گروه ورزشی: نگران مثل حسن تفتیان. هر کسی او را نشناسد شاید بگوید: «ای بابا، چقدر ورزشکاران غر میزنند!» اما حسن یکی از آنهایی است که حق دارد. دوومیدانی و آن چند ثانیه دویدن فقط همان چند ثانیه نیست. اگر قرار است از رقیبت عقب نیفتی باید به صدمثانیهها فکر کنی، باید ماهها و سالها تلاش کنی و البته دستی که همیشه روی شانههایت باشد. یعنی آنجا که از فشار زندگی، وضعیت بد اقتصادی، کرونا و... خسته میشوی یک نفر باشد که بزند پشتت و بگوید: «تو تلاش و فکرت فقط مدال باشد، من هستم.»
به گزارش بولتن نیوز به نقل از خبر ورزشی، این همه چیزی است که نه فقط تفتیان، بلکه همه المپیکیها میخواهند. نمیشود همیشه از جیب هزینه کرد و تک و تنها به دل یک لشکر زد. حتی در دوومیدانی هم که انفرادی است اگر کار تیمی نباشد، بعید است موفقیتی حاصل شود. این را خود تفتیان هم میگوید. پسر محجوب تربتحیدریهای که میداند چه کار سختی دارد. میداند شاید هیچ کمکی به او نشود و حتی شاید چوب لای چرخش هم بگذارند اما او به سمت جلو میرود، با دستانی گارد گرفته به سمت باد، برای افزایش سرعت، با نگاهی به آینده برای بالا بردن پرچم ایران در توکیو و گاز زدن مدالی خوشرنگ روی سکوی المپیک.
این روزها چطور تمرین میکنی؟
تقریباً از اول آبان استارت تمریناتم را برای المپیک زدهام، همان اوایل هم در جلسهای برنامه و امکانات مدنظرم تا المپیک را به صیامی رئیس فدراسیون گفتهام. تا حالا هم چند جلسه داشتیم اما بهرغم قول حمایت، هنوز به جمعبندی خاصی نرسیدهایم. کمی از قبلتر بخواهم بگویم در روزهای کرونایی و چند ماه اداره فدراسیون با سرپرست، کار سخت بود. امیدوار بودیم با برگزاری مجمع و تعیین رئیس جدید اوضاع سر و سامان بگیرد و هنوز هم امیدواریم این اتفاق بیفتد. کرونا شرایط را برای همه سختتر کرده و تمرین برای المپیک هم شرایط خاصی را میطلبد و ما هم نگاه و حمایت خاص میخواهیم.
این شرایط نگرانت نمیکند؟
خیلی نگرانم میکند. من ۱۰ ماه قبل با هزینه شخصی تمرین کردم و مسابقه دادم چون کاملاً هدفمند بودم و دوست نداشتم حتی کرونا و بیامکاناتی مرا از هدفم دور کند. برایم سؤال است که چرا با این همه کار، باز کسانی که خودشان را متولی میدانند و وظیفهشان حمایت است، به من انتقاد میکنند. البته این مسائل کمی مرا دلخور و دلسرد کرده بود اما برای تحقق هدفم باز همه سختیها را نادیده گرفتم و حرکت را شروع کردم. چراکه این مسائلها همیشگی است و تازگی ندارد.
حسن تفتیان در ریو تا نیمهنهایی رسید. یادم است بعد از نیمهنهایی گفتی المپیک بعدی بهتر نتیجه میگیرم، با این شرایط نابسامان چه چیزی تو را به جلو میبرد؟
موفقیت در هر زمینهای، نتیجه کار تیمی است. حتی دوومیدانی که انفرادی است، موفقیت به تنهایی ممکن نیست و باید حمایت باشد و افرادی برای رسیدن به هدف کمکت کنند. هرقدر این هدف بزرگتر باشد، حمایت بیشتری میطلبد. یوسین بولت با یک تیم ۱۰ نفره کار میکرد، یا خیلی از ورزشکاران دیگر اما من میدانم، بهترین کار، انجام درست وظیفه است، یکسری مسائل دست خودت است و یکسری چیزها نه. من باید برای توکیو با همه توان، قدرت و هدفمند تمرین کنم تا بهترین باشم، به هوادارانم و همه مردم قول میدهم این کار را انجام میدهم. شاید شنیدن این حرف سنگین باشد که من روزی ۷ ساعت تمرین میکنم و فقط دو روز در هفته یک تایم تمرین دارم. روزهای دیگر از ۱۰ تا ۶ تمرین میکنم با همه سختیها اما باز هم حس میکنم کافی نیست و نیاز به امکاناتی دارم که در ایران نیست، مربی ندارم و برای آمادگی بیشتر باید در مسابقات بینالمللی بدوم. من معمولاً برای تمرین مسیر یک ساعته را هر روز باید تا آفتاب انقلاب بروم که اصلاً درست نیست، حتی رقیب تمرینی ندارم، ما از همه لحاظ دستهایم خالی است که تنها با سختکوشی یکسری کمبودها را جبران میکنیم.
کمیته المپیک چند روز پیش بودجه فدراسیونها را واریز کرد، بودجهای که باید برای تو و احسان حدادی، دو المپیکی صرف شود. چقدر برای شما هزینه میشود؟
صفر تومان.
چرا؟ از رئیس فدراسیون نخواستید؟
چرا اتفاقاً در اولین جلسهای که با او داشتیم قبل از اینکه ۲۵ درصد آخر بودجه واریز شود، من گفتم تا حالا ۷۵ درصد بودجه به حساب فدراسیون واریز شده اما هیچ پرداختیای به من صورت نگرفته. با اینکه دیدند من دارم تلاش میکنم، دیدند رفتم فرانسه و یکسری مسابقات اما متأسفانه برای من هم سؤال است که چرا این اتفاق نیفتاد. این حق قانونی کسی است که میخواهد به المپیک برود. امیدوارم یک نظارتی باشد روی کسانی که میخواهند به توکیو بروند.
پس تو برای اردوی فرانسه اسپانسر داشتی؟
متأسفانه دو سال است که اسپانسر ندارم. این هم بحثی است که دوست دارم دربارهاش صحبت کنم؛ که چرا دوومیدانی کم دیده میشود. من برای دوومیدانی از جیب خرج میکنم. کسی که کارش ورزش است نمیتواند درآمدی داشته باشد از ورزش.
امسال در لیگ دویدی؟
دوست داشتم شرکت کنم. حتی یکی، دو پیشنهاد هم داشتم اما به حدی مبلغ قرارداد پایین بود که قیدش را زدم.
چقدر بود؟
بالاترین پیشنهادم ۵۰ میلیون بود، من هم حس کردم شأن یک دونده المپیکی با آن زیر سؤال میرود. تصمیم گرفتم مثل ۴، ۵ سال پیش در لیگ نباشم. البته مبلغ پیشنهادی من هم خیلی عجیب، غریب نبود، مثلاً نگفتم مثل یک فوتبالیست درجه سه به من یک میلیارد پول بدهید. گفتم ۱۵۰ میلیون میخواهم.
چرا مبلغ قرارداد دوومیدانی اینقدر پایین است؟
اول باید دوومیدانیکاران را به مردم بشناسانیم، لازمه آن هم کار تیمی است. حتی من بهعنوان عضو کوچکی از این خانواده هم باید تلاش کنم دوومیدانی را بشناسانم. ما مسابقات خوبی داریم که برگزار نمیکنیم. ستارههای ما به چشم نمیآیند. فدراسیون برای شناساندن آنها تلاش نمیکند، پخش تلویزیونی نداریم. من در فینال قهرمانی جهان بودم و جزو ۸ نفر نهایی اما مسابقه پخش نشد. همه اینها باعث میشود دیده نشویم، وقتی هم دیده نشود اسپانسر برای سرمایهگذاری نمیآید. همه اینها یک کار تیمی میخواهد، فدراسیون باید مسابقاتی بگذارد. ستارهها را بشناساند و ستاره هم بسازد.
قبلاً اگر برای مسابقه آغاز فصل و لیگ همه منتظر رقابت دوومیدانیکاران برای رکوردزنی بودند حالا اما کار به جایی رسیده که رکورد بزرگسالان همسطح جوانان است. چرا؟
دوومیدانی ما بیپشتوانه شده است. نگاه کنید حالا در یکسری از مسابقات حتی ۸ خط هم پر نمیشود، این یعنی دوومیدانی خالی از ورزشکار شده. در حالی که نیروی انسانی همهجا مهم است، باید خیلی کار کرد، شما ببینید چرا والیبال پرطرفدار است؟ چون تیم ملی که نوک هرم است را میبینند اما وقتی من حسن تفتیان که سال دیگر میروم به المپیک واقعاً دغدغه اولیهترین امکانات را دارم، قطعاً نوجوانی که آن را میبیند، سخت میپذیرد که بیاید، مخصوصاً در این شرایط. نبود حمایتهای مالی از ورزشکاران هم بیتأثیر نیست. وقتی به من دونده المپیکی برای لیگ پیشنهاد قرارداد ۵۰ میلیونی میدهند، دیگر بقیه پولی نمیگیرند.
فکر کنم بعد از تو و احسان، دوومیدانی خالی خالی شود.
متأسفانه همین است. ما در المپیک ریو ۱۰ نفر بودیم و حالا فقط من و حدادی ماندهایم و بقیه دوومیدانی را کنار گذاشتهاند. این خیلی بد است، نه اینکه آنها افت کردند یا پیر شده بودند و دوران قهرمانیشان تمام شده بود، نه همه در جوانی رفتند. متأسفم که سرمایههایی که برای تربیتشان باید میلیاردها تومان هزینه کنیم تا مثل آنها بسازیم، سوختند. من و احسان هم یا از پافشاری خودمان بوده یا پوستکلفت بودیم، صبرمان زیاد بوده که هنوز ماندهایم و مسابقه میدهیم.
وقتی دوومیدانی برایت هیچچیز ندارد، به چه امیدی ادامه میدهی؟
بعضیوقتها خودم هم دلسرد میشوم، حتی شهریور و مهر به دلیل دلسردی تمرین نکردم. با شرایط بد آدم هرچه باشد کم میآورد ولی آنقدر هدفم بزرگ است که ماندم. شاید چند سال پیش که به المپیک میرفتیم روی سرعتیها اصلاً حساب نمیکردند. فقط میگفتیم انشاءا... به فینال برسند اما من ۵ مدال قهرمانی آسیا گرفتم. حضور در المپیک رؤیا بود و میگفتیم اگر دوندهای آن هم سرعتی به المپیک برسد، مطمئناً خوب است، این اتفاق افتاد و حتی من تا نیمهنهایی هم پیش رفتم. شاید اگر من حالا بگویم روزی مدال ۱۰۰ متر المپیک را میگیریم، میگویند نه اما من امید دارم و برای این هدف تلاش میکنم.
با همه این شرایط!؟
با این شرایط که نه. همانطور که گفتم ما اولیهترین امکانات را نداریم. ولی هدف خیلی بزرگی دارم. چطور وقتی یک مربی خارجی میآید و مشکل ارزی پیش میآید و میگویند فوتبال ایران تعلیق میشود اما همه ارگانها برای حل مشکل تلاش میکنند. من میگویم برای المپیک که حتی صعود به فینالش کار بزرگی است برای ما، همکاری برای تدارک اردوی تدارکاتی و استخدام مربی خارجی خیلی مسئله پیش پا افتادهای است.
چرا برای فوتبال کلی هزینه و حمایت میشود ولی برای دوومیدانی که هزینه زیادی ندارد، اینطور نیست؟
حواسها به خیلی از ورزشها و قهرمانان نیست و اوضاع اصلاً خوب نیست. با اینکه ۷ ماه مانده به المپیک و حرف زدن ما از این موضوعات اصلاً قشنگ نیست.
اما درد است!
بیشتر از درد، واقعیت است. ما حداقل یک سال قبل از المپیک باید برنامهریزی کنیم که برنامهها چگونه است یا مربی چه کسی باشد اما وقتی این اتفاقات میافتد، آدم از همه چیز دلزده و دلسرد میشود.
امکانات اولیه برای نتیجهگیری دونده ۱۰۰ متر المپیکی چیست که تو نداری؟
اول مربی است. من بعد از المپیک ریو مقطعی با مربیام کار میکنم و نتیجه هم گرفتم اما باید دائماً با او کار کنم نه اینکه من ایران باشم و او فرانسه. دوم اردوها و شرایطی است که من باید همه امکانات را در قالب یک کمپ داشته باشم، نه اینکه یک ساعت در مسیر باشم، بدون فیزیوتراپ، همه اینها باید یکجا باشد که صبح تا شب فکر من فقط تمرین باشد. مسابقات تدارکاتی که باید شرکت کنیم و اردوهای جهانی و مسابقاتی که بعد از تمرینات خودم را محک بزنم، همه اینها چیز زیادی نیست. من نمیگویم که باید با جت شخصی از تهران به پاریس بروم، در صورتی که از ۸ دونده فینالیست المپیکی چهار نفرشان بهترین امکانات را دارند و حتی با هواپیمای شخصی به المپیک میآیند و قرارداد میلیون دلاری دارند. ما نه تنها بابت تحریمها و ناشناخته بودن دوومیدانی اسپانسر نداریم، بلکه فدراسیون وظایفش را هم در قبال ورزشکار انجام نمیدهد و این خیلی بد است.
احسان همیشه میداند چطور حقش را بگیرد شاید بقیه نتوانستند این کار را بکنند. تو چرا اینطوری نیستی؟ مثلاً با صالحیامیری راجع به مشکلاتت حرف زدی؟
نه. آخرین جلسهای که با صیامی رئیس جدید فدراسیون داشتم، قرار بود او با رئیس کمیته ملی المپیک صحبت کند و مشکلات و نیازهایم را به او بگوید برای حمایتهای بیشتر. ما دو مسابقه مهم قبل از المپیک داریم؛ قهرمانی داخل سالن جهان در اسفند و قهرمانی آسیا در اردیبهشت. ۷، ۸ ماه سخت و پرترافیک داریم. دکتر صالحیامیری آدم مثبتی است و من یک بار او را دیدهام و درباره هزینه اردویم در فرانسه با او صحبت کردم و نصف هزینههایم را داد.
اسفند ماه مسابقات قهرمانی جهان داخل سالن داری. تو و فرزانه فصیحی تنها ایرانیهای این رقابتها هستید، چه برنامهای برای آمادگی داری؟
اول باید وضعیت مربیام مشخص شود. البته این برنامههایی است که باید از قبل مشخص میشد چون من که در برنامهریزی کارهای نیستم. باید زودتر اردو داشته باشیم تا برای قهرمانی جهان داخل سالن و بعد هم قهرمانی آسیا و از همه مهمتر المپیک آماده شویم اما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم.
تو قرار است اسفند در قهرمانی جهان داخل سالن مسابقه بدهی، تمرین بدون مربی سخت نیست؟
همین روال را ادامه میدهم، کار دیگری نمیشود کرد. حرفهایی که اینجا زدیم، میدانید چه تبعاتی برای من دارد!؟ حاشیه همین است...
با مربیات در ارتباط هستی یا نه؟
بله اما نه ارتباط فنی. اگر ارتباطی هم باشد کارایی ندارد چون فاصله دور است. اینکه او هر روز سر تمرینم باشد و تکنیکهایم را ببیند، مهم است.
تو با هزینه شخصی رفتی فرانسه اردو و برگشتی، کار مقطعی با مربی خارجی برنامهات را بههم نمیریزد؟
چرا. بدترین کار، تمرین مقطعی است. من بهترین نتایجم را سالی گرفتم که از آبان ماه در پاریس اردو بودم، که نفر پنجم ۶۰ متر قهرمانی جهان داخل سالن شدم و رکورد ایران را هم زدم. اگر برنامه تمرین زیر نظر مربی فرانسویام مستمر باشد، نتیجه خیلی بهتر است. همه میگویند چرا در رکورد ۱۰ ثانیه و ۳ صدمثانیه گیر کردهای؟ چون ما مقطعی کار میکنیم. دو ماه قبل از هر مسابقه اردو میگذاریم. اگر خوب بدویم که آفرین، اگر بد باشد میگویند چرا فرستادیم.
اصلاً. برنامهریزیای که برای المپیک داشتیم از یک سال به ۷ ماه رسیده اما من ۹۹ درصد قول میدهم اگر برای اجرای برنامهام، امکانات بدهند به فینال المپیک برسم و رسیدن به آنجا در صد متر اتفاق بزرگی است. من با هرکسی جلسه گذاشتم گفتم یک پراید و لامبورگینی صد متر را میروند من هم میروم و به ته خط میرسم اما تکتک هزینههایی که برای من میشود سرنوشتساز و تعیینکننده صدم ثانیههاست. البته که با یک ماه تمرین هم میشود.
دو بار استوری تمرین با فوتبالیستهای استقلال گذاشتی. به آنها تمرین میدهی؟
این تمرین تنها رابطهای دوستانه است و جدا از تمرین اما چیزهایی که بلدم را به آنها میگویم.
*یعنی تمرین روتین است یا نه؟
نه، آنها تمرینات تیمی دارند و من هم تمرین خودم را دارم اما بعضی روزها را هماهنگ با هم تمرین میکنیم. چون بچههای دوومیدانی اصول دویدن را بلدند و پایه همه ورزشها دویدن است.
بین تو و کیهانی اختلافاتی پیش آمد که به ضرر تو شد. ریشهاش از کجا بود؟
عملکرد کیهانی را به دو قسمت، قبل از بازیهای آسیایی جاکارتا و بعد از آن تقسیم میکنم. او قبل از بازیها تقریباً عملکرد قابل قبولی داشت و هدفگذاریاش ورزشی بود، چند برنامه جدید مثل؛ دوی ماراتن پارس، قهرمانی آسیای داخل سالن را اجرا کرد و البته استعدادیابی نصفه و نیمه، سر و سامان دادن بچهها، دیدگاهش این بود که با بهترینها کار کند، همان دوره ۱۰ سهمیه المپیک داشتیم و بهترین مربیان خارجی را آورد، اتفاقات خوبی هم افتاد اما بعد از بازیهای آسیایی نه سیاستگذاریها ورزشی بود و نه به نفع ورزشکاران، او با تیمی کار میکرد که ورزشی نبودند اما این اتفاق افتاد. من در آن ۲ سال منتقد فدراسیون بودم، چون برنامههایم عملی نشد.
همه انتقادات تو به فدراسیون بابت برنامههایی بود که انجام نشد؟
نمیشود اینجوری گفت. انتقادات من کلی بود اما من حس میکنم اتفاقاتی که در این دو سال افتاد، انتقادات زیادی را به فدراسیون وارد کرد.
چرا در بازیهای آسیایی مدال نگرفتی؟
به دو دلیل؛ اول اینکه سطح مسابقه ۱۰۰ متر خیلی بالا بود و سخت میشد مدال گرفت. دلیل دوم بدشانسیام بود، آن روز واقعاً روز من نبود. این مسئله در دوومیدانی کاملاً طبیعی است، حتی یوسین بولت هم یک بار آن رکورد طلایی را زد.
بهترین رکوردت در دو، سه ماه اخیر چند است؟
بهترین رکوردم ۱۰ ثانیه و ۳ صدم ثانیه است. رکوردزنی کار خیلی سختی است چراکه برای هر یک صدم باید ۷، ۸ ماه تمرین جدی داشته باشی.
تا به حال در تمرین و بهصورت غیررسمی رکورد زیر ۱۰ ثانیه دویدی؟
من خیلی در تمریناتم زیر ۱۰ ثانیه دویدم. برای مدال باید زیر ۱۰ بدویم.
حقوق المپیکی میگیرید؟
حقوق ۳۰ میلیونی که کمیته ملی المپیک به همه المپینها داده، تنها حقوق ماست. حقوق فدراسیون هم به لطف کیهانی قطع شد.
مدتی است که حرفهایی درباره مهاجرت حسن تفتیان است. واقعاً تو هم قصد مهاجرت داری؟
من اصلاً به رفتن فکر نمیکنم. وطن باشگاه نیست که عوضش کنم. من سال ۲۰۱۳ که رکورد ایران را زدم از جمهوری آذربایجان پیشنهاد داشتم. رئیس فدراسیون آذربایجان شمارهاش را به من داد تا هر وقت نظرم تغییر کرد با او تماس بگیرم اما من اصلاً به آنها زنگ نزدم. چهار سال است که به فرانسه میروم و میزبان المپیک ۲۰۲۴ است، من سه مسابقه جهانی را به خاطر ویزا نرفتم، دو بار انگلیس که ساعت یک شب رسیدیم و یک بار هم آمریکا اما وقتی آمریکا به من ویزا نداد، من گفتم باید کاری کنم که آنها مرا دعوت کنند، همین هم شد. بعد از قهرمانی جهانی داخل سالن مرا برای دایموند لیگ دعوت کردند، اتفاق خیلی بزرگی است که یک دونده سرعت ایرانی برای دایموند لیگ به آمریکا دعوت شود اما به دلیل اینکه مسابقه قبل از بازیهای آسیایی جاکارتا بود و اختلاف زمانی زیاد بود، نرفتم. میخواهم بگویم که آدم هرقدر دوست دارد دشمن هم دارد و مهاجرتم فقط تهمت است. من اصلاً آدمی نیستم که بخواهم خودم را ثابت کنم، هیچوقت به کسی زنگ نزدهام برای چیزی، هرچه خواستم ورزشی بوده. مهاجرت از ایران برایم خط قرمز است. چراکه ایران هویتم است، وقتی تبعه کشوری شوم، فقط پاسپورت آنجا را دارم اما هیچ عقبهای آنجا ندارم. در واقع آنها تو را خریدهاند. دوستان دوندهای دارم که تبعه قطر هستند، آنها به او پول دادهاند و حتی وقتی مصدوم است به او میگویند بدو، یا حتی میگویند چرا رکورد مدنظرشان را ثبت نکرده است. از طرفی من واقعاً نمیتوانم دوری از خانوادهام را تحمل کنم و وقتی به اردوی خارجی میروم دلم برای ایران و خانوادهام تنگ میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com