گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:در بعضی از کتب معتبر اصحاب، ذکر شده است که در مدینه زنی فاسد بود که به اعمال زشت معروف بود. او همسايه ای داشت که همیشه بر تعزیهداری حضرت اباعبدالله الحسين علیهالسلام پافشاري مینمود.
به گزارش بولتن نیوز، روزی به عادت همیشه مشغول تعزیه، و دیگی بر بالای آتش گذارده بود که طعامی برای عزاداران مهیا کند، آن زن فاسق احتیاج به آتش پیدا نمود، به خانه همسایه آمد تا آتش بردارد.
نزدیک آن دیگ آمد، متوجه شد آتش آن خاموش شده، لذا آتش آن را با فوت روشن نمود به سبب تأثیر حرارت آتش و دود چند قطره آب از دیدگانش بیرون آمد. آتش را برداشت و به خانه خود رفت.ایام تابستان بود و آن زن عادت به خواب قیلوله داشت.
چون بخواب رفت دید که قیامت برپا شده، مأموران جهنم او را گرفتند و به غل و زنجیر آتشین بستند و فرمودند: خداوند متعال بر تو غضب نموده و به ما دستور داده که تو را بجهنم بریم.آن زن فریاد میکرد و استغاثه مینمود و کسی به فریاد او نمیرسید، ملائکه عذاب او را میکشیدند تا آنکه به کنار جهنم رسیدند، چون خواستند او را در جهنم بیندازند شخصی نورانی بر ایشان فریاد زد که دست از وی بردارید. ملائکه عذاب از او دور شدند و در کمال ادب و ملایمت عرض کردند:
یابن رسولالله(ص)این زن فاسد است و عمر خود را صرف کار بد و معصیت خدا نموده! فرمود: بلی اما در این روز بر جماعت عزادار وارد شد و آتش به جهت ایشان افروخت، و به این سبب از حرارت آتش دست او آزرده شد، و اشک از دیدگانش بیرون آمد.
چون ملائکه این سخن را شنیدند او را برگردانیدند و گفتند:«کرامة لک یابن الشافع و الساقی»و بحرمت آن بزرگوار از او گذشتند و او را به ساقی کوثر و فرزندش حسین سبط رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بخشیدند.
چون آن زن از خواب بیدار شد به تعجیل خود را به عزاخانه رسانید و خواب خود را برای ایشان نقل نمود، و در آن مجلس شوري از نو پیدا شد و چنان گریه و زاری و فغان نمودند که چشم روزگار ندیده بود و آن زن به برکت عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام توبه کرد و بقیه عمر خود را صرف عزاداری آن حضرت نمود.(۱)
براى دفن و کفن او حاضر شوید که او از اهل بهشت است،...
مرحوم کلینی در کتاب روضه کافی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: در بنى اسرائیل مرد عابدى بود که به هیچ وجه به دنیا آلوده نشده و گرد آن نگشته بود، شیطان که از وضع او رنج می برد، از بینى خود فریادی کشید، لشکریانش به دور او جمع شدند، بدانها گفت: کدام یک از شما می تواند این شخص را از راه به در کند؟یکى گفت: من، گفت: از چه راهی به سراغش می روى؟ پاسخ داد: از راه زنها.
شیطان گفت: تو حریف او نیستى، چون او زنان را نیازموده (و لذتى از آنها نبرده که گول بخورد). دیگرى گفت: من...
پرسید: تو از چه راهی گولش می زنى؟ گفت: از راه باده گسارى و خوشی ها.
بدو گفت: تو هم مرد این کار نیستى چون او اهل اینها نیست.
سومى گفت: من او را گمراه می کنم، پرسید: از چه راهی؟ گفت: از راه کار خیر.
شیطان گفت: برو که تو حریف او هستى.
شیطانک بیامد و در برابر او جایى را انتخاب و شروع به نماز خواندن کرد.
و آن عابد چنان بود که شبانه روز قدرى می خوابید و استراحت می کرد،...
ولى شیطانک هیچ نمی خوابید و استراحت نداشت و یکسره نماز می خواند.
آن مرد عابد که خود را در برابر او کم ارزش دید و عبادتش را کوچک شمرد،...
به نزد آن شیطانک رفت و بدو گفت: اى بنده خدا چه چیز تو را بر این همه نماز خواندن نیرو داده است؟
پاسخش را نداد.
بار دوم پرسید، باز هم پاسخش را نداد.
تا بار سوم که پرسید گفت:
اى بنده خدا من گناهى کرده ام و از آن توبه نمودهام و هر گاه آن گناه را به خاطر مىآورم به نماز خواندن نیرو می گیرم.
مرد عابد گفت: آن گناه را به من هم بگو تا انجام دهم و دنبالش توبه کنم و در نتیجه (مانند تو) بر خواندن نماز نیرو بگیرم...
شیطانک بدو گفت:
به شهر برو و سراغ فلان زن فاحشه را بگیر و دو درهم به او بده و با او درآویز و کام خود برگیر (و سپس توبه کن تا مانند من بر عبادت نیرو بگیرى).
عابد گفت: دو درهم را از کجا بیاورم؟
من که نمی دانم درهم چیست؟
شیطان از زیر پاى خود دو درهم بیرون آورده به او داد.
عابد برخاست و با همان جامه و لباس خود که در آن عبادت می کرد به شهر درآمد و سراغ منزل آن زن را گرفت، مردم او را به خانه آن زن راهنمائى کردند و گمان کردند براى موعظه او آمده است.
عابد به نزد آن زن رفت و دو درهم را پیش او انداخت و بدو گفت: برخیز.
زن برخاست و به درون اطاق خود رفت و به مرد عابد گفت: داخل شو.
عابد به درون اطاق رفت.
آن زن بدو گفت: اى مرد تو در وضع و لباسى به خانه من آمدهاى که معمولا کسى با این وضع و لباس نزد من نمی آید،...
شرح حال خود را براى من بگو، عابد سرگذشت خود (و شیطان) را براى آن زن تعریف کرد.
زن گفت: اى بنده خدا ترک گناه آسانتر از توبه کردن است،...
و چنان نیست که هر کس توبه کند بدان برسد...
(و توبهاش پذیرفته گردد)،
به نظر می رسد که آن کس (که این راه را پیش پاى تو گذارده) شیطانى بوده،...
در نظرت مجسم شده (تا تو را از راه به در کند) اکنون بازگرد کسى را (در آنجا) نخواهى دید.
عابد برگشت و آن زن همان شب از این جهان رفت، و چون صبح شد دیدند بر در خانه اش نوشته شده: بر سر جنازه این زن (براى دفن و کفن او) حاضر شوید که او از اهل بهشت است...
مردم همه در شک و تردید فرو رفتند، و به خاطر همان تردیدى که در کار او پیدا کرده بودند تا سه روز جنازهاش را به خاک نسپردند،
خداى(عز و جل) به پیغمبر آن زمان وحى فرمود: بالاى جنازه فلان زن برو و بر آن نماز بخوان و به مردم بگو: بر او نماز بخوانند که من او را آمرزیدم و بهشت را بر او واجب کردم،...
چون فلان بنده مرا از گناه و نافرمانى من باز داشت.(۲)
من شَعْوانه ام
شَعْوانه نام زنی بود که آوازی خوش داشت و در بصره، در مجلس فسق و فجور شرکت می کرد و ثروتی از این راه برهم زده و کنیزکانی خریداری کرده بود.
مرحوم ملا احمد نراقى در كتاب شريف اخلاقى معراج السعادة، در رابطه با توبه ى واقعى داستان شگفت آور زير را نقل مى كند:
منقول است: «در بصره زنی بود «شَعْوانه» نام که مجلسی از فسق و فجور منعقد نمی شد در بصره که از وی خالی باشد.
روزی با جمعی از کنیزان خود در کوچه های بصره می گذشت به در خانه ای رسیدندکه از آن افغان و خروش بلند بود گفت: سبحان الله! در این خانه عجب مصیبت و غوغایی است!
کنیزی را به اندرون فرستاد از برای استعلام از حقیقت حال، آن کنیز رفت و معاودت نکرد.
و کنیزی دیگر را فرستاد آن نیز رفت و نیامد.
دیگری را فرستاد و به او تاکید نمود که زود معاودت کن.
کنیز رفت و برگشت و گفت: ای خاتون!
این غوغای مردگان نیست، ماتم زندگان است.
این ماتم بدکاران و عاصیان و نامه سیاهان است. که این را بشنید...
گفت: آه، بروم و ببینم که در این خانه چه خبر است.
شَعْوانه چون به اندرون رفت دید واعظی در آنجا نشسته و جمعی در دور او فراهم آمده ایشان را موعظه می کند و از عذاب خدا می ترساند.
و ایشان همگی به گریه و زاری مشغولند.
درست در همان لحظه ای که شعوانه داخل شد،
واعظ تفسیر این آیه می کرد که:
«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً* وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً» (۳)
زمانى كه آتش دوزخ، تكذيب كنندگان قيامت را از مكانى دور ببيند، خروش و فرياد جهنم را از دور به گوش خود مى شنوند، چون آن تبهكاران را در زنجير بسته به محل تنگى از جهنم دراندازند، در آن حال فرياد واويلا از دل بركشند!
شَعْوانه چون این را شنید بسیار در وی اثر کرد و گفت: ای واعظ!
من یکی از روسیاهان درگاهم آیا اگر توبه کنم،...
حق تعالی مرا می آمرزد؟
گفت: البته اگر توبه کنی خدای تعالی تو را
می آمرزد اگر چه گناه تو مثل گناه شَعْوانه باشد. گفت: ای عالم!
شَعْوانه منم و توبه کنم که من بعد گناه نکنم.
آن واعظ گفت: خدای تعالی ارحم الراحمین است
و البته اگر توبه کنی آمرزیده شوی.
پس شَعْوانه توبه کرد و بندگان و کنیزان خود را آزاد کرد و به صومعه رفت و مشغول عبادت پروردگار شد و دائم در ریاضت مشغول بود، به نحوی که بدنش گداخته شد و به نهایت ضعف و نقاهت رسید.
روزی در بدن خود نگریست،...
خود را بسیار ضعیف و نحیف دید گفت: آه آه،
در دنیا به این نحو گداخته شدم و نمی دانم در آخرت حالم چون خواهد بود؟
ندایی به گوش او رسید که دل خوش دار و ملازم درگاه ما باش تا روز قیامت ببینی حال تو چون خواهد بود»
نیامد بدین در کسی عذر خواه
که سیل ندامت نشستش گناه
چه شبهه در اینکه: هر که ملازم درگاه او باشد و از خوف او ترک معاصی کند در روز قیامت رحمت الهی او را فرو می گیرد و به درجات عالیه و مراتب متعالیه می رسد.(۴)
منابع:
۱- ریاض الشهاده جلد ۲ صفحه ۵۱ محمدحسن قرويني متوفي ۱۲۴۰
۲- روضه کافی، شیخ کلینی، ترجمه رسولی محلاتی، ج ۲ ص ۲۴۲
۳- سوره فرقان آیه ۱۲ - ۱۳
۴- ریاحین الشریعه، ج ۴، ص ۳۶۴به نقل از نفحات الانس
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ان رحمت الله قریب من المحسنین
رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است
خیلی ممنونم از بولتن و شما بابت مطالب خوب تون
راستی از این دست مطالب و داستان ها بیشتر بزارین
چون واقعا یک زنگ خطر و ترسی در جون آدم می افته
که کمی به خدا نزدیک تر می شه و کمی در فکر فرو می ره
مرسی
حرفهای تکان دهنده کیمیا علیزاده درباره عامل مهاجرت خود به هلند و ردپای یک زن فاسد به نام شهین و شوهر خودش حامد معدنچی !!
کیمیا علیزاده زنوزی در نوزدهمین روز از چهارمین ماه سال 1377 در کرج به دنیا آمد. خانواده کیمیا اصالتا آذری هستند.
بالاخره علت مهاجرت کیمیا علیزاده هم مشخص شد! مهاجرت کیمیا علیزاده تنها بانوی مدالآور ایران در تاریخ المپیک باعث بهت و حیرت تمامی علاقهمندان به ورزش شد. قهرمان تکواندوی ایران که مدال برنز المپیک، نشانهای نقره و برنز رقابتهای قهرمانی بزرگسالان و مدال طلای نوجوانان جهان در کارنامه او دیده میشود تصمیم به ترک زادگاهش گرفت
ردپای حامد معدنچی همسر کیمیا علیزاده در علت مهاجرت کیمیا علیزاده
کیمیا علیزاده در پاسخ به این فامیل نزدیکش گفته: «من در راهی رفتهام که دیگر بازگشت ندارد. چند ماه است که شوهرم مدام موضوع رفتن را مطرح میکرد و میگفت آینده حرفهای من در خارج ایران درخشانتر است. او من رو ابزاری برای خودش میداند و با چند نفر در هلند و کانادا صحبت کرده تا برنامهریزی فعالیتهای ورزشی من و حمایت مالی ما را انجام بدهند. متن بیانیه من رو هم شوهرم به من داد تا منتشر کنم و میدانم کار افرادی است که میخواهند کارهای مهاجرت من را انجام دهند. اگر من نتوانم اینجا موفق شوم قطعاً متارکه میکنم و همه چیز را به مردم خواهم گفت. چون شوهرم من را مجبور به ترک ایران کرده و حالا میفهمم هدف از نزدیک شدن و ازدواج با من ساختن آینده خودش بوده است! من نه اینکه الان پشیمان هستم ولی اگر نتوانم موفق شوم حتماً بهجای پشیمانی خودم شوهرم را پشیمان میکنم.»
ردپای زنی فاسد و ثروتمند بنام شهین در علت مهاجرت کیمیا علیزاده
مواظب باشید
توبه به معنای بازگشت بنده به سوی خدا، از اصطلاحات پرتکرار در قرآن و روایات است. در ۶۹ آیه قرآن به موضوع توبه پرداخته شده و با بیان محبت الهی نسبت به توبهکنندگان، مردم را به توبه نصوح دعوت میکند. در احادیث نیز جایگاه و اهمیت توبه مورد تأکید قرار گرفته و از تأخیر آن نهی شده است. در بخش دیگری از احادیث، با تقسیم گناهان به حق اللهی و حق الناسی راههای توبه از اقسام گناهان بیان شده است.
واقعا قربون خدا و مهربونیش برم
كه عفو كردن بود در همه دم كار ما
توبه شكستى بيا هرآنچه هستى بيا
اميدوارى بجوى زنام غفّار ما
بنده شرمنده تو، خالق بخشنده من
بيا بهشتت دهم مرو تو در نار ما
در دل شب خيز و ريز قطره اشكى ز چشم
كه دوست دارم كند گريه گنهكار ما
خواهم اگر بگذرم ز جمله عاصيان
كيست كه چون و چرا، كند زكردار ما
فقط عکس کارشناستون اصلا خوب نبود
کسی نیست بگوید خدا را دوست ندارم همه دوست دارند امّا شرط دوست داشتن تبعیت است اگر واقعا خدا رو دوست داری به احترامش گناه_نکن.
ناامید بودن توجه خداوند را جلب نمی کند
تو باید امیدوار باشی
در زمان گرفتاری ها به جای لعنت فرستادن و غر زدن
قوی باش و صبور
هر شرايط بدى، در خودش يك چيز مثبتى داره
حتى يك ساعتى كه كار نميكنه هم دوبار در روز وقت رو درست نشون ميده
نیمه پر لیوان رو ببین
خدا ميدونه چى برات بهترينه
هیچ شبی
پایان زندگی نیست
از ورای هر شب دوبارہ
خورشید طلوع می کند
و بشارت صبحی دیگر می دهد
این یعنی امید هرگز نمی میرد.
وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ(غافر44)
و من کار خود به خدا وامیگذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست
ممنون از بولتن
سوگند به این شهر که تو در آن ساکنی...
سوگند به کربلا ...
که عشق تو ...
ما را ...
کُشت ...
#لایمکنالفرارازعشقحسین
وقتی دل مؤمنی را شاد كنید، خدا از لطف مَلکی را خلق میکند که آن ملک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ میكند. این که میبینید در برخی تصادفات بعضیها محفوظ میمانند در حالی که به نفر کناری آنها آسیب وارد میشود به سبب این است که آن شخص محفوظ مانده، در مسرّت اهل ایمان نقش داشته است.
برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨۴
وقتی دل مؤمنی را شاد كنید، خدا از لطف مَلکی را خلق میکند که آن ملک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ میكند. این که میبینید در برخی تصادفات بعضیها محفوظ میمانند در حالی که به نفر کناری آنها آسیب وارد میشود به سبب این است که آن شخص محفوظ مانده، در مسرّت اهل ایمان نقش داشته است.
برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨۴
يكي تنها ،يك رسوا ،ديگري چون من نگون است
چون زمن ضمير بجنبد همه اسرار بدانم
توبه نصوح نمودن اصل علياي يمين است
آیت الله بهجت(ره) فرمودند :
زیاد و با اعتقاد کامل ، استغفار کنید.
دوستی من و دوستی اهل بیتم در هفت جای هول انگیز سودمند است :
وقت مردن
در قبر
هنگام برانگیخته شدن از قبر
وقت گرفتن یا گشودن نامه ی عمل
زمان رسیدگی به حساب
هنگام سنجش کردار
وقت عبور از صراط
فضائل الشیعه ، ص ۲۵
إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَهْلِ بَیْتٍ خَیْراً رَزَقَهُمُ الرِّفْقَ فِی الْمَعِیشَةِ.
هرگاه خدا به اهل خانه ای اراده ی خیری کند مدارا در زندگی را به آنان روزی می کند.
کافی ج ۵ ص ٨٨
هيچ كس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمى شود و جز با معصيت خدا بدبخت نمى گردد.
هر که از معصیت خدا لذت ببرد خداوند او را به ذلت می افکند.
غررالحکم و دررالکلم ، ص186
در امور زندگیتان از پنهان کاری کمک بگیرید ، زیرا هر صاحب نعمتی مورد حسد دیگران واقع شود .
تحف العقول ص ۷۵
#سخن_علما_و_بزرگان ۲۲
در آخر ازمان مشکل اصلی، خوبان هستند؛ نه کفار
وپر از آرامش و آسایش ان شاالله
سپاس از داستانهای زیبایتان در این چند روز دنیا طوری زندگی کنید و طوری اعمال و رفتارتان را مراقبت کنید تا وقتی که اجل آمد برای رفتن به عالم دیگر کاملا آماده باشید و افسوس گذشته را نخورید
از عالم برزخ چه خبر؟
فرمود: هر کاری که دردنیا برای خداوند انجام بدهید در اینجا خریدار دارد و هر کاری که برای خدا انجام نشده باشد اینجا هیچ ارزشی ندارد
« هر کسی هر کاری برای غیر خدا بکند، ضرر کرده و وای به حال کسی که در کارهایش نیت غیرالهی داشته باشد، اما اگر برای رضای خدا و خلیفه ی خدا کار کرد، به مقامی می رسد که نگو و نپرس»
ایمان را باید در قلبت احساس کنی ...
وقتی دیگران ناامید شدهاند
ایمان تو را به تلاش و تقلا وا میدارد
ایمان به تو انگیزه خوب بودن و خوب زیستن میدهد
ایمان تو را در مقابله با سختیها قوی میکند.
ایمان برای تو آرامش میآورد
ایمان برای تو راه میگشاید،
حتی اگر امروز هیچ راهی نبیــنی
ایمان به تو قدرت پرواز میدهد
حتی اگر که خسته یا زخمی شدهای ...
ایمان همان چیزیــست که
تو به آن نیاز داری،
درست به اندازه نفس کشیدنهایت...
حواست هست؟؟
لطفاً بگذار کنار دلشورهها و نگرانیهای همیشگی را
و ایمان را جایگزین ترسها کن ...
خدا هنوز هست
تو هنوز نفس میکشی
و زندگی هنوز جریان دارد ...
عفو و گذشت یکی از فضیلتها ومنشهای نیک در رفتار و اخلاق انسانی است کسانی که رنگ خدایی به خود میگیرند انسانهای با گذشتی هستند که از خطا و گناه و اشتباه دیگری چشم میپوشند عفو به معنی گذشت از گناه و خطای دیگری و خودداری از مجازات خطاکار و گناهکار است.
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن مانده
نه دولتمند برده یک کفن بیش
هر که همنشینیاش با تو به مبارزه با نفست کمکی نکند، آن همنشینی وَبال توست، اگر بدانی.
گشاییــم
دفتر دل را
به فر عشــق
فروزان کنیـم
محفــل را
به نام خـدای
حسابگر،حسابساز
حسابــرس وحسابــدار
زمین و آســمان
که حساب تمام اعمال خوب و بد ما را دارد
خدا می داند که بعضی ابتلائات،
شرط بعضی اِفاضات است،
شخصی می گفت:
به فلان مشکل مبتلا شدم،
خیلی بر معلوماتم افزوده شد...
آیت الله بهجَت(ره)
ما چه می دانیم؛
خدا می داند که بعضی ابتلائات،
شرط بعضی اِفاضات است،
شخصی می گفت:
به فلان مشکل مبتلا شدم،
خیلی بر معلوماتم افزوده شد...
وشر این ویروس را کم کن
بیایی در حق هم دعا کنیم
خیلی وضع خرابه
التَّقوی بابُ كُلِّ تَوبَةٍ.
تقوا و پرهیزکاری درب ورودی هر گونه توبه و انابه است. (بحار، ج ٧٨، ص ١١٠)
ان رحمت الله قریب من المحسنین
رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است
آن حسن سیرت حسین بن علی
آفتاب آسمان معرفت
آن محمد صورت و حیدر صفت
نه فلک را تا ابد مخدوم بود
زانکه او سلطان ده معصوم بود
قرةالعین امام مجتبی
شاهد زهرا شهید کربلا
تشنه او را دشنه آغشته بخون
نیم کشته گشته سرگشته بخون