گروه بین الملل: تحریم های ایالات متحده علیه ایران از خاصیت افتاده و کاخ سفید برخی افراد و نهادها را برای بار چندم و در قالب های مختلف هدف تحریم های چندباره قرار می دهد اما تعجب آور این است که واشنگتن پروژه همکاری و سرمایه گذاری هندوستان در چابهار را از ذیل تحریم های خود مستثنی کرده است.
به گزارش بولتن نیوز، حدود 5 سال قبل ایران و هندوستان توافقی را برای ساخت پروژه راه آهن چابهار به زاهدان امضا کردند و قرار بر این بود که هزینه حدود 400 میلیون دلاری سرمایه گذاری برای ساخت این خط آهن بیش از 600 کلیومتری به صورت مشترک انجام شود اما دهلی نو به بهانه های مختلف از جمله فشارهای آمریکا از همکاری سرباز زد.
در حالی که این خط راه آهن بخش لاینفک از توسعه بندر چابهار است که این منطقه را به زاهدان و از آنجا به افغانستان متصل می کند می بایست از تحریم های واشنگتن معاف می بود اما مقام های دولت هندوستان حضور در این سرمایه گذاری را به نفع خود ندیدند و فشارهای ترامپ را به عنوان بهانه ای بیان کردند.
اکنون که خبرها از مشارکت راهبردی و بلندمدت چین با دولت ایران منتشر شده و ایران هم در حال تکمیل این پروژه است، دهلی نو دوباره خود را علاقه مند به همکاری با ایران نشان می دهد.
ذکر چند نکته در باب سیاسی بازی های دهلی نو که باهدف بهرها برداری هر چه بیشتر از نیاز ایران است ضروری به نظر می رسد.
چابهار بندری در شرقی ترین مرزآبی ایران با دریای عمان است که هندی ها از سال ها قبل به حضور پررنگ در آن چشم دوخته بودند. این بندر در فاصله اندکی از بندر گوادر پاکستان قرار دارد که چینی ها از مدت ها قبل سرمایه گذاری در آن را آغاز کرده اند و به مراتب فعالتر از دهلی نو بودند.
حال دولت هند به دلیل ترس از پویایی اقتصادی پکن در پاکستان در کنار تلاش چین برای مشارکت راهبری با تهران، موقعیت خود را در ایران در خطر می بیند و تلاش دارد به پروژه باز گردد. البته درست در زمانی این تصمیم از سوی دولت نراندرا مودی گرفته شد که بخش مهمی از خط راه آهن در دست ساخت است و منابع ریالی و دلاری برای سرمایه گذاری از منابع داخلی ایران تامین شده است.
اکنون دهلی نو می خواهد بر سر سفره حاضر و آماده ای بنشیند که بخشی از چالش های ابتدایی کار حل شد و هندوستان زحمتی برای آن متقبل نشد. دهلی نو پیش از این حتی با مقام های آمریکا بر سر چگونگی تامین بودجه ساخت پروژه یک گفت وگوی ساده را انجام نداد.
قبل از بیان نکته دوم نظر شما را به خبر زیر از روزنامه فایننشال تایمز به تاریخ 10 آگوست سال 2014 جلب می کنم. این تاریخ درست بیش از یک سال پیش از امضای توافق ساخت خط آهن و توسعه بندر چابهار میان تهران و دهلی نو است.
فایننشال نوشت: هفت شرکت هندی با مدیریت شرکت ملی و دولتی فولاد این کشور برنده توافق 10.3 میلیارد دلاری بهره برداری از معادن در مرکز افغانستان شدند. بنا بر اعلام مقامات وزارت معادن هندوستان، ظرفیت معدن حاجیکگ افغانستان حدود 1.8 میلیارد تن سنگ آهن با خلوص 64 درصد برآورد شده است.
حال می توان به عجله هند برای امضای توافق همکاری ریلی و بندری با ایران در آن زمان پی برد. دهلی نو می دانست هیچ مسیری را برای دسترسی به این معادن و انتقال مواد معدنی آن ندارد زیرا به هیچ عنوان قادر به استفاده از خاک مهمترین رقیب منطقه ای خود یعنی پاکستان نبود و هیچ مسیر جز ایران برای هند متصور نیست.
در واقع قرارداد معدنی هند در افغانستان بدون همکاری تهران با دهلی نو هیچ ارزشی نخواهد داشت.
این قرارداد بسته شد و تاسیسات اولیه و معمولی بارگیری در بندر چابهار که برای انتقال مواد معدنی مورد نیاز بود تهیه شد. تنها مانع چگونگی انتقال مواد معدنی به زاهدان و ازآنجا به چابهار بود که باید فکری برای آن می شد. به واسطه لابی هندوستان در کاخ سفید، چابهار از تحریم ها معاف شد تا شرکت های هندی در واقع به نمایندگی از شرکت های آمریکایی منابع طبیعی افغانستان را از طریق خاک ایران منتقل کنند.
همانگونه که هند چند سال است در پرداخت بدهی های چند میلیارد دلاری خود به ایران بابت خریدهای قبلی نفت بدقولی می کند در همکاری برای توسعه چابهار و خط راه آهن هم شانه خالی کرد. هند نه تنها از سرمایه گذاری در ساخت ریل سرباز زد بلکه مقایسه چابهار و بند گوادر پاکستان نشان می دهد که پروژه ها در آن طرف مرز از پیشرفت قابل توجهی برخوردار شده اند.
چینی ها تاکنون در بندر گوادر بیش از ده ها میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده اند و قرار است این رقم تا 45 میلیارد دلار افزایش یابد اما متاسفانه سرمایه گذاری هندوستان در چابهار تاکنون حتی به 500 میلیون دلار هم نرسیده است. سیاست خارجی منفعل ایران باعث شده است تا امید هند به تامین همه هزینه ها از کیسه ایران باشد.
به تازگی دهلی نو خود را به تکمیل پروژه خط آهن علاقه مند نشان داده است اما باید به هوش باشیم دولت بدعهد مودی در هندوستان حال نیازمند ایران است زیرا هیچ مسیری را برای انتقال مواد معدنی افغانستان ندارد. دولتی که زمانی شریک سنتی و دومین مشتری بزرگ نفت ایران بود به یکباره پشت همسایه دیرینه خود یعنی ایران را خالی کرد، خرید نفت را قطع و حتی بدهی های قبلی خود را به ایران پرداخت نکرد. دهلی نو دیگر به هیچ عنوان نمی تواند شریک قابل اعتمادی باشد زیرا به طور قطع در آینده اگر منافع اقتصادی دهلی نو ایجاب کند محدودیت ها و اقداماتی بدتر از دوره کرونا را علیه تهران به اجرا در می آورد.
دولتمردان ایران باید به هوش باشند که تهران در نهایت تا یکی دوسال آینده بدون نیاز هند و با اتکا توان داخلی و با کمک دیگر دوستان خود، پروژه خط ریلی زاهدان -چابهار را به اتمام می رساند اما هندوستان نمی تواند همچون گذشته و به راحتی از مزایای این مشارکت راهبردی و حیاتی به ویژه برای استفاده از خطوط انتقال برخوردار باشد. دهلی نو باید مجبور شود هزینه های سنگینی را که بر ایران تحمیل کرد در آینده جبران کند.
کارشناسان سوال می کنند که چرا ایران و متحدانش خود راسا از معادن افغانستان استفاده نکرده و این گنج عظیم را به آمریکا با وساطت دولت فاشیست حاکم بر هند بسپارند؟
منبع: تحریریه
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
دقیقا حالا باید از خودمان بپرسیم آمریکایی کوجکترین اقدام افقتصادی به نفع ایران را تحمل نمی کند و چه قدر لی لی به لالای هند پذاشت تا آنها را خط لوله صلح منصرف کرد، حالا چطور شده که هیچ اعتراضی در مورد سرمایه گذاری هند در چابهار ندارد؟
دلیلش این است که این سرمایه گذاری دقیقا به دستور آمریکا و برای ایجاد کینه از ایران و تشیع در پاکستان انجام می شود که قرار است نقش پرورشگاه زامبی های آخرالزمان را برای آمریکا بازی کند.
پاکستان کشوری است بسیار پر جمعیت با استعدادهای بسیار بالا اما با فقر شدید و عین حال مردمی بسیار علاقمند و متعصب بر اسلام. چنین جایی می تواند محیط آل برای سربازخانه وهابیت باشد. فقط یک اشکال این وسط وجود دارد و آن محبت قدیمی و غلاقه سنتی هزار ساله مردم حوزه سند نسبت به
ایرانیان و مخصوصا علاقه شدید پاکستانیها نسبت به انقلاب اسلامی ایران و رهبر آن است.
حتی سرود ملی پاکستان به زبان فارسی است و فقط یک جمله اردو در آن است.
پاکستانی هنوز با افتخار علامه اقبال لاهوری را سر دست می گیرد همه هستی فرهنگیش وابسته به ایران است. جای جای پاکستان آثار فرهنگی ایران است.
این علاقه سبب شده است که برخلاف آنکه ایران در اکثر کشورهای عربی و سنی منفور است ، در پاکستان محبوبیتی 65 درصدی داشته باشد.
اما این محبوبیت باتید شکسته شود. باید پاکستانی نسبت به ایرانی احساس دشمنی کند همانطور سالها است در اثر برنامه های دقیق آمریکا ایرانی ها نسبت به پاکستانی ها احساس دشمنی دارند.
بهترین بهانه برای ایجاد و تشدید دشمنی پاکستانی ها با ایران و تشییع همکاری ایران و هند است. این همکاری ثابت می کند ایران از همه شعارهای انقلاب اسلامی و ادعاهای صدور انقلاب و دلسوزی برای اسلام کوتاه آمده و دست دوستی به دشمن مسلم اسلام و مردم پاکستان داده است! ازقضا این دوستی
هند و ایران ناگهان بیشتر می شود درست در زمان آمدن حزب بهاراتا جاناتا در هند که متشکل از هندوهای افراطی و خون آشامی است که حوادثی نظیر کشتار مسلمانان گچرات و تخریب مسجد بابری را رقم زدند! و همان نارندرا مودی که هنوز پرونده اتهاماتش در کشتار کچرات باز است ناگهان اینطور دست دوستی به ایران می دهد!
آیا مقامات ایران تعجب نمی کنند که چرا آمریکا مخالفتی با این همکاری ندارد؟ چرا کشورهای دیگر جرات سرمایه گذاری در چابهار را ندارند؟
متاسفانه باید اذعان کرد که ما انقلاب اسلامی را پشت مرزهای ایران زمین گیر کردیم و نخواستیم بفهمیم اگر امروز تکفیریها در دنیا سر برآورده اند
نتیجه قطع صدور انقلاب اسلامی و بی رهبر رها کردن مسلمانان مشتاقی بود که با دیدن پیروزی انقلاب اسلامی به فکر بازگشت به هویت خود و ایجاد حکومت اسلامی افتادند. اما ما دست این عده مشتاق را عمدا رها کردیم و آنها را به سوی وهابیت و دلارهای نفتی سوق دادیم.
بخدا قسم نتیجه همکاری امروز ایران و هندر را با چند برابر شدن تعداد تروریستها در پاکستان خواهید دید و زمانی به خود خواهید آمد که لشکر بی انتهای زامبی هایی را بر مرزهای خود خواهید دید که همه را خودتان به خودتان دشمن کردید.
آنکس که باد کاشت طوفان درو کرد.
عده ای هستند که نمی فهمند در دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی رفتار دیپلماتیک با دولتها مطرح نیست بلکه هدف جذب ملتها است. برای ما مهم نیست که نوازشریف چه می کند مهم این است اگر نفوذمان را در میان ملتهای اسلامی و همین پاکستان از دست نداده بودیم دولتهایشان مجبور بودند ملاحظه
ما را بکنند. می بینید که با از دست دادن وحجهه انقلابی و اسلام پناه خود و تبیدیل شدن به گشوری که تنها به فکر منافع ملی است و حداکثر کمک به گروه های شیعه و احیانا یکی دو گروه فلسطینی است جایگاه خود را در تمام
جهان اسلام از دست دادیم.
حالا از خود می پرسیم چرا عربها جرات یافته اند و علیه ما شاخ و شاخه می کشند! چون نمی فهمیم عمق استراتژیک خود را در آن کشورها به آل سعود باخته ایم.