گروه سیاسی - روحالله رشیدی یادداشتی نوشت:توصیف خلقیات ایرانیان، از زمینههای مورد علاقۀ گزارشگران اجتماعی بوده است. هم گروهی از پژوهشگران ایرانی و هم دستۀ قابل توجهی از مستشرقین، گزارشهایی از ویژگیهای فردی و اجتماعی ایرانیان ارائه کردهاند.
به گزارش بولتن نیوز، این گزارشها، صفات و خصلتهای نسبتاً مشابهی را به ایرانیان نسبت دادهاند. صفاتی اغلب منفی، که به قدری متواتر شده و به همۀ ایرانیان و در همۀ زمانها تعمیم یافته، که عوام و خواص، تمام یا بخشی از این صفات را تایید و تکرار میکنند. کتابهای مرتبط با این ژانر هم در دهههای اخیر از پرفروشترینها بوده و گزیدهها و بریدههایی از این کتابها در فضای رسانهای دست به دست میشود.
نه اینکه همۀ ادعاها و نسبتها و ویژگیهای مذکور در این گزارشها، مردود باشد یا همۀ گزارشگران، آدمهای ناصادق و ضدایرانیای باشند؛ اما قطعاً این گزارشها را نباید و نمیتوان گویایِ همۀ ایران و همۀ ایرانیان در همۀ زمانها دانست. گزارشگرانِ خلقیات ایرانیان، با رویکردها و پیشفرضهای خاص خود، آن هم مبتنی بر میدان مطالعۀ مشخص و مستند به اسناد و دادههای محدود، دست به چنین ارزیابیهایی زدهاند. برای چنین گزارشهایی، باید به اندازۀ وسعت و عمقِ دادههایشان اعتبار قائل بود و نه بیشتر. اگر بنا باشد گزارشی با قابلیت تعمیم بسیار بالا از حقیقتِ ویژگیهای ایرانیان (باطنِ جامعۀ ایران) ارائه شود، باید میدانی به وسعت و گستردگی همۀ ایران پیدا کرد. پژوهشگر اجتماعیِ علاقمند به کشف باطن جامعۀ ایران، باید خود را در چنین میدانی قرار دهد و با چشمانی باز، دادهها را تجمیع کند.
قطعاً یافتنِ چنین موقعیتهایی بسیار دشوار است. در تاریخِ هر ملتی، بسیار نادر است موقعیتها و محرّکهایی که باطنِ همۀ جامعه را به واکنش وادارد. مردمشناس و جامعهشناس و هر پژوهشگر و گزارشگرِ اجتماعیِ دیگری، در عمرِ پژوهشی و علمی خود، برای قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی لحظهشماری میکند تا دانش خود را صیقل دهد و فهم خود را تازه گرداند. آنها همواره دنبال پدیدههایی هستند که خلافِ جریانِ متعارف و معمول اجتماعی، بخشها و وجوهِ نایافته و ناگفتۀ جامعه را برایشان آشکار کند. آنوقت است که در میدان قرار میگیرد تا حقیقتِ جامعه را فهم کند و گزارش نماید. گزارشِ حاصل از قرار گرفتن در چنین میدانی، درجۀ اعتبار بالایی خواهد داشت و میتوان ویژگیها و خلقیاتِ برآمده از چنین مطالعهای را به همۀ جامعه تعمیم داد.
در دورههای اخیر و مشخصاً پس از پایان جنگ تحمیلی، جامعۀ ایران، با مخاطرات و چالشهای مختلفِ طبیعی، سیاسی و اجتماعی روبرو بوده و در هر کدام از این موقعیتها، بخشی از جامعه، به واکنش برخاسته و خصال و خلقیات و ویژگیهای خود را متاثر از آن پدیدهها هویدا کرده است. اما به تحقیق، هیچ پدیدهای قابلیت و ظرفیتِ آشکارسازیِ حداکثریِ حقیقتِ جامعۀ ایران را نداشته است.
در این میان، اما یک پدیده، به چنان درجه از توانِ تاثیر و تحریکِ همگانی رسید که میتوان ادعا کرد آن موقعیتِ اصلی برای فهمِ حقیقت ایران را جور کرد. ترور سردارِ نامدارِ مبارزه با تروریسم در 13 دی 1398، واکنشی فراگیر و مشابه را در ایرانیان برانگیخت. واکنشی دامنهدار و پایدار، که حتی حوادثِ جانبی و گذشت زمان نیز نتوانست از درجۀ تاثیر آن بکاهد. ایرانیان در واکنش به این واقعه، به مدتی طولانی و مستمر، باورها، ارزشها، عواطف، احساسات و دریافتهای سیاسی و اجتماعی خود را بیان کردند.
تعظیم و تکریم مداومِ یک چهره، از سوی طیف وسیعی از یک ملت، از مرز ابرازِ عاطفه عبور میکند و به میدانی برای نمایش باورهای آنها تبدیل میشود. آن چهره، ویژگیها و صفات و خصالی دارد که یک ملت، در فقدان او، دارند آن ویژگیها و صفات و خصال را تکریم میکنند. در واقع، آنها دارند باطنِ خود را آشکار میکنند؛ باطنی که در حاشیۀ سیاستزدگی و قبیلهگرایی، خود را پنهان میکند و عرصه را شایستۀ جلوهنماییِ خود نمیداند. این باطن، زمینهای به طهارت و صداقت خود میجوید تا رخ بنماید.
تشییع و تکریم یک سردار بزرگ _ که پس از چهار دهه جاننثاری برای ملت و امت، خود را سربازی بیش نمیداند _ از نظر جامعۀ ایران، فرصت ظهورِ حقیقت و افشای باطن است.
خلقیات و ویژگیهای عمومی ایرانیان را در چنین موقعیتهایی میتوان فهم کرد. گزارشگران اجتماعی، در این موقعیت، فرصتِ استثنایی و تکرارناشدنیِ نزدیک شدن به حقیقت جامعه را مییابند و میتوانند با گزارشِ دقیق و درست، ضمن پالایشِ دانش خود، ذهنِ سیاستگذاران و سیاستورزان را نیز از پیشفرضهای ضدمردمی رها کنند.
موقعیتِ پیشآمده، حتی با گذشت یک سال از تولدِ پدیده، همچنان برقرار است. باید منتظر ماند و دید که نهاد علمِ انسانی و اجتماعی در ایران، تا چه اندازه به این موقعیت نزدیک میشود و آن را قدر میداند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com