کد خبر: ۶۷۷۰۶
تاریخ انتشار:
فيلم سعادت‌آباد از نگاه دكتر منتظري، روان‌شناس

سعادت آباد، خیانت و این همه دست انداز!



«سعادت‌آباد» داستان زندگي روزمره و پنهان‌كاري‌هاي يكسري از انسان‌ها را بيان مي‌كند كه جا دارد تا از آقاي مازيار ميري تشكر ويژه‌اي داشته باشيم، به‌خاطر بيان اين موضوع به صورت كاملا واقعي و بدون هيچ‌گونه اضافه‌كاري و با تصويري دقيق و عميق. در جامعه ما پنهان‌كاري بسيار زياد است، ميري در اين فيلم به زيبايي هرچه تمام‌تر در قالب‌هاي مختلف شخصيتي آدم‌هاي اين فيلم پنهان‌كاري را مطرح مي‌كند. اين فيلم از لحاظ روان‌شناسي بسيار جالب توجه است.



چرا پنهان‌كاري؟

 علي پنهان‌كاري‌هاي مخصوص خودش را دارد، چون علي پنهان‌كاري با خودش را دارد اما بقيه پنهان‌كاري با محيط را دارند. سوال اصلي اين است كه ما در اين پنهان‌كاري‌ها به دنبال چه مي‌گرديم؟ كه اگر به جواب اين سوال برسيم بسياري از مشكلات حل خواهند شد. به پنهان‌كاري در 3 حوزه مي‌توان پرداخت: 1- تاريخي، 2- فرهنگي و 3- روان‌شناسي فردي. بعد تاريخي اين قصه برمي‌گردد به ضرب‌المثل هميشگي ما كه مي‌گوييم «چهارديواري اختياري» كه‌ امن‌ترين بخش جامعه مي‌شود داخل خانه‌هاي‌مان. اگر به بعد فرهنگي آن نگاه كنيم به عنوان مثال فرض مي‌كنيم شما فرزندتان را براي ازدواج آماده مي‌كنيد. چه چيزهايي به او ياد مي‌دهيد؟ انگار كه آن‌ها را براي ميدان جنگ آماده مي‌كنيد جملاتي مثل: مبادا همسرت حساب بانكي‌ات را بداند و... جملاتي اين چنيني كه ما اينجا هم همان پنهان‌كاري را تكرار مي‌كنيم و در سطح روان‌شناسي فردي، شما به‌طور وسيع و عميق پنهان‌كاري را در جامعه خواهيد ديد؛ بحث خودي و غيرخودي همان بحث پنهان‌كاري است. حالا چه در بحث‌هاي بزرگ‌تر مثل دولت و ملت و چه در داستان اين فيلم و بعد كوچك‌تر همين جمع‌هاي كوچك ما كه اين بحث‌ خودي و غيرخودي در تمام داستان اين فيلم و  شخصيت‌هاي اين فيلم وجود دارد.





رابطه‌اي وجود ندارد

يك سكانس از اين فيلم بود كه من واقعا لذت بردم، صحنه‌اي كه بهرام (حسين ياري) و محسن (حامد بهداد) شروع به خواندن آهنگ كردند براي لاله (مهناز افشار.) در عين اين‌كه لاله اشك مي‌ريخت ولي ديگر فضا آن فضاي قبلي نبود، فضايي كه ديگر هيچ قيد و بندي وجود نداشت درست مثل صحنه‌اي كه دخترها آهنگ خودشان را خواندند. شما در اين 3 زوج چيزي به‌نام رابطه نمي‌توانيد پيدا كنيد. يكي روي كاناپه مي‌خوابد، ديگري در بالكن تنهاست و آن يكي چراغ را براي همسرش خاموش مي‌كند و مي‌رود.



تجاوز به حقوق ديگران

بحثي وجود دارد به نام مديريت اطلاعات كه شبيه همان پنهان‌كاري است.مديريت اطلاعات زماني است كه ما مي‌دانيم ظرفيت يك ظرفي چقدر است و به همان ميزان اطلاعات وارد آن مي‌كنيم، يعني همان رفتار خردمندانه اين نوع نگاه يعني بالانس كردن سيستم. فرض مي‌كنيم كسي براي همسر من مزاحمت ايجاد مي‌كند، همسر من باتوجه به ظرفيت من اين موضوع را به من نمي‌گويد يعني ايشان باتوجه به ظرفيت من موضوع را مديريت مي‌كند. شما در مديريت اطلاعات آنچه كه لحاظ مي‌كنيد حقوق است اما وقتي از حقوق گذر مي‌كنيم و بحث منافع پيش مي‌آيد، شما تمام تلاش خود را براي حفظ منافع خود مي‌كنيد كه اين همان پنهان‌كاري است و باعث مي‌شود ما به حقوق ديگران تجاوز كنيم.ما در اين فيلم اين مطلب را در همه مي‌بينيم غير از 2نفر، علي و ياسي (ليلا حاتمي) كه كاراكترهاي خاصي دارند همه به حقوق هم تجاوز مي‌كنند.



علي و ياسي جدا نمي‌شوند مگر...

وقتي زني مادر مي‌شود و مرد بچه، اين نوع بالانس رابطه كاملا بيمارگونه است. اگر فارغ از خشم و تعصب جنسيتي به مسئله نگاه كنيم يعني به آدم‌ نگاه ‌كنيم نه به زن يا مرد، به نظرم از ميان زوج‌ها علي و ياسي كمترين احتمال را براي جدايي دارند به دلايل متعدد؛ يكي از آن‌ها اين است كه آن‌ها هم‌جنس هم هستند، ولي اگر اين بالانس بيمارگونه به دست يك انسان ناشي از بين برود منجر به نابودي اين 2 مي‌شود. علي به حقوق كسي تجاوز نمي‌كند، علي با خودش مشكل دارد، نه با كسي ديگر؛ انسان‌هايي مثل علي بيشترين آسيب را به خودشان مي‌زنند. اين را هم بگويم كه در جامعه ماپدرسالاري در حال انقراض است چون پدرسالارها فقط دهنده و كنترل‌كننده‌ و مانع پيشرفت هستند. مرد ايراني از رشد همسرش مي‌ترسد و اين مسئله در تمام شخصيت‌هاي مرد اين فيلم وجود دارد. شايد نوه دختري ياسي بتواند از حقوق مساوي با همسرش برخوردار شود و اين مستلزم گذر زمان نسل‌هاست.



مشكلات علي و لاله

زن‌ها براي رسيدن به موقعيت اجتماعي دم‌دستي‌ترين بهانه‌اي كه دارند بچه‌دار شدن است تا به اين وسيله فرصت بيشتري داشته باشند براي حضور در جامعه و داشتن موقعيت بهتر اجتماعي. يكي از ضعف‌هاي لاله اين است كه حقي براي همسرش قائل نيست، علي هم مي‌تواند ضعف‌هاي خود را بشناسد و يكي از ضعف‌هاي او اين است كه دوست دارد محيط را كنترل كند و اگر هركدام از اين‌ها كمي رشد كنند و بالاتر بيايند، ديگر مشكلي نخواهند داشت.



تغيير يا تعديل؟

چيزي به عنوان صفر و صد در رابطه وجود ندارد، من به تغيير افراد هيچ باوري ندارم اما به تعديل اعتقاد دارم، وقتي پديده‌اي تغيير مي‌كند يعني ماهيت آن به كلي عوض مي‌شود. اين در مورد انسان‌ها ممكن نيست، اما تعديل واقعي و شدني است.تعديل يعني سوار شدن روي شرايط و كنار آمدن با شرايط.



يقه چه كسي را بگيريم؟

رابطه بين زوج‌ها به اين صورت است كه هركدام يقه آن يكي را گرفته اما درست اين است كه هركس يقه خودش را بگيرد و ضعف‌هاي خودش را بشناسد؛ نتيجه اين رابطه هرچه باشد، آن شخص برنده است زيرا خودش را، ضعف‌هايش را و حتي پنهان‌كاري‌هايش را شناخته است.





نسل آن‌ها منقرض مي‌شود؟

بهرام (حسين ياري) بسيار شخصيت مجهولي دارد كه مي‌تواند سركوب كند. محسن (حامد بهداد) كسي است كه هوش، شرف، صداقت و انسانيت را مي‌تواند دوباره تعريف كند؛ براي اين‌كه بتواند خودش را با محيط تنظيم كند بدون هيچ اصولي پا روي تمام قوانين مي‌گذارد، حتي براي خيانت كردن آن هيچ اصالتي وجود ندارد اما از طرفي، در فيلم شخصيتي داريم به‌نام (ياسي) كه در حال انقراض است اما از نظر من وقتي در 2 سال گذشته به جامعه نگاه مي‌كنيم باز توليد اين نسل را مي‌بينيم و من باورم براين است كه ما دوباره در اين سرزمين و در اين فرهنگ اخلاق را خواهيم داشت و به مرور و گذر زمان نسل‌ها اخلاق‌گرا خواهند شد.



اين نسل مي‌توانست اگر...

حتي راه‌رفتن‌هاي زوج‌هاي نسل قبل با حالا فرق مي‌كند، الان خانم‌ها هميشه يك قدم جلوترند. نسل قبل با سنت درگير است و كمي هم با نسل مدرن درگير شده اگر اين نسل موردنظر ما فرصت زماني و تاريخي پيدا مي‌كرد، نسلي كه تحويل جامعه مي‌داد بسيار تاثيرگذار و بسيار فرهيخته بود،‌ البته به شرطي كه دچار شكست فرهنگي عاطفي نمي‌شد.



كدام رابطه مي‌ماند، كدام نه
  •  محسن‌ها (حامد بهداد) در جامعه دست به هركاري مي‌زنند حتي دزدي، آدم‌فروشي و حتي جنايت زيرا هدف وسيله را توجيه مي‌كند و محسن‌ها نتيجه تفكر ماكياوليسم هستند.
  •  لاله (مهناز افشار) اگر در رابطه پيشرفت كند يعني تحمل يعني استيصال. او فقط منتظر كسي است كه بيايد ولي وقتي پيدا مي‌شود حتما فرار مي‌كند.
  •  اگر فرض كنيم ياسي (ليلا حاتمي) اين سرپشت‌بام است و محسن (حامد بهداد) آن سرپشت‌بام حتما بايد هركدام  به تنهايي تا وسط پشت‌بام جلو بيايد ، اگر آمدند با هم به جلو مي‌روند اگر نه آن كسي كه به تنهايي جلو  بيايد راهش را پيدا مي‌كند و اين يعني بزرگ شدن و آن يكي راهي پيدا نمي‌كند.
  •  بهرام و تهمينه هم دچار يك بي‌هويتي محض هستند و يك رابطه مرده دارند كه تنها رابطه بين آن‌ها پول است و اين رابطه آن‌جايي قيچي مي‌خورد كه اين ديالوگ گفته مي‌شود: «از فردا حسابمون 2 امضايي مي‌شود.»
منبع: مجله اینترنتی برترین ها

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین