شهیدان مطهری، بهشتی، صدر، مرحوم طالقانی و امام صدر احیا شدند. بنیادهایی که طی سه دهه اخیر، با وجود ارجاعها و اعلام نیازهای صریح رهبر انقلاب، مورد بیتوجهی قرار گرفته و عمیقاً تضعیف شدند تا امکان عدالتخواهی و نقد و ارزیابی عدالتخواهانه مبتنی براندیشه اسلامی، تقریبا ممتنع شود.
در این میان شگفتآور و تأسف برانگیز، کارِ برخی ازناآشنایان با مباحث حکمی است که ظرفیتهای حکمت صدرایی برای انقلاب و تغییر را نمیشناسند و با ادعاهایی که قطعا از سر عدم اطلاع است؛ هم برای دیگر ناآشنایانِ این وادی لاف در غریبی میزنند؛ هم برای آشنایان لطیفه میگویند؛ هم با تضعیف فلسفیدن، اخباریگری عمیقا بازسازی شده را تقویت میکنند و هم آن ترومای واقعاً موجود را به سود فروبستگی تحریک میکنند.
تصاویری از مقاله شهید مطهری؛ متن مقاله در کتاب مقالات فلسفی و ج 13 مجموعه آثار ایشان هست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com