کد خبر: ۷۰۱۷۷۵
تاریخ انتشار:
دولت برعکس نظرات رهبر انقلاب در اقتصاد عمل می‌کند

انقلاب اسلامی به دنبال تعامل با دنیاست، اما غرب گرایان این تعامل را در ارتباط با چند کشور خلاصه می‌کنند

مهم‌ترين تحريم، چیزی نيست كه امريكا در اطراف ما ايجاد كرده، بلكه تحريمي است كه از زمانی که درون‌گرا شديم، خودمان بر خودمان تحميل كرديم.

گروه سیاسی - محسن مقصودی، مجری و تهیه‌کننده برنامه ثریا در گفتگوی بیان کرد: سال‌هاست که دولت با تمام تریبون‌های ممکن از غرب صحبت می کند. مهم‌ترین ایده دولت که شالوده فکری و عملی جریان اصلاحات در سال های گذشته بوده، تکیه به آمریکایی هاست. زمانی این موضوع در ادبیات سیاسی جریان حاکمه بیشتر متجلی شد، که رئیس جمهور از بستن با کد خداد صحبت کرد و وزیر خارجه امضای کری را تضمین دانست. در اوج دلبستگی دولت روحانی، گروهی از مجاهدان عرصه رسانه پا به سرزمین های دور دست گذاشتند تا فرصت های پیش رو را در دنیایی بدون روتوش به تصویر بکشند؛ فرصت هایی که می تواند موجبات قدرت اقتصادی ایران را فراهم کند و قوت و نفوذ کشورمان را افزایش بدهد و شرایط ذلت‌باری که ماحصل هشت سال حکمرانی دولت روحانی در کشور است را تغییر بدهد.

 

انقلاب اسلامی به دنبال تعامل با دنیاست، اما غرب گرایان این تعامل را در ارتباط با چند کشور خلاصه می‌کنند

 

به گزارش بولتن نیوز، گروه مستندسازی ثریا سال‌هاست که بخشی از توان خود را روی مسئله‌ی اقتصاد بین الملل و ظرفیت‌های درخشان کشورهای دنیا برای تبادلات تجاری گذاشته است. محسن مقصودی، مجری و تهیه کننده برنامه ثریا در مصاحبه با رجانیوز از تجربیات جالب خود در کشورهای مختلف جهان و زمینه های لازم برای بهبود وضعیت اقتصادی کشورمان می گوید.

مستندهای برون مرزی ثریا از کجا کلید خورد؟

گروه مستند «ثريا» 4، 5 سال قبل از اينكه به سوريه و افريقا برويم، مستندهای برون مرزی را از تولید مستندی در خصوص همسايه شمالي‌ ایران، روسيه آغاز کردیم. در آنجا ابتدا 4 قسمت مستند ساختيم. بعد به عراق رفتيم و سه قسمست همسايه غربي و سپس عمّان، در دو قسمت همسايه جنوبي را ساختيم و بعد ماجراي افريقا اتفاق افتاد. به همين دليل اگر بخواهيم سابقه مستندهاي برون‌مرزي «ثريا» را درست بررسي كنيم، بايد اول به اين نكته اشاره كنيم كه چرا ابتدائاً به روسيه رفتيم؟ ماجرا از يك چالش نظري در اقتصاد كشور شروع شد.

زماني كه رهبري اقتصاد مقاومتي را مطرح كردند گفتند از ويژگي‌هاي اقتصاد مقاومتي درون‌زا و برو‌ن‌گرا بودن آن است. بخش‌هائي از بدنه دولت كه عادت كرده‌اند به عكس نظريات آقا عمل كنند، از واژه برون‌گرا برداشت ديگري كردند. اين اتفاقاتي كه دارم به آنها اشاره مي‌كنم، مربوط به اوايل برجام است. سال 93 و 94 این فضا در دولت شكل گرفته بود و ما با مسئولين مختلف، چه پشت صحنه و چه در فضاي رسانه‌اي، علناً اين موضوع مطرح شد.

يادم هست كه آقاي نهاونديان يك بار پيش از خطبه‌هاي نمازجمعه اين نكات را با اين مضمون مطرح كرد كه مقاوم سازی اقتصاد و برون‌گرائي يعني اينكه حضور شركت‌ها و سرمایه گذاران خارجی (منظورشان امثال توتال، رنو، پژوسیتروئن و... است) بايد به قدري در كشور ما جدي بشود و بيايند و سرمايه‌گذاري كنند تا با این حضور و مشارکت اقتصادی، منافع و اقتصاد كشورهاي غربي با تاروپود اقتصاد ايران عجين بشود و رشد اقتصادی ایران به نفع آنها هم بشود و ديگر براي طرف مقابل سودي نداشته باشد كه ما را تحريم كند و اگر هم خواست تحريم كند، اين شركت‌ها و اين منافع اقتصادي مانع از اين تحريم‌ها بشوند.

اين نظريه بدنه اقتصادي دولت است و ما اين را هم در پشت صحنه برنامه از معاونان وزير شنيديم و هم در فضاي رسانه‌اي به شكلي نرم‌تر توسط اين دوستان مطرح شد و ما ديديم كه همه اينها مبتني است بر اينكه اقتصاد مقاومتي يعني برونگرائي و برونگرائي هم يعني اينكه ما با اين روش بتوانيم جلوي تكانه‌هاي جهاني را بگيريم.

ما احساس كرديم كه اين برداشت دقيقاً نقطه مقابل نظر رهبر انقلاب است. يعني حضرت آقا مي‌گويند ما بايد به لحاظ توليد ملي و قوي كردن توان داخلي‌مان بايد آن قدر قدرتمند بشويم كه تكانه‌هاي اقتصاد خارجي و تلاش‌هاي دشمن نتواند به اقتصاد ما صدمه وارد كند و دوستان اين‌گونه تفسير كردند و هنوز هم نگاه اصلي در بدنه دولت همين است كه ما بايد حضور شرکت ها و سرمایه خارجي را به ‌قدري در صنایع ايران پررنگ كنيم كه براي طرف نيارزد كه ما را تحريم كند.

اين يك انحرافي جدي بود كه در بخشي از بدنه اقتصادي دولت تعريف مي‌شد كه برون‌گرائي بدين معناست. در حالي كه ما بررسي كرديم و ديديم منظور آقا از برون‌گرائي اين است كه ما مبتني بر توان داخلي‌مان برون‌گرا باشيم. آقا چند بار اشاره مي‌كنند كه ما بايد سهم مشخصي از بازارهاي كشورهاي همسايه را به دست بياوريم، روي صادرات به اين كشورها كار كنيم و احياناً نيازهايمان را هم از همين كشورهاي مستقل و همسايه و كشورهائي كه در جبهه مقاومت هستند و یا كشورهائي كه بدون وابستگي به آنها مي‌توانيم با آنها تعاملات اقتصادي داشته باشيم تأمين كنيم،‌ یعنی اولویت ارتباط اقتصادی با این کشورها باشد،‌ هر چند که ارتباط هوشمند و هدفمند اقتصادی با غربی ها را هم به عنوان اولویت آخر و در صورت نیاز نفی نمی کنیم.

انقلاب اسلامي به دنبال تعامل با دنياست، اما نگاه غرب‌گرايان و غرب‌گدایان و غرب‌باوراني كه هم در جناح چپ و هم در جناح راست ما با ادبيات‌هاي مختلف حضور دارند، اين است كه تعامل با دنيا در تعامل با استكبار و 3، 4 كشور امريكا، انگليس، آلمان و فرانسه خلاصه مي‌شود، ولي انقلاب اسلامي مي‌گويد تعامل با دنيا.

چرا تعامل با دنيا را منحصر به چند كشور خاص كرده‌ايد؟ چرا به دنياي به اين بزرگي و به 15 كشور همسايه با بازارهاي وسيعي كه دارند، 54 كشور افريقائي و كشورهاي شرق آسيا نگاه نمي‌كنيد؟ چرا دنيا را نمي‌بينيد؟ با اين چالش نظري بود كه ما از روسيه شروع كرديم، آن هم در مقطعي كه سر ماجراهاي اوكراين، غرب اعم از امريكا و اروپا، روسيه را تحريم كرده بودند و از اين سو هم سر زدن هواپيماي روسي كه ترك‌ها زده بودند، بین روس ها با ترك‌ها هم اختلاف پيش آمده بود و تركيه هم كاملاً از بازار روسيه حذف شده بود.

محسن مقصودی در کناراقوام آفریقایی

در چنين مقطعي كه سال 2016 بود و تقريباً تمام رقباي ما از بازار حذف شده بودند و فقط کشورهایی مثل تركمنستان، قزاقستان، ازبكستان، آذربايجان و امثالهم به عنوان رقبای ما در آن بازار حضور داشتند و رقبای اصلی در بازار روسيه حضوري نداشتند. ما رفتيم و به شكل عملي و ميداني بازارهاي دارو، ميوه و تره‌بار، صنایع غذایی،‌ خودرو و... براي اولين‌بار در صدا و سيما مستندي میدانی را درباره بازار روسيه تهيه كرديم.

ما رفتيم ببينيم دوستاني كه اهل تعامل با دنيا هستند و شعار تعامل با دنيا را مي‌دهند، در بهترين و مناسب‌ترين زمان و زمينه‌اي كه برايمان ايجاد شده چه كار كرده‌اند؟ رفتيم كه بعد از برجام كه همه چيز به قول دوستان مهيا بود و تمام رقباي ما هم از صحنه بازار روسيه خارج شده بودند، ببينيم كه دوستان براي كسب سهم در اين بازار آماده چه كرده‌اند؟ و وقتي كه با صحنه روبرو شديم، واقعاً بهتمان زد كه صادرات ما به روسيه نه تنها رشدي نكرده بود، بلكه 9 تا 10 درصد هم كاهش پيدا كرده بود، آن هم در شرايطي كه تمام رقبا حذف شده بودند.

به نظرم اين بسيار اتفاق عجيبي بود. رويكرد مستند ما يك رويكرد اقتصادي بود، منتهي با يك پيش‌زمينه جدي يك دعواي تئوريك در حوزه اقتصاد و نگاه به دنيا. يعني شما اگر مستند را ببينيد، هيچ اشاره سياسي‌اي در آن نمي‌بينيد، مگر تك جمله‌اي كه در آخر مستند «بازی در مسكو» كه قسمت اول اين مجموعه مستند چهار قسمتي بود گفته مي‌شود كه «ظاهراً همه حواس‌ها به سمت غرب بود و از فضاهاي نزديكي كه در شرق وجود دارند غفلت شده است.» اين تنها جمله سياسي مستند بود، اما استقبال بسيار ويژه‌اي از مستند شد.

شايد به اندازه مستندهاي «ثريا» در زمينه‌هاي هسته‌اي و دفاعي استقبال شد و اين استقبال فقط از طرف طيف حزب‌اللهي‌ها و انقلابي‌ها هم نبود و طیف های مختلف مردم و تجار از سكولار و بي‌اعتقاد به نظام تا حزب اللهی هم اين مستند را ديدند و به لطف خدا خيلي از اين مستندها استقبال شد.

اين استقبال مردم و بكر بودن موضوع باعث شد كه هم خود ما انگيزه پيدا كرديم و تجار و توليدكنندگان و صادركنندگان متعددي با ما تماس گرفتند و پس از پخش اين مستندها به روسيه رفتند و در حال حاضر بعضي از آنها جزو صادركنندگان بزرگ كشور شدند که بعدا فیلم‌هایشان را فرستاده‌ و گفته اند که بعد از پخش این مستند جرقه فکری در ذهنشان زده شد و مثلاً بعضی‌هایشان به سمت صادرات خرما رفتند و الان جزو بزرگ‌ترین صادرکنندگان خرما به روسیه و هند و...هستند. از این نمونه‌ها زیاد داشتیم که شرکت هایی بعد از دیدن این مستند، خودشان رفته و پیگیری کرده و شروع به صادرات کرده بودند.

بعد از سري اول همسايه شمالي، با تمام نقص‌هايي كه كار ما ممكن است داشته باشد، ولي چون موضوع بکر بود و استقبال زيادي هم از آن شد، در سازمان هم رغبت ايجاد شد كه اين مستندها ادامه پيدا كند و خود ما هم اين انگيزه را پيدا كرديم و به همين دليل اين مجموعه ادامه پيدا كرد و ما بعد از همسايه شمالی 1 به سراغ همسايه غربي يعني عراق رفتيم و مستندي را درباره بازار عراق ساختيم.

سپس به سراغ همسايه جنوبي، يعني عمان و مستند دو قسمتی رفتيم و با يك فاصله دو ساله، مجدداً و در پي قسمت‌هاي قبلي، 9 قسمت را این بار در استان‌هارو جمهوری های مختلف روسيه با عنوان همسایه شمالی 2 ساختيم. بعد از همسايه شمالي 2 بود كه داستان افريقا پيش آمد و با يك بررسي اوليه با ظرفیت بکر افريقا آشنا شديم و مستند «افريقا سرزمين فرصتها» متولد شد.

محسن مقصودی در کنار مردم آفریقا

در طي اين سال‌ها نكته جالب براي ما استقبال وسيع توليدكنندگان و صادركنندگان ايراني بود. يادم هست در همايش كارآفرينان، يك كارآفرين از آن طرف سالن به سمت ما آمد و ما را در آغوش گرفت و صمیمانه تشکر کرد. پرسيدم داستان چيست؟ گفت شما دو سال پيش در عراق نشان داديد كه عسل آلماني كيلوئي 400 تومان در بازار عراق هست، ولي عسل ايراني نيست. ما بعد از اين داستان 4، 5 ميليارد تومان عسل به عراق صادر كرديم. بعد كه به روسيه رفتيد، به روسيه عسل صادر كرديم. از اين نمونه‌ها بسيار زياد داشتيم.

يعني در واقع شما ديپلمات‌هاي اقتصادي ايران شديد، چيزي كه وزارت خارجه ندارد.
لطف خدا بود، وگرنه ما كار خيلي خاصي نكرديم. شايد بكر بودن فضا و موضوع باعث اين استقبال شديد بود. البته همکارانم در ثریا، واقعا جهادی و مخلصانه کار کردند تا این مستندها تولید شود واین کارهایی که دیده می شود حاصل تلاش گروهی بچه های ثریاست.

اما در مورد سوالتان باید گفت دولت‌هاي ما به‌طوركلي در حوزه صادرات دچار كم‌كاري شديد ساختاري هستند. دولت فعلي هم كه در اين زمينه ضعف راهبردي رویکردی دارد و بیشتر حواسش به غرب است و لذا عدم حضور ما در بازارهاي كشورهاي همسايه و كشورهاي مستقل مضاعف شده است.

بعد از پخش مستند همسایه شمالی 2، گزينه‌هاي مختلفي مطرح شدند و افريقا با توجه به ظرفيتي كه داشت و مطالعاتي كه كرديم، بحث افریقا مطرح و مستند«افریقا سرزمین فرصت‌ها» در 10 قسمت تهيه شد. براي اين كار پس از پژوهش های اولیه دو كشور در شرق افريقا انتخاب شدند (كنيا و اوگاندا) و دو كشور در غرب افريقا (ساحل عاج و سنگال). در فروردين 98 به شرق افريقا و در خرداد 98 به غرب افريقا سفر كرديم.

مستندهاي برون مرزی «ثريا» زمانی فیلمبرداری می‌شدند كه برنامه‌هاي زنده «ثريا» تعطیل بودند و امکان سفر پیدا می شد.طبق کنداکتور شبکه در ده سال گذشته برنامه زنده «ثريا» معمولا در نوروز، دهه محرم، ماه رمضان و برخی مناسبتها تعطيل است، به همين دليل مستندهاي ثريا در همين مقاطع تهيه مي‌شدند، چون به دليل تعطيلي برنامه زنده ثريا، فرصت دو سه هفته‌اي براي سفر فراهم مي‌شد كه ما برويم و مستندها را تهيه كنيم.

سفر به سوريه استثنا بود، چون آن موقع به لطف برخی دوستان، برنامه زنده «ثريا» كلاً تعطيل شده بود و لذا انتخاب زمان براي سفر راحت‌تر بود و در مردادماه و شهريورماه به سوريه رفتيم.

بازاری که برای کالاهای ایرانی در دنیا وجود دارد چقدر بزرگ است و تا چه اندازه تحت تاثیر تحریم‌های موجود قرار گرفته است؟
يك وقت هست كه آدم آمار و ارقام را مي‌بيند و يك وقت مي‌رود و به صورت ميداني و عيني، وضعيت رقبا در بازارها و عطش مردم و مسئولين آن كشورها را براي كالاهاي ايراني مي‌بيند و واقعاً تأسف مي‌خورد.

سهم كنوني ما از حجم واردات ۱۲۰۰ میلیارد دلاري كشورهاي همسايه‌مان فقط 2 درصد يعني ۲۵،۲۴ ميليارد دلار است. سهم صادرات ما از بازار بسيار گسترده روسيه حدود ۲ دهم درصد است یعنی به نیم درصد هم نمی رسد. 2/0 درصد يعني از 1000 سهم دو سهم از بازار ورادات ۲۴۳ ملیارد دلاری روسیه کمتر از پانصد میلیارد دلار سهم ایران بوده است.

يا براي جمعيت 200 ميليون نفري پاكستان سهم ما 6/0 درصد است، يعني به يك درصد هم نمي‌رسد، در حالي كه پاكستان همسايه همدين ماست كه در آنجا جايگاه فرهنگي محكمي داريم و شيعيان پاكستان بسيار ما را دوست دارند. 500 كيلومتر مرز زميني با آنها داريم و مي‌توانيم روابط اقتصادي گسترده‌اي با پاكستان داشته باشيم، ولي سهم صادرات ما به پاكستان فقط 6/0 درصد است.

تمام اين موارد نشان مي‌دهند كه ما كلاً از ظرفيت‌هاي اطرافمان غافليم و نگاهمان منحصراً معطوف است به اينكه فرانسه و اروپا و امريكا قرار است براي ما كاري بكنند كه تجربه هم نشان داد كه اينها جز سنگ‌اندازي در مسير ما كاري نكردند. از آن طرف هم از بازار 600 ميليارد دلاري افريقا، 1/0 درصد سهم داريم.

محسن مقصودی در کنار مردم آفریقا

در افريقائي كه به دليل حمايت‌هاي جدي ايران از مستضعفين جهان، از ابتداي انقلاب، علاقمندي شديدي به ايران وجود دارد، حضور جدي نداريم و رقباي ما فعالند و مثلاً تركيه 20 برابر ما صادرات به افريقا دارد. هند 40 برابر ما به قاره افريقا صادرات دارد. چين 160 برابر ما صادرات دارد. اين عدد و رقم‌ها به‌طور اتفاقي رقم نمي‌خورند، بلكه حاصل يك برنامه‌ريزي راهبردي و دقيق توسط كشورهاي رقيب ماست. يعني مثلاً تركيه براي قاره افريقا، هم به لحاظ سياسي و هم به لحاظ اقتصادي، يك برنامه راهبردي دارد.

هند دقيقاً برنامه دارد و مي‌داند كه در آفریقا بايد به چه صنايعي ورود، چه چيزهائي را صادر و چه چيزهائي را وارد كند و روابط اقتصادي‌اش با كشورهاي مختلف چگونه بايد تنظيم شود. اينها كاملاً طراحي دارند، اما الان شما برويد و مثلاً از مسئولين سازمان توسعه تجارت يا وزارت خارجه سئوال كنيد كه برنامه‌ريزي راهبردي اقتصادي شما با قاره افريقا چيست؟ يعني اگر امسال داريد 600 ميليون دلار كالا به 50 كشور افريقائي صادر مي‌كنيد، آيا مي‌دانيد كه قرار است در سال بعد چقدر كالا صادر كنيد؟ آيا مي‌دانيد چه چيزهائي را بايد وارد كنيد؟ آيا مي‌دانيد پنج سال يا ده سال بعد بايد كجا باشيد؟ براي هيچ‌يك از اين پرسش‌هايتان متأسفانه پاسخي وجود ندارد.

البته با هر مسئولي كه حرف بزنيد، يك‌سري كليات را به شما خواهد گفت، ولي اگر بگوئيد كه به من عدد و رقم بده، من در اين پنج سالي كه به‌طور ويژه روي بخش‌هاي مختلف كار كرده‌ايم، حتي يك بار پاسخ درست دريافت نكرده‌ايم و متأسفانه هيچ عدد و رقم مكتوبي را كه بشود از دوستان مطالبه كرد، وجود ندارد.

از آن طرف مي‌بينيد تركيه‌اي كه به لحاظ سياست‌هاي منطقه‌اي يك كشور كاملاً غيرمعمول و راديكال است. يعني دارد به خاك تمام همسايه‌هايش تجاوز مي‌كند، اما از لحاظ اقتصادي همزمان با تجاوز به خاك سوريه، 8 برابر ايران كالا به سوريه صادر مي‌كند. همزمان با دراختيار گرفتن بخش‌هائي از عراق و يا حمايت از گروه‌هاي معارض عراقي، در حد گسترده‌اي به آنجا صادرات دارد. ما قطعاً در مقابل برخي از عملكردهاي سیاسی تركيه موضع داريم، ولي اين كشور به لحاظ برنامه‌ريزي‌هاي دقيق اقتصادي دارد به اين شكل عجيب در بازارهاي منطقه فعاليت گسترده مي‌كند.

تصویری از مستند سوریه سرزمین شگفتی ها

رويكرد اقتصادي تركيه قابل الگوبرداري است كه با اينكه نفت و گاز بسیار كمي دارند و از لحاظ انرژي به كشورهاي ديگر وابسته‌اند و واردكننده انرژي هستند، به كشورهاي مختلف دنيا صادرات کالا و خدمات فنی و مهندسی دارند. بعد ما مي‌گوئيم تحريم هستيم و نمي‌شود كار كرد. ما مي‌گوئيم به جای تحريم ببنید كه ترکیه انرژي ندارند و ما انرژي ارزان داريم. پس در شرایط تحریم هم می توانیم رقابت کنیم.البته یک نکته مهم هم این است تعامل با همسایه ها باید دو طرفه باشد یعنی در کنار صادرات، می توان بخشی از واردات مان را هم از کشورهای همسایه تامین کنیم.

با توجه به اينكه كل اقتصاد ايران توسط امريكا تحريم شده و مسئله جابه‌جائي پول معضل بزرگي است، به نظر شما اگر اين كشورهاي ضعيف بخواهند با ايران به شكل رسمي تعامل اقتصادي داشته باشند، از گزند امريكا به دور خواهند بود؟ براي اين مشكل از نظر شما چه راهكاري وجود دارد؟
در مورد تحريم‌ها براي شما مثالي مي‌زنم. در سال‌هاي 90، 91 اوج تحريم‌هاي سازمان ملل و اروپا و امريكا با هم بود، صادرات ما به بعضي از اين كشورهائي كه اشاره كردم دو سه برابر حالا بوده است. البته آن هم آمار خوبي نيست و از بعد از كشف نفت در ايران در صد سال قبل، ايران كلاً يك كشور واردكننده بوده است، در حالي كه پيش از آن يك كشور صادركننده بوده‌ايم. براي همين دولت‌هاي مختلف عملكرد ضعيفي دارند.

در همان سال‌هاي 91، 92 در مقايسه با سال‌هاي 93 و 94 كه دوستان مي‌گويند بهترين سال‌هاي برجام شده و تحريم‌ها برداشته شده‌اند و در قعر نمودار در 7، 8، 10 سال اخير هستيم. مثلاً در مورد سوريه در سال 89 سه برابر حال حاضر صادرات داشته‌ايم، در حالي كه 89 و پس از فتنه 88 در اوج تحريم‌ها بوديم و تحريم‌هاي جديدي ايجاد شدند. بنابراين در اوج تحريم‌ها در سالهای ۸۹ تا ۹۲ رقم صادرات ما هم در صادرات به آفریقا هم در صادرات به روسیه و هم در صادرات به سوریه بالاتر از زمان بعد از برجام (آن هم دوران اوباما یعنی سالهای ۹۴ و ۹۵) بوده است.

یک مثال دیگر از همین دولت آقای روحانی بزنم. به گفته دوستان در سال گذشته ترامپ تحريم‌ها را تشديد كرد، در اوج تحريم‌ها در دولت آقاي روحاني يك اتفاق خوب اقتصادي روي داد و آن هم پيوستن ايران به اتحاديه اوراسيا بود و ما به پنج كشور اين اتحاديه اضافه شديم.

بعضي از تعرفه‌ها برداشته و صادرات به اين كشورها تسهيل شد. خود دوستان آمار دادند كه در اوج تحريم‌ها صادرات ما به روسيه و كشورهاي اين اتحاديه 70، 80 درصد بيشتر شد. پس نشان مي‌دهد كه در اوج تحريم‌ها، چه در سال‌هاي 91، 92 و چه در سال گذشته (۹۸)، اگر ديپلماسي اقتصادي فعال و براي صادرات انگيزه داشته باشيم، مي‌شود رقم صادرات را حداقل دو سه برابر كرد. اگر مدل‌هاي نوآورانه‌اي استفاده شوند و ما به اين سمت برويم كه مثلاً به جاي هزار صادركننده، با یک برنامه ریزی ده ها هزار فعال صادركننده داشته باشيم، از تعاونی های مرز نشین بگیرید تا هولدینگ ها و شرکت های مدیریت صادرات.

شركت‌هاي دانش‌بنيان و شركت های صنعتي‌مان اساساً با نگاه صادراتي شكل بگيرند و فرهنگ صادرات در كشور ما جا بيفتد، تحول اقتصادي مهمي رخ خواهد داد. گفته مي‌شود جمعيت لبناني‌هاي جهان 22 ميليون نفر است كه از آنها 4 ميليون نفر در لبنان زندگي مي‌كنند. بقيه مهارجت كرده‌اند و دارند در دنيا تجارت مي‌كنند و براي لبنان پول مي‌فرستند.

وقتي به افريقا مي‌رويد، 50، 60 درصد تجارت غرب افريقا دست لبناني‌هاست كه بخشي از آنها شيعيان لبنان هستند. در امريكاي لاتين همين طور. بخش زيادي از تجارت دست لبناني‌هاست. دليل اينكه امريكا نمي‌تواند بسياري از گروه‌هاي مقاومت را مهار كند اين است كه بخش زيادي از درآمد اينها توسط لبناني‌هائي كه در دنيا مشغول تجارت هستند تأمين مي‌شود.

محسن مقصودی در کنار کودکان آفریقایی

حالا شما صدها هزار تاجر ايراني را تصور كنيد كه به قصد تجارت به كشورهاي همسايه مهاجرت كرده و در آنجا مقيم شده باشند. سود خودشان را داشته باشند و تولید و اقتصاد كشور هم كمك كنند. يعني ايراني‌هائي با هدف صادرات و كمك به كشور به افريقا، افغانستان، عراق، كشورهاي همسايه و ساير كشورهاي دنيا بروند. آيا ديگر چنين كشوري را مي‌شود تحريم كرد؟ به نظر من مهم‌ترين تحريم، تحريمي نيست كه امريكا در اطراف ما ايجاد كرده، بلكه تحريمي است كه از صد سال پيش كه درون‌گرا شديم، خودمان بر خودمان تحميل كرديم.

سابقه تاريخي ما نشان مي‌دهد كه تجار ايراني در آستاراخان و باشقیرستان و مناطق ديگر روسيه هم تجارت مي‌كردند و هم انسان‌ هاي حكيمي بودند و به لحاظ فرهنگي و ديني در آن مناطق فعاليت مي‌كردند. ما در مستندهايمان نشان داده‌ايم كه مثلاً مساجدي و كاروانسراهائي كه اينها وقف كرده بودند، همچنان پابرجا هستند، ولي ديگر اثري از تجار ما نيست.

گسترش تشيع در كشمير و هند و تايلند و مناطق ديگر، عمدتا كار تجار ايراني بوده است. ولي از زماني كه نفت در ايران كشف مي‌شود، مابه‌ازاي پول فروش نفت تبديل به يك كشور واردكننده مي‌شويم و فرهنگ تجارت ما تبديل به يك فرهنگ وارداتي شده است. مهم‌ترين تحريم، اين حصاري است كه خودمان دور خودمان كشيده‌ايم و نگاه صادراتي و اينكه ايران بخشي از جاده ابريشم بود و در صادرات نقش جدي داشت، از دست رفته است.

در 800 سال پيش ايران در شرق افريقا حضور جدي داشته كه ما در مستند شرق افريقا آورده‌ايم. خاندان شيرازي‌ها نزديك به 500 سال در زنگبار و بخش‌هايي از شرق افريقا یک حكومت مسالمت‌آمیز داشتند و به‌شدت هم محبوب بودند، چون با افريقائي‌ها ارتباط برابر و بسيار نزديكي را برقرار كرده بودند. به آنجا كه مي‌رويد، بسياري از آنها مي‌گويند كه ما ايراني هستيم و اگر از ما آزمايش خون بگيريد، DNA ما ايراني است. يعني ما در آنجا حضور جدي داشته‌ايم و مي‌گويند ما در و پنجره‌سازي و منبت‌كاري و بسياري از فعاليت‌هاي اقتصادي را از ايراني‌ها ياد گرفته‌ايم، ولي ما ديگر آنجا هيچ حضوري نداريم.

يعني از بعد از 800 قبل به‌تدريج كم شده و حالا ديگر نيست. من مي‌گويم تحريم اصلي اين است كه ما از يك كشور برون‌گرا كه دنيائي را تحت ‌تأثير حضور خودمان قرار مي‌داديم، به لحاظ اقتصادي تبديل به يك كشور درونگرا شده‌ايم. البته انقلاب اسلامي پيام جهاني داشته و اين پيام به بسياري از كشورها هم رفته، منتهي در حوزه اقتصادي همچنان آن روحيه درونگرائي و وارداتچي بودن را حفظ كرده‌ايم.

همپاي نگاه جهاني انقلاب اسلامي بايد برونگرائي اقتصادي ما برای كمك به مردم و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي اتفاق بيفتد و بچه‌هاي انقلابي و حزب‌اللهي، بخش مهمي از اين پازل هستند و اردوهاي جهادي دوران دانشجوئي، كه به مناطق محروم مي‌روند، بايد بعد از فارغ التحصیلی به اردوهاي جهادي فرهنگی اقتصادي در كشورهاي همسايه با هدف ماندگاري اقتصادي در آن مناطق تبدیل بشود تا از اين طريق هم به آن كشورها كمك شود و هم اقتصاد خودمان از نتايج آن بهره‌ مند شود و در واقع يك بازي برد ـ برد براي طرفين باشد.

ما معتقديم كه اين بازي برد ـ برد را مي‌توان با كشورهاي همسايه و كشورهاي مستقل رقم زد، نه با كشورهاي غربي كه دشمن انقلاب ما هستند. يعني اگر ما به اين كشورهاي مستقل برويم و در زمينه‌هاي اقتصادي، بازي‌هاي برد ـ برد را تعريف كنيم، به‌راحتي مي‌توانيم تحريم‌ها را دور بزنيم و حتي بسياري از تحريم‌ها عملاً خنثي مي‌شوند، منتهي به شرط اينكه نگاه به اين سمت باشد و يك برنامه‌ريزي راهبردي وجود داشته باشد و بدانيم كه مي‌خواهيم چه كار كنيم.

در حوزه انرژي مي‌شود به اين سمت رفت كه تأمين‌كننده فرآورده‌هاي نفتي كشورهاي مختلف باشيم و به جائي برسيم كه نه تنها نفت را به صورت خام نفروشيم، بلكه به‌نحوي برنامه‌ريزي كنيم كه در آينده واردكننده نفت خام دنيا هم بشويم. اگر ما صادركننده نفت خام باشيم، فقط 40، 50 پالايشگاه در دنيا مي‌توانند نفت ما را بخرند، يعني در واقع نفت ما به این تعداد پالايشگاه مي‌خورد. به همين دليل امريكا مي‌تواند به‌راحتي آن 40، 50 پالايشگاه را مهار و ما را تحريم كند كه از ما نخرند، ولي اگر صادركننده فرآورده‌هاي نفتي باشيم، همه كشورهاي دنيا نيازمند فرآورده‌هاي نفتي ـ‌ بنزين، گازوئيل، محصولات پتروشيمي و... ـ ما هستند و ديگر امكان تحريم كشور ما وجود ندارد.

ما اگر چند تا پالایشگاه ستاره خليج فارس زده باشيم و حتي به كشورهاي ديگر برويم و سهامدار پالايشگاه‌هاي كشورهاي جبهه مقاومت باشيم، در بلندمدت مي‌توان تحريم‌ها را به طور كامل خنثي و حتي به فرصت تبديل كرد. ولي حتي در دوران فعلي هم آمارها نشان مي‌دهند در دوره‌هائي كه نگاهمان متفاوت بوده، چطور توانسته‌ايم در صادرات موفق باشيم.

پيشنهاد عملی شما براي فعال شدن ديپلماسي اقتصادي ايران با توجه به تجربه‌هاي جهاني، از جمله تركيه چيست؟
شبكه منسجمي در ديپلماسي اقتصادي بايد اتفاق بيفتد كه بخشي از آن به عهده وزارت خارجه و وزارت صنعت و بخش ديگر به عهده تجار و توليدكنندگان و شركت‌ها و رسانه ها و فرهنگ تجارت ماست. یک بخش مهم بخش رسانه است و خود نشان دادن فرصت‌ها يك حلقه گمشده است. معرفي درست ايران به آن كشورها و معرفي درست آن كشورها به ايران. بسياري از تجار كشورهاي ديگر تصور نمي‌كنند كه ايران چنين توليداتي دارد و از اين طرف تجار ما نمي‌دانند كه در افريقا و سوريه و... مي‌شود کار کرد و زندگي كرد و بازاري وجود دارد.اينها حلقه‌هاي مفقوده‌اي هستند كه همه در موردشان كم‌كاري‌هائي كرده‌اند.

تصویری از مستند سوریه سرزمین شگفتی ها

در مورد دولت و رايزن‌هاي بازرگانی و دیپلمات‌ها و رایزن‌های اقتصادی و سفرا و... که سال‌ها در کشوری می‌مانند، در آخر دوره چه كسي از آنها سئوال مي‌كند كه شما در حوزه اقتصاد چه كرده‌ايد؟ اصلاً مهم نيست و سفارتخانه‌هاي ما در واقع بعضا حياط خلوت برخی سفرا هستند. عمدتا يك زندگي فوق اشرافي براي سفرايمان ايجاد كرده‌ايم و اين آقايان بايد قربه الي‌الله خوب زندگي كنند. چرا؟ چون می گویند آبروي اسلام و ايران است و اگر خانه و ماشين خوب نداشته باشيم، در دنيا مي‌گويند اينها فقيرند و با اين توجيه اشتباه، نوعي از سبك زندگي را براي سفير ساخته‌ايم كه اگر آدم انقلابي را هم به آنجا بفرستيد، كم‌كم يادش مي‌رود كه قرار بوده چه كار كند.

فکر میکنم برخی سفراي ما حدود ۷ تا ۱۰ هزار دلار حقوق مي‌گيرند و خانه و ماشین‌شان هم بعضا در آنجا تقریبا رايگان است. اگر ما شاخص را اين مي‌گذاشتيم كه آقاي سفيري كه در فلان كشور آسيائي يا افريقائي هستي، شما اينجا را مثلاً با رقم صادرات 100 ميليون دلاري تحويل گرفته‌اي و ما دو سال بعد از تو مي‌خواهیم كه اين رقم صادرات 200 ميليون دلار و در سه سال بعد 400 ميليون دلار شده باشد.

مهم‌ترين شاخص ارزيابي عملكرد شما اين رقم است. آن وقت سفير و رايزن بازرگاني شما مي‌داند كه مهم‌ترين چيزي كه وزارت خارجه از او مي‌خواهد اين است، وگرنه جلسات سياسي و ديپلماتيك فرع اين داستان است.

نگاه تركيه اين گونه است كه در اوج دعواهاي سياسي، آقاي اردوغان هر جا كه مي‌رود، لشكر تجارش را مي‌برد و شخصاً براي اينها در پروژه‌هاي اقتصادي رايزني مي‌كند. اساساً رويكرد دولت تركيه اين است، چون نفت و گاز هم كه ندارد و واردكننده است. مي‌داند اگر اين نباشد، اصلاً اقتصادي نمي‌چرخد.

مسئولين ما همچنان دارند له‌له مي‌زنند كه نفت بفروشند و اصلاً عزم نمي‌كنند كه بيائيم كشور را صادراتي كنيم و همين نفت را تبديل به فرآورده‌هاي صادراتي كنيم تا سودش بيشتر بشود. اين نگاه بسيار مهم است كه چرا بايد حقوق يك سفير يا رايزن بازرگاني حقوق ثابتي باشد؟ مي‌شود به سفير يا رايزن اقتصادی و بازرگانی یک حقوق اولیه و ثابت مختصری داد كه بتواند زندگي‌اش را بچرخاند، ولي از اين رقم به بعدش، بگویند دریافتی شما وابسته به عملكرد شما در حوزه اقتصادي است.

هر قدر كه اين ميزان صادرات را بالا برديد، دولت با يك ضريبي به شما پاداش مي‌دهد تا سقف مشخصی. چطور جايزه صادراتي داريم. در اينجا هم به رايزن بازرگاني خود مي‌گوئيم اين ميزان حقوق توست. ما اين را به شما كامل نمي‌دهيم، بلكه فلان درصدش را كامل مي‌دهيم و بقيه آن ضريبي از ميزان افزایش صادرات است. مي‌شود درآمد و معاش اين افراد را به عملكردشان گره زد.

این یکی از غصه‌های بزرگ ماست که در شرایطی که صادرات نفتی ما تحریم هستند و باید روی صادرات غیرنفتی کار کنیم، دولت اکثر رایزن‌های بازرگانی را به دلیل اینکه می‌گوید بودجه برای پرداخت حقوقشان ندارم، برگردانده است. در افریقا و روسیه رایزن‌های بازرگانی برگشته بودند، چون چند ماه بود که حقوقشان را نداده بودند و اينها برگشتند. يعني رايزن‌هاي بازرگاني سازمان توسعه تجارت و وزارت صنعت برگشته‌اند و فقط شايد 3، 4 كشور است كه مانده‌اند.

اينها نشان مي‌دهد كه اصلاً رويكرد دولت توسعه صادرات نيست كه در اوج تحريم كه اتفاقاً نياز به خط مقدم‌هايت داري، آنها را برگرداني. در اينكه آن خط مقدم بايد آدم درستي باشد و درست كار كند، بحث درستی است، ولي وقتي او را برمي‌گرداني يعني اصلاً نگاهت اين نيست كه حوزه صادرات بايد فعال شود.

در مورد تركيه مثال ديگري مي‌زنم كه ببينيد تركيه در افريقا چه کار كرد. در دورانی که برای ساخت این مستندها مطالعه می‌کردیم، استراتژی اقتصادی برخی از این کشورها را خواندیم و آدم واقعاً متحیر می‌شد که اینها چه برنامه‌ریزی دقیقی کرده‌اند. تركيه در ظرف 15 سال 30 سفارتخانه در افريقا اضافه كرده است. آنها از ۱۵ سال قبل کارشان را در افریقا شروع کردند و ما از 40 سال قبل. بعد اينها در ظرف 15 سال 30 سفارتخانه به سفارتخانه‌هايشان اضافه كردند.

هر سال يك همایش بين‌المللي افريقا ـ تركيه در استانبول برگزار و از هر كشور افریقائی حداقل يك وزير را دعوت مي‌كنند به استانبول و اجلاس بين‌المللي مي‌آورند و در آنجا با اينها توافقنامه‌ها و تفاهم‌نامه‌هاي مشخص و تعرفه‌هاي ترجيحي را امضا مي‌كنند و پروژه‌های مختلف را مي‌گيرند. يعني كاملاً با برنامه‌ريزي دقيق و تفاهم‌نامه‌هاي مشخص با اين كشورها وارد تعامل اقتصادي مي‌شوند و از آن طرف براي تقويت و بهبود وجهه تركيه در افريقا، مثلاً يك ميليارد دلار هزينه در کارهای خیریه مي‌كنند و برايشان بيمارستان صحرائي مي‌زنند.

در سومالي بيمارستان صحرائي مي‌زنند و مي‌بينند كه آقاي اردوغان با خانمش، همراه با دوربين‌هاي فيلمبرداري از اين بيمارستان‌ها و كودكان جنگ‌زده بازديد به عمل مي‌آورد و همزمان در سومالي پايگاه نظامي براي آموزش نظاميان سومالي را راه‌اندازي مي‌كنند. در ليبي حضور نظامی جدي دارند و... يعني با توجه به منافع ملي خودش به شكل كامل يك حضور فرهنگي اقتصادي نظامي تعريف مي‌كنند. البته ما بسياري از اين رويكردها را قبول نداريم، ولي آنها همه كارها را با برنامه‌ريزي انجام مي‌دهند.

ما در افريقا حضور خيلي خوب معنوي و فكري داشته‌ايم، ولي نتوانسته‌ايم براي تقويت و ادامه اين حضور درست برنامه‌ريزي كنيم تا خودش بتواند هزينه‌هايش را تأمين كند و یک بازی برد برد با ملت های مظلوم آفریقایی ایجاد شود. هند هم كاملاً برنامه‌ريزي دارد كه مثلاً كداميك از مواد معدني خود را از افريقا وارد و كدام مواد نهائي را بايد صادر كند. چون شما فقط نمي‌توانيد به يك كشور صادر كنيد و فقط يك تهاتر پاياپاي مي‌تواند استمرار پيدا كند.

ما الان داريم قهوه و كاكائو را از تركيه و سوئيس وارد مي‌كنيم، در حالي كه اصلاً به لحاظ اقليمي اين محصولات را ندارند و خودشان از مثل كنيا و ساحل عاج و كشورهاي مظلوم افريقائي قهوه خام را مي‌گيرند و به كشورشان مي‌برند و Brandسازي مي‌كنند و بعد ما مي‌رويم از آنها مي‌خريم. چرا نبايد مستقيم از اين كشورها بخريم كه مابه‌ازاي آنها بتوانيم به اين كشورها صادرات داشته باشيم؟

درباره موضوع ديگري هم پرسشي را مطرح مي‌كنم. در بحث سوريه ـ براساس آنچه كه شنيده‌ام و گر اشتباه مي‌گويم شما اصلاح كنيد ـ پس از پايان جنگ شاهد بوديم كه روس‌ها بلافاصله در سوريه فعاليت‌هاي فرهنگي را در قالب مدرسه‌سازي و امثالهم شروع كردند، ولي جمهوري اسلامي در فضاي فرهنگي كار خاصي نكرد.

تصویری از مستند سوریه سرزمین شگفتی ها

در كشورهاي ديگر هم به لحاظ فرهنگي ظرفيت‌هاي زيادي وجود دارند. دو منطقه هستند كه شما هم به آنها سفر كرده‌ايد و خيلي براي ما جذاب هستند. يكي كشورهاي امريكاي لاتين هستند و يكي هم منطقه قفقاز و مناطقي هستند كه به لحاظ فرهنگي بسيار به ما نزديك هستند و علاقه زيادي به فرهنگ ايران دارند. آيا در مورد اينها هم قصد سفر و تهيه مستند داريد بفرمائيد.

اين مجموعه مستندها در صورت امکان ان شا‌ءلله ادامه خواهند داشت و گزينه‌هاي مختلفي هم مثل امريكاي لاتين يا برخي از كشورهای همسایه مدنظر هستند، از جمله كشورهاي منطقه قفقاز و كشورهاي شرقي و حتي در افريقا هم پيشنهادات زيادي براي ادامه كار هست. با توجه به زمان و امكانات مالي تلاش خودمان را مي‌كنيم، چون هر چه تا به حال ساخته شده، واقعاً با دشواري و محدویت مالی انجام شده.

اينها در برنامه‌ريزي ما هستند كه ان‌شاءالله فرصتي باشد كه به آنها پرداخته شود. دريائي از فرصت در كشورهائي كه متأسفانه ما آنها را درست نمي‌شناسيم وجود دارند. خود شناخت اينها كلي فرصت فرهنگي و اقتصادي ايجاد مي‌كند. خود ما با اينكه قبل از اينكه به اين كشورها برويم كلي پژوهش مي‌كنيم، ولي با ديدن از نزدیک فرصت‌ها و امكاناتي كه وجود دارند، سخت شگفت‌زده مي‌شويم و همين شگفتي‌هاست كه براي مردم جذاب است و انگار دارند از پشت عينك و دوربين ما به رويدادها نگاه مي‌كنند، در حالي كه كارهاي ما قطعاً نقایصی هم دارند و طبیعتا کامل نیستند.

بالاخره هر كاري نقص‌هائي دارد و ملاحظات توليدي خودش را هم دارد. كار سفرنامه‌اي با كاري كه از قبل داستان و مصاحبه های مشخص و فيلمنامه از پیش نوشته شده دارد و ساخته مي‌شود متفاوت است. از نظر ما کار سفرنامه ای برای مخاطب جذابتر است هر چند کار، فشردگی بیشتری دارد و تحرک زیاد دوربین و لوکیشن های متعدد، ممکن است به لحاظ فنی مشکلاتی ایجاد کند اما قطعا برای مخاطب جذابتر از کارهای ثابت و در ظاهر تر و تمیز و رسمی است.

در اين نوع كارهای ما، گاهي از صبح تا شب، ۱۴،‌ ۱۵ ساعت ضبط با سه تا دوربین داريم و اصلاً نيروي تصویربردار شما نمي‌تواند دیگر روي پاي خودش هم بايستد. حالا وقتی این شرایط نزدیک یک ماه بدون تعطیلی و مستمر ادامه پیدا کند شرایط سخت تر می شود.

به هر حال در يك كار فشرده اشكالاتي پيش مي‌آيند، ولي با وجود اين ضعف‌ها و نقص‌ها به قدري جذابیت و فرصت و ظرفيت وجود دارد که با توجه به بازخوردهایی که گرفته ایم و لطف مردم متوجه می شویم كه شکر خدا، جذابيت‌هاي كار عموم مردم را راضی و به سري جديد اين مستندها علاقمندتر مي‌كند و مردم درخواست مي‌كنند كه این مجموعه ها را ادامه بدهيم.

پیامک‌های مردم به سامانه ثریا برای این مستندها و کامنت هایشان در فضای مجازی واقعا خستگی را از تن عوامل تولید بیرون می برد. اين البته با اين موضوع كه بايد كارها را به لحاظ فني ارتقا بدهيم منافاتي ندارد. ضمنا بازتاب مستند با اینکه در ساعات آخر شب هم پخش شده اند در بین مسوولان و نمایندگان مجلس هم واکنش های زیادی داشت و بعد از میستند جلسات زیادی دردستگاه های مسوول، مجلس و دانشگاه های در خصوص موضوع مستندها انجام شده که ما را امیدوار می کند. همین جا باید از همه تیم مستند ثریا که مخلصانه و جهادی زحمت کشیدند و همینطور کسانی که برای تولید این مستندها به ما کمک کردند تشکر کنم.

البته اشاره كردم كه ما كار خاصي نكرديم، ولي در زمينه خود موضوع به‌قدري كم‌كاري شده و آن قدر ظرفيت‌هاي ناشناخته وجود دارند كه وقتي چنين مستندي ساخته مي‌شود، مردم علاقه دارند كه ادامه پيدا كند. اميدوارم خدا كمك كند و عمري باشد كه بتوانيم ادامه بدهيم.

سوريه بحث جداگانه متفاوت و مفصلي است كه نشد درباره‌اش صحبت كنيم. ما در سفر يك ماهه‌اي كه به سوريه داشتيم، اصلاً عالم متفاوتي بود. هم به خاطر حماسه مدافعان حرم كه در آنجا رخ داده بود و اتفاق بي‌نظيري است كه در تاريخ و تاريخ منطقه رخ داده و بزرگ‌ترين شگفتي در سوريه هم همين حماسه است و سوريه را از دست همه گرگ‌هاي عالم نجات دادند و هم به خاطر فرصت ها و ظرفیت های اقتصادی سوریه. وقتي به آنجا رفتيم، زندگي كاملاً متفاوتي را تجربه كرديم و بعضی شب ها را در كنار بچه‌هاي مدافعان حرم سپري كرديم و آنها را از نزديك ديديم.

براي خود من تجربه بسيار متفاوتي بود و مرا به خاطراتي برد كه در كتاب‌ها از دفاع مقدس خونده بوديم. انگار ايامي كه در سوريه بود، بخشي از عمر ما نبود و تمام خاطرات دفاع مقدس را در كنار بچه‌هاي مدافع حرم تجربه كرديم. انگار قطره‌اي از بهشت بود و تجربه كاملاً متفاوتي بود و مستند سوريه اگر تأثيري داشته، به خاطر كار ما نبوده، بلكه به خاطر برکتی بود كه صحبت از شهداي مدافع حرم به کار داده بود.

ما همه مسیر و سوژه‌ها را به حضرت زينب(س) و شهداي حرم سپرده بوديم و اگر اثري داشته به خاطر لطف آنها بوده است. بارها و بارها دیدم که تیم تولید و تدوین این مجموعه مستند پای تدوین این کار اشک می ریختند.

شکر خدا استقبال مخاطبان هم خیلی خوب بوده. در همان چند روز اول بیش از چند هزار شركت و متقاضی براي صادرات به شماره ها و بعدا سامانه‌ای که در سایت ثریا معرفی شده بود پيام دادند، به‌طوري كه شماره‌هاي دوستان ما در سوریه Hang كردند و دوستان ما كه در کنسولگری‌ها و دفاتر اقتصادی ایران در سوریه فعال بودند، از ما خواستند چند قسمت زیرنویس لینک ارتباطی را نرویم، چون نمي‌توانستند پاسخگو باشند. فرصت خواستند تا يك سامانه و سایت اینترنتی بسازند و از قسمت ششم به بعد این سامانه معرفی شد.

بيش از چند هزار شركت و متقاضي در این سامانه اینترنتی ثبت نامه کرده اند. انسان اين ظرفيت‌ها را مي‌بيند که حسرت مي‌خورد. انواع توليدكننده‌هاي ما در حوزه انرژي، صنايع مختلف، پوشاك تا تيم‌ها و شركت‌هاي كوچك براي حضور در سوريه درخواست دادند. برای ما اسباب افتخار است. البته خود ما نمی‌توانیم این دوستان را وصل کنیم و ملاحظاتی داریم، برای همین دوستانی را که در سوریه از مراجع رسمی هستند ، در سایت ثریا معرفی کرده‌ایم، و ان‌شاءالله کمکی بشود.

البته کار همچنان مشکلاتی دارد و آنها نمی توانند به چند هزار متقاضی با فوریت جواب بدهند. ما نیاز به ساختارهایی در دولت داریم كه اين فرصت‌ها و رغبتي را كه در مردم ايجاد مي‌شودرا غنیمت بشمارد، ساماندهي و الک كند و هركدام را به مقصدي كه بايد در حوزه تخصصی صادراتي خود برسند، برساند. در این حوزه ها خیلی عقب هستیم و نیاز به ساختارسازی داریم.

 

منبع:رجانیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین