کد خبر: ۶۸۹۴۱۰
تاریخ انتشار:

واکاوی دروغ‌پردازی‌های شاهزاده سعودی برای توجیه خیانت سازشکاران عرب

بندر بن سلطان به‌عنوان خادم آمریکا با اظهارات دروغین و فریب اذهان عمومی به‌دنبال توجیه خیانت سازشکاران با رژیم صهیونیستی و تقابل با مقاومت است.

به گزارش بولتن نیوز، اخیراً رسانه‌ها به‌ویژه رسانه‌های ضدمقاومت به انتقادات «بندر بن سلطان» رئیس سابق اطلاعات عربستان و سفیر سابق عربستان در واشنگتن از رهبران فلسطینی که توافق عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی را رد کردند، علاقه‌مند شده‌اند.

بندربن سلطان و همچنین ناظران همسو با وی با استناد به یک‌سری تحریفات تاریخی گفتند: «کشورهای خلیج فارس برای حل مسئله فلسطین «فداکاری» می‌کنند؛ در حالی که «فلسطینیان» فرصت‌ها را به باد می‌دهند، بنابراین عادی‌سازی یک راه‌حل جدید برای صلح در منطقه است و فلسطینی‌ها نباید فرصت‌های ازدست‌رفته را دوباره از دست بدهند».

لقب بندر بن سلطان «بندر بوش» است که «جرج بوش» رئیس جمهور اسبق آمریکا او را به‌عنوان دوست صمیمی خانوادگی و یک شریک تجاری و سیاسی خواند. برای شناختن این شاهزاده سعودی، موضع وی و میزان روابط او با آمریکایی‌ها کافی است به گونه‌ای که وی به‌عنوان سفیر عربستان در واشنگتن از سال 1983 تا سال 2005 به آمریکایی‌ها خدمت کرد، نگاهی انداخت.

دلایل عمده دروغ‌های بندر بن سلطان

اول: بندر بن سلطان در مصاحبه با شبکه العربیه به‌شکل تندی رهبران فلسطینی را مورد هجمه قرار داد و اظهار داشت که مسئله فلسطین یک مسئله عادلانه است اما حامیان آن شکست خورده‌اند. وی در ادامه به حمایت پادشاه سعودی از مسئله فلسطین اشاره کرد و گفت که ملت فلسطین باید به‌یاد داشته باشند که عربستان برای ارائه کمک به فلسطین همیشه آماده بوده و از آنان حمایت کرده است.

این به‌معنای پیوند دادن حقایق گذشته و حال، هدف قرار دادن اتحاد فلسطین در برابر عادی‌سازی، جعل واقعیت نقش عربستان و همچنین توجیه عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است.

دوم: وی اخیراً وب‌سایت خود را راه‌اندازی و در مقدمه وب‌سایتش اعلام کرد: امروز پس از آنکه کار دولتی را ترک کردم، می‌خواستم نظر شخصی خود را از طریق این وب‌سایت در مورد بسیاری از مسائل سیاسی، امنیتی و مسائل بین‌المللی که مربوط به منطقه ما است، به اشتراک بگذارم و برای بسیاری از واقعیت‌هایی که از نظر تاریخی و در زمان حاضر با جزئیات کامل و به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم شاهد آن بودم و در آن شرکت کردم، توضیح خواهم داد.

این بدان معناست که بستری برای ترویج مغالطه‌ها و فرموله‌سازی آنها در قالب تاریخی و مستند راه‌اندازی شده است که ممکن است بسیاری اذهان عمومی را فریب دهد.

بندر بن سلطان در جریان مصاحبه خود در مستند «با بندر»، به شهروندان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس گفت که مواضع عربستان را در حمایت از آرمان فلسطین بدانند و تأکید کرد که مسئله فلسطین همچنان کانون اصلی مذاکرات میان ریاض و واشنگتن است.

وی مدعی شد که حمایت از آرمان فلسطین در عربستان سعودی از خلال موضع‌گیری‌ها و اقدامات عربستان کاملاً مشخص است و این امر شعار نیست. بندر در پیامی صریح به ترکیه و ایران گفت: ترکیه لیبی را اشغال می‌کند و می‌خواهد با عقب‌نشینی سفیر خود از ابوظبی، قدس اشغالی را آزاد کند و ایران قصد دارد با همکاری لبنان فلسطین را از چنگ اسرائیل رها کند.

بندر بن سلطان همچنین طبق ادعای خود کانال «المنار» لبنان و «الجزیره» را «رسانه‌های مسموم» توصیف و ادعا کرد که پیام آنها دروغ و اهداف آنها ایجاد نفرت علیه کشورهای خلیج فارس و رهبران آن است.

مفهوم «فداکاری» آن‌گونه که بندر بن سلطان ادعا می‌کند نیست. شاهزاده سعودی درحالی‌ از فداکاری صحبت می‌کند که به مسئله فلسطین خیانت می‌کند و از آرمان‌های فلسطین غافل است و مبارزان مقاومت را محاصره و از خیانت سازشکاران با رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند.

شبکه المنار و الجزیره دو رسانه جدا از هم هستند که بندر بن سلطان آن‌ها را «مسموم» توصیف کرد، این نشان‌دهنده شعارهای تبلیغاتی است نه واقعیت‌های تاریخی. شبکه المنار زبان مقاومت و کاملاً متعهد به اصول آن است و از نظر شکل و جوهره هیچ ارتباطی با الجزیره ندارد و تنها چیزی که میان دو رسانه وجود دارد، خصومت عربستان نسبت به انقلاب اسلامی، مقاومت و مخالفان مقاومت است.

موضوع حمایت سعودی از موضوع فلسطین قابل بحث است. هیچ کس حمایت مادی را به جبهه‌ها و داخل فلسطینی‌ها انکار نمی‌کند؛ اما این کمک‌ها به‌چه‌نحوی و چگونه صورت گرفته است؟

از طرف دیگر، ارزیابی کاملی از روند درگیری و همچنین حقایق سیاسی وجود دارد. آمریکا به‌عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی با ارائه اقدامات سیاسی در تلاش است با فشار به رهبران فلسطینی، اشغالگری اسرائیل را گسترش دهد.

مبارزات عربستان سعودی که مدعی است برای فلسطینیان بوده، بر دو پایه استوار است: حمایت سیاسی و مالی از ارتشهایی که جنگیدند و تحریم نفتی در سال 1973، که باید مختصراً مورد بحث قرار گیرد.

اول: موضع اعلام‌شده عربستان در مورد حمایت از مسئله فلسطین را نمی‌توان از شرایط سیاسی پیرامونی، سازمان آزادی ملی و ورود احساس خشم از صهیونیست‌ها به جریان‌های درون شبه‌جزیره جدا کرد، که مقابله با آن برای ریاض غیرممکن بود، بنابراین عربستان چاره‌ای جز جدال آن هم با روش خود نداشت. عربستان یک سرویس امنیتی تحت عنوان حمایت اسلامی به‌عنوان خدمتی برای آمریکا علیه کمونیسم به‌وجود آورد.

فرمانده «طه الهاشمی» خاطرات خود را در روزنامه الحارس در بغداد منتشر کرد. او رئیس کمیته نظامی تأسیس‌شده در سال (1948 ــ 1947) از اتحادیه عرب برای نظارت بر جنگ فلسطین بود. الهاشمی گفت: دولت عربستان تسلیحاتی به کمیته نظامی برای نجات فلسطین در «سکاکه» صحرای عربستان فرستاد و این اسلحه‌ها از انواع و اشکال متفاوت از جمله «موزر»، «اشنایدر» و «مارتینی» بودند و همچنین تفنگ‌های فرانسوی، انگلیسی، مصری، یونانی و اتریشی بودند که همگی غیرقابل مصرف و زنگ‌زده بودند.

و آنچه ملک حسین در کتاب «جنگ ما با اسرائیل» در مورد شاه فیصل در جنگ 1967 نوشت: کمک‌های عربستان پس از جنگ و هنگامی که همه چیز پایان یافت، وارد اردن شد.

دوم:با توجه به تحریم نفتی، آنها ادعاهایی هستند که در جنگ 1967 تکرار شد و عربستان ادعا کرد که این مجازات تنها برای کشورهای نفتی است نه غرب. سپس نخستین شوک نفتی در سال 1973 میلادی به‌همراه چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل روی داد و آن زمانی آغاز شد که ارتش مصر و سوریه برای بازپس‌گیری اراضی اشغالی در جنگ 1967 میلادی به صهیونیست‌ها حمله‌ور شدند، جنگی که بستر سیاسی مناسبی برای کشورهای عربی تولیدکننده نفت، فراهم آورد تا از نفت به‌مثابه سلاح سیاسی علیه کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا بهره‌برداری کنند، این امر باعث شد از نظر سیاسی جایگاه عربستان به رهبری اعراب ارتقا پیدا کند؛ زیرا این کشور دارای رونق نفتی بود.

منبع: خبرگزاری تسنیم

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین