کد خبر: ۶۹۲۵۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

از وضعيت آستانه اي تا منطقه مصونيت



تا پيش از اين مفهوم «وضعيت آستانه اي» مهم ترين مفهومي بود كه ديد واقعي غرب درباره «خطرناك ترين نقطه اي كه برنامه هسته اي ايران اساسا مي تواند در آن قرار بگيرد» را تشريح مي كرد اما اكنون مفهومي جديد به نام «ورود به منطقه مصونيت» در حال نشستن به جاي آن است.
از بيش از دو سال پيش به اين سو، غربي ها بارها گفته اند نگراني اصلي آنها درباره برنامه هسته اي ايران اين نيست كه ايران سلاح هسته اي بسازد و با آن غرب را هدف قرار بدهد، بلكه نگراني اصلي آنها اين است كه ايران در وضعيتي قرار بگيرد كه تمام قابليت هاي لازم، براي ساخت سلاح هسته اي هر زمان كه اراده كرد، را در اختيار داشته باشد. اين نقطه اي است كه اصطلاحا «وضعيت آستانه اي» ناميده مي شود.
ايران متقابلا همواره استدلال كرده است كه هيچ گونه قصد يا طراحي براي ساخت سلاح هسته اي ندارد و صرفا در حال توسعه برنامه اي صلح آميز با هدف توليد انرژي است اما غربي ها به دلايل عمدتا سياسي و نه فني و اطلاعاتي هرگز اين موضوع را نپذيرفته اند.
ارزيابي هاي اطلاعاتي آمريكا، اسرائيل و اروپا درباره برنامه هسته اي ايران هم از دو سال پيش به اين سو، در واقع ارزيابي هايي درباره زمان رسيدن ايران به وضعيت آستانه اي بوده است نه ارزيابي از زمان ساخته شدن سلاح هسته اي توسط ايران.
در خلاصه ترين تعريف ممكن، غربي ها گفته اند منظورشان از وضعيت آستانه اي وضعيتي است كه در آن ايران براي ساخت سلاح هسته اي جز تصميم سياسي به چيز ديگري نياز نداشته باشد.
ارزيابي هاي اطلاعاتي آمريكا بويژه ارزيابي سال 2011 مي گويد هدف اصلي برنامه هسته اي ايران رسيدن به وضعيت آستانه اي است. اگرچه ميان ديدگاه اسرائيلي و ديدگاه آمريكايي درباره تعريف فني وضعيت آستانه اي تفاوت وجود دارد، ولي اگر بخواهيم ديدگاه هاي هر دو طرف را در اين باره تلفيق كنيم، مشخصات زير براي آنچه غرب آن را قرار گرفتن برنامه هسته اي ايران در وضعيت آستانه اي مي خواند، قابل استخراج است:
1- ايران حدود 150 كيلوگرم اورانيوم 20 درصد غنا در اختيار داشته باشد.
2- ايران نصب ماشين هاي نسل 2 و 3 را كه داراي قدرت غني سازي 5 برابر بيشتر از ماشين هاي نسل اول هستند در نطنز نصب كند.
3- ايران دانش لازم براي طراحي كلاهك هسته اي را به دست آورده باشد.
4- ايران موشك هاي داراي برد و توان حمل كافي براي ميزباني كلاهك هاي متنوع را در اختيار داشته باشد.
ارزيابي هاي اطلاعاتي غربي مي گويد اگر ايران اين 4 عامل را در كنار هم توسعه بدهد، در وضعيت آستانه اي قرار گرفته است، يعني وضعيتي كه هر زمان اراده كرد قادر خواهد بود در كوتاه ترين زمان ممكن به يك كشور داراي سلاح هسته اي تبديل شود.
همين جا بسيار مهم است تاكيد كنيم كه ايران اساسا اين نوع تحليل فني از برنامه هسته اي و موشكي خود را قبول ندارد. غربي ها برنامه هاي هسته اي، موشكي و ماهواره اي ايران را اجزاي يك پروژه واحد تصور مي كنند ( و به همين دليل در گزارش نوامبر 2011 آمانو براي نخستين بار از مفهومي به نام «موشك هسته اي» (nuclear missle) سخن گفته شده است) در حالي كه ايران عقيده دارد اين برنامه ها، پروژه هايي اساسا مجزا هستند كه هر كدام هدف خاص خود را تعقيب مي كند و هيچ پروژه اي هم در ايران وجود ندارد كه مستلزم تلفيق هر سه حوزه موشكي، ماهواره اي و هسته اي با هم باشد.
با اين وجود، غرب هرگز در موقعيتي قرار نداشته است كه تكليف خود را با مفهوم آستانه به لحاظ اطلاعاتي روشن كند.
دسته اي از ارزيابي هاي اطلاعاتي غربي درباره برنامه هسته اي ايران تاكيد مي كنند اين برنامه همين الان در وضعيت آستانه اي قرار دارد بنابراين اولويت راهبرد غرب بايد خارج كردن برنامه ايران از وضعيت آستانه اي باشد. پيشنهاد ايده هايي مانند مبادله دقيقا با همين هدف انجام گرفت. منابع غربي در سال 2009 به آشكارترين وجه ممكن گفتند كه هدف از پيشنهاد مبادله در واقع نه عرضه سوخت راكتور تهران به ايران بلكه تهي كردن انبار مواد هسته اي غني شده ايران و در نتيجه خارج كردن آن از وضعيت آستانه اي بوده است.
مهم است توجه كنيم تهيه كنندگان اين نوع از برآوردهاي اطلاعاتي مي گويند اين بحث بيهوده است كه ايران كي به آستانه خواهد رسيد چرا كه اين امر همين الان اتفاق افتاده، بلكه بحث اصلي اين است كه ايران چه زماني از آستانه عبور خواهد كرد. به عبارت ديگر غربي ها مي خواهند بدانند آن چه شرايطي است كه اگر محقق شود ايران تصميم خواهد گرفت پا را از آستانه فراتر بگذارد و عملا برنامه خود را به سمت اهداف مورد ادعاي آنها پيش ببرد؟ در اينجاست كه جامعه اطلاعاتي غرب با مفاهيم بسيار پيچيده اي تحت عنوان «محاسبات راهبردي ايران» و همچنين «مكانيسم تصميم سازي استراتژيك در ايران» رويارو مي شود؛ مفاهيمي كه هرگز قادر نبوده يك درك منسجم از آنها به دست بياورد.
دسته اي ديگر از ارزيابي هاي اطلاعاتي اما عقيده دارند هنوز زمان اندكي تا رسيدن ايران به آن نقطه باقي مانده بنابراين غرب بايد تمام انرژي خود را بر كند كردن مسير حركت ايران و اگر مقدور بود بازداشتن كامل آن از رسيدن به وضعيت آستانه اي قرار بدهد. به راه افتادن موج عمليات اطلاعاتي عليه برنامه هسته اي ايران و همچنين تشديد تحريم ها عليه ايران دقيقا با همين هدف انجام شده است.
اين نوشته در اين باره بحث نمي كند كه كدام يك از اين ارزيابي ها صحيح است چرا كه در واقع مباني اي كه اين ارزيابي ها بر آنها استوار شده، مباني گمراه كننده اي است.
اولا؛ در غرب تا آنجا كه به برنامه هسته اي ايران مربوط است، هيچ تفكيكي ميان دو پديده «غني سازي صلح آميز» و «غني سازي تسليحاتي» انجام نمي شود، گويي اساسا چيزي به نام غني سازي صلح آميز وجود ندارد و هر نوع فعاليت غني سازي ضرورتا داراي اهداف نظامي است.
ثانيا؛ پيش فرض تمام ارزيابي هاي اطلاعاتي درباره برنامه هسته اي ايران اين است كه نيت اصلي از توسعه اين برنامه در واقع متفاوت از آن چيزي است كه رسما گفته مي شود، اما جامعه اطلاعاتي آمريكا نه هرگز زحمت آن را به خود داده است كه دقيقا استدلال كند چرا ايران بايد درباره هدف واقعي خود پنهان كاري كند و ايران از اين پنهان كاري چه سودي مي برد و نه قادر به عرضه شواهدي متقاعدكننده درباره وجود يك جنبه نظامي در برنامه هسته اي ايران بوده است.
با وجود اينكه غربي ها هنوز نتواسته اند يك ديد روشن از جنبه هاي مختلف اين بحث عرضه كنند، نشانه هايي وجود دارد كه ثابت مي كند مفهوم وضعيت آستانه اي در حال كهنه شدن است و استراتژيست هاي غربي در حال تلاش براي جايگزين كردن آن با مفهوم ديگري به نام «ورود به منطقه مصونيت» هستند.
اين اصطلاح نخستين بار توسط اسرائيلي ها به كار برده شده است. مقصود از منطقه مصونيت، رسيدن برنامه هسته اي ايران به نقطه اي است كه اولا با ايجاد يك بازدارندگي قدرتمند از موجوديت نظام در مقابل دست اندازي خارجي صيانت مي كند و ثانيا با تجميع انواع پدافندهاي عامل و غير عامل، خود برنامه هسته اي در وضعيتي قرار مي گيرد كه در مقابل هر نوعي از تهاجم خارجي مصونيت پيدا مي كند.
آخرين ارزيابي ها كه مي توان آن را از لابلاي انبوه تحليل هاي منابع غربي درباره برنامه هسته اي ايران بيرون كشيد، نشان مي دهد از ديد غرب ويژگي هاي منطقه مصونيت برنامه هسته اي ايران چنين است:
1- ايران براي رسيدن به اين منطقه نيازي به احداث تاسيسات مخفي ندارد. همانطور كه موسسه علوم امنيت بين المللي اكتبر گذشته در يك گزارش ويژه نوشت ايران مي تواند در همين تاسيسات آشكار خود به آن نقطه برسد.
2- مهم ترين عاملي كه مي تواند برنامه ايران را در منطقه مصونيت قرار بدهد، انتقال غني سازي 20 درصد به فردو است يعني همان اتفاقي كه ظاهرا از يكي دو هفته پيش پايان يافته و با آغاز عمليات تزريق گاز به ماشين هاي سانتريفيوژ، نهايي شده است. از ديد طرف غربي، فردو جايي است كه برنامه ايران درون آن براي هميشه «مصون» از تهديد بيروني خواهد بود و بنابراين با انتقال برنامه به فردو پرونده حمله به تاسيسات هسته اي ايران براي هميشه بسته مي شود.
3- و آخرين نكته اين است كه ظاهرا راهبردي ترين نگراني غرب در مقطع فعلي اين است كه دو پديده همزمان اتفاق بيفتد: عميق شدن نفوذ استراتژيك ايران در منطقه در اثر روي كار آمدن اسلام گرايان و ورود برنامه هسته اي ايران به منطقه مصونيت. اسرائيلي ها بويژه عقيده دارند روزي كه اين دو عامل با هم تلفيق شود، ديگر همه گزينه ها براي به عقب بازگرداندن ايران پايان يافته است.
سوال اين است: غربي ها مي دانند بايد از چه چيزي نگران باشند، اما آيا اين را هم مي دانند كه بايد با اين نگراني خود چه كنند؟
مهدي محمدي

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
زلزال
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
0
0
بسمه تعالی
=======

ازاین مقاله شخصا خیلی خوشم آمد.در دل این مقاله رمزگشایی فنته 88،تهدیدات امنیتی بویژه این چند سال اخیر،هدف گرفتن ارکان نظام و بویژه جایگاه رهبری [مثلا نامه های هتاکانه و دلقک مآبانه هدف دار اخیر ] می شود.
و نشان میدهد چرا دشمنان از مصداق رهبری وولایت ،امام خامنه ای، بشدت بغض و کینه به دل دارند .

این مقاله نشان میدهد چگونه هزاران دانشمند متعهد ایرانی وبویژه شهید شهریاری و علیمحمدی چه خدمات ناب و منحصربفردی به کشور خود کرده اند.

این مقاله نشان میدهد که نیروهای جان برکف سپاه عزیز و امنیت کشور چه مجاهدت ها که نکرده اند و برای حفاظت از هر مکان و هر نقطه از کشور تلاشهای تحسین برانگیز شبانه روزی داشته اند.

این مقاله در دل خود هزاران کتاب نهفته و ناگفته دارد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین