گروه بین الملل: مسعود اسداللهی استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات غرب آسیا مجمع بین اللملی اساتید مسلمان دانشگاه ها در نشست تخصصی «بررسی تحلیلی ابعاد مسئله عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با رژیم صهیونیستی» که به همت مجمع بینالمللی اساتید مسلمان دانشگاهها برگزار شد، گفت: توافقی که بین امارات و اسرائیل امضاء شده و بهعنوان توافق آبراهام یا ابراهیم نامگذاری شده، بخشی از معامله قرن است که دولت ترامپ، به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای سیاست خارجی خود مطرح میکند و بنابراین یک گام و طرح جدایی نیست.
به گزارش بولتن نیوز، این تحلیگر مسائل غرب آسیا افزود: علت نامگذاری آن به معامله قرن، این است که آنقدر گسترده است و تحولات بسیار زیادی را ممکن است ایجاد کند، که به عنوان یک تحول بزرگ در قرن 21 ، آن را تلقیی میکنند. بنابراین این توافق را باید در آن چارچوب دید.
این استاد دانشگاه ادامه داد: گام اول معامله قرن، در داخل فلسطین بود. بحث انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس، به رسمیت شناختن کل بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، از طریق دولت آمریکا و بعد هم بحث به رسمیت شناختن انضمام جولان توسط آمریکا و دولت ترامپ، گامهایی بود که بهتدریج برداشته شد و اکنون به این گام جدید رسیدیم که این هم گامی است که بعد از گامهای دیگر خواهد بود.
اسداللهی تاکید کرد: اولا، اتفاقی که افتاده، باعث شده چیزی که مخفی بوده، علنی شود، نه اینکه چیز جدیدی را بوجود بیاورد. این روابط وجود داشته و قدمتش هم بیش از یک دهه است و از یک جنبههایی، خیلی طولانیتر از این حرفها است.
وی تصریح کرد: بعد از اینکه خبر توافق امارات و رژیم صهیونیستی علنی شد، نتانیاهو صحبتی کرد و گفت: من 25 سال، برای چنین روزی تلاش کردم. 25 سال است که نتانیاهو در دورههای مختلف، نخست وزیر بوده و طولانیترین مدت نخست وزیری را هم در تاریخ رژیم صهیونیستی دارد. میخواهد بگوید: من از روزی که نخست وزیر شدم، در مسیر عادی سازی روابط با این کشورها گام برداشتم. فقط هم منحصر به این بحث نبود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: در زمان شاه، ما روابط کاملی با رژیم صهیونیستی داشتیم، اما این روابط کاملا مخفی بود و رژیم شاه، واهمه شدیدی نسبت به برملا شدن آن داشت و احتمال می داد بی ثباتی در ایران ایجاد بشود و نیروهای مذهبی و نیروهای چپی که اسرائیل را پایگاه آمریکا در منطقه میدانستند، شروع به تحریک افکار عمومی علیه رژیم شاه کنند. به همین دلیل، هر چقدر اسرائیلیها، در طول تاریخ رابطهشان با شاه فشار آوردند، شاه نپذیرفت که این رابطه علناً و رسما اعلام بشود. اسرائیل در تهران، در همین مکانی که الان سفارت فلسطین است، دارای سفارتخانه بود. در اینجا اسرائیلیها مستقر بودند.
وی در تکمیل سخنان خود گفت: جالب اینجاست در همان زمان، در وزارت خارجه ما، به کار بردن اسم سفارت اسرائیل، ممنوع بود. در اسناد رسمی، رمزی را برای آن بکار برده بودند بنام «برن 2». تمام پروندههای مربوط به رابطه ایران و اسرائیل، در یک پوشهای بنام «برن 2» نگهداری میشد. نام پوشه را «برن 2 » گذاشته بودند برای اینکه اثری از آثار اسرائیل دیده نشود.
اسداللهی گفت: اسرائیلیها در همان زمان بسیار ناراضی بودند و تلاش میکردند و به شاه فشار میآوردند که این رابطه علنی بشود، ولی شاه از ترس افکار عمومی این را نپذیرفت و تا انقلاب اسلامی هم انجام نشد. بعد انقلاب هم این سفارت، تحویل فلسطینیها شد.
وی افزود: همین نگرانی، اکنون در بین کشورهای عربی است. اگر ما میبینیم عربستان حتی بعد از توافق آبراهام، اعلام می کند که ما هنوز به ایده دو دولت وفاداریم و باید حق فلسطینیها داده بشود، به خاطر وفاداری نظام آل سعود به بحث فلسطین نیست، بلکه از تبعات آن میترسد، بخصوص که عربستان کشور حرمین شریفین است، یعنی جایی است که قبلهگاه مسلمین آنجاست و جهان اسلام به این کشور، به عنوان قبلهگاه اسلام نگاه میکند. بنابراین، برنامه ای که عربستان دارد این است که آخرین کشوری باشد که به این روند بپیوندد. با اینکه جزء اولین کشورهایی است که مخفیانه این کار انجام میدهند.
این استاد دانشگاه افزود: این که از نظر زمان بندی، این قضیه در این تاریخ اعلام شود، خواست اماراتیها نبود، خواست شخص آقای ترامپ بود و به علت نیازهای انتخاباتی بر امارات فشار آورد که بیاید در این برهه علنی کند. در صورتی که اماراتیها نیازی نداشتند این را علنی کنند. آنها بالاترین رابطه را با اسرائیلیها داشتند. همان نفعی که میخواستند بعدا ببرند، الان هم میبرند. چرا باید بیایند برای خودشان یک دردسر، در افکار عمومی در جهان اسلام و جهان عرب ایجاد کنند.
این تحلیگر مسائل غرب آسیا گفت: معلوم است که ترامپ، به علت مشکلاتی که در صحنه آمریکا دارد، در داخل آمریکا، احتیاج به یک سری دستاوردهای دیپلماتیک در سیاست خارجی و یک سری دستاوردها در داخل دارد. در خارج از خاک امریکا، یکی از مهمترین پرونده هایی که لاینحل مانده، بحث روابط اسرائیل با کشورهای عربی است که ترامپ میخواهد آن را بنام خود ثبت کند و اعلام کند که یک معضل 60ـ70 ساله را توانست حل کند.
اسداللهی اظهار داشت: امارات هم به علت این که قدرت "نه گفتن" به آمریکا را ندارد، ریسک بسیار خطرناکی را کرده و در ظاهر به روی خود نمیآورد، ولی مشخص است که خود را در معرض خطرات زیادی قرار داده و دوست دارد دیگران به این توافق بپیوندند که امارات تنها نماند. الان فشار روی بحرین است و اعلام کرده که ما پذیرفتیم، به این توافقنامه بپیوندیم.
وی افزود: رژیم بحرین و پادشاه بحرین یک استانداری است در قبال نظام عربستان، یعنی یک هویت مستقلی ندارد و نمیتواند چنین تصمیمی بگیرد، مگر اینکه عربستان، دستور این کار را داده باشد. عربستان، بحرین را پیش انداخت که امارات تنها نماند. خیلی بعید است که عربستان در این برهه، قبل از انتخابات به این توافق بپیوندد، مگر اینکه فشار ترامپ خیلی شدید باشد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: عربستان، فعلا ظاهر را رعایت می کند که اعلام کند نقشی ندارد و به طرح صلحی که امیرعبدالله در سال 2002 در بیروت در کنفرانس سران عرب داده، پایبند است. آن طرح چه بود؟ آن زمان امیرعبدالله، ولیعهد بود و در کنفرانس سران عرب در بیروت، طرحی را مطرح کرد که اگر اسرائیل بپذیرد که به مرزهای 1967 عقب نشینی کند، تمام کشورهای عربی حاضرند با اسرائیل، عادیسازی روابط را انجام بدهند و او را به رسمیت بشناسند.
وی گفت: از آن زمان تا الان، اسرائیل هیچ وقعی به این پیشنهاد عربستان نگذاشته و این را به رسمیت نمیشناسد. در اسرائیل، بازگشت به مرزهای 1967، یک نوع خواب و خیالی است که در ذهن عربهاست. بنابراین طرح عربستان از روز اول، هیچ جایگاهی نداشت. همان زمان، بلافاصله بعد از کنفرانس سران عرب، شارون سرکوب شدید فلسطینیها را شروع کرد برای اینکه پاسخ عربستان را داده باشد. الان هم همین بحث است. عربستان از طرح 2002 میگوید، ولی چیزی از این طرح باقی نمانده است.
اسداللهی در پاسخ به این سوال که چرا از منطقه خلیج فارس شروع کردند؟ تاکید کرد: این کشورهایی که در شورای خلیج فارس حضور دارند، کشورهایی نیستند که قدرت دفاع از امنیت ملی خود را داشته باشند. کشورهای بسیار کوچک و کم جمعیت، ولی در عین حال بسیار ثروتمند اند. تأمین امنیت ملی خود را در گرو هم پیمانی با یک قدرت فرامنطقهای میدانند. چون اینها در ذات خودشان احساس خطر شدید، نسبت به دو کشور میکردند یکی عراق زمان صدام و یکی هم ایران.
وی گفت: با اتفاقاتی که در عراق رخ داد، عراق در حال حاضر، خطری برای این کشورهای کوچک خلیج فارس به حساب نمی آید. الان هم تمام تلاششان، اختلاف انداختن و تجزیه و تضعیف عراق است. عین این برنامه را برای ایران دارند، ولی ایران شرایطش کاملا با عراق متفاوت است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: وقتی شورای همکاری خلیج فارس را که 6 عضو دارد، بررسی می کنیم، میبینیم دو جناح در آن شکل گرفته است، یک جناح تندرو و یک جناح محتاط؛ جناح تندرو شامل عربستان و امارات و بحرین است که بسیار در مواضع منطقهای، بخصوص با روی کارآمدن محمد بن سلمان در عربستان و محمد بن زاید در امارات تند عمل می کنند. اما یک جناح محتاط در درون شورای همکاری خلیج فارس است که از کویت، قطر و عمان تشکیل میشود.
وی گفت: این سه کشور محتاط، انسجام آن سه تای دیگر را ندارند، ولی در یکسری مواضع باهم مشترکند. اولا در دشمنی با ایران، مواضع آن سه کشور را به هیچ وجه قبول ندارند و میدانند که این مساله، یک امر بسیار خطرناکی است.
این تحلیگر مسائل غرب آسیا اضافه کرد: به رغم تمام تلاشهایی که عربستان میکند تا این شش کشور را دوباره در یک مجموعه واحد، بنام شورای همکاری خلیج فارس هماهنگ کند، اما تا کنون موفق نبوده است. قطر از طرف جناح تندرو، محاصره است و ریه تنفسیاش، ایران است. قطری ها اعتراف میکنند که اگر ایران نبود، عربستان، قطر را گرفته بود. سلطنت نشین عمان هم، سیاست سنتیاش این بود که وسط حرکت کند و این سیاست را همواره دنبال میکرد.
این استاد دانشگاه افزود: ما در چنین شرایطی میبینیم، آنچه از دست آمریکا برمی آید این است که حداقل این سه کشور را پای این توافقنامه بیاورد. حتی آمریکاییها به شدت از موضع امیرکویت ناراحت شدند، چون تعهد کویت را نسبت به آرمان فلسطین اعلام کرد. با اینکه از موضع یاسرعرفات ناراحت بودند، زمانی که صدام حمله کرد و کویت را گرفت و عرفات از صدام حمایت کرد، ولی با این حال، آنقدر اصالت دارند که باز هم روی قضیه فلسطین تا الان ایستاده اند. قطر هم موضعش مشخص است و سعی میکند با همکاری ترکیه و ایران، خود را از این فشارها راحت کند. سلطنتنشین عمان هم با روی کارآمدن پادشاه جدید، باید دید که چه موضعی برمیگیرد؟
وی ادامه داد: توافقنامه اسرائیل و امارات، علنی کردن امری بود که مخفی بود و دارای یک جنبه مثبت میباشد. تا زمانی که مخفی بود، بر این مساله، نفاق حاکم بود؛ همه ادعای حمایت از ملت فلسطین داشتند، اما همه پشت پرده خیانت میکردند.
اسداللهی تاکید کرد: امارات از چند دهه قبل، کم کم شروع به عادی سازی غیررسمی روابط با صهیونیستها کرد و این کار را تحت عنوان کنفرانسهای بین المللی یا کنفرانسهای سازمان ملل انجام میداد، با این بهانه که اسرائیل هم عضو سازمان ملل است و مجبوریم از آن دعوت کنیم. تحت عنوان رویدادهای ورزشی و حتی فرهنگی، وزرای اسرائیل در سالهای قبل به امارات سفر میکردند و علنی با شخصیتهای مختلف اماراتی عکس میگرفتند و به جاهای مختلفی که در امارات وجود داشت می رفتند. گام به گام آمدند که قبح زدایی کنند.
این تحلیگر مسائل غرب آسیا افزود: این وضعیت کنونی تا 13 آبان یعنی سوم نوامبر، ادامه خواهد داشت چون آن روز، روز انتخابات در آمریکا است و آقای ترامپ به آن نیاز دارد. الان با امارات و بحرین ان را شروع کرد، ولی اصل و قله این قصه، عربستان میباشد. حتی آقای ترامپ، دو کشور کوزوو و صربستان را در دیداری که بحثهای دو جانبه مطرح بوده، مجبور کرد در توافق نامه ای که با آمریکا امضا می کنند، یک بند بیاورید که سفارتشان را منتقل میکنند. این نشان میدهد که این نیاز ترامپ است نه دیگران و ترامپ با قلدری این را جلو میبرد و فعلا فقط به فکر انتخابات است. حتی در داخل کشور گفته: واکسن کرونا کشف شده ولی دو روز قبل از انتخابات می خواهد خبرش را بدهد.
این استاد دانشگاه درباره اینکه با وضعیت فعلی، منطقه را چگونه میبینیم؟ گفت: اتحادیه عرب به درخواست فلسطینیها، تشکیل جلسه داد، ولی حاضر نشدند این توافقنامه را محکوم کنند. بنابراین دل بستن به اتحادیه عرب، سرابی بیش نیست. در ایران، بیانیه های اتحادیه عرب و جلسههایش خیلی انعکاس رسانهای دارد ولی در کشورهای عربی، مردم یا اصلا دنبال نمیکنند یا برای خندیدن دنبال می کنند.
وی افزود: چون در این جلسات، مسائل مضحکی اتفاق میافتد که مردم ارزشی برای خود اجلاس قائل نیستند و بیانیههایش هم ارزشی ندارد. وقتی مقر اتحادیه، مصر است، (مصری که توافق نامه صلح با اسرائیل امضا کرده) چطور میتوان توقع داشت که متنی را در محکومیت توافق نامه بین امارات یا هر کشور دیگری با اسرائیل امضا کنند. در این قضیه هم، اتحادیه عرب هیچ بیانیهای نداد، بلکه برعکس، بیانیه علیه ایران و ترکیه داد.
اسداللهی تاکید کرد: نارضایتی در اردن و مغرب نسبت به این توافق نامه، جای بحث دارد. چرا اردنیها و مغربیها از این توافقنامه ناراضی هستند و نارضایتیشان را بروز میدهند؟ اردنیها یک احساس خطر شدید از موضوع دارند، بدین معنی که اگر بحث دو دولت اجرا نشود، جناح راست اسرائیل درصدد خواهد بود تا کل فلسطینیها را ( حتی آنهایی که در کل سرزمین فلسطین اشغالی هستند) به اردن کوچ دهد. اردن برای آینده خود نگران است.
وی گفت: در توافقهایی که بعد از جنگ 1948 انجام شد، دولت اردن متولی آستان حرم مسجد الاقصی است، ولی این را هم اسرائیلیها گرفتند و اهمیتی به اردنیها نمیدهند. در چنین شرایطی، اردنیها احساس میکنند امنیت ملیشان به شدت به خطر میافتد. پادشاه اردن، رابطهاش با آمریکا و انگلیس و اسرائیل بسیار صمیمی است، اما کار به جایی رسیده که حتی اردن هم احساس خطر از یک باب دیگر میکند، چون در این قضیه، صحبتی از طرح دو دولت نمیبینیم. در طرح امیر عبدالله صحبت از مرزهای 1967 بود، اما در توافق نامه اسرائیل و امارات، صحبتی از مرزهای 1967 نیست. اماراتیها صحبت از دو دولت می کنند، ولی دولتی که تعریفش مرزهای 1967 نباشد، معلوم نیست، دولت دوم چگونه میخواهد شکل بگیرد؟ بنابراین اردنیها حق دارند نگران باشند.
این استاد دانشگاه درباره اینکه چرا کشور مغرب، از این توافقنامه ناراضی است؟ ادامه داد: مغرب، در ابتدای روند بیداری اسلامی و حرکتهایی که صورت گرفت، به امارات و عربستان پیوست، حتی رابطهاش را با ایران قطع کرد. اما با ادامه روند دخالتهای عربستان و امارات در تونس و مصر، احساس نارضایتی برایش ایجاد شد و الان خود را کمی کنار کشیده و از محور امارات _عربستان دور کرده و بیشتر تلاش میکند به ترکیه و قطر نزدیک بشود.
وی ادامه داد: اما نکته مهمتر این است که طبق بیانیههای کنفرانس اسلامی، مغرب به عنوان متولی امر پیگیری آزادسازی قدس و امر قدس است. کار آنچنانی هم نکرده و اصولا سکوت میکرد. این توافق نامهها، نادیده گرفتن نقش مغرب است. یعنی مغرب کشوری میشود که هیچ تأثیری در هیچ جایی ندارد. حتی امارات و عربستان به او فشار آوردند که نیرو بفرستد به جنگ یمن و در همین جریان رابطهاش با اینها بهم خورد.
اسداللهی یادآور شد: سودانیها منتظر هستند تا آمریکا به آنها اعلام کند و سریع به این توافق بپیوندند. تونس به علت انقلابی که در آن واقع شد و شاید مردمیترین انقلابی که در این کشورهای عربی رخ داد در تونس بوده و هنوز توانسته آن خصوصیت دموکراتیک خود را حفظ کند، دارای مواضع خوبی هستند. الجزایر بخاطر انقلابی که داشت، ضد این نوع توافقات است، ولی اینها مواضعی را نمیگیرند که بخواهند کاملا در مقابل عربستان بایستند و این، اشکال کار است.
وی گفت: اگر عربستان از این مساله حمایت نمی کرد، حتی امارات هم به تنهایی جرأت این توافق را نداشت، با اینکه محمد بن زائد، خیلی در محمد بن سلمان تأثیرگذار است ولی عربستان در پشت پرده، نقش کلیدی دارد. در چنین شرایطی که قصه علنی شده، حتی گروههای فلسطینی وقتی به عربستان میرسند، در محکوم نمودن دست و پایشان میلرزد و آن بیانیههای قاطع، تند و صریح را تبدیل به بیانیههای دیپلماتیک میکنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در حال حاضر عربستان، بدترین موضع را نسبت به جنبشهای مقاومت فلسطینی، بخصوص حماس دارد و بسیاری از شخصیتهای حماس را که سالهای سال در عربستان بودند، بازداشت کرده و به زندان انداخت و بدترین رابطه بین عربستان و حماس است، ولی حماس در بیانیههایش خیلی ملاحظه میکند.
اسداللهی تصریح کرد: وقتی کار به اینجا میرسد که میخواهند، فلسطین را به ثمن بخس به طرف اسرائیلی بفروشند، باید مواضع تندتر و قاطعتری با توجه به جایگاهی که حماس و کلا فلسطین در وجدان امتهای اسلامی دارند، اخذ کنند. اگر جنبش های مقاومت در فلسطین، یک بیانیه قاطع صادر کنند، تأثیرش در افکار، بخصوص جهان اهل سنت، بسیار زیاد خواهد بود.
این تحلیگر مسائل غرب آسیا درباره اینکه هدف دقیق از این توافق چه چیست؟ افزود: پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، خیلی صریح اعلام کرده، هدف از این توافق، ایجاد یک ائتلاف ضد ایرانی است. پمپئو می گوید: «هدف از توافق نامه امارات و اسرائیل، تشکیل یک ائتلاف ضد ایرانی است. امارات و اسرائیل، ایران را خطر بزرگی میدانند و به این توافق رسیدند که این خطر به سرزمین امریکا نرسد و باعث لطمه زدن به دیگران در خاورمیانه نشود» این مساله نشان دهنده جایگاه جمهوری اسلامی است به گونه ای که از آن، احساس خطر میکنند. میگویند: ائتلافی تشکیل بدهیم که ایران، خطرش به سرزمین های آمریکا نرسد. این، اعتراف عجیبی از طرف پمپئو است.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: قطعا ائتلاف، فقط بین اسرائیل و امارات نخواهد بود و عربستان نقش عمدهای دارد، چون هر نوع همکاری نظامی بین اسرائیل و این کشورها برای حمله به ایران، باید از فضای عربستان باشد. هر کسی جغرافیا را نگاه کند و نقشه را ببیند، متوجه میشود که هواپیماهای اسرائیلی اگر بخواهند حمله کنند، باید از این مسیر رد بشوند.
وی افزود: بنابراین در چنین شرایطی، این توافق، بجای اینکه امنیت منطقه را تقویت کند، یک اقدام کاملا ضد امنیتی است. وقتی که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و آقای ابومهدی المهندس و افراد همراهشان در کشور عراق مورد حمله هواپیمای آمریکایی قرار میگیرند و به شهادت میرسند، این نشان میدهد که آمریکا و امثال آمریکا برای حمله، از دولت میزبان اجازه نمیگیرند. اگر اسرائیلیها در یک زمانی به این نتیجه برسند که بخواهند حمله کنند به تأسیسات هستهای ایران، امارات نمی تواند بهانه بیاورد که ما اطلاع نداشتیم و به ما نگفتند. آنجا امارات مسئول خواهد بود.
اسداللهی ادامه داد: در این توافق نامه، دو نکته بود که اماراتیها روی آن مانور میدادند، در حالی که اسرائیلیها ان را رد کردند. نکته اول: بحث فروش هواپیمای اف 35 بود که تکذیب شد؛ چون این هواپیماها دارای حساسیت بسیار زیادی میباشد و مصر هستند که این تکنولوژی در اختیار هیچ کشوری در منطقه، غیر از اسرائیل قرار نگیرد. حتی ترکیه که عضو ناتو است و کارهای زیادی روی بحث مونتاژ این هواپیماها در خاک ترکیه شده بود، بعد از مواضع چند سال اخیر اردوغان، پروژه را متوقف کردند. بحث دوم، انضمام رسمی مناطقی از کرانه باختری دره اردن به خاک رژیم صهیونیستی است. اماراتیها ادعا کردند با این توافق، این موضوع منتفی شده که بلافاصله تکذیب شد.
وی یادآور شد: در هر صورت این نکته، نشان دهنده این است که اسرائیل در ائتلافش با امارات، به دنبال تأمین امنیت ملی خودش است. این نکته خیلی مهمی است که کشورهای همسایه ایران، باید بدانند. بعد از حمله به تأسیسات نفتی ارامکو، که ادعا می کنند این حمله از خاک ایران شده ( حوثی ها آن را رسماً بر عهده گرفتند، اسرائیلیها و آمریکاییها میگویند: این از شمال خلیج فارس یعنی از خاک ایران آمده است) چرا آمریکا به دفاع از مهمترین هم پیمانش در منطقه، یعنی عربستان نپرداخت و چرا نیامد دفاع کند؟ چرا امریکا در مقابل ساقط شدن هواپیمای خود اقدامی نکرد؟ این نشان میدهد که هیچ وقت آمریکا و اسرائیل، برای صرف منافع و خواست حکام منطقهای وارد جنگ نمیشوند. اسرائیل هم اگر منافعش اقتضا کند، همکاری میکند وگرنه چنین چیزی محال است. آمریکا و اسرائیل در شرایطی از امارات دفاع میکنند که منافع خودشان در خطر باشد.
این تحلیگر مسائل غرب آسیا اظهار داشت: این همه تسلیحات میلیاردی که امارات میخرد، به چه دردی میخورد؟ امارات، کشوری است که 89 درصد جمعیت آن، خارجیاند. افرادی از 200 کشور و 150 قومیت، در این کشور هستند. در کشوری که ساکنین اصلی آن 11 درصد هستند. چگونه میخواهد با خطری مثل ایران، از دید خود مقابله کند؟ اینها با همه این سلاحها به یمن رفتند، بعد از 5ـ6 سال جنگ، شکست خوردند. بنابراین اماراتیها باید امنیت خودشان را در دوستی و نه در دشمنی با ایران ببینند.
اسداللهی گفت: اماراتی ها یک اشتباه محاسباتی بزرگ دارند که فکر میکنند اگر به دامن اسرائیل پناه ببرند، از حمایت اسرائیل برخوردارند و لابی صهیونیستی در آمریکا، دولت آمریکا را مجبور میکند که از امارات حمایت کند. چنین چیزی مسلماً نیست و آنها در نهایت، منافع خود را در نظر میگیرند، حتی به دلیل منافع خود سکوت کردند و جواب ایران را ندادند.
وی اضافه کرد: امارات یک نقشی را میخواهد ایفا کند که بسیار بزرگتر از حجم تواناییهایش است. اماراتی ها به دلیل پولی که داشتند، احساس میکردند در همه زمینهها میتوانند نقشهای عمدهای ایفا کنند. اماراتیها میخواستند مرکز رسانهای در جهان عرب را که در بیروت بود، به دبی منتقل کنند. با پولهای بسیار، روزنامههای مختلف و شبکههای تلویزیونی مختلف، راه انداختند که بتوانند اینجا را به یک مرکز رسانهای تبدیل کنند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: از نظر فنی، الان بسیاری از شبکهها در دبی است اما نقشی که لبنان به عنوان نشر افکار و محلی که انسانها میتوانند آزادانه، دیدگاه هایشان را مطرح کنند، این را هر قدر کار کردند نتوانستند. چون در امارات، نمیتوانید حرفتان را آزادانه بزنید. هزینه های بسیار سنگینی کردند، ولی ما ندیدیم که روزنامههایشان به روزنامههای مهم جهان عرب تبدیل شده باشد. روزنامههایی که در لبنان هستند، تأثیرگذاریشان بیش از روزنامههایی است که در امارات چاپ میشود. حتی شبکهای مانند "العربیه" که با پول عربستان در دبی مستقر است، نتوانسته در رقابت با "الجزیره" موفق باشد، بخاطر نوع تفکری که در او حاکم است.
وی تاکید کرد: در بخشهای اقتصادی و بانکی، امارات سعی کرده کارهایی انجام دهد، مثلا طرح فرستادن سفینه به مریخ، طرحی بود که همه جزئیات آن توسط غربی ها انجام شد، ولی اماراتی با نمایش خاصی سعی کردند اینگونه القاء کنند که کار انها بوده است. یا به هالیوود پیشنهاد میکنند فیلمهای مهمی که میخواهد در موضوعات مختلف ساخته شود، در امارات تهیه شود.
اسداللهی ادامه داد: در موضوعاتی که تبعات امنیتی دارد، در مصر دخالت کردند و کودتا شد. در یمن، یک جنگ خانمان سوز را تحمیل کردند و به هیچ نتیجهای نرسیدند. در لیبی، امارات نقشی اساسی در حمایت از خلیفه حفتر دارد. در عراق، یکی از پایگاههای تجزیه عراق و نابود کردن عراق، امارات و عربستان هستند. امارات با ترکیه هم، سرجنگ دارد و در کودتای ترکیه نقش داشته است.
وی گفت: سال گذشته در یکی از کنفرانسهای آستانه شرکت کرده بودم در قزاقستان. در هتلی که محل کنفرانس بود، اماراتیها در روز ملی امارات، یک سالنی را در هتل گرفته بودند و تابلوعکس های زیادی از پیشرفتهای امارات تدارک دیده بودند. من رفتم نگاهی به این تابلوها بکنم. تابلوها نشان می داد که هیچ نوع سابقه فرهنگی و تمدنی ندارند. تابلوهایی درمورد سبدبافی، شترنگهداری و مسابقات شتردوانی و چیزهای دیگری بود و هیچ چیز دیگر وجود نداشت. شما وارد امارات که میشوید، ساکنین اصلی را به زور میبینید. فقط افسری که مهر میزند روی پاسبورت، تابعیت آن کشور را دارد و بقیه خارجیاند.
این استاد دانشگاه افزود: بنابراین این روندی که الان به عنوان توافقنامه میبینیم، یک اقدام تازهای نیست، در چارچوب معامله قرن است، پایگاه مردمی به هیچ عنوان ندارد. بعد از چهل و اندی سال از گذشت توافق نامه کمپ دیوید، وقتی توریستهای اسرائیلی میخواهند به مصر سفر کنند، دولت اسرائیل توصیه میکند که هویت اسرائیلی خودتان را علنی نکنید. بعد از 40 سال! یعنی صلحی بین ملت مصر و صهیونیستها اتفاق نیفتاده است. صلحی اگر هست، بین نظام سیاسی مصر و دولت رژیم صهیونیستی است. در مورد توافق صلح با اسرائیل هم، قضیه همان است و این مرحله را باید طی کرد که اوج آن تا 13 آبان( سوم نوامبر) است.
وی در ادامه اظهار داشت: اینکه آیا آمریکاییها، میتوانند این توافق را تبدیل به یک ائتلاف نظامی معنادار کنند، مساله ای است که باید بررسی شود. ایران نمیخواهد منطقهای که میتواند، منطقه صلح و همکاری باشد، تبدیل به منطقه جنگی شود که نفعش را اسرائیل و آمریکا ببرند. این را باید مقامات عربستان و اماراتی خوب درک کنند.
اسداللهی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: زمانبندی این طرح، با فشار ترامپ بوده است. اگر دست خود اماراتیها بود، الان هم این رابطه را علنی نمیکردند. چون نیازی ندارند و رابطه دارند. امارات تحت فشار ترامپ این کار را انجام داده است. اما اینکه اماراتیها چگونه فکر میکنند؟ امارات و عربستان در واقع روز عزایشان خواهد بود، روزی که ترامپ شکست بخورد. این را خودشان می دانند.
وی گفت: نمیخواهیم بگوییم اگر بایدن بیاید، همه سیاستهای ترامپ را برمیگرداند به وضعیت قبلی. چون ترامپ به گونهای عمل کرده که بسیاری از گامها، غیر قابل بازگشت شده است و این بسیار سخت است برای هر کسی که بخواهد بعد از ترامپ بیاید. اما امیدشان به این است که با این کارها، وضعیت ترامپ بهتر شود.
اسداللهی ادامه داد: یک اصلی در هر انتخاباتی است؛ "هر رأی دهندهای در هر جای دنیا، وقتی میرود پای صندوق رأی، بیشتر سیاستهای داخلی مدنظرش هست تا سیاست خارجی." من بعید میدانم که اگر کسی از ترامپ ناراضی باشد، بخاطر این موفقیت به ترامپ رای بدهد. آنچه برای مردم آمریکا مطرح است، بحث افتضاحی است که دولت ترامپ در بخش مقابله با کرونا، سیاستهای نژاد پرستانه و رکود اقتصادی ناشی از کرونا داشته است.
اسداللهی در خاتمه گفت: مگر اینکه امارات امید داشته است با این کاری که میکند، لابی صهیونیستی پشت سر ترامپ بیاید. امضای این توافق در چنین شرایطی، بیشتر نشان دهنده این بود که دولتها، اختیاری از خود ندارند. ترامپ میگوید من الان نیاز دارم و حالت دستوری دارد و این نشان دهنده این است که آنها، چیزی بنام منافع ملی در ذهنشان نیست و اگر هم باشد، قدرت و جرأت بیانش را ندارند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com