آن چه که رقم زننده تفاوت «خانه امن» و «آقازاده» با «گامبی وزیر» می شود شیوه روایتی است که دو طرف برای ارائه موضوعات و مفاهیمی که مدنظر دارند، انتخاب می کنند.
گروه فرهنگی _ سید محسن عبدالهی: اگر بپذیریم که امروز و در کشاکش قدرت میان دولت های مختلف جهان، رسانه بیش از توانمندی های نظامی نقش ایفا می کند، قاعدتا قبول می نماییم که صنعت سریال سازی و سینما از مهم ترین سلاح ها در عرصه این نبرد و جنگ روایت ها هستند. حال پیروز چنین میدانی کدام طرف است؟! آن طرفی که بتواند با آثاری که تولید می کند در وهله اول همدلی مخاطب داخلی و در صورت امکان همراهی تماشاگر خارجی را به دست بیاورد. در غیر این صورت آن اثر تولیدی هم در سطح هنری و هم در سطح کارکرد و نبرد رسانه ای شکست سختی خورده است.
به گزارش بولتن نیوز، برای درک بهتر چنین موضوعی بد نیست دو سریال در حال پخش این روزهای ایران در دو فضای مختلف تولید و یک مینی سریال پرطرفدار و موفق آمریکایی را با یکدیگر مقایسه نماییم تا بهتر متوجه شویم که چرا ما در عرصه جنگ نرم و نبرد رسانه ای در حال پذیرش شکستی سخت از دشمن هستیم. دو سریال «خانه امن» و «آقازاده» که یکی از شبکه اول سیمای ملی و دیگری در شبکه نمایش خانگی در حال پخش هستند، تقریبا این روزها پربیننده ترین آثار تولیدی در کشورمان می باشند. هر دو کار نیز اتفاقا بر مبنای همین جنگ روایت ها و به صورت سفارشی تولید گشته اند تا برخی واقعیت ها را به مخاطبان ایرانی نشان دهند.
در طرف مقابل نیز با مینی سریال هفت قسمتی «گامبی وزیر» محصول موفق، محبوب و پر سر و صدای این روزهای نتفلیکس طرفیم. سریالی که در ظاهر مشغول تعریف کردن داستانی کلاسیک از یک کودک یتیم و رنج کشیده است که استعداد ذاتی اش توسط یک نظافتچی کشف می شود و سپس داستان فراز و فرودها و موفقیت او به نمایش گذاشته می شود. شاید برخی بگویند که آیا اثری تولید کارخانه تولید سریال و فیلم نتفلیکس با تکنیک های هالیوودی قابل قیاس است با دو سریال ایرانی؟!
از نظر حقیر اتفاقا باید این حقیقت را بیان کرد که «گامبی وزیر» در بحث فنی و تکنیک کارگردانی و بازیگری به جز نقش آفرینی هنرمندانه آنا تیلور جوی، نکته فنی پیچیده ای ندارد که فرضا از سوی کارگردانان و عوامل فنی ایرانی قابل اجرا نباشد. البته این امر به معنای خوب بودن مباحث فنی دو سریال ایرانی مذکور نیست که اتفاقا همان موارد نیز بر کیفیت نازل هر دو اثر تاثیرگذار بوده اند. آن چه که رقم زننده تفاوت «خانه امن» و «آقازاده» با «گامبی وزیر» می شود شیوه روایتی است که دو طرف برای ارائه موضوعات و مفاهیمی که مدنظر دارند، انتخاب می کنند. .
در واقع من بیننده هنگام تماشای «گامبی وزیر» شاهد این هستم که یک دخترک یتیم به کمک استعداد ذاتی خود، از پله های موفقیت در رشته شطرنج بالا می رود و پیروزی ها و شکست های او را می بینم و با وی همراهی می نمایم. این ظاهر ماجرا است اما اصل داستان که همه آن ویژگی ها برای گفتن آن در داستان گنجانده شده اند، بحث پیروزی استعداد و نبوغ یک ذهن آمریکایی در مقابل کار جمعی بلوک شرقی است و به معنای دقیق تر پیروزی فرهنگ و فلسفه سیاسی غربی و بر فرهنگ و فلسفه سیاسی شرقی. بهترین نمود این مساله نیز در صحنه های نمایش پرطرفدار بودن دخترک شطرنج باز در دل مسکو و تجمع مردم این شهر برای گرفتن امضا از اوست.
در نقطه مقابل بیننده ایرانی نمی تواند با شخصیت های اصلی و مثبت و به اصطلاح قهرمان دو سریال «آقازاده» و «خانه امن» همراهی کند. علت هم کاملا مشخص است. اساسا نویسندگان هر دو کار تلاشی برای شخصیت سازی نکرده اند و ما فقط با تیپ هایی طرف هستیم که قرار است با دیالوگ های مستقیم و شعاری و نه به صورت هنرمندانه و بر اساس اسلوب روایت گری صحیح، همراه با بازی های تخت، سرد و ضعیف، اطلاعاتی به مخاطب ارائه دهند تا او بپذیرد که در میان مفاسد، مشکلات و دشمنان متعددی که وجود دارند، عده ای در حال مبارزه برای حفظ مال، جان، ناموس و خاک ایران هستند.
به عبارت دقیق تر، سخن درستی که «آقازاده» و «خانه امن» در پی گفتن آن به بیننده خود هستند، به علت ضعف در فیلمنامه و عدم رعایت ملزومات ابتدایی روایت صحیح برای ایجاد همدلی در مخاطب، عقیم می ماند و برای بیننده غیرقابل باور و نادرست جلوه می نماید. اما ادعای برتری آمریکا و فلسفه آمریکایی بر تمام دنیا، با تمام رویابافی ها و دروغ پردازی هایی که در خود دارد، به علت انتخاب زاویه ای درست برای روایت داستان و رعایت قواعد داستان گویی، به گونه ای مورد رضایت و پذیرش مخاطب قرار می گیرد که هم قهرمان آمریکایی و هم فلسفه پشت قضیه و پیروزی ایالات متحده بر بلوک شرق برای بیننده «گامبی وزیر» امری بدیهی و قطعی جلوه می کند و موجب خوشحالی او می گردد.