گروه فرهنگی- محمد مطلق: مقایسه روحیات، رفتار و خلقیات ایرانیان و ترکان در ۴۰۰ سال اخیر، برای فرستادگان دولتی غرب و نیز مستشرقین و پژوهشگران اروپایی همواره جذاب بوده است. زیرا بسیاری از آنها در ابتدای امر کلیت مفهوم شرق را عثمانی یا هندی دانستهاند اما درست از همین دو جاده به سرچمشه اصلی فرهنگ شرق یعنی ایران رسیدهاند. به عنوان مثال ادوارد براون که تحت تاثیر جنگ ١٨٧٧ عثمانی و روسیه که به شکست ترکان منجر شد، گفته بود حاضر است جانش را در راه عثمانی تقدیم کند و درنهایت نیز سر از این کشور درآورد، متوجه شد سرچشمه آنچه او از فرهنگ و ادبیات شرق یا ترکان میخواهد ایران است. راهش را به سمت ایران کج کرد و در ادب فارسی به چنان پایهای رسید که "تاریخ ادبیات فارسی" او هنوز که هنوز است، به عنوان دقیقترین و علمیترین نوشته در این زمینه تدریس میشود.
رفتار بازاریان فرد
به گزارش بولتن نیوز، ریچاردز عضو انجمن حکاکان و نقاشان سلطنتی انگلستان که اوایل حکومت پهلوی به ایران سفر کرد، مینویسد ما خودمان باعث پررو شدن بازاریهای ترکیه شدهایم. آنها بیادبانه کتت را میگیرند و به زور تو را داخل مغازه میکشند درحالی که بازاریهای ایران بسیار مودبند. آنها مثل یک دیپلمات کنار در میایستند و به مشتری لبخند میزنند و تا زمانی که درباره چیزی توضیحی نخواهی حرفی نمیزنند...
فرد ریچاردز عضو انجمن حکاکان و نقاشان سلطنتی انگلستان که اوایل حکومت پهلوی به ایران سفر کرد، مینویسد ما خودمان باعث پررو شدن بازاریهای ترکیه شدهایم. آنها بیادبانه کتت را میگیرند و به زور تو را داخل مغازه میکشند درحالی که بازاریهای ایران بسیار مودبند. آنها مثل یک دیپلمات کنار در میایستند و به مشتری لبخند میزنند و تا زمانی که درباره چیزی توضیحی نخواهی حرفی نمیزنند... ریچاردز برای صورتبندی تفاوت این دو رفتار که نشانهای ساده از دو نوع روحیه متفاوت است، نه فرصت کافی داشته و نه اندوخته ذهنی عمیقی اما اولیویه فرانسوی که در مقطع حساس انتقال قدرت از آقا محمدخان قاجار به فتحعلیشاه به ایران آمد و سه سال تمام به کنکاش در خلقیات ایرانیان پرداخت، این موضوع را دقیقتر بررسی کرده است. وی در توضیحی مفصل که آوردن تمامی آن امکانپذیر نیست، مینویسد: "مسافر و سیاحی که از ممالک عثمانی به ایران آید، در اول قدمی که به خاک ایران گذارد، مشاهده میکند که چقدر فرق و تفاوت است میان این دو ملت. ترکهای عثمانی مردمانی متکبر و تحقیر کنندهاند و در حق غربا نامهربانی کنند. ایرانیان مودب و اکرام کنند و مهربان باشند. ترکهای عثمانی از روزی که از مناطق سیحون و جیحون عبور کرده و در مملکت فرحبخش آسیای صغیر و یونان توطن کردهاند، هیچ از عادات جنگجویی و طبیعت خشن صحرانوردی خود ترک نکردهاند... این دو ملت، هر دو مطیع قانون یک مقصود که قرآن مجید است و منقاد فرمان یک شریعت هستند، در یک اقلیم و یک آب و هوا ساکنند، اما عجب آنکه یکی وحشی و تنبل و نادان و دیگری با انسانیت و عاقل و آگاه است."
باورهای مذهبی
اولیویه با ابراز حسرت از اینکه چرا ایرانیان به جای ترکان همسایه اروپا نشدهاند تا بتوانند ضمن آشنایی با علوم و فنون جدید، روحیه دانش خواهی و دانش جویی خود را برای سامان دادن به فرهنگ و تمدن متعالی و دیرپای خود به کار بندند، به موضوع تعصب دینی در میان دو ملت میپردازد و مینویسد: "اگرچه در تعصب مذهبی ایرانیان و عثمانیان برابرند اما ایرانیان را لجاجت کمتر است. اگر کسی اعتراضی نسبت به مذهب ایرانیان دارد، گوش به حرف وی داده و آشفته نشوند اما اگر عثمانیان سخن بیارزشی نسبت به شریعت خود شنوند، بیدرنگ گوینده را هلاک کنند. ایرانیان در این صورت به تاسف بر چنین شخصی نگرند و گویند خدا تو را هدایت کند. و دیگر با وی سخن مذهبی به میان نیاورند. اما هیچ از مهربانی و غریبنوازی در حق وی کوتاهی نکنند." اما نکتهای مهم که تفاوت روحیه دو ملت را در همین زمینه آشکارتر میکند: "ایرانیان مانند عثمانیان به هنگام جنگ شجاع و دلیر هستند و در مقابله به خصم تازند. اما پس از حرب و بعد از صلح با مدنیت و انسانیتتر از عثمانیها باشند، اگرچه دشمن برخلاف مذهب آنها باشد."
فرهنگ مهرورزی
نوشتههای کلود انه سوئیسی که بعدها شهروند فرانسه شد و در سال ١٩١۰ میلادی از طریق روسیه خود را به ایران رساند، دیدگاه اولیویه را تایید میکند. کلود انه عاشق رازپوشی ایرانیان شد و در مقدمه فصلی از کتاب خود که به خلقیات ایرانیان اختصاص دارد نوشت: "رفتار و روحیات ایرانیها در همه حال با ادب و احترام توام است و در این خصوص با ما اختلاف دارند. آدمی نمیداند بیان و توصیف این روحیات را از کجا آغاز کند. روی این کره خاکی که گذرگاه هزاران نسل مردم متمدن و لطف طبع بوده است، به نظر میرسد بخصوص زیر این آسمان زیبای پر آفتاب، مردم در راه خردمندی و فرزانگی چند گام بیشتر برداشتهاند." در میان فرستادگان و سیاحان بیشماری که به ایران آمدهاند، نوشتههای کنت ژولین دو روششوار فرانسوی که در دوره ناصری به ایران آمده است، از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا او اساسا نه به قصد گشت و گذار یا تهیه یک گزارش دولتی بلکه به عنوان یک تحصلیکرده و دکترای اقتصاد دانشگاه سوربن برای مطالعه چند "نهاد" از جمله دین، کار، روابط دربار، مالیات، کشاورزی و... به ایران سفر کرد و ۶ سال تمام به تحقیق پرداخت. او دستور ناصرالدین شاه را نیز با خود داشت تا به دوردستترین مناطق ایران سفر کند، با احترام و تکریم با او برخورد شود و همه درها به رویش باز باشد. روششوار در همان مقدمه کتاب خود به نکته مهمی که در ابتدای متن نیز به آن اشاره شد، میپردازد و مینویسد: "تا این زمان برای بیشتر اروپاییهای کتابخوان، خاورزمین یعنی ترکیه و خاور دور یعنی هندوستان و چین. به گمان آنها بین این سه نقطه هیچ جای دیگری نیست که درنظر آید و همه مردم مسلمان همانند و همگونند.
انعطاف فرهنگی
این البته یک خطای بزرگ است. هیچ چیز ایرانی به ترک نمیبرد؛ نه نزادش، نه دینش، نه قوانیناش و نه آداب و رسومش. بلکه این دو ملت نفرتی آشکار به یکدیگر دارند که برای پی بردن به انگیزه آن باید چند سالی به گذشته بازگردیم و به یاد آوریم زمانی را که نام انگلیس به تنهایی چگونه خشمی در پدران ما فرانسویها برمیانگیخت. قیاس ایران و ترکیه از حوصله این کتاب بیرون است و برای من در نگارش این کتاب چنان است که گویی ترکیه وجود ندارد." وی مثالهای فراوانی از انعطاف فرهنگی ایرانیان در آموزش، کسب و کار و مسائل مذهبی میآورد و همچون سایر سیاحان و پژوهشگران مینویسد: "ایرانیها دلداده گفت و گوهای دینیاند و به عکس ترکها تنها هنگامی از همصحبت خود خوششان میآید که سخن را به این نکته بکشاند و به شرط آنکه حرکتها در گفتار رعایت شود، حرفی ندارند که گفته طرف را تا رسالت پیامبرشان نیز گوش کنند. من پی بردم به اینکه در ایران عملا همه دینها از برابری برخوردارند؛ مثلا سوگند خوردن به تورات و انجیل را قانون، معتبر میشناسد."
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com