گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:روز دانشجو بر همه دانش آموختگان سرزمین مان ایران اسلامی مبارک باد. Happy student day to Iranian graduates ١۶ آذر روز نامگذاری دانشجو که در ادامه علت نامگذاری این روز را می خوانید
روز دانشجو،
Student day is the Day of Judgment
به گزارش بولتن نیوز،روز رستاخیز اندیشه هاست؛ روز علمدوستی و حقیقتپرسی، روز طلوع اندیشههای نو، روز انسانهای فرهیخته و بالنده، روز اندیشه های ناب و روز گسستگی جهلها ونابخردیها.
روز پردهبرداری از گمنامیها و پردهپوشی بر سیاهیهاست.
این روز، روزی است که دانشدوستان با دستان مهربان و اندیشه های نابشان از دوستیها سخن خواهند گفت، از عشقها، از زیباییها.
روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است.
واژه «دانشجو» و برداشت از آن به ویژه در ایران اسلامی، نیازمند انقلاب و دگرگونی کلی و فکری است. دانشجویی یک مقطع نیست. دانشجویی تنها عنوانی برای ورود به یک طبقه اجتماعی در جامعه نیست. دانشجویی زمان برنمی دارد. دانشجویی یک مکتب است. دانشجو نمی میرد.
آنچه امروزه در اعتلای فرهنگ آموزشی کشور بدان نیازمندیم، تغییر دو معنای «مقطع تحصیلی» و «فارغ التحصیلی» است. فراغت از تحصیل یا پیمودن مقاطع خاصی از آموزش در فرهنگ جامعه مولد علم، صد البته بی معناست.
نتیجه آنکه، مراسم هایی که با عنوان جشن های فارغ التحصیلی برگزار می شود، به اشتباه، سرخوشیِ کاذبی را میان مخاطبانش ترویج
می کند. در حالی که حرکت با جامعه علمی جهان، یک لحظه فراغت را تاب نخواهد آورد و نیازمند تلاش های شبانه روزی همه دانش دوستان کشور است.
امام علی علیه السلام می فرماید: «علم بدون عمل، وبال و مزاحمت، و عمل بدون علم نیز گمراهی و انحراف است.»
در مکتب اسلام، همان قدر که عمل کردن به علم اهمیت دارد، عمل بدون علم نیز نکوهش شده است.
علمِ معرفت آور و بینش زا به عمل فرد ارزش
می دهد.
نگاهی دوباره به دو مقوله علم و عمل در عرصه دفاع مقدس، مسائل بسیاری را روشن می کند. دانشجویانی که در دانشگاه دفاع مقدس، تئوری های خود را به آزمون می گذاشتند، افرادی بودند که آگاهانه در مسیر رشد خود گام برمی داشتند.
مقام معظم رهبری امام خامنه ای(مدظله العالی) نیز بر این مدعا مهر تأیید می زند: «هنگامی که به نام دانشجوی شهید می رسیم، این یقین در ما پدید می آید که پذیرش شهادت و اقدام به جهادی که بدان منتهی شده، از سر خودآگاهی و با اراده روشن بینانه بوده است و این ارزش عمل را مضاعف می کند و بدین دلیل است که دانشجویان شهید که در شمار سرآمدان ایمان و ایثار آگاهانه بوده اند، ستارگان همیشه درخشانی هستند که هر جویای حقیقت می تواند راه خویش را با آنان بیابد»
الگو دانشجو
دانشجو به عنوان قشر باسواد و فرهنگی جامعه، افزون بر شخصیت اجتماعی خود، الگوی رفتار و تفکر دیگران است.
برخی در این عرصه چنان چشم گیر بوده اند که حتی پس از پیمودن مدارج و موقعیت های عالی مختلف، همچنان دوره دانشجویی آنان الگوبردار است.
برای نمونه، خاطره های دانشجویی دکتر مصطفی چمران، هنوز دل را می لرزاند:
سال دوم، یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سر امتحان، چمران کراوات نزد، استاد دو نمره ازش کم کرد.
شد هیجده؛ بالاترین نمره.
در سال ١٣٣٧ با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز رفت امریکا.
بعد از مدت کمی شروع کرد به کارهای سیاسی و مذهبی. خبر کارهایش به ایران می رسید.
از طرف ساواک پدر را خواستند و بهش گفتند:
«ما ترمی چهارصد دلار به پسرت پول نمی دهیم که بر ضد ما مبارزه کند.»
پدر گفت: «مصطفی عاقل و رشید است.
من نمی توانم در زندگی اش دخالت کنم.»
بورسش را قطع کردند. فکر می کردند دیگر
نمی تواند درس بخواند و برمی گردد.
پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرین دانشگاه امریکا (بِرکلی)،
با ممتازترین درجه علمی موفق شد دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما را بگیرد.
در امریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای نخستین بار انجمن اسلامی دانشجویان امریکا را پایه ریزی کرد و از مؤسسان انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالان انجمن دانشجویان ایرانی در امریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیت ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود.
پس از قیام پانزده خرداد سال ١٣۴٢ دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و همه
پل ها را پشت سر خود خراب می کند. به همراه بعضی از دوستان مؤمن و هم فکرش، ره سپار مصر می شود. مدت دو سال، سخت ترین دوره های چریکی و جنگ های پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می شود و مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را به عهده او می گذارند.
بسیج دانشجویی در کلام رهبر فرزانه انقلاب
نهاد بسیج در دانشگاه های ایران، تفکری است که عرصه های علمی را هدف مند و کارآمد می سازد. هر چند عملکرد دفترها و نهادهای بسیج، به فعالیت خود دانشجویان وابسته است، ولی فلسفه وجودی این نهاد، تمرین مرحله عملیِ علوم فراگرفته شده دانشجویان به شمار می آید. این نهاد والا را از دیدگاه مقام معظم رهبری امام خامنه ای(مدظله العالی)به تماشا می نشینیم:
دانشجوی بسیجی، در هر جمع دانشجویی، ذهن روشن تر، زبان گویاتر و ابتکار بیشتری باید داشته باشد.
مگر مجموعه بسیجی، آن هم بسیجی انقلابی و دانشجوی انقلاب می تواند نسبت به مسائل سیاسی کشور بی تفاوت یا بدون موضع و بدون نظر باشد؟
من به شما دانشجویان بسیجی توصیه می کنم همواره دانشجو و بسیجی به همان معنای مثبت و پرخون و پرتپش باقی بمانید.
به نظرتان فرق بسیج دانشجویی با تشکل های دیگر دانشجویی چیست؟
فرقش این است که بسیج دانشجویی به معنای فرد یا مجموعه ای، آماده برآوردن نیازهای انقلابی است. در هر زمان و از هر نوع. این معنای بسیج دانشجویی است.
بسیج باید جلوتر از همه وارد عرصه علم شود. شما باید بروید و عرصه های علمی را، عرصه های فن آوری را، نوآوری های علمی و آفاق شناخته نشده علم را تصرف کنید.
بسیج دانشجویی یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانی؟
میدان چالش های حیاتی و اساسی. وقتی هویت ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار
می گیرد. وقتی به فرهنگ و اعتقادات و باورهای ریشه دار یک ملت اهانت می شود و آن را تحقیر می کنند.
فقدان الگو
در دوران تأسیس دانشگاه تهران، وجود حکومت خودکامه و دیکتاتوری رضاشاه، فقدان آزادیهای سیاسی، چیرگی بیگانگان، سیاستهای فرهنگی ضد دینی و گسترش فرهنگ غربی و سیاستهای توسعه شبه مدرنیستی، زمینههای نارضایتی بخشی از دانشجویان و دانشگاهیان را فراهم کرد...
اما امکان فعالیت سیاسی گسترده از همگان سلب شده بود و در اثر هرج و مرج ناشی از ناکامی مشروطیت، ذهنهای عمومی برای حکومت دیکتاتوری آماده بود.
از این رو در این دوره، همه مبارزان سیاسی شامل نیروی مذهبی، ملی و چپ سرکوب میشدند و الگویی برای دانشجویان باقی نمانده بود و در نتیجه، فعالیتهای پراکنده دانشجویان بدون حمایت نیروهای سیاسی جامعه، بینتیجه باقی میماند و به سرعت سرکوب میشد.
روز دانشجو ١۶ آذر ماه
جنبش دانشجویی در دهه ١٣٢٠، با توجه به مسائلی نظیر حضور قدرتهای خارجی انگلستان، شوروی و آمریکا و اعمال نفوذ آنان در کشور برای به دست آوردن یا حفظ امتیاز به ویژه در مسئله نفت، عدم تحقق دموکراسی و آزادیهای مندرج در قانون اساسی، شکاف طبقاتی وگسترش فقر عمومی، تحقیر فرهنگ مذهبی از سوی جریانهای فکری و نیز تعدد احزاب و جریانهای سیاسی، در سه ملیت فکری چپ، ملی و مذهبی شکل گرفت. هر طیف فکری جنبش دانشجویی، تشکیلات متعلق به خود را برای پیگیری اهدافش سازمان میداد و فعالیت میکرد.
مظهر مبارزه
پس از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و سقوط دولت دکتر مصدق، با توجه به سرکوب شدید گروهها و احزاب سیاسی چپ، ملی و مذهبی و وجود حکومت نظامی، امکان فعالیت سیاسی از بیشتر قشرهای اجتماعی گرفته شده بود، ولی جنبش دانشجویی همچنان به فعالیت ادامه داد و دانشگاه، عمدهترین مظهر مبارزه و مقاومت بر ضد استبداد در استعمار تلقی میشد.
پس از بازگشایی دانشگاه و شروع سال تحصیلی در مهر ١٣٣٢، فعالیتهای دانشجویان با برگزاری تظاهرات، بخش اطلاعیه، تعطیلی کلاسهای درس و… آغاز شد. در این دوران، فعالیت جنبش دانشجویی گاه به صورت عمومی و پراکنده زمانی با سازماندهی تشکیلات دانشجویی صورت میگرفت.
زمینه اعتراض
دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به مشکلات پس از کودتا و ورود «دنیس رایت»، کاردار جدید انگلستان در ایران، در روز ١۴ آذر تظاهرات کردند. روز ١۵ آذر، تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران، شماری از دانشجویان را مجروح و دستگیر کردند.
تظاهرات پیگیر دانشجویان، رژیم کودتا را بر آن داشت که در آستانه ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران (١٨ آذرماه) اقتدار خود را به آنها نشان دهد و از دانشجویان زهرچشمی بگیرد تا ورود نیکسون در کمال آرامش برگزار شود.
از این رو در اقدامی کمسابقه در ١۶ آذر، نیروهای لشکر ٢ زرهی به دانشگاه تهران اعزام شدند.
وقوع حادثه
روز ١۶ آذر، دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه تهران، متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شدند و وقوع حادثهای را پیشبینی کردند.
پس از چند ساعت، سربازان به داخل دانشکدهها هجوم بردند و عده بسیاری را دستگیر کردند که بین آنها عدهای از استادان نیز به چشم میخورد. در تمام این مدت، دانشجویان سکوت کرده بودند؛ زیرا میدانستند آنها دنبال بهانه میگردند.
ساعت ده صبح هنگامی که دانشجویان در سر کلاسها بودند، چندین نفر از سربازان رهسپار دانشکده فنی شدند.
در همین زمان، رئیس دانشکده فنی، برای جلوگیری از هر گونه درگیری و خونریزی احتمالی، زنگ کلاسها را زودتر از موعد زد. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، به یکباره با حضور و هجوم سر نیزه سربازان مواجه شدند که همین امر به شعار دادن تعدادی از دانشجویان و درگیری آنان با مهاجمان انجامید.
در این میان، سه تن از دانشجویان دانشکده فنی به شهادت رسیدند و تعداد زیادی نیز مجروح شدند.
به گفته شاهدان عینی مصطفی بزرگنیا از دانشجویان سال اول دانشکده فنی همان ابتدا با اصابت سه گلوله شهید شد و آذر شریعت رضوی که او هم دانشجوی سال اول دانشکده بود به سختی مجروح شد و در حالیکه بدن مجروح خود را بر زمین میکشاند و ناله میکرد دوباره هدف گلوله قرار گرفت و او نیز به شهادت رسید.
احمد قندچی دانشجوی دیگری بود که هدف گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
هنگام تیراندازی برخی از رادیاتورها در اثر اصابت گلوله سوراخ شد و آب گرم آن با خون شهدا و مجروحین در هم آمیخت و محوطه مرکزی دانشکده فنی را در برگرفت.
شهید بزرگوار دکترچمران در بخشی از روایت خود از ١۶ آذر سال ١٣٣٢ دانشگاه تهران میگوید:
من نیز همراه عدهای از دانشجویان وارد آزمایشگاه شدم. خون مجروحین آنقدر زیاد بود که پایین پلهها گلگون شده بود. بین دوستان ما، شیشه پای یکی را شکافت. دیگری پایش هدف گلوله قرار گرفته و سوراخ شده بود.گلوله از یک طرف پا وارد شده و از طرف دیگر خارج شده بود.
دانشجویان و مستخدمین آزمایشگاه مشغول بستن زخم های دانشجویان مجروح بودند. از حدود سی نفر که به آزمایشگاه مقاومت مصالح پناه بردند،
به استثنای دو یا سه نفری همه مجروح شده بودند. دانشکده کاملا محاصره شده بود و کسی نمیتوانست خارج شود. هنگام تیراندازی در داخل دانشکده، سربازان خارج دانشکده نیز شروع به تیراندازی کردند و مقداری از سنگها و شیشههای جلو دانشکده فنی را شکستند. پس از ختم گلوله باران، دقیقهای سکوت دانشکده را فرا گرفت. ناگهان در میان سکوت آه بلندی به گوش رسید که مانند دشنه در قلب ما فرو رفت و از چشم بیشتر دانشجویان اشک جاری شد. نالههای بلند و سوزناک به ما فهماند که عدهای مجروح شدهاند و در همان جا افتاده اند.
اولیای دانشکده مستخدمین و چند نفری از دانشکده پزشکی میخواستند...
مجروحین را به پزشکی برده معالجه کنند.
ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند. بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند.
بعد از پایان درگیریها احمد قندچی که هنوز زنده بود به یکی از بیمارستانهای نظامی تهران منتقل شد، آب جوش رادیاتورها سر و صورت او را به شدت مجروح کرده بود با این حال مسئولان بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او خودداری کردند و ٢۴ ساعت بعد مظلومانه به دوستان شهیدش پیوست.
در این حادثه سه دانشجو شهید و ٢٧ دانشجوی دیگر بازداشت شدند.
پیکر این سه شهید دانشجو در آستانه امامزاده عبدالله شهر ری دفن شد.
برادر شهید شریعت رضوی در این باره گفته بود «بعد از شهادت این سه تن به ما اجازه برگزار کردن شب سوم در خانههایمان را هم ندادند؛ ولی در مراسم چهلم به خاطر پافشاری زیادی که کردیم فقط ٣٠٠ کارت که مهر حکومت نظامی روی آن خورده بود به من دادند.
هرکس میخواست به طرف امام زاده عبدالله برود، کارتش را کنترل میکردند »
برادر شهید بزرگ نیا نیز میگوید:
«از طریق عَلم(نخست وزیر رژیم پهلوی)، شاه به پدرم تسلیت گفت و پیغام داد ٢٠٠هزار تومان خون بها بدهند که جواب رد دادیم؛ بعد میخواستیم مجلس ختم و شب هفت بگیریم، مخالفت کردند. تا این که خودم پیش سرتیپ بختیار فرماندار نظامی رفتم و متعهد شدم اگر اتفاقی افتاد خودم مسئول باشم »
علی اکبر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران بعدها در کتاب «گزارش یک زندگی» حادثه روز ١۶ آذر دانشگاه تهران را اینگونه نقل میکند:
روز ١۶ آذر هنگامی که آنها (نظامیان) از جلو دانشکده فنی میگذشتند، چند دانشجو آنها را مسخره میکنند و گویا کلمات زنندهای بر زبان میرانند و به سرعت وارد دانشکده(فنی) میشوند. سربازان آنها را دنبال میکنند. در این هنگام زنگ دانشکده به صدا در میآید و دانشجویان از کلاسها بیرون ریخته و سرسرای دانشکده با سربازان رو به رو و با آنها گلاویز میشوند. تیراندازی مفصلی صورت میگیرد و به سه دانشجو اصابت میکند و آنها را از پای در میآورد.گزارشی که به من رسید، بیدرنگ با سپهبد زاهدی تلفنی تماس گرفتم و شدیداً اعتراض کردم که با این حرکات وحشیانه مأمورین انتظامی شما، من دیگر نمیتوانم، اداره امور دانشگاه را عهده دار باشم.
گفت: متأسف خواهم بود،
دولت رأساً از اداره امور آنجا عاجز نخواهد ماند.
فردای آن روز، در جلسه رؤسای دانشکدهها، دو ساعت درباره این جریان و خط مشی خود بحث کردیم. نخستین فکر این بود که جمعاً استعفا دهیم، بعد دیدیم که این کنارهگیری نتیجه قطعیاش این خواهد بود که آرزوی همیشگی دولتها بر آورده خواهد شد و استقلال دانشگاه را که قریب دوازده سال در استقرار و استحکامش زحمت کشیده بودیم، از بین خواهد برد و یک نظامی یا یک غیر نظامی قلدر را به ریاست دانشگاه خواهند گماشت. در نتیجه این مذاکرات و ملاحظات تصمیم گرفته شد که سنگر را خالی نکنم و به مقاومت بپردازم.
از شاه وقت خواستم و در نظر داشتم نسبت به عمل جنایتکارانه قوای انتظامی اعتراض کنم.
شاه مجال نداد و به محض رسیدن من، دست پیش گرفت و گفت:
این چه دسته گلی است که همکاران دانشکده فنی شما به آب دادهاند، چند صد دانشجو را به جان سه چهار نظامی انداختهاید که این نتیجه نامطلوب را به بار آورد؟
گفتم معلوم میشود که جریان را آن طور که خواستهاند، ساخته و پرداخته، به عرض رساندهاند. شاه گفت: به دروغ نگفتهاند، عقل هم حکم میکند که جریان همین بوده است. گفتم هر چه بوده، نتیجهاش این است که سه خانواده عزادار شدهاند و دانشگاهیان ناراحت و سوگوارند.
دانشگاه تهران به پیروی از دانشکده فنی و به عزای سه شهید از دست داده در اعتصاب عمیقی فرو رفت. بعدازظهر آن روز دانشجویان با کراوات سیاه از دانشکده حرکت کرده با سکوت غمآلود و ماتم زده رهسپار خیابانهای مرکزی شهر شدند و در خیابانهای لالهزار و استانبول انبوه دانشجویان عزادار این ماجرا را برای عابران اعلام میکرد.
بیشتر دانشکدههای شهرستانها نیز برای پشتیبانی از دانشگاه تهران اعتصاب کردند.
در مقابل سیل اعتراض، جنایتکاران گفتند که دانشجویان برای گرفتن تفنگ به سربازان حمله کردند و سربازان نیز اجبارا تیرهایی به هوا شلیک کردند و تصادفا سه نفر کشته شدند.
١٧ آذر مقارن سفر نیکسون به تهران روزنامه اطلاعات که در مقالهای به شهادت دانشجویان اشاره کرده بود به سرعت از روی گیشهها جمع شد.
در برنامههای نیکسون از ایران بازدید از دانشگاه تهران و دریافت دکترای افتخاری دانشکده حقوق نیز درج شده بود.
ماشین نیکسون و شاه که قصد عبور از سمت کوی دانشگاه را داشت با اعتراضات دانشجویان روبهرو شد و دانشجویان با سنگ و کلوخ به ماشین نیکسون و همراهانش حمله کردند.
نیکسون بعدها در مصاحبهای درباره این سفر میگوید: تاکنون ندیده بودم دانشجویان یک کشور جهان سوم مقابل دیدگان یک مقام مسئول بالای آمریکایی به او ناسزا بگویند، هیچ گاه این صحنه از مقابلم نمیرود.
ماجرای شهادت یک دانشجوی بسیجی
مجید معززی رنگرزان در خرداد ۱۳۴۶ مصادف با اربعین حسینی به دنیا آمد. پس از ۱۰ روز، او را به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام بردند و از خدا خواستند که مجید انسانی شایسته و عاقل و فرزانه باشد.
پنج سال دبستان را با معدل ۲۰ سپری کرد.
دوران راهنمایی را نیز مانند قبل بهخوبی پشت سر گذاشت بهطوریکه در منطقه ورامین و شمال ورامین در امتحانات نهایی سال سوم رتبه اول
برای او شد.
دیپلم خود را در دبیرستان ابوریحان منطقه ۱۴ گرفت و خود را برای کنکور آماده کرد.
مجید پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۶۱ در کتابخانه انجمن اسلامی قیام دشت در واحد فرهنگی آموزش و فعالیت کرد و در بسیج سپاه پاسداران پایگاه شهید بهشتی نیز به حراست از انقلاب پزداخت.
همچنین در ستاد پشتیبانی جنگ در جهاد سازندگی در امر جمعآوری کمکهای مردمی و هدایت آن بهسوی جبهههای نبرد فعالیت داشت.
پذیرش در دانشگاه
پس از اخذ دیپلم در کنکور شرکت کرد و سال ۱۳۶۴ در رشته برق دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی قبول شد. در زمان دانشجویی هم دست از فعالیت و خدمت برنداشت و رفتن به جبهه را مقدم بر تحصیل میدانست.
۶۵/۱۲/۲۳ از سوی بسیج تهران به مناطق عملیاتی اعزام شد و برای امتحانات ترمی دانشگاه به دانشگاه اهواز رفت و بعد از سه ماه به تهران بازگشت و به تحصیل ادامه داد تا اینکه در تاریخ ۶۷/۱/۲۳ برای آموزش به پادگان اعزام شد و بعد از ۴۵ روزبه جبهه غرب در شاخ شمیران رفت که در آنجا در همراه با گردان «علقمه» شکست سختی به دشمن تحمیل کردند.
مجروحیت و شهادت
به خاطر رشادت و دلیری این گردان، به آنها ۷ روز تشویقی و ۱۰ روز مرخصی داده شد و او ۱۷ روزبه مرخصی آمد در حالی که دو ترکش سطحی خورده بود. بعد از اتمام مرخصی به جبهه جنوب عازم شد.
سرانجام در آخرین حملات عراق در تاریخ ۶۷/۵/۱۵ در منطقه عملیاتی پاسگاه زید بعد از جواب دادن به تکهای عراق درحالیکه کاملاً خسته و دچار حملات شیمیایی شده بود در سوله رفته و مشغول خواندن قرآن توجیبیاش میشود که ناگهان خمپاره از سوراخ هواکش وارد سوله شده و او و دوستانش را در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل کرد.
وصیتنامه
این دانشجوی شهید در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است:
«پدر و مادر عزیز و ارجمندم از اینکه شما در این لحظات که میبایست پشتیبان شما در زندگی باشم تنها گذاردم عذر میخواهم و حقیقت مرا ببخشید که فرزند خوبی برایتان نبودم.
میدانم که خودتان درک کردهاید که من آگاهانه و با روی گشاده قدم در این راه نهادم و هیچ ترسی از مرگ در راه خدا ندارم و خدا شاهد است اکنون که عازم خط مقدم هستم ترسی ندارم که هیچ بلکه هیجانی زائدالوصف درونم موج میزند.
من دانشجو بودم و میتوانستم در راه دیگر به کشور خود خدمت کنم اما این را بدانید که هیچ خدمتی بالاتر از جهاد در راه خدا و هیچ نیکی بالاتر از شهادت نیست.
از برادران و خواهرانم نیز طلب مغفرت میکنم و امیدوارم که در زندگی هر اندازه که آنان را اذیت و یا ناراحت کردهام مرا ببخشند و همینطور از دیگر دوستان و آشنایان برایم طلب حلالیت کنید. راه اسلام و خدا را هیچ گاه رها نکنید و امام را تنها نگذارید.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ممنونم از تبريك تان
بسيار سپاسگزارم
فرا رسیدن روز دانشجو، روز تأکید بر اهمیت علم آموزی و لزوم حقیقت جوی، روز تأکید بر لزوم تقویت ایمان و اهمیت افزایش بصیرت سیاسی و معرفت دینی بر تمامی دانشجویان مؤمن و پرتلاش ایران اسلامی گرامی باد.
روز دانشجو مبارک
ممنونم از تبريك تون
سه قطره همیشه جاری...
از راه رسیده و نرسیده،
گامهای آلودهاش را بر خاک ایران گذاشته و حالا قربانی میخواهد. گرگی است که بر گله خواهد زد و چوپان، به افتخار همنشینی با او، بهترینها را قربانی میکند.
سه قطره خونی که 16 آذر 1332 به پای نیکسون ریخته شد و سنگفرشهای دانشگاه تهران را نگین کرد، هنوز هم زنده و جاری است.
هنوز این قطرههای سرخ، بخار بلند میشود و اگر نبود که برای حفظ سنگر ایستادهاند، جاری میشدند و دانشگاه و تهران را با خود میبردند.
بوی تازگی که از عصاره جان دانشجو برمیخیزد، همراه با بوی سنگفرشهای لگدمال شده دانشکده فنی، در خیابانهای دانشگاه میپیچید، از زیر در میگذرد و تمام ایران را فرا میگیرد. آن وقت به یاد میآوری که در 16 آذر، خشم و اعتراض دانشجویان را با گلوله پاسخ گفتند و تنهای نحیفشان را پیش پای نیکسون، به خاک و خون کشیدند.
16 آذر روز دانشجو
ترم دل است و عشق پیداست
قصد و نیت ساختن فرداست
دانشجوی میهن اسلامي
بتازیم و بسازیم که خدا با ماست
روزت مبارک آینده ساز
تو را به این روز تبریک می گویم
که این روز بی تو، و بی حس “آرمان خواهی”
و “ایمانت به حق طلبی”، وجودی بی معناست
دانشجوی وطن آریایی/بتازیم و بسازیم که خدا با ماست
روزت مبارک آینده ساز
کاشکی در مورد هزینه ها هم کمی در مورد کرونا صحبت میکرد
و این که وزیر اعلام کرد اینترنت رایگان در اختیار دانشجویان قرار میگیرد که دروغ بود
و هزاران مشکل دیگر متاسفانه
موجودی بی پول . نحیف و لاغر که از نیکوتین وتخم مرغ و گوجه تغذیه میکند!
معمولا افسرده است ! دارای خط ایرانسل و دشمنی عجیبی با کتاب دارد!
روز این موجود نفرین شده گرامی باد!
حفظ كردن گفتههایی كه معلوم نيست همهاش چقدر فايده دارد!
نظامی طراحی شود كه جوان ميل به پژوهش پيدا كند.
یک ساعت سکوت . . .
تسلیت میگم ! مشروطی آخرتون باشه !
روز دانشجو مبارک باد !
احتمالا دانش اونارو گم میکنه . . .
روز دانشجو مبارک !
میان این همه پرسش، کتابهایت را بردار وذهنت را در دستهایت بگیر و آماده باش؛ کلاس، گامهای محکم تو را انتظار میکشد، هوای روز را از تمامی سمتها نفس بکش! نگذار دچار خاموشی وفراموشی شوی. امروز روز توست.
چراغ راه
یعنی تمام اونایی که رفتن تا ما بمانیم و ایران را بسازیم.
دانشجوی متعهد روزت مبارک
از میخکهای سرخ
لحظاتت همیشه پاس و معدل شادیت ۲۰
سایه حذف از زندگیتان دور
روز دانشجو مبارک
یکی غُر می زنه سرده
یکی لیلی یکی مجنون
یکی سرویسُ گم کرده
یکی دنبال استاده
یکی دنبال شاگرده
تو دانشگاه ایوانک
یه حوض آبی گرده
شهید حاج محسن وزوایی
دانشجو شما بودی
یاد همه شهدا دانشجو بخیر
روز دانشجو،
بر تمامی اهل ادب
و علم و فرهنگ و هنـر
بخصوص
دانشجویان عزیـز مبارک
خوشا پر کشیدن پرستو شدن
تو که پر نداری پرستو شوی
بنشین درس بخون تا ارسطو شوی
روز دانشجو بر ارسطو های آینده ایران مبارک !
وین راه دراز می سپاریم هنوز
از اول ثبت نام سال ها می گذرد
ما واحد پاس نکرده داریم هنوز !
روزم خییییلی خیییلی مبارک
شهيد عبدالحميد اميركاوه در تاريخ 19 ارديبهشت 1340 در خانوادهاي متوسط و مذهبي چشم به جهان گشود. از همان اوایل زندگي، كودكي پرجنب و جوش و فعال بود و در مدت عمر كوتاه خود نمونهاي بود از اخلاص و ايثار و فداكاري. تحصیلات ابتدايي را در دبستان خواجه نصير و دوره راهنمايي را در مدرسه شهيد احمدي و دبيرستان خود را در دبيرستان منتظري نجف آباد درحالیکه جزء شاگردان خوب مدرسه بود پشت سر گذاشت.
سال اول رشته علوم تربيتي بود كه عازم جبهه شد و با فداكاريهاي زياد در طول يك سال و اندي كه در جبهه بود در راه خدا و براي احقاق حق جانبازي کرد و عاقبت در سال 1361 در عمليات بيت المقدس به ديدار حق شتافت.
اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل
خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب
کار گروهی در هنگام امتحان
حرف زدن بدون تکون خوردن لب
حضور در زمان غیبت
توانایی خواندن مطالب کل ترم در کاغذی به ابعاد آ چهار
روز دانشجو مبارک
اما نیستم دانشجو
کارت من گمشده است
من به مشروط شدن نزدیکم
آشنا هستم با سرنوشت همه دانشجویان
نبضشان را می گیرم
هذیان هاشان را می فهمم
من ندیدم هرگز یک نمره بیست
من ندیدم که کسی ترم آخر باشد
من در این دانشگاه چقدر مضطربم
یا تن رسد به مدرک یا جان ز تن درآید
روز دانشجو مبارک!
روزتان مبارک ای مردان خدا
خواهش میکنم یه نگاهی بیندازید و یادی از این عزیزان بکنید
اگر به رویش در باران،
باورمان باشد.
کاش،
رفتگرانِ بوستان دانشجو
به جای رُفت و روبِ
پوست های پراکنده ی پسته،
و ورق های پاره ی نیازمندی روزنامه
باورهای ریخته را
از پای نیمکت های خیس
جمع میکردند،
تا پاهای یقین،
در انتظار قدمگاهی
بیش از این،
روی نیمکت های خُمار
خواب نروند.
بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّی دانشآموزان مدارس، روی ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید.
از آن بچه های درس خوان و باهوش بود.
وقتی برای دانشگاههای #فرانسه تقاضای پذیرش فرستاد، همهشان جواب مثبت دادند.
تو هول و ولای آماده شدن برای سفر به فرانسه بود که یکی از دوستانش از فرانسه به ایران آمد.
دوستش که آنجا مشغول تحصیل بود،گفته بود:
"در اوج مبارزات #انقلاب یکبار در فرانسه خدمت امام(ره) رسیدم.
گفتند: به وجود تو در #ایران بیشتر نیاز داریم. من هم قید #تحصیل را زدم و برگشتم".
همین یک جمله از #امام (ره) کافی بود که بعد از آن همه تقاضا و پیگیری، قید #فرانسه را بزند؛
همان جایی که دانشجو ها برای رسیدن به آن،سر و دست می شکستند.
روز دانشجو مبارک
در میان یکی از اینان شهید شاخصی است که از رشادتها و حماسههای او زیاد شنیدهایم، شهید محسن وزوایی در کنکور سراسری سال ۱۳۵۵ رتبه یک شیمی را کسب کرد و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. وی در سال ۵۸ در جریان تسخیر لانه جاسوسی، سخنگوی دانشجویان خط امام شد سپس به پادگان ولی عصر(عج) سپاه رفت و پس از مدتی فرمانده گردان ۹ سپاه شد. با تشکیل تیپ محمدرسول الله(ص) فرمانده گردان حبیب شد و در عملیات بیت المقدس در حالی که حکم فرماندهی تیپ سیدالشهدا(ع) را داشت، در قامت فرمانده محور وارد عملیات شد و در جبهه خرمشهر به شهادت رسید.
یا تن رسد به مدرک یا جان ز تن درآید
روز دانشجو مبارک!