گروه اجتماعی - محمدرضا اسلامی در یادداشتی نوشت: آقای امیر ناظمی در یادداشتی در شبکه توسعه به نقدِ کنکور پرداخته اند.
به گزارش بولتن نیوز، ایشان با مقدمه ای گویا و مناسب شرح داده اند که "هوش" در انسانها انواعِ مختلف دارد و یک «آزمون واحد» نباید مبنایِ سنجشِ توان و استعدادِ انسانها باشد.
این سخن اگر چه در مقام نظر می تواند حرفی درست ارزیابی شود اما در مقامِ عمل چه؟
در مقام عمل کشورهایی مثل ژاپن یا سوئیس یا آمریکا برای حذفِ کنکور چه کرده اند؟
مگر ما می توانیم چرخ را دوباره اختراع کنیم؟!
در انتهای یادداشتِ مذکور، به نحوه ارزیابی دانش آموز در کشورهایی مثل "آمریکا" اشاره شده است. اما سوال اینجاست که: «آیا در کشوری مانند آمریکا که کنکور واحد (مانند ایران) وجود ندارد، ایرادهایی مثل "نابرابری آموزشی" و "نقص روش ارزیابی" هم برطرف شده است؟!»
واقعیت امر این است که مسئله آموزش در آمریکا یکی از بزرگترین حوزه های گردش مالی محسوب می شود و با وجود اینکه «یک کنکور واحد» برگزار نمی شود ولی مسئله "نابرابری" به هیچ عنوان حل نشده است.
مسائلی که بشر نتوانسته است حل کند
سخنِ اصلی با افرادی همچون جناب ناظمی (و دیگر بزرگوارانی که دغدغه ایران دارند) این است که ما باید نگاه روشنی به تجربه دیگر کشورها داشته باشیم و قبول کنیم که ما نباید چرخ را از اول اختراع کنیم. برخی از مشکلات، گریبان جوامع انسانی را گرفته است و ما نمی توانیم ادعا کنیم که «راه حل» وجود دارد حال آنکه «دیگران» هم در تلاش برای پیدا کردنِ راه حل هستند. «کنکور» و اساسا مسئله ارزیابی دانش آموز از جمله آنهاست. اگر دانشگاه توکیو را در جایگاهی مشابه دانشگاه تهران فرض کنیم برای ژاپن، و دانشگاه توکیو تِک را در جایگاه مشابه دانشگاه شریف فرض کنیم، فزرندانِ کدام خانواده های ژاپنی امکانِ حضور در این دو دانشگاه برایشان میسر می شود؟
آیا در ژاپن روندِ ارزیابی دانش آموز به جایی رسیده که فرزندانِ خانواده های غیربرخوردار، بتوانند براحتی وارد دانشگاه توکیو تِک بشوند؟
آیا در ژاپن چنین نیست که «دبیرستانهای مشخصی» ، آمار قبولیِ بالایی در توکیو تِک دارا هستند؟
آیا در آمریکا مشکلِ میزان دسترسیِ فرزندان خانواده های معمولی به دانشگاههایی مثل استنفورد، برکلی و هاروارد و ... حل شده است؟
آیا در سوئیس یک نظام آموزشی برقرار شده که فرزندِ یک خانواده کارگر روزمزدِ سوئیسی، بتواند براحتی وارد دانشگاه EPFL بشود؟
پاسخ به پرسشهای فوق بسیار تلخ است
واقعیت امر این است که با وجودِ تلاشهای بشر برای حل مشکلِ نابرابری آموزشی، ولی این ماجرا هنوز تا حدود زیادی «حل نشده» باقی مانده است.
ترم گذشته فرصت تدریس و عضویت در هیات علمی دانشگاه Savanah State University در ایالت جورجیا برایم فراهم شد. قبل از رفتن به جلسه آزمایشیِ ارزیابی هیات علمی ، با استاد راهنمایم در میشیگان تماس گرفتم. توضیح داد که این دانشگاه جزء دانشگاههایی است که در آمریکا تحت عنوان
Historically black colleges & universities
شناخته می شوند. توضیح داد که ایده تاسیس این دانشگاهها این بوده که فرزندان خانواده های سیاه پوست بتوانند وارد مرحله تحصیلات تکمیلی بشوند. لذا «الزاما» مجبور هستند تعداد مشخصی، دانشجوی سیاه پوست جذب کنند. همچنین گفت: بنیاد علوم آمریکا و همچنین وزارت دفاع یک ردیف بودجه مخصوص پژوهش به این دانشگاهها اختصاص می دهند (هر سال) و لذا اساتیدِ دانشگاههای دیگر سعی می کنند با اساتید این دانشگاهها، «پروپوزال مشترک» بدهند (چون دسترسی به بودجه پژوهش برای اینها راحتتر است!). روزی که برای جلسه آزمایشی به این دانشگاه رفتم، رئیس گروه گفت: بگذار همین ابتدا بهت بگم، تدریس در اینجا رو نباید با کالیفرنیا یکی بدونی. خیلی باید مراعات دانشجو رو بکنی و امتحان سخت هم نگیری(!) و اگه کسی هم غیبت داشت (چند جلسه) بجای اینکه طرف رو بیندازی باید قبلِ امتحان بری دنبالش، و ببینی مشکلش چیه؟(!) بچه های سیاه پوستِ ما در اینجا، گاهی دو شیفت کاری در کنار درس دارند کار می کنند...
مسئله آموزش و «کیفیت آموزش» در دنیای امروز به شدت به میزانِ برخورداریِ خانواده ها وابسته است و با وجود کارهای متعددی که در کشورهایی همچون ژاپن و آمریکا در این بحث انجام شده (مانند در نظر گرفتن بورسیه های تحصیلی و...) ولی مشکل «حل نشده است». حضور در «چند دانشگاه برتر» فقط به تلاشِ دانش آموز بستگی ندارد و پارامترهای بسیاری در این موفقیت موثر هستند.
مقصود از این یادداشت، این نیست که نظامِ کنکور در کشور #ایران را تایید کنیم؛ بلکه بحث در اینجاست که مسئله نابرابری آموزشی راه حلهای آسان و دم دستی ندارد که بگوییم از فردا کنکور را حذف کنیم و با آن راه حلها جلو برویم.
جزئیاتِ کارهای کشورهای دیگر را باید به دقت مطالعه کنیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com